به گزارش جامجم، نیمهشب 4 اسفند 94، صدای جیغ و فریاد دختری 18 ساله از خانهای در یکی از محلههای پایتخت شنیده شد.
اهالی بسرعت با پلیس تماس گرفتند و با حضور ماموران مشخص شد پدر خانواده، پسر 14 سالهاش را با ضربههای چنگال و وارد کردن فشار بر گردن به قتل رسانده است.
او که چهار سال پیش، همسر خود را نیز به شکل مشابه کشته بود، پس از انتقال به کلانتری به قتل اعتراف کرد و به زندان افتاد تا این که صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده محاکمه شد.
در ابتدای جلسه، خواهر 20 ساله مقتول گفت: «وقتی 14 ساله بودم، پدرم با ضربههای چاقو، مادرم را کشت. آن روز مادرم مرا برای خوردن سحری از خواب بیدار کرده بود. رفته بودم دستشویی دست و صورتم را بشویم که ناگهان صدای درگیری شنیدم. دیدم پدرم گردن مادرم را فشار میدهد. پدرم سپس به آشپزخانه رفت و یک چاقو آورد. با آن ضربهای به مادرم زد و او را کشت. چهار سال به زندان افتاد اما من و مادربزرگم در ازای دریافت دیه رضایت دادیم.»
او در حالی که اشک میریخت، درباره قتل برادرش نیز گفت: «برادرم سعید، مثل همه بچهها، بازیگوشیهای خاص خودش را داشت. آن شب کنار پدرم در پذیرایی خوابیده بود. ساعت 2 بامداد، صدایی مثل کوبیده شدن مبل به دیوار شنیدم. اول فکر کردم چیزی نیست اما وقتی صدای خرخر آمد، خودم را رساندم. ناگهان دیدم پدرم گردن برادرم را فشار میدهد. سر سعید زیر مبل بود. پدرم از آشپزخانه چنگال آورد و با آن به گردن سعید زد. چادرم را سر کردم و به بیرون دویدم. من درخواست دیه دارم.»
پس از خواهر مقتول، نوبت به متهم رسید. او در حالی که منقلب شده بود، گفت: «سعید خیلی به مادرش وابسته بود و بعد از قتل او، دچار مشکلات روانی شد و تحت درمان روانپزشک قرار گرفت. بعد از آزادیام، تا دو سه ماه همه چیز خوب پیش رفت اما بعد از مدتی متوجه شدم پسرم برای این که ناراحتیاش از قتل مادرش را به من منتقل کند، مادر ناتوانم را اذیت میکند. مادرم با ما زندگی میکرد و یک چوبدستی داشت که بدون آن نمیتوانست راه برود. پسرم چوبدستی او را میگرفت و با آن به پاهای مادربزرگش ضربه میزد. حتی خواهر و برادرهایم چند بار به من گفتند میخواهی مادرمان را بکشد بعدا کاری انجام بدهی؟ او را از اینجا ببر.»
در این لحظه، خواهر مقتول وسط حرف متهم پرید و گفت: «برادرم هیچ آزاری به مادربزرگم نمیرساند. او مثل همه بچهها شیطنتهای خاص خودش را داشت.»
متهم اما ادامه داد: «آن رفتارها شیطنت نبود. پسرم میدانست من چقدر به مادرم علاقه دارم برای همین میخواست ناراحتیاش از قتل مادرش را با اذیت کردن او نشان دهد.»
او سپس با بیان این که روز قبل از قتل شیشه مصرف کرده بود، گفت: «شب حادثه، کنار پسرم در پذیرایی خوابیده بودم. یکهو از خواب پریدم، یاد اذیتهای او، بیماری دیسک کمر خودم، مشکلات مالی و... افتادم و ناگهان با پارچه پسرم را خفه کردم. من هیچ ضربهای با چنگال نزدم بلکه فقط از آن برای جلوگیری از نزدیک شدن دختر و مادرم استفاده کردم.»
شهرام در آخرین دفاع خود نیز گفت: «هضم این ماجرا برایم خیلی سخت است. دنیای من این بچه بود. خیلی دوستش داشتم. اصلا نمیدانم چه شد این کار را کردم. من هم قاتلم هم مقتول. من پدر خوبی برای بچههایم نبودم.» در پایان دادگاه قضات برای صدور رای وارد شور شدند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد