جام‌جم از بازگشت کارگردانان مطرح به تلویزیون خبر می‌دهد

فصل تازه سریال‌سازی با کارگردانان نامی

هنوز می‌توان درباره لحظه به لحظه سریال «امام علی(ع)» حرف‌زد، با عاشقی در «مدار صفر درجه» خاطره‌بازی کرد و از جزئیات هنرمندانه «روزگار قریب» لذت برد. این چند نمونه و تعداد زیادی دیگر از سریال‌های تلویزیونی که بیشترشان در دهه 70 ساخته شده‌اند، مهم‌ترین خاطراتما‌ن را با تلویزیون رقم زده‌اند و بسیاری از ما حاضریم دوباره و چندباره به تماشای این سریال‌ها بنشینیم.
کد خبر: ۱۰۸۲۶۴۷

سال‌ها بود از سازندگان این سریال‌ها در تلویزیون خبری نبود؛ برخی از آنها یک و برخی دیگر نزدیک به دو دهه از تلویزیون دور بودند. این کارگردان‌ها یا به سینما کوچ کرده بودند یا به شبکه نمایش خانگی و اگر هم حضوری در تلویزیون داشتند، کمرنگ و بی‌جان بود و همراه با دلتنگی و افسوس برای روزهای خوش گذشته، اما حالا دوباره به تلویزیون برگشته‌اند و دست به کار شده‌اند.

پیر سریال‌های تاریخی

داوود میرباقری وقتی «مختارنامه» را بعد از هشت سال تلاش در سال 1389 به تلویزیون تحویل داد، به شبکه نمایش خانگی روی آورد. او از تلویزیون رفته بود و در فضایی تازه ژانرهای دیگری را تجربه می‌کرد، اما تلویزیون همچنان به هر بهانه از «گرگ‌ها»، «رعنا»، «امام علی(ع)»، «مسافر ری»، «معصومیت از‌دست‌رفته» و «مختارنامه» یاد می‌کرد و بخش‌هایی از این سریال‌ها یا تمام آنها را به نمایش می‌گذاشت. ریزه‌کاری «گرگ‌ها»، معمای «رعنا» و شکوه «امام علی(ع)» چیزی نبود که مخاطب به این سادگی فراموش کند و تلویزیون براحتی از آنها دل بکند.

در سال‌های دور از تلویزیون، میرباقری بارها از نگارش فیلمنامه سلمان فارسی خبر داد و گاهی گلایه‌ها کرد تا این‌که تقریبا در یک سال اخیر امکاناتی فراهم شد تا در سکوت و آرامش، فیلمنامه‌اش را بنویسد. میرباقری این روزها در تدارک مقدمات تولید سریال سلمان فارسی است؛ سریالی که حتما خاطره خواهد شد.

بازگشت کارگردان 24 عیار

وقتی تلویزیون تصمیم گرفت دو سریال یکی درباره محمدحسین شهریار، شاعر نام‌آشنای کشور و دیگری درباره دکتر محمد‌قریب، پدر طب کودکان و البته پزشک نه‌چندان شهیر ایرانی بسازد، کیانوش عیاری برای کارگردانی سریال دوم داوطلب شد و نه‌تنها دکتر قریب را به مردم معرفی کرد، بلکه جایگاهی عزتمند نزد مخاطب ایرانی برایش رقم زد.

انتخاب‌ عیاری در دغدغه‌ها و تعهد اجتماعی او ریشه دارد؛ همان دغدغه‌هایی که در «دکتر قریب» و «هزاران چشم» فارغ از تصنع و کاملا واقع‌گرایانه به تصویر کشیده شدند.

این کارگردان 24 عیار چقدر خوب توانسته بود در یک سریال تاریخی و به بهانه معرفی یک شخصیت واقعی، قصه‌هایی از دردها و رنج‌های جامعه بگوید و در سریال «هزاران چشم» به بهانه یک کار رسانه‌ای و نامه‌هایی که به دفتر یک نشریه می‌رسید، بار دیگر از انسان‌های دردمند جامعه حرف بزند و مصائب آنها را بی‌پرده به نمایش بگذارد.

کیانوش عیاری بعد از دو دهه با سریال «87» متر و احتمالا با همان دغدغه‌ها و وسواس‌های همیشگی به تلویزیون بازمی‌گردد.

خیلی دور خیلی نزدیک

وقتی سریال «بچه‌های مدرسه همت» ساخته و پخش شد، نه مهران رجبی را کسی می‌شناخت و نه بازیگران نوجوانی که نقش بچه‌های مدرسه را بازی کرده بودند!

رضا میرکریمی دو دهه پیش قصه‌هایش را در یک مدرسه شبانه‌روزی در منطقه‌ای دور از شهر و آبادی، بدون یک ستاره یا بازیگر شناخته شده، چنان روایت کرد که هنوز می‌شود طعم خوبش را به یاد آورد و لحظات شیرینش را مزه‌مزه کرد.

وقتی میرکریمی «زیر نور ماه» را برای سینما ساخت، هنوز امیدی به بازگشتش بود، اما فیلم‌های «اینجا چراغی روشن است»، «خیلی دور خیلی نزدیک» و «به همین سادگی» یکی پس از دیگری امید مخاطب را برای بازگشت او به تلویزیون کمرنگ‌تر کردند و با «یه حبه قند» شاید کمتر کسی امید داشت که میرکریمی به سریال‌سازی برگردد.

اما حالا پس از دو دهه میرکریمی مشغول نگارش فیلمنامه سریالی است که روابط عاطفی در یک خانواده ایرانی اواخر دوره قاجار و آغار دوره سلطنت پهلوی را روایت می‌کند و خیلی زود برای فیلمبرداری آستین بالا خواهد زد.

تاریخ‌نگار عشق در جعبه‌جادو

بدون اغراق حسن فتحی، پدیده سریال‌های عاشقانه در بستر تاریخ است! «شب دهم»، «مدار صفر درجه» و حتی «میوه ممنوعه» که داستانش را در همین زمانه روایت می‌کرد، شاهدان روشنی هستند بر مهارت ویژه و تخصصی که خاص فتحی است.

او تا همین چند سال پیش همراه تلویزیون بود. «اشک‌ها و لبخندها» را ساخت و «در مسیر زاینده‌رود» را روایت کرد، اما زمانه چندان مهربانی نکرد و بعد از «زمانه» از تلویزیون دل برید. فتحی به شبکه نمایش خانگی رفت و توانست با همان مهارت ویژه‌اش در ملودرام‌های عاشقانه، این شبکه را فتح کند. همان مخاطبی که با «در مسیر زاینده‌رود» بی‌مهری پیشه کرده بود، برای دیدن یک حیدر خوش‌مرام، حبیب‌ پارسا یا حاج‌فتوحی دیگر در جعبه‌ جادو سهمی نداشت و باید جای دیگری قصه‌های عاشقانه حسن فتحی را جست‌وجو می‌کرد.

کفه آثار تلویزیونی فتحی که در تله‌تئاتر هم ید طولایی دارد، بسیار سنگین‌تر از کفه‌ آثار سینمایی اوست و به همین اعتبار شاید بتوان گفت برای فتحی، تلویزیون حکم خانه‌پدری را دارد. بازگشت فتحی به این خانه، به عشق «هفت پهلوان» رقم خورده است. امید که پس از سال‌ها یک‌بار دیگر روایت تازه‌ای از پهلوانی مردان این سرزمین بگوید و دل مخاطبش را به ترنم عاشقانه‌ای دیگر تازه کند.

دوباره در راه بی‌پایان

یکی از بهترین ضدقهرمان‌های تلویزیون را همایون اسعدیان خلق کرده است؛ نقش اکبر با بازی فرهاد اصلانی در سریال «راه بی‌پایان». با حضور او، سریال‌های جنایی و معمایی در تلویزیون می‌توانست برای همیشه مسیر دیگری را در پیش بگیرند، اما یک دهه اسعدیان هیچ‌سریالی نساخت تا این‌که با «سوگند» به تلویزیون بازگشت.

«غول چراغ جادو»، «بچه‌های خیابان» و «اگه بابام زنده بود» در کارنامه اسعدیان چندان فوق‌العاده نیستند، اما بر تجربه‌هایی که او از سینما به تلویزیون آورده بود، افزودند تا از دل آنها کارگردانی متولد شود که تلویزیون را هم خوب می‌شناسد.

«راه بی‌پایان» یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های جنایی تلویزیون تا این لحظه است؛ اثری خوش‌ساخت، بدون صحنه‌های اضافه و زیاده‌گویی، فیلمنامه قوی، بازیگران کاربلد و ترکیبی متناسب از بازیگران پیشکسوت و جوان.

حالا که اسعدیان بازگشته، از «طلا و مس» و «بوسیدن روی ماه» هم اندوخته‌هایی دارد و می‌توان همین حالا که درباره داستان سریال جدید او خبر چندانی منتشر نشده، امید داشت اگر «سوگند» از «راه بی‌پایان» بهتر نباشد، در یک درجه و مرتبه باشند.

تصویرگر بیداد و دادگر

قصه همکاری مجتبی راعی و تلویزیون به «صنوبر» برمی‌گردد؛ فیلم ـ مجموعه‌ای که دوران کودکی امام خمینی(ره) را به تصویر کشیده بود و تولد و کودکی مردی را نمایش می‌داد که روزی داد این ملت را ستانده است. فیلم راعی هرگز فرصت اکران پیدا نکرد و تماشاگر تلویزیون هم با خاطره «صنوبر» ماند تا امروز که او دست به کار ساخت سریال دیگری درباره تاریخ این سرزمین شده است.

این بار راعی از زاویه‌ای دیگر به تاریخ ایران نگاه می‌کند؛ قرار نیست درباره دادگر بگوید و داستانش را به نمایش بگذارد؛ این بار سریال راعی درباره ظلم‌ها و ستم‌هایی است که به مردم این سرزمین روا شده.

به اعتبار کارنامه سینمایی، نگاه موشکافانه و ظرافت بیان مجتبی راعی، می‌توان به تماشای یک سریال تاثیرگذار امید داشت. سریال «سال‌های سخت» یا «سربرون» از ظلم نظام پهلوی به قومیت‌های ایرانی و رنج و مقاومت‌ مردمان نجیب این سرزمین در برابر بیدادها می‌گوید و تصویری از دردهای تاریخی ملتی ارائه می‌کند که سال‌های سخت بسیار به خود دیده است.

آذر مهاجر

رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها