جنگ در سوریه به وضعیتی رسیده که نوعی سکون را ایجاد کرده است. سکون از این لحاظ که هیچ یک از طرفین نمی‌توانند در عرصه نظامی به پیروزی حداکثری دست یابند و اگر پیروزی و شکستی حاصل می‌شود، جزئی است و با این اوصاف اتمام بحران سوریه با ابزار نظامی که مشخصا عبارت است از پیروزی یک جبهه بر جبهه‌ای دیگر و تصاحب تمام خاک کشور سوریه، حداقل در آینده‌ای نزدیک دور از تصور است. این بحران در بعد منطقه‌ای نیازمند برطرف کردن تضادهای میان ایران، ترکیه و عربستان و در بعد فرامنطقه‌ای مستلزم هماهنگی میان روسیه و ایالات متحده است و از این رو سوریه نیازمند طرح برون‌رفتی چندجانبه و چندوجهی میان تمام کشورهای یاد شده است.
کد خبر: ۹۴۶۷۷۸

اما مساله اساسی این است که تمام کشورهای حاضر در بحران سوریه، حقیقتا در این کشور دارای منافع هستند، چه مشروع و چه نامشروع و نکته مهم در تضاد میان منافع این کشورهاست که با این اوصاف طرح برون رفت از اوضاع فعلی طبیعتا نخواهد توانست نظر مساعد تمام قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را تامین کند. پیروزی‌های عرصه میدانی با ابزار نظامی نیز دقیقا در همین‌جا کاربرد خواهد داشت به طوری که هر کشوری که بیشترین موفقیت را در عرصه میدانی کسب کرده باشد، سرانجام در عرصه دیپلماتیک نیز دست بالاتر را خواهد داشت و این همان پارادوکسی است که سبب ادامه بحران سوریه پس از نزدیک به شش سال شده است.

مساله دوم این است که پس از تعیین شکل فرآیند خروج از این بحران نتایج آن به چه شکل خواهد بود؟ این پرسشی است که تمام قدرت‌های حاضر در سوریه به آن می‌اندیشند. انتخابات و انتقال قدرت به گروه منتخب مردم چیزی است که همه به آن احترام می‌گذارند اما مساله‌ای که باعث تاخیر در به سرانجام رسیدن آن می‌شود، نتیجه آن است نه شکل خود فرآیند انتقال. به فرض اگر نتایج آن به شکلی باشد که سبب خروج کامل نیروهای مورد حمایت عربستان از خاک سوریه و در نهایت از میان رفتن منافع این کشور در سوریه شود، آیا عربستان پیامد وضعیت فوق را خواهد پذیرفت؟ قطعا خیر، پس به حمایت خود از گروه‌های معارض دولت سوریه ادامه خواهد داد. ضمن این‌که اگر بخواهیم مسائل منتج از فرآیند انتقال قدرت را تحلیل کنیم، علاوه بر واکنش کشورهای فوق باید در انتظار واکنش‌های اسرائیل، قطر و حتی اردن نیز باشیم که این رخداد مساله را بسیار پیچیده‌تر نیز خواهد کرد.

مساله سوم تضاد میان تصویر مطلوب از آینده سوریه در میان بازیگران بحران سوریه است. از سوی این بازیگران چند طرح برای آینده اسد متصور است: دیدگاه ایران، حفظ تمامیت ارضی سوریه، نظام سیاسی فعلی و شخص بشار اسد به‌عنوان رئیس‌جمهور قانونی سوریه است. دیدگاه روسیه، حفظ تمامیت ارضی سوریه، نظام سیاسی فعلی و کنار رفتن اسد است. دیدگاه ایالات متحده و ترکیه، حفظ تمامیت ارضی سوریه، تعویض نظام سیاسی سوریه و کنار رفتن شخص بشار اسد. دیدگاه عربستان و قطر، تجزیه سوریه، تعویض نظام سیاسی فعلی سوریه و شخص بشار اسد. با یک نگاه سطحی نیز می‌توان عمق اختلافات میان این قدرت‌ها را درک کرد و نباید فراموش کرد که تصویر آینده مطلوب هرکدام از قدرت‌ها منطبق است بر استراتژی بلند مدت و سیاست‌های کلان این کشورها که البته قابل تغییر است اما نه بسادگی.

مساله چهارم داعش است. گروهی که با وجود دریافت انواع کمک‌ها از سوی عربستان و ترکیه، از هیچ‌یک از قدرت‌ها فرمان نمی‌گیرد. گروهی خودمختار با پتانسیل ایجاد خطر برای تمام کشورهای منطقه. مقابله با چنین گروهی عزم جدی تمام کشورهای منطقه را می‌طلبد که تبیین غلط منافع از سوی کشورها سبب عدم وقوع چنین رخدادی شده است. ترکیه از داعش به مثابه ابزاری برای سرکوب کردها بهره می‌جوید، عربستان داعش را یاری در راستای شیعه‌ستیزی می‌پندارد و غرب نیز اضمحلال آن را به معنای کوچ اعضای غربی داعش به اروپا و آمریکا می‌داند. به‌طور طبیعی در چنین شرایطی همبستگی لازم برای نابودی داعش نیز به وقوع نخواهد پیوست و این گروه در سایه بحران سوریه به حیات خود ادامه می‌دهدو در آینده به بحرانی بزرگ‌تر از اکنون نیز بدل خواهد شد.

تمامی این مسائل دلایلی هستند بر ختم نشدن بحران سوریه در مدتی نزدیک به شش سال که تا زمان مرتفع نشدن آنها، پایانی بر این بحران نیز نمی‌توان متصور بود.

دکتر مانی محرابی

عضو هیات علمی اندیشکده روابط بین‌الملل

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها