از زاغ‌زنی در مقابل بانک تا پنچری برای سرقت

سناریوی سرقت‌های اعضای این باند گرچه تکراری و نخ‌نما بود، اما آنها در اجرای نقشه سرقت‌هایشان موفق بودند و اگر پلیس دست آنها را رو نمی‌کرد، معلوم نبود که لیست مالباختگان آنها به چند نفر می‌رسید. کامران، سردسته این باند دو نفره است؛ مرد جوان، بلندقد و چهارشانه که ید طولایی در سرقت دارد و هربار که از زندان آزاد می‌شود، سراغ کارهای خلاف خود برمی‌گردد.
کد خبر: ۹۶۴۳۴۶
از زاغ‌زنی در مقابل بانک تا پنچری برای سرقت

به گزارش جام جم، کارآگاهان پلیس زمانی که از سرقت‌های سریالی به این شیوه باخبر شدند، سراغ دوربین‌های مداربسته محل‌های سرقت رفتند و با به دست آوردن تصویر عاملان این سرقت‌ها و تطبیق چهره آنها با آلبوم متهمان موفق شدند هویت آنها را به دست آوردند و در عملیاتی ویژه دو متهم جوان را دستگیر کردند.

طراح این سرقت‌ها که چند روز پیش بازداشت شده بود، در گفت‌وگو با تپش از سرقت‌هایش می‌گوید.

سرقت‌ها را چطور انجام می‌دادی؟

شگردی معمولی که بارها پلیس هشدار داده، اما مالباختگان انگار دوست ندارند که آن را آویزه گوششان کنند. زاغ‌زنی و پنچر کردن شگرد ماست.

بیشتر توضیح می‌دهی؟

من زاغ‌زن هستم، داخل بانک و مراکز تجاری می‌روم و افرادی را که پول نقد زیادی با خود حمل می‌کنند، شناسایی می‌کنم و اطلاعات سوژه مورد نظر را در اختیار همدستم که بیرون منتظر بود می‌دهم. بعد هم با شناسایی سوژه لاستیک خودرویش را پنچر می‌کردیم. زمانی که سوژه سوار خودرویش می‌شد و مسافتی را طی می‌کرد متوجه پنچری ماشین می‌شد و خودرو را به ناچار نگه می‌داشت. ما هم از این فرصت استفاد ه می‌کردیم و سراغش می‌رفتیم و کیف پر از طلا و پول را سرقت می‌کردیم.

با مالباختگان درگیر هم می‌شدید؟

اگر مقاومت می‌کردند؛ مجبور می‌شدیم که دست به چاقو شویم.

ظاهرا شما یک مورد شکایت آزار و اذیت خانم جوانی را هم داشتید؟

متهم جوان سکوت می‌کند و پس از مکثی طولانی می‌گوید: مالباخته تنها بود، خواستیم کیفش را بزنیم که شیطان گولمان زد.

چقدر از سرقت‌ها گیرتان آمده است؟

قیمت‌ها متفاوت بود؛ از پنج میلیون تومان گرفته تا 45 میلیون تومان، اما چیزی دستمان را نگرفت. پول بادآورده برکت ندارد و فقط ردمالش برای متهم می‌ماند.

پس چرا بازهم دزدی می‌کنی؟

وسوسه باعث می‌شود که این کارها را انجام دهیم. واقعا سرقت عاقبت ندارد؛ ته هر دزدی دستگیری است و حتی حرفه‌ای‌ترین متهمان هم به دام می‌افتند.

چه ساعت‌هایی سرقت می‌کردید؟

ساعات شلوغی روز که معمولا همان 10 صبح تا 12 ظهر است.

با چه خودرویی سرقت می‌کردید؟

من و همدستم هر دویمان ماشین داریم و با خودروهای خودمان نقشه سرقت‌ها را اجرا می‌کردیم، اما برای این‌که به دام نیفتیم؛ پلاک سرقت می‌کردیم و روی ماشینمان می‌گذاشتیم که اگر شماره خودرویمان توسط مالباخته‌ها برداشته شد پلیس نتواند ما را دستگیر کند. البته این شگرد هم کارساز نبود، چراکه با در نظر گرفتن تمام این تمهیدات بازهم به دام افتادیم.

اگر دستگیر نمی‌شدی باز هم ادامه می‌دادی؟

متهم جوان باز هم سکوت می‌کند.

با همدستت چطور آشنا شدی؟

هر کسی با همجنس و هم‌تیپ خودش ارتباط برقرار می‌کند. دزدها هم رفیق‌هایشان یا دزد هستند یا زورگیر، همدستم هم یکی از دزدان سابقه‌داری بود که در یکی از محافل مصرف موادمخدر با او آشنا شدم.

پشیمانی؟

اگر بگویم نه، دروغ گفته‌ام. دلم می‌خواهد این بار دیگر توبه کنم و برای همیشه دور خلاف را خط بکشم.

هلیا قنبری

ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها