اوباما و آنچه از خود برجای گذاشت

مسیر ورود به کاخ سفید به ضرورت، بر بستر به صحنه آوردن معیارهای ارزشی، لنزهای تئوریک، بنیان‌های اعتقادی و تعلقات سمبلیک امکان‌پذیر می‌گردد. به همین دلیل سیاست‌های مطرح شده از سوی رئیس‌جمهور بشدت متاثر از چشم‌اندازها و اصولی است که هویت سیاسی او را تشکیل می‌دهند. وقوف به این واقعیات گشایش فزاینده‌ای را در درک مفهومی سیاست‌های باراک اوباما طی هشت سال حضور بر سریر قدرت و پیامدهای آن به‌وجود می‌آورد.
کد خبر: ۹۹۴۳۰۷
اوباما و آنچه از خود برجای گذاشت

برای این که تفاوت‌های سیاسی، ارزشی و تئوریک، ارزیابی سیاست‌ها را خدشه‌دار نکند، باید به پیامدهای «روز بعد» از عملیاتی کردن خط‌مشی‌ها توجه شود. یعنی این که در چارچوب انطباق منطق تئوریک شکل‌دهنده سیاست و نتایج برخاسته از به صحنه آوردن آن است که استنباط و استدلال فرصت تجلی می‌یابد. در صحنه سیاست داخلی، واقعیات بسیار مشهود است و نیازی به توضیح اضافه ندارد.

اوباما به عنوان یکی از لیبرال‌ترین رهبران آمریکا در یکصد سال اخیر به دنبال دو دوره حضور در واشنگتن، رای‌دهندگان را در مسیر انتخاب یکی از ملی‌گراترین رهبران آمریکا در دو قرن اخیر قرار داد. روز بعد از خروج اولین رهبر سیاهپوست، اولین رئیس‌جمهور «کاسب» وارد کاخ سفید شد. در چارچوب اصل «مسئولیت دفاع»، دولت آمریکا سازمان ملل را متقاعد ساخت که معمرقذافی تهدیدی برای جان مردم لیبی است و باید «متوقف» گردد. شورای امنیت مجوز «ممانعت» از کشتار احتمالی توسط رهبر لیبی را صادر کرد. آمریکا و متحدان غربی‌اش، حکومتی را که از سال 1969 بر مصدر کار بود «ساقط» کردند. روز بعد از قتل معمر قذافی هر بخش از کشور در حاکمیت گروه‌های افراطی داخلی و خارجی متفاوت قرار گرفت و شهر «سرت» محل تولد رهبر اقتدارگرای لیبی به مرکز قدرت گروه داعش تبدیل شد و منازعه نظامی برای کسب قدرت بیشتر در سرزمینی که حکومت مرکزی در آن وجود ندارد، کشتار مردم را روزمرگی بخشیده است.

با شروع ناآرامی‌ها در سوریه، دولت آمریکا حمایت از مخالفان بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه را در دستور کار خود قرار داد و با ورود جنگجویان خارجی از طریق مرزهای ترکیه متحد و عضو ناتو مخالفتی نکرد. در راستای حمایت و تقویت مخالفان حکومت مرکزی، اوباما خط قرمز خود را ترسیم کرد و تعلیمات نظامی جنگجویان مورد حمایت واشنگتن در پایگاه‌های تاسیس شده به ‌وسیله آمریکا در اردن عملیاتی شد. مرگ نزدیک به 500 هزار نفر، آوارگی بیش از دو میلیون انسان و جابه‌جایی داخلی 9 میلیون سوری را باید نماد روز بعد تعریف کنیم.

جان ‌کری، وزیر خارجه ‌دولت اوباما حمایت از ریاض را که یکی از دو متحد استراتژیک آمریکا در خاورمیانه است، «وظیفه» نامید. دولت عربستان سعودی نیز بر همین اساس دخالت در جنگ داخلی یمن را به عنوان یک راهبرد حیاتی و مساله مرگ و زندگی برای خود ترسیم ساخت و با استفاده از تمام سرمایه‌های نظامی، یمن را آماج حملات تخریبی خود قرار داد. آمریکا «مربیگری» عربستان در جنگ یمن را به‌عهده گرفت و برای این‌که انبارهای خالی شده از بمب‌های این کشور به جهت به‌کارگیری در جنگ داخلی یمن پر شوند، دستور داد بیش از یک میلیارد دلار بمب در سال 2015 به ریاض فروخته شود. روز بعد از حمایت عملیاتی آمریکا از سیاست‌های نظامی عربستان سعودی در یمن، کشتار بدون وقفه مردم را در این کشور نظاره‌گر هستیم.

دولت آمریکا برای سهولت بخشیدن به ورود اوکراین به ناتو، ضرورت سقوط حکومت طرفدار مسکو را با فرستادن مسئولان وزارت خارجه به «کی‌یف» و حمایت از فعالان سیاسی غربگرا و «اروپا محور» متجلی ساخت. این اقدامات بدون توجه به این واقعیات انجام شد که اکثریت ساکنان مناطق شرقی اوکراین، روس‌تبار هستند و شبه‌جزیره کریمه در استیجار روسیه مقر ناوگان دریای سیاه این کشور از آنچنان اهمیت استراتژیک برای مسکو برخوردار است که در آغاز نیمه دوم قرن 19 بر سر مالکیت آن با سه امپراتوری اروپایی و آسیایی عثمانی، فرانسه و انگلستان وارد جنگ شد. سقوط حکومت طرفدار مسکو و به قدرت رسیدن سیاستمداران مورد حمایت آمریکا در اوکراین، جنگ داخلی را در این کشور کلید زد و با وجود تهدید‌ها و تحریم‌های واشنگتن شبه جزیره کریمه به روسیه ضمیمه شد. روز بعد برای اولین بار بعد از جنگ دوم جهانی، بخشی از سرزمین کشوری در قاره اروپا برخلاف تمام موازین بین‌المللی به تصرف در آمد و کشتار و بی‌ثباتی در شرق اوکراین به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شد.

دکتر حسین دهشیار

استاد دانشگاه علامه طباطبایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها