در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
دکتر اسماعیل شیرعلی استاد دانشگاه در گفتوگو با جامسیاست، کوشیده است زمینههای شکلگیری اسلامهراسی و دلایل تشدیدکننده آن را بررسی کند.
آیا اسلامهراسی پدیده و نظریه جدیدی است یا سوابقی از آن در گذشته هم وجود داشته است؟
هر چند تقابل غرب با اسلام ریشه در حوادث تاریخی؛ یعنی از بدو ظهور اسلام تاکنون دارد، اما آغاز تقابل آمریکا (غرب) با جهان اسلام در دوران معاصر، ناشی از دو فرآیند تعارضآمیز است: اول، حرکت آمریکا برای تبدیل شدن به قدرت هژمون و دیگری، روند بیداری و نوزایی در کشورهای اسلامی (اسلامگرایی). این دو فرآیند در دوران جنگ سرد بهدلیل دوقطبی بودن فضای عملیاتی سیاست بینالملل اجازه بروز و ظهور نمییافت و یا آنکه به علت فربه بودن تعارضات میان شرق و غرب و داغ بودن تنور جنگ سرد نمودی نداشت. فرآیند تبدیل آمریکا به بازیگری هژمون، ناشی از رسالتگرایی، برتریطلبی، هنجارسازی، جهانگرایی، دشمنسازی، و مذهبگرایی خاص آمریکایی در قرن 21 است. براساس این مولفههای ششگانه، تعریف منافع و تهدیدات برای این کشور در گستره جهانی صورت گرفت و در نتیجه، مناطق ژئوپلتیک جهان؛ نظیر خاورمیانه در کانون توجه نظریهپردازان و سیاستمداران آمریکایی قرار گرفت. از سویی دیگر بیداری جنبشهای اسلامگرا در جهان اسلام و بخصوص در این منطقه، بر شدت تعارض میان آمریکا و اسلامگرایان خاورمیانه افزود. به عبارت دیگر «تعارض ژئوپلتیکی» با «تعارض فعال ایدئولوژیکی» به یکدیگر پیوستند تا نشانههایی از آغاز جنگی صلیبی در عصر پست مدرن را آشکار سازند؛ زیرا تحولات درونی جهان اسلام، که سالها قبل از فروپاشی نظام دوقطبی با حوادثی؛ هم چون انقلاب اسلامی ایران و سایر جنبشهای انقلابی در منطقه و بازتابهای آن در عرصه بینالملل؛ نظیر موجودیت یافتن جنبشهای اسلامی در جهان اسلام و افزایش روند اسلامگرایی در درون جوامع غربی، موسوم به سونامی اسلامی خود را نمایان ساخته بود، سبب شد تا غرب به رهبری آمریکا درصدد چارهجویی برای مبارزه با روند نوزایی درونی در حوزه پیرامونی خود که سالها به دنبال خاموش نگه داشتن آن بوده، برآید. بنابراین یکی از روندهای کنونی نظام بینالملل، رویارویی اسلام و غرب و دامن زدن به این جریان در محافل دانشگاهی و حوزههای رسمی و غیررسمی غرب است. گرچه راهبرد یادشده در غیریتسازی دو تمدن شرق و غرب قدمتی دیرینه در تاریخ دارد، اما در سده معاصر و بویژه در دو دهه اخیر، سیری صعودی به خود گرفته است. تحولات در جوامع اسلامی، مانند انقلاب اسلامی ایران، تقویت گروههای مقاومت، رشد جریان افراطی سلفی از یکسو و حملات ١١سپتامبر و گسترش گرایشهای راست افراطی و راست مسیحی در جغرافیای غرب از طرف دیگر به بسط تقابل غرب و اسلام کمک کرده است. پس با اسلامهراسی بخشی از این پروژه به اهداف از پیش تعیین شده خود که مهمترین آنها جلوگیری از بسط و گسترش اسلام در غرب است، محقق میشود. اما سؤال شما اینکه اسلامهراسی پدیده و نظریه جدیدی است یا سوابقی از آن در گذشته هم وجود داشته است، بستگی دارد ما چه تاریخی را جدید تلقی کنیم. اسلامهراسی برای اولین بار توسط «آلفونسه دینت» فرانسوی و یک روشنفکر الجزایری به نام «سلیمان بن ابراهیم» در بیوگرافی پیامبر مکرم اسلام، حضرت محمد(ص) به کار رفت و بر این اساس، واژه اسلامهراسی در فرانسه استفاده شد. این در حالی است که «روبین ریچاردسون» معتقد است واژه اسلامهراسی به زبان انگلیسی برای اولینبار توسط «ادوارد سعید» در مقالهای با عنوان «مطالعه مجدد عقاید شرقی» در سال ١٩٨٥ به کار برده شده است.
از سال ٢٠٠٠ میلادی کاربرد این واژه در تحلیلها و آثار نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل، شورای اروپا و آژانس اتحادیه اروپا برای حقوق اساسی و سازمان کنفرانس اسلامی افزایش یافت.از همین زمان، استفاده از این واژه در مطبوعات بریتانیا نیز توسعه پیدا کرد. در بحث تعریف از اسلام هراسی هم عموما تعاریف متفاوتی از اسلامهراسی ارائه شده و هر کدام بر ابعاد و ویژگیهای خاصی تأکید دارند، اما فصل مشترک تمامی این تعاریف؛ مخالفت علیه آموزههای اسلام، باور به آشتی ناپذیر بودن اسلام با ادیان دیگر، درهمآمیختگی نژاد و مذهب و نبود عقلانیت در نگاه اسلامهراسان است.
هدف غربیها از ارائه نظریه اسلامهراسی مقابله با تروریسم است یا طرح این موضوع با هدف حذف اسلام از صحنه زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی صورت میگیرد؟
غرب در یک پارادایمی به نام سرمایهداری سیر میکند و حاضر است برای اینکه اهداف کلان جامعه سرمایهداری محقق شود، هرکاری را انجام دهد. بهطور مثال، طالبان، القاعده، بوکوحرام، الشباب، داعش و النصره همه و همه جنینی است که در رحم صهیونیستها و غرب به بار نشسته است. از سالهای متمادی برنامه مفصلی برای ایران و بهطور کلی اسلام تدارک دیده شده تا رشد شگفتیساز آن کنترل شود. غرب واقعا نگران رشد اسلامگرایی است. این مساله که غرب با اسلامهراسی به دنبال مقابله با تروریسم است به قدری کاریکاتوری و خندهدار است که خود آنان نیز قدرت پنهان کردنش را در رسانههایشان ندارند و علیرغم سانسور شدید، در بسیاری از موارد بروز پیدا میکند. بیهیچ شک و شبههای هدف آنان از ارائه نظریه اسلامهراسی، حذف کلیه شئونات اسلامی اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در جوامع است چراکه خوب میدانند تنها رقیب جدی نظام سرمایهداری به لحاظ توانمندی تئوریک و عملی، مکتب وحیانی اسلام است.
در بین جریانهای غربی کدام تفکر مدافع این نظریه است؟
تنها پدیدهای که از سوی تمامی جریانها با هدایت و لابی صهیونیستها روی آن اجماع شده است، پدیده اسلامهراسی است. این امر با برنامهریزی دقیق و صرف هزینههای بسیار گزاف توسط رسانههای پرطمطراق غربی که اغلب آنها نیز جیرهخوار بیچون و چرای لابی یهودی ـ صهیونی هستند طی دو دهه گذشته گفتمانسازی شده است. این گفتمان که تلاش شده در منظومه گفتمانی پارادایم سرمایهداری تئوریزه شود با ظرافت دال مرکزی یعنی اسلامهراسی را مبنای محاسبات خود برای فروپاشی تمدن اسلامی قرار داده است. به زعم این گفتمان، جهاد پدیدهای است که مبانی تروریسم را بنا نهاده و مسلمانان به مثابه تروریستها هستند که با شریعت اسلام، هر گونه آزادی را سرکوب میکنند. بنابراین آنها با خباثت سعی دارند تا تصویری از اسلام در دنیا ارائه شود که به هیچ وجه عقلانی و رحمانی نیست. نامه چندی پیش مقام معظم رهبری به جوانان اروپا در واقع به نوعی در تقابل با این هجمۀ ناجوانمردانه تلقی میشود که به نظر میرسد تأثیرات مطلوبی نیز در برداشته است.
آیا در بین کشورهای اسلامی هم کسانی هستند که از این نظریه دفاع کنند؟
بسیاری ازکشورهای به اصطلاح اسلامی، در همین زمین بازی پیچیده به بازی گرفته شده و دانسته یا نادانسته در زمین دشمن توپ میزنند! مگر ممکن است کسی که الفبای اسلام را میداند، با قتل و غارت و بچهکشی و انواع و اقسام جنایاتی که امروزه توسط تکفیریها انجام میشود، کنار بیاید و سکوت کند؟
این رفتارها با کدام مبانی اسلامی و دینی منطبق است؟ در کجای دین اسلام چنین توحشی روا شمرده شده است؟ ولی به نام اسلام از سوی کشوری مانند عربستان که خود را امالقرای جهان اسلام میداند نهتنها حمایت شده که مبالغ کلانی اختصاص داده میشود!
بنابراین براساس صورتبندی که شما ارائه دادید، اقدامات خشونتبار ستیزهجویان اسلامگرا با هدف هراس غرب از جهان اسلام صورت میگیرد و به عبارت دیگر تروریستها از گسترش فضای اسلامهراسی استقبال میکنند؟
به طور حتم سوار این موج شده و بهرهبرداری خواهند کرد. تجربه آمریکا پس از جنگ جهانی دوم در مبارزه با کمونیسم و هزینههای هنگفت مادی و معنوی آن، که در برابر این کشور جلوهگر شد، سبب گردید تا در برابر دشمنی نوین که آفریده سیاستسازان آمریکایی است، به سبکی جدید نیروهایش را سازماندهی نماید. آمریکا با استفاده از امکانات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... خود به منظور انسجام بخشیدن جهان غرب علیه جهانِ غیرمنسجمِ اسلام، پروژه دشمنسازی را در دستورکار خود قرار داد و با استفاده از قدرت نرم توانست اسلامهراسی را به عنوان کلیدیترین دغدغه جهان غرب در قرن 21 معرفی کند. وقوع حوادثی تروریستی که مهمترین آن حادثه 11سپتامبر بود، موجب تکمیل شدن فرآیند اسلامهراسی در غرب شد.
همانگونه که آمارها نشان میدهد، پس از حوادث 11سپتامبر و انفجارهای لندن، اسلامهراسی رشدی چشمگیر داشته و نمود این اسلامهراسی را میتوان در رفتار شهروندان اروپایی مشاهده کرد. حمله به مراکز مسلمانان، درگیری خیابانی با زنان محجبه، حمله به مردانی که چهره آنان به مسلمانان شبیه است، آزاررسانی به کودکان مسلمان در مدارس عمومی، ترسیم کاریکاتورهای موهن و نیز اخیرا قرآنسوزی کشیش آمریکایی، از جمله مواردی است که پس از شیوع پدیده اسلامهراسی به وقوع پیوسته است.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر