به گزارش جام جم آنلاین از پلیس آگاهی تهران بزرگ، ساعت ۶ صبح ۲۷ دی امسال از طریق مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ کشف جسدی در داخل سطل زباله شهرداری، به کلانتری ۱۲۱ سلیمانیه اعلام شد.
با حضور مأمورین در محل کشف جسد واقع در خیابان مقداد-فلکه اول و انجام بررسی های اولیه مشخص شد جسد متعلق به مردی حدودا ۶۰ ساله است که هر دو پای وی از ناحیه ران پا قطع شده است.
برابر اظهارات عوامل شهرداری، مشخص شد یکی از کارگران خدماتی شهرداری در حین تخلیه زباله متوجه جسد داخل سطل آشغال شده که به علت وحشت، سطل زباله را وسط خیابان رها و نهایتا موضوع از طریق ۱۱۰ به پلیس اطلاع داده شده است.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «قتل عمـد» و به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی، پرونده در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس اگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ پس از حضور در محل و انجام بررسی های اولیه اطلاع پیدا کردند که پرونده فقدانی متعلق به صاحب یک طلافروشی (دقیقا واقع در محل کشف جسد) نیز دو روز قبل تر تشکیل و پرونده به صورت جداگانه در اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در حال رسیدگی است.
بلافاصله مشخصات فقدانی بنام «صادق» ۶۰ ساله با مشخصات جسد کشف شده مورد بررسی قرار گرفته و کارآگاهان موفق به شناسایی دقیق هویت جسد شدند.
با شناسایی هویت جسد، کارآگاهان به تحقیق از خانواده مقتول پرداختند؛ خانواده مقتول در اظهارات خود عنوان داشتند:صادق هر روز صبح ساعت ۰۹:۳۰ به مغازه اش می رفت و ساعت ۱۳ برای صرف نهار به خانه می آمد.روز ۲۵ دی طبق روال هر روز منتظر آمدن وی بودیم اما از او خبری نشد؛ پاسخگوی تماس های مکرر ما نیز نشد. حدودا ساعت ۱۷ به مغازه طلافروشی رفتیم که متوجه باز بودن درب مغازه، بهم ریختگی داخل مغازه و سرقت تمامی طلاجات داخل گاوصندوق و ویترین مغازه شدیم.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با انجام تحقیقات میدانی از محل کشف جسد، موفق به شناسایی یکی از کارگران خدمات شهرداری شدند که بنا بر اظهاراتش به همکاران خود، در ساعات پایانی شب ۲۶ دی به احدی از کسبه محل جهت بسته ی خون آلود به داخل سطل زباله کمک کرده بود.
با شناسایی این کارگر خدماتی، بلافاصله تحقیقات از وی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت، کارگر خدماتی مذکور در اظهاراتش عنوان داشت:در حال نظافت خیابان بودم که صاحب بنگاه املاک از من برای انتقال یک بسته پیچیده شده با چادر خودرو به داخل سطل زباله درخواست کمک کرد. پس از انتقال بسته به داخل سطل زباله، متوجه خونی بودنش شدم. زمانیکه علت از صاحب بنگاهی جویا شدم، وی عنوان داشت که مسأله مهمی نیست. بدون آنکه به موضوع اهمیتی بدهم، به سراغ کار نظافت خیابان رفته و صاحب بنگاه املاک نیز پس از دادن مقداری انعام به بنده، محل را ترک کرد.
با توجه به اظهارات کارگر خدماتی، کارآگاهان اداره دهم اقدام به شناسایی بنگاه املاک ... کرده و با اخذ دستور قضایی از بازپرس محمد مهدی مرشدلو که شخصا در محل جنایت حضور داشت، وارد بنگاه املاک شده و با آثار جنایت روبرو شدند. در بررسی محل جنایت، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مغازه بنگاه املاک مجهز به دوربین مداربسته است که بلافاصله تصاویر دوربین مداربسته مغازه مورد بررسی قرار گرفت.
در بررسی تصویر بدست آمده از دوربین های مداربسته، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که قتل توسط صاحب بنگاه املاک به نام هادی ۴۰ ساله صورت گرفته و این شخص پس از ورود مقتول به داخل بنگاه، به او حمله ور شده و اقدام به بستن وی بر روی یک صندلی کرده و او را مورد آزار و اذیت بدنی قرار می دهد.
در ادامه تحقیقات پلیسی، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که متهم پرونده پس از سرقت طلاجات داخل مغازه طلافروشی مقتول، مقادیری از طلاجات مسروقه را جهت فروش به یک طلافروشی در منطقه افسریه برده و با استفاده از فاکتورهای فروش متعلق به مغازه طلافروشی مقتول، اقدام به فروش آنها به مبلغ ۳۵ میلیون تومان کرده و در ادامه یک دستگاه خودرو پژو پرشیا سفید رنگ خریداری کرده است.
دستگیری هادی در شرایطی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار داشت که او بلافاصله پس از ارتکاب جنایت، از محل سکونتش واقع در خیابان نیروی هوایی متواری شده بود. در چنین شرایطی، کارآگاهان اداره دهم آگاهی با انجام اقدامات پلیسی موفق به شناسایی محل تردد خودرو پژو پرشیا خریداری شده توسط متهم در محدوده خیابان نامجو شده، این محل را تحت مراقبت نامحسوس خود قرار داده و سرانجام در ساعت ۲۲ شب گذشته موفق به دستگیری وی شدند. در همان لحظه دستگیری متهم و در بازرسی از صندوق عقب خودرو پژو پرشیا ، کارآگاهان موفق به کشف مقادیر دیگری از طلاجات سرقت شده از مغازه طلافروشی مقتول شدند.
هادی که چاره ای جز اعتراف نداشت، صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرد. وی در اظهارات اولیه عنوان داشت:از حدود سه ماه پیش و بواسطه بدهی ۳۰۰ میلیون تومانی، نقشه سرقت از طلافروشی مقتول را در ذهن خود آماده کرده بودم . طی این مدت، در چندین نوبت به طلافروشی مقتول رفته و حتی در این مدت او را تحت نظر قرار داشتم و ساعت های حضورش را در مغازه بدست آورده بودم. سرانجام در روز شنبه تصمیم به سرقت طلافروشی گرفتم. ساعت ۱۳، مقتول طبق روال هر روز اقدام به بستن مغازه اش کرد. مقتول سوار ماشین شخصی خود شد و من نیز با خودرو پژو پرشیا شخصی ام او را تعقیب کردم. در خیابان مسیل جاجرود بود که ماشین خود را به عقب ماشین مقتول کوبیدم.
وی افزود: پس از ایجاد تصادف ساختگی، به بهانه پرداخت خسارت از مقتول دعوت کردم تا دو نفری به مغازه من برویم. ماشین خودم را در همان خیابان مسیل جاجرود پارک و با خودروی مقتول به سمت بنگاه املاک حرکت کردیم. در نزدیکی بنگاه ، ماشین مقتول را پارک و داخل بنگاه شدیم. به محض ورود با کنترل (ریموت) اقدام به پائین آوردن کرکره کرده و پس از بسته شدن کرکره مغازه، به سمت مقتول حمله ور شدم. مقتول شوکه شده بود و قادر به انجام هیچ کاری نبود. با استفاده از قدرت جسمانی خود، مقتول را روی صندلی فلزی داخل مغازه بسته و برای گرفتن رمز گاوصندوق او را تحت فشار قرار دادم؛ مقتول اظهار کردکه گاوصندوق داخل طلافروشی از نوع رمز دار نیست.
با بستن دهان و بینی مقتول (مجاری تنفسی) به مغازه مقتول رفته و اقدام به سرقت تمامی طلاجات داخل طلافروشی کردم. فردای سرقت به سراغ مقتول رفته و دیدم که او مرده است. قصد داشتم تا ابتدا جسد را داخل صندوق عقب خودرو مقتول قرار دهم اما صندوق عقب خودرو کوچک بود؛ به همین علت جسد را از ناحیه هر دو پا مثله کرده اما در ادامه تصمیمم جهت انتقال جسد با خودرو تغییر پیدا کرد. قسمت های بریده شده ی جسد را داخل بسته ای قرار داده و با استفاده از تاریکی شب، آنها را به سطل زباله شهرداری منتقل کردم. ماشین مقتول را برداشته و از محل دور شدم. برای تهیه ماشین جدید ، قسمتی از طلاجات را در منطقه افسریه فروختم اما با این وجود و پس از گذشت چند روز دستگیر شدم.
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی تهران بزرگ با اعلام خبر کشف دو دستگاه خودرو متعلق به متهم و مقتول در محدوده خیابان مسیل جاجرود، افزود: متهم به دادسرای امور جنایی اعزام، بازپرس پرونده با توجه به دلایل و شواهد بدست آمده از محل ارتکاب جنایت و نهایتا اعترافات صریح متهم، اقدام به صدور قرار بازداشت موقت کردو متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم:
من داماد مرحوم حاج آقا سرپرستی هستم هیچ وقت تو سالهایی كه با این خانواده وصلت كردم فكر نمی كردم چنین اتفاق ناگواری برای ایشان كه از هر لحاظ جزو بندگان پاك و مخلص خدا بود بیفتد غم و اندوه دردناكی كه خانواده ایشان را در برگرفته حتی با قصاص آن فرد نابكار و شرور هم قابل درمان نیست از تمامی كسانی كه این خبر را ملاحظه می كنند تقاضامندم از طرح موضوعات غیرواقعی و ناراحت كننده پرهیز كنند و بیشتر در صدد همدردی با این خانواده محترم باشند
با تشكر