بازتاب آرمان‌‌های ملتـی بـزرگ

«انقلاب» و «انقلابی‌گری» مفاهیمی کلی است که می‌تواند مورد استفاده و استناد بیشماری افراد قرار گیرد و همه آنها نیز خود را متصف به این صفت بدانند. اما واقعیت آن است که این مفاهیم می‌تواند صرفا نوعی اشتراک لفظی بین افراد باشد و در عمق معنای آن با یکدیگر هم‌عقیده نباشند.
کد خبر: ۹۹۶۶۸۹
بازتاب آرمان‌‌های ملتـی بـزرگ

به این لحاظ رهبر معظم انقلاب با بیان شاخصه‌هایی به تدقیق مفهوم انقلابی‌گری مبادرت ورزیده‌اند:

تقوای سیاسی و دینی

شاید کسانی انقلابی‌گری را صرفا در مبارزه و تلاش و فعالیت بدانند که اگر چنین باشد اینان افرادی صرفا عملگرا هستند و در ادامه مسیر نیز چه بسا که مبتلا به اعوجاجات و زیگزاگ‌روی‌های عجیب و غریب شوند کما این که نمونه‌های فراوانی را در این زمینه شاهد بوده‌ایم اما پایه و مبنای انقلابی‌گری به مفهوم دقیق و اصیل آن در تفکر و اندیشه اسلامی، برخورداری افراد از «تقوا» است؛ یعنی ملاک قرار دادن دستورات و فرامین الهی و پرهیز از آنچه در تعالیم و موازین اسلامی، تحت عنوان منکرات و منهیات شناخته می‌شود.

هنگامی که بحث از تقوا می‌کنیم، دامنه آن عرض عریضی دارد و تمام شئونات زندگی فرد را اعم از مسائل شخصی تا اجتماعی و سیاسی را دربر می‌گیرد. حضرت امام خمینی و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نمونه‌ای بارز در این زمینه به شمار می‌روند.

کسی که تقوای شخصی و استحکام شخصیتی نداشته باشد، قطعا در حوزه سیاسی نیز از استحکام فکر و شخصیت برخوردار نخواهد بود و با ابزار و عوامل مختلف به انحراف خواهد رفت. کم نبوده‌اند انقلابیونی که در ادامه مسیر به دلیل بی‌تقوایی، اسیر شهوات نفسانی مختلف شده‌ و بعضا به شخصیتی کاملا معکوس و متضاد با دوران انقلابی‌گری خود مبدل شده‌اند البته این افراد غالبا نمی‌پذیرند که این تغییر ماهیت بر اثر غلبه شهوات نفسانی بر آنها بوده و تلاش می‌کنند تا این موضوع را تابعی از عقلانی شدن و مصلحت‌اندیشی و... قرار دهند اما واقعیت آن است که دیوار کج آنها از همان ابتدا بر پایه‌ای نااستوار و کج بنا شده یا در طول مسیر دچار کژی گردیده است، لذا هرچه ارتفاع بیشتری گرفته، آن کج و معوجی بیشتر نمایان گردیده است.

بنابراین این «تقوا» مهم‌ترین و مبنایی‌ترین ملاک در مسیر انقلابی‌گری است. فارغ از بحث‌های فوق، به این نکته بسیار مهم در اندیشه اسلامی باید توجه داشت که انسان‌های باتقوا مورد عنایت و هدایت خاصه الهی نیز هستند و لذا نواقص طبیعی انسانی آنها از این طریق به حداقل کاهش می‌یابد.

حساسیت در برابر دشمن

دشمن‌شناسی امری بس مهم نه‌تنها در مسیر انقلابی‌گری، بلکه در مسیر کلی زندگی است. حضرت آدم ابوالبشر چون نتوانست در این زمینه دقت نظر لازم را داشته باشد و ابلیس را که دشمنش بود دوست و خیرخواه خود پنداشت، فریب اغواگری او را خورد و از بهشت اخراج گردید.

شاید مهم‌ترین ویژگی «دشمن» این باشد که در اغلب اوقات و شرایط، ذات دشمنی خود را در لایه‌ای از تزویر و فریب و اغواگری می‌پوشاند و چهره‌ای فریبکار به خود می‌گیرد. بدیهی است که دشمن اگر با چهره‌ واقعی خود در برابر انسان قرار گیرد و نیات خود را صریح و بی‌پرده بیان کند، آدمی مگر دیوانه باشد یا مرعوب که از او پیروی کند یا در برابرش تسلیم گردد.

آنچه کار انقلابیون را مشکل می‌سازد همین فریبکاری دشمن است. هوشیاری بسیار می‌خواهد تا دشمن خوش‌زبان و خوش‌چهره را شناخت، آن هم دشمنی که در زمانه حاضر از پیچیدگی‌های بسیار پیچیده‌ای برخوردار گردیده و انواع و اقسام ابزارها و شیوه‌ها و تکنیک‌ها را در اختیار دارد. البته اشاره‌ای به یک نکته نیز لازم است.

گاهی عدم حساسیت در قبال دشمن،‌ ناشی از عدم شناخت او نیست بلکه به دلیل استحاله فکری کسانی است که همچنان نام و چهره انقلابی خود را بظاهر حفظ کرده‌اند ولی در درون آنها اتفاقاتی افتاده است. ظاهرشان همان ظاهر انقلابی است، اما باطنشان دیگر انقلابی نیست. انقلاب‌ها بیشترین و مهلک‌ترین ضربات را از این دسته افراد خورده‌اند.

پایبندی به استقلال کشور

در دنیای درهم تنیده‌شده کنونی، «استقلال» واژه و مفهومی مهم و در عین حال بحث‌برانگیز است. از یک دیدگاه کلی باید گفت آنچه مراد اصلی از استقلال به شمار می‌رود، استقلال در تصمیم‌گیری است. در دنیایی که انبوهی از معاهدات و قراردادها به روابط بین‌الملل در عرصه‌های گوناگون شکل می‌دهد، ورود و خروج ما به این عرصه طبیعتا باید بر مبنای تصمیم‌گیری مستقل و ملی باشد و نه تابعیت از یک قدرت دیگر.

اما مهم این است بدانیم کشور و نظام ما در چه حال و شرایطی قادر به تصمیم‌گیری مستقلانه است؟ آیا می‌توان از نظر درونی در ضعف به سر بریم و در عرصه روابط گوناگون بین‌المللی از استقلال در رأی و تصمیم برخوردار باشیم؟

پاسخ قطعا منفی است، چرا که در این صورت تنها شعار استقلال سر می‌دهیم و تابعانه عمل می‌کنیم. نتیجه این که استقلال، عرض عریضی دارد که از استحکام ساخت درونی در تمام زمینه‌های سیاسی،‌ اقتصادی، اجتماعی،‌ فرهنگی و نظامی شروع می‌شود و تا عرصه تصمیم‌گیری در عرصه بین‌المللی ادامه می‌یابد.

کسانی التزام واقعی به استقلال کشور دارند که با فکر و برنامه‌ریزی و تلاش و فعالیت خود زمینه استحکام ساخت درونی کشور را فراهم آورند و بدیهی است تمام آحاد این سرزمین به نوبه خود در این امر مشترک ملی سهیم و دخیل هستند.

به هر میزان که قدرتمندتر باشیم، امکان استقلال بیشتری خواهیم داشت. معنای استقلال، انزوا و قطع رابطه با دنیای خارج نبوده که این امر غیرممکن است. استقلال یعنی ورود به عرصه جهانی و تعامل با بازیگران مختلف در این عرصه بر مبنای استقلال رأی و تصمیم و مبتنی بر حفظ منافع ملی با برخورداری از پشتوانه قدرت و استحکام ساخت درونی.

انقلابیون واقعی در این مسیر حرکت می‌کنند و برای دستیابی به موقعیت‌های هرچه بهتر در این زمینه از هیچ کاری فروگذار نیستند.

هدف‌گیری آرمان‌های انقلاب برای رسیدن به آن

حرکت در مسیر درست و برخورداری از هوشیاری و دقت لازم برای منحرف نشدن از آن، ازجمله امور بسیار مهم در دوران بعد از انقلاب است. انقلاب اسلامی بر مبنای شعارهایی که بازتاب دهنده آرمان‌‌های ملت بزرگ ایران بود به پیروزی رسید.

استقلال، آزادی،‌ عدالت اجتماعی، مبارزه با ظلم و استکبار در داخل و خارج کشور، دفاع از ملت‌های مظلوم در مقابل ظالمان، استقرار یک نظام عادلانه در عرصه بین‌المللی و آرمان‌هایی از این قبیل جزو اهداف بلند انقلاب اسلامی به شمار می‌روند.

بدیهی است که دستیابی به این اهداف، کار سهل و ساده‌ای نیست. مگر استقرار عدالت اجتماعی در جامعه که نیازمند یک برنامه‌ریزی دقیق و سنجیده و اجرای آن در طول سالیان دراز است، آسان است؟ مگر دستیابی به استقلال در دنیای پیچیده کنونی امری سهل است؟ مگر استقرار آزادی با توجه به تمام ابعاد و زوایا و نیز آفاتی که می‌تواند بر آن بار شود، بسادگی امکان‌پذیر است؟ و مگر مبارزه با استکبار و در رأس آن آمریکا که یک نظام سلطه چندوجهی و پیچیده را بر دنیای حاضر مستقر کرده، کاری بدون زحمت و بدون هزینه است؟ بنابراین ملت ایران گام در راه صعب و دشوار و در عین حال پرافتخار و مبارکی گذارده است.

بدیهی است در چنین راهی ریزش‌هایی وجود خواهد داشت. کسانی به تدریج و بنا به دلایل مختلف خسته و ناامید می‌شوند و از ادامه مسیر بازمی‌مانند و بلکه بعضا خود به مخالفان و موانعی در راه تبدیل می‌شوند. اما انقلابیون واقعی کسانی هستند که اولاً بدرستی آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی را درک کنند و تعریف دقیق و مشخصی از آنها داشته باشند، ثانیا از موانع و مشکلات نهراسند و با امیدواری تمام به پیش بروند و ثالثا با در نظر داشتن این آرمان‌ها، برنامه‌ریزی‌های لازم را برای دستیابی به آنها انجام دهند.

پایبندی به مبانی و ارزش‌های اسلام و انقلاب

آنچه در این مبحث می‌توان گفت در واقع جمع‌بندی مباحث در بندهای گذشته است. انقلاب اسلامی مجموعه‌ای از معارف و ارزش‌ها است که در حقیقت یک گفتمان را تشکیل می‌دهد. انقلابی‌گری خارج از این گفتمان، معنا و مفهوم ندارد. البته بدیهی است که متناسب با شرایط زمان و مکان باید راهکارهای متناسب را طراحی و در پیش گرفت، اما این مسأله نمی‌تواند بهانه و مستمسکی برای خارج شدن از گفتمان انقلاب اسلامی قرار گیرد، هرچند متأسفانه کسانی چنین کاری می‌کنند.

در اینجا نیز آنچه در مرتبه نخست اهمیت قرار دارد، شناخت و تبیین گفتمان انقلاب اسلامی بر اساس موازین روشن و صریح آن است و سپس حرکت در چارچوب این گفتمان و استقامت در این مسیر با وجود تمام مسائل و مشکلات. «فاستقم کما امرت»؛ از نظر اینجانب نقش برجسته و سرنوشت‌ساز رهبری نظام در حفاظت و حمایت از این گفتمان است تا مبادا انحرافی از آن ایجاد شود.

مسعود رضایی - نویسنده و تحلیلگر مسائل سیاسی

ضمیمه جام سیاست

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها