به گزارش جام جم آنلاین به نقل از فارس، بالا و پایین زندگی را با همسرش معنا میکرد، صبوری ها و آرامش آن روزها را مدیون فرشته زندگیاش بود، همسرش را میگفت، اغلب زنوزی همسرش را با این واژه خطاب میکرد: «فرشته».
بار قبل که به عیادتش رفته بودم فرشته زندگیاش بود، پذیرایی خوبی کرد، همکلام خوبی شد و از دردهای همسرش گفت، اما این بار...
پلههای بیمارستان مسیح دانشوری برای رسیدن به بخش چهار بیمارستان، چندان اندک هم نبود، پیچهای مختلف را که طی کردیم به بخش چهار بیمارستان رسیدیم. هربار پیش از بستری شدنش در بیمارستان، تماس که میگرفتم اشک میریخت، برای نبود فرشتهای که همه چیزش بود و جای خالیاش حسابی ناراحتش میکرد. فکر کنم بعد از پر کشیدن فرشته زنوزی هم بیشتر فروریخت.
بالاخره به بخش چهار بیمارستان مسیح دانشوری رسیدیم، اتاق شش، تخت 23. پسرش کنار تخت نشسته بود، شاید 4 تخت این اتاق نمیدانستند او که روی تخت شماره 23 خوابیده کیست، اما بدون تفاوتی او هم همانند دیگران پیراهن بیمارستان به رنگ آبی پوشیده بود و خواب بود.
با فرزندش هم کلام شدم، از دردهای شدید پدرش میگفت، از تزریق زیاد مسکن برای التیام درد، میگفت مسکنها نباشد دردهای شدید سراغش می آید، مدام کنارش هستیم و دوستانش هم به عیادت میآیند. کمی که ایستادیم دوستان دیگری از رسانه هم آمدند به ملاقات.
زنوزی جلالی این نویسندهای که هر گاه زنگ میزدم با حرارت احوالپرسی میکرد و حرف میزد این بار بدون کلامی خوابیده بود، آرام آرام؛ اما کمی که ایستادم بیدار شد ولی با درد...
شاید نمیفهمیدم چه میکشید، اما فرزندش میگفت درد شدیدی دارد و پزشکان بلافاصله مسکن تزریق میکنند. اما همچنان مقاومت میکرد، سلام که کردم متوجه نبود، اما تعارفم کرد که روی صندلی بنشینم، فهمیده بود غریبهام.
حالش خوب نیست مرد برگزیده جایزه جلال، ظاهرا مسئولین هم به عیادتش نیامده بودند اما دوستانش جویای حالش بودهاند، معاون فرهنگی ارشاد عذرخواسته بود چرا که در غم پدر است، ولی سایرین چرا نمی آیند را نمیدانم!
سرم تزریق میکنند و گاهی هم سوپ تجویز میشود، اما لولهای که از پشت به ریه برای تخلیه آب ریه در نظر گرفته شده بود به تجویز پزشکان برای مدتی برداشته شده اینها را پسرش میگفت، ولی خیلی خیلی نحیف تر از بار قبلی بود که دیده بودمش خیلی لاغرتر.
پسرش میگفت به جهت مساعد بودن هوای شمال کشور عید چند روزی آنجا بودیم و حالش خوب بود اما تهران که آمدیم ورق برگشت، پزشکان به راستی احیای مجددش کردند و حالا روی تخت بیمارستان است...
یادم هست فیروز زنوزی جلالی آخرین باری که دور هم نیست تلفنی میخواست دعایش کنم تا لکه تیره رنگ مشهود در آزمایشش عمیق نباشد اما بیماریش عمیق تر از این حرفهاست ولی همچنان باید دعایش کنیم.
مرد ناوهای دریایی روزهای جوانی این بار با لباس آبی رنگ بیمارستان همچنان با زندگی دست و پنجه نرم میکند... دعایش کنیم...
نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران در گفتگوی تفصیلی با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر رجبیدوانی بهمناسبت سالروز مبعث رسول گرامی اسلام(ص) تشریح شد
در گفتوگو با رئیس سازمان دامپزشکی کشور آسیبشناسی شد
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دبیرکل «باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکوی ایران» عنوان شد