در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
توجه به اصول معماری و طراحیهای خاص در دفتر کار تا چه حد بر روحیه کارمندان و در نهایت حتی بردرآمد آن شرکت میتواند اثرگذار باشد؟ آیا در این زمینه مطالعات مدونی انجام شده است؟
ساعت کاری یک کارمند در بسیاری از کشورها حداقل 40 ساعت در پنج روز کاری است و مجموعاً کمتر از یک ماه در طول سال مرخصی میتواند داشته باشد. پس تقریبا نیمی از عمر آنها در محل کار سپری میشود. این که دفتر کار باید اصولی طراحی شده باشد و آن اصول بر روحیه کارمندان تاثیر گذار است واضح است، اما آنچه موثر خواهد بود ارتقای آن اصول و همراه کردن آنها با استانداردهای روز دنیاست. کمپانیهای مشهوری مثل استیل کیس، کنل و هرمن میلر دپارتمانهایی مخصوص تحقیق و طراحی مبلمان اداری و فضای کار دارند. آنها بودجه سنگینی بابت تحقیق روی طراحی فضای کار، مشخصا برای بالا بردن بازدهی کار کارمندان انجام میدهند. سلامت روان و جسم آنها در محیط کار اولویت این تحقیقات بوده، زیرا بازدهی کار مستقیماً به آنها وابسته است.
نتیجه این مطالعات در عمل چه تغییری در بهبود فضای کار ایجاد کرده است؟ آیا مثال مشخصی وجود دارد؟
اگر کسی تمام روز باید پشت رایانه کار کند، محصولات جدید اورا تشویق به تنظیم ارتفاع میزش میکند تا ایستاده هم به کارش بپردازد و این کمکی به سلامت فیزیکی اوست. از سوی دیگر با بهرهگیری از سرورهای پرقدرت، آن فرد میتواند از رایانههایی که در اتاق فکر یا در کافه و ایستگاههای کاری گروهی کوچکتر تعبیه شده، رمز عبور خود را وارد کند و تمام اطلاعات سیستم خود را در آن رایانه بیابد و به کار خود ادامه دهد. امکان تغییر مکان در محل کار حس آزادی را به کارمندان میدهد. حتی وجود اتاق استراحت و تلفن با علامت ورود ممنوع حس کنترل محیطی را به آنها القا میکند. با این گونه راه حلها اعتماد به نفس کارمندان و حس آزادی آنها در محل کار افزایش مییابد. بنابراین نهتنها از نظر جسمی، بلکه از نظر روانی هم آنها بیشتر به انجام کار تشویق میشوند، زیرا فشاری بر آنها بهمنظور ماندن در یک نقطه خاص برای ساعتهای طولانی نیست. این تحقیقات ایدهای برای اتصال طبیعت به محل کار نتیجه بخش است. تعبیه کردن اتاق یوگا و حتی استفاده از چمن و سیستم سبز در طراحی داخلی به ارتقای بازدهی کار کارمندان کمک بسزایی میکند. امروزه شرکتهای بسیاری در نیویورک و دیگر شهرهای پیشرفته جهان، هزینه چشمگیری را صرف باز سازی فضای کاری و به روز کردن آنها میکنند، زیرا اثر آن بر بازدهی کار کارمندان و جذب نیروی تازه ثابت شده است. مسلما بازگشت آن هزینه به همراه سودهای کلان آن، ناشی از کارکرد بهتر و موثرتر کارمندان خواهد بود.
در معماری دفاتر کار تا چه حد از عناصر مربوط به آن حوزه کاری در طراحی استفاده میکنید؟
عناصر مرتبط با هر حوزه کاری در طراحی ظاهری و فضاسازی آن شرکت به کار میآیند. این عناصر به شکلهای متفاوتی میتوانند نمود پیدا کنند. یک طراح یا معمار داخلی باید نیمی از وقت طراحی را به مطالعه و بررسی آن کار و نشان تجاری بپردازد تا بتواند روند کار آن شرکت و اهمیت عناصر مرتبط را درک کند. گاهی به دلیل ارتباط مستقیم و رفت و آمد مشتریها به برندینگ محیطی نیاز میشود تا از لحاظ بصری هیجان لازم در ذهن بازدیدکننده ایجاد شود، اما آنچه حائز اهمیت هست این است که این عناصر محتاطانه و با درایت در فضا استفاده شوند، زیرا ممکن است با سادگی متعارف محیط کار و استانداردهای آن مغایرت کند.
این اصول تا چه حد در طراحی دفتر در ایران لحاظ میشود؟
آنچه نظر من را در طراحی دفاتر در ایران جلب میکند، نادیده گرفته شدن عناصر مرتبط با کار آن دفتر و حتی فرهنگ آن کار است و به جای آن از اشیا و تزئینات غیر ضروری بیش از حد استفاده میشود. در این شرایط جای تاسف است که تفاوت مطب یک پزشک متخصص اطفال و یک دندانپزشک را گاهی فقط از روی پوسترهای نصب شده به دیوار آنها میشود تشخیص داد.
برخی میگویند معماری معاصر ایران، در برخی موارد بسیار سنتی و در برخی موارد بسیار مدرن و بیارتباط با فضای پیرامونی است در حالی که در مواردی تلفیق این دو در طراحی معمارانه برخی بناها به کار گرفته شده است. نظر شما چیست؟
از دیدگاه من و بسیاری دیگر اساسا تلفیق در طراحی مخصوصا معماری ارزشمند نیست. ترکیب سبک، سادهترین ایدهای است که به ذهن هرکسی میرسد و این باعث نابسامانی و بیهویتی نتیجه میشود. سازه مدرنی که از معماری غرب تاثیر گرفته و چند عنصر ایرانی در آن به کار گرفته شده، قطعا با فضای شهری و پیرامونی ارتباط برقرار نمیکند و حتما با انتقاد بسیاری مواجه خواهد شد و با گذر زمان و فرسایش مواد آن به جرگه ساختمانهای دیگر شهر میپیوندد.
به نظر شما پیروی از چه اسلوبی برای معماری در ایران، ما را به اصول معماری روز جهان از جنبه هنری و علمی نزدیکتر میکند؟
به نظر من، اگر امروز معماری در ایران به چالش کشیده شده نتیجه تظاهر به مدرنیته با کپیکاری از معماران برجسته و از سر باز کردن حضور معماری سنتی با تحمیل برخی فرمها و تزئینات سنتی غیرمتناسب است که هردو آفت این حرفه هستند. آینده معماری ما تلفیق مدرن و سنتی یا کلاسیک و مدرن یا این سبک و آن سبک نیست. بلکه در جهتدهی هدفمند به خلاقیت و گسترش و پیشبرد روشها و مفاهیم در راستای اصول و فنون طراحی ایرانی است. خوب است که اصل «فرم پیرو عملکرد فضایی است» را آویزه گوش کنیم، اما به فراتر از آن هم بیندیشیم. اصول طراحی سنتی ما همچنان غنی است و بر فرهنگ، سبک زندگی و شرایط جغرافیایی و اقلیم شناسی کشور ما استوار است. طراحی سبز یا پایدار که امروز دغدغه طرفداران محیطزیست بوده و بحث داغ معماران، موضوع پیچیدهای نیست که ما در ایران منتظر شویم تعلیمات و فناوری آن به شکل سادهتر و پس از چند دهه وارد کشور شود. با مرور ساده بر معماری یزد و معماری اقلیمی در کشور خودمان میتوانیم از نحوه استفاده انرژی محیط زیست بهتر بهره ببریم و از آن الهام بگیریم و آن را همگام با فناوری روز به کار ببریم. تکرار مکررات است، اما گرمایش جهانی و اثرات آن در شرایط جوی و اقلیمی ایران غیر قابل انکار شده و امروز دقیقا همان روزی است که باید در روش استفاده از منابع طبیعی با درایت بیشتری قدم برداریم. معمارها در بلند برداشتن این قدمها میتوانند اثرگذار باشند.
در دو سال اخیر، با بهرهبرداری از پل طبیعت، خیلیها آن را شاهکار معماری سالهای اخیر ایران دانستهاند و از سویی برخی دیگر، فرم معماری آن را بیارتباط با فضای پیرامونی و حتی معماری سنتی ایرانی دانستهاند. نظر شما درباره این سازه مورد توجه سالهای اخیر ایران چیست؟
من با هردو هم موافق هستم و هم مخالف! معماری به عنوان یک حرفه عمیقا در جامعه تعبیه شده است. تعهدات اجتماعی و قدرت زیباییشناسی معمار در تغییرات و تحولات اجتماعی موثر است مثل انتقال خاطرات جمعی یا حتی روشی برای بیان آرمانهای اتوپیایی جامعه است. معماری دارای قدرت نمایندگی و ظرفیت خاص برای تولید معنای جمعی و خاطرات نسلها است. هر آنچه به دست معمار طراحی میشود در مقیاسهای متفاوت مورد بررسی قرار میگیرد.
این بنا در مقیاس شهری و از نظر سازهای جوایز حائز اهمیتی ازجمله جایزه آقاخان را کسب کرده، هرچند نقدهایی هم به آن شده است. از نظر من معماری این سازه خاص و هماهنگ با بلندپروازیهای پایتخت و شتاب دادن به پدیده مدرنگرایی نسل نو است. حس غرور و استقامت چه هنگام عبور از زیر آن و چه هنگام قدمزدن روی آن و حتی مشاهده عکسی از آن که مثل مجسمه سازهای بزرگی مقابل رشته کوههای البرز ایستاده، پررنگ و غیر قابل انکار است.
وقتی در خیابانهای شهرهای ایران قدم میزنیم، میبینیم مالک هر بنایی طبق سلیقه خود فرم معماری ظاهری و تزئینات سلیقهای مورد نظر خود را در طراحی خانه لحاظ کرده است و از این نظر در یک خیابان یا کوچه، با مجموعهای از آپارتمانهای غیرهم شکل و در برخی موارد ناهمگون روبرو هستیم. از نظر دانش معماری، آیا اینها باید هم شکل و زیر نظر یک پیمانکار طراحی میشدند و ضعف شهرداریهاست که به آن نظارت نمیکنند یا به لحاظ اصولی اشکالی به این امر وارد نیست و هر کسی میتواند شکل بیرونی خانهاش را هر طور میخواهد زیر نظر معماران طراحی کند؟
اگر این موضوع بر سلیقه فردی استوار باشد که نتیجه میشود همان که میبینید. اگر نما کاملا به شهرداری واگذار شود ممکن است نمای محلهها یکنواخت، بیروح و خسته کننده شود. اصلی در معماری هست و آن این که پلان و سکشن باید همخوانی داشته باشند و این اصل در مقیاس شهری هم صادق است. دست معمارها برای طراحی نما و انتخاب مواد و جاگذاری آن باید تا اندازهای باز باشد که شهرداریها تعیین میکنند، زیرا آنها اشراف به اقلیم هر محل دارند و تاریخ و پیشینه آن و همچنین خطرات جغرافیایی بومی را تحت بررسی قرار دادهاند. بنابر این آنها با تعیین دستورالعمل و راهنما میتوانند نقش تعیینکنندهای در هماهنگی ظاهری و امنیت آنها داشته باشند. از جمله نکاتی که باعث هماهنگی و همگونی ساختمانها در یک محل میشود، ابعاد یکسان تعریف شده برای پنجرهها و هم راستا قرار دادن آنهاست. همینطور یکسان بودن ارتفاع تمام ساختمانهاست؛ نه یک اینچ کم و نهزیاد. تنوع رنگ و مواد باید بازه مشخصی داشته باشد. مثلا کمتر پیش میآید که نمای سیمان با نمای مرمر کنار هم قرار بگیرند. اینها عواملی است که به هماهنگی و همگون بودن یک محل کمک میکنند. در عین حال هر ساختمان میتواند در آن بازه خاص باشد و اینجاست که میتوان خلاقیت معماران را در بهره گیری از مواد و مصالحی که در یک ژانر و رده هستند، محک زد. مثلا علم به شناخت مواد محلی و به کارگیری آنها برای همگون ساختن و هماهنگ شدن با طبیعت آن بسیار ارزشمند است، جایگاه فرمهای تزئینی نه فقط با علم به فناوری مدرن، بلکه با این ایدئولوژی که اگر فلان معمار امروز میخواست بنایی در فلان منطقه شهر تهران بنا کند، چگونه آن را آنالیز میکرد و همگون با آن محل میساخت و از فرهنگ یا حتی خطرات جغرافیایی که آن را تهدید میکند الهام میگرفت، نه این که در تهران از ایدهای در برلین الهام بگیریم و سبک پنجرههای خانههای کاشان را هم برای خالی نبودن عریضه چاشنیاش کنیم!
با شیوا پوریوسف خامنه بیشتر آشنا شوید
شیوا پوریوسف خامنه، متولد تهران و معمار ایرانی است. او بعد از پایان تحصیلاتش در مدرسه معماری آکسفورد و پس از مدتی کار در کمپانی معماری Foster + Partners در لندن با پیشینهای که در رشته عمران داشت، به ایالات متحده سفر میکند تا در مقطع کارشناسی ارشد در دو رشته مهندسی (Master of Science) طراحی داخلی و طراحی اکسپو در انستیتو پرت (Pratt Institute) ادامه تحصیل دهد؛ موسسهای که رتبه نخست جهان را در هوش طراحی دارد. پس از آن گواهی دورهای با عنوانThe Architectural Imagination (به معنی تخیل معماری) را از دانشگاه هاروارد (GSD) دریافت میکند. وی اکنون عضو ارشد انجمن طراحان داخلی ایالات متحده (ASID) و عضو انجمن معماران آمریکا (AIA) است و سابقه تدریس در تاریخ هنر و معماری در انستیتو پرت را دارد.
کاظم کوکرم
دانش
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد