رییس کمیته روابط خارجی کمیسیون امنیت مجلس در گفت‌و گو با جام جم آنلاین اعلام کرد

وزیران دفاعی و امنیتی به مجلس دعوت شدند/ جک استراو به تهران می‌آید

آیا رفتار ایالات متحده در قبال برجام غیرقابل پیش‌بینی بود؟

بعد از تائید برنامه جامع اقدام مشترک توسط شورای امنیت و صدور قطعنامه 2231 گمان‌ها بر آن بود که تنش‌های میان ایالات متحده و ایران تا حدود زیادی مرتفع خواهد شد اما بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ این اتفاق هیچ گاه به صورت حداکثری به وقوع نپیوست. اما علت این رخداد را باید در کجا جست‌وجو کرد؟ قطعا علت، صرفا مبتنی بر خصوصیات فردی ترامپ نیست زیرا سیاست خارجه کشوری مانند ایالات متحده به شکل حداکثری متاثر از شخص رئیس‌جمهور نیست و برای جست‌وجوی پاسخ باید به بررسی تئوری سیاست خارجی کاخ سفید پرداخت.
کد خبر: ۱۰۸۳۹۷۹
آیا رفتار ایالات متحده در قبال برجام غیرقابل پیش‌بینی بود؟

باید توجه داشت هر قرارداد بین‌المللی دارای دو جنبه است؛ جنبه حقوقی که عینا مبتنی است بر مفاد قرارداد و جنبه عرفی که شامل پیامدهای مفاد قرارداد است. بنا به دلایلی مانند جبهه گیری مقابل شرکای اروپایی، ایجاد تضاد منافع با دیگر اعضای شورای امنیت و سایر امتیازات منفی مبتنی بر عرف بین‌الملل، خروج از برجام از سوی واشنگتن بر خلاف منافع این کشور است و از سوی دیگر کاخ سفید بخوبی می‌داند هرگونه تغییر در مفاد برجام نیز الزاما نیاز دارد به وتوی کامل قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل و صدور قطعنامه جدید که با توجه به شرایط کنونی حاکم بر مسائل بین‌الملل وقوع این رخداد نیز بسیار بعید به نظر می‌رسد. در این شرایط ترامپ قصد دارد با تحرکات سیاسی و بازی روان به سبک منحصر به فرد خود در زمینه جنبه‌های عرفی برجام، تاثیرات جنبی برجام را دچار خلل کرده تا ایران نتواند خارج از مفاد قانونی برجام، بهره‌برداری دیگری از این قرارداد بین‌المللی داشته باشد. این همان چیزی است که مسئولان ایران آن را نقض روح برجام می‌خوانند.

اما آیا براستی این موضعگیری ایالات متحده غیر قابل پیش بینی بود؟

واشنگتن از دهه 40 قرن بیستم همواره سیاست‌های خود را بر اصل قدرت برنامه‌ریزی کرده و نگاهش به مسائل بین‌الملل مبتنی بر امتیازگیری از دیگر کشورها بوده است. حتی تغییرات موردی تئوریک در سیاست خارجی این کشور از واقعگرایی تدافعی به واقعگرایی تهاجمی و برعکس در غرب آسیا، اروپای شرقی و آسیای شرقی نیز بر اساس اصل قدرت و امتیازگیری صورت گرفته‌اند. در این شرایط توقع پایبندی این کشور به اصول اخلاقی در سیاست بین‌الملل و پیگیری مطالبات و مناسبات خود از طریق ایجاد نقش در سازمان‌ها و عهدنامه‌های بین‌المللی به مثابه یک عضو صرف در چارچوب ارزش‌ها و منافع مشترک، امری کاملا خلاف واقع است.

حقیقت آن است که ایالات متحده نظم کنونی جهان را بر پایه نظریه ثبات مبتنی بر چیرگی تعریف می‌کند و بر اساس این نظریه خود را محقق‌کننده و تامین‌کننده سازمان‌های مالی، تجاری و حتی امنیتی در عرصه بین‌الملل می‌داند. این تعریف جایگاه تاحدود زیادی بر مبنای واقعیت نیز استوار است، زیرا اساسا نظم کنونی جهان تامین‌کننده منافع این کشور بوده و بر این اساس واشنگتن مدعی است سایر کشورها بدون پرداخت هزینه‌های کلان، به بهره‌مندی از سازمان‌های فوق مشغولند. اما نکته بسیار مهم این است که واشنگتن بر مبنای تعریف فوق‌الذکر، خود را محق می‌داند تا از سایر کشورها امتیازاتی حتی خارج از عرف و قوانین بین‌الملل دریافت کند و حتی می‌توان مدعی بود اساسا تعریفی که کاخ سفید از مناسبات بین‌الملل دارد تنها مبتنی است بر اصل امتیازگیری! و در شرایطی که این اصل محقق نشود ایالات متحده نیز دلیلی برای ادامه مناسبات بین‌المللی خود نخواهد داشت. اخیرا این مورد به طور واضح در موضعگیری این کشور در قبال ناتو، پیمان اقلیمی پاریس، پیمان تجاری اقیانوس آرام، توافق همپیمانی دو سوی اقیانوس اطلس، قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی، یونسکو و نهایتا برنامه جامع اقدام مشترک مصداق پیدا کرده است.

مع‌الوصف باید اذعان کرد برخلاف آنچه از سوی طرفین قطعنامه 2231 شورای امنیت اعلام می‌شود، رفتار ایالات متحده در قبال این قطعنامه هرگز خارج از سابقه سیاسی این کشور نبوده و این رفتار نیز با کمی واقع‌بینی کاملا پیش‌بینی‌پذیر بوده است.

دکتر مانی محرابی

عضو هیات علمی اندیشکده روابط بین‌الملل ایران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها