در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در این میان رسانهها بخصوص تلویزیون بیش از سایر رسانهها نقش مؤثری در این تحول داشتهاست، چرا که این رسانه فراگیر با الهام از جذابیتهای بصری و تصویری میتواند مروج ارزشهای انسانی، اخلاقی و اجتماعی باشد و در کنار آن رشددهنده افکار عمومی و خانوادهها هم به شمار آید.
با نگاهی به برنامههای خانواده صداوسیما از بدو تولد تا به امروز متوجه میشویم این برنامهها بیشتر به قالب برنامههای آموزشی نزدیک شدهاند و در یک اثرگذاری مثبت سطح آگاهی اعضای خانواده را در زمینههای مختلف ازجمله اصلاح رفتار فردی، زوجین و بهبود روابط والدین و فرزندان ارتقا دادهاند. به عبارتی، تلویزیون صرفا یک رسانه سرگرمکننده نیست، بلکه به دلیل تاثیر قدرتمندش از یک ابزار سرگرمکننده به ابزاری فرهنگساز تبدیل شده است. برنامههایی که هماکنون با محوریت خانواده از شبکههای مختلف پخش میشوند، بیشترشان کارکرد آموزشی و اطلاعرسانی دارند. آیتمهایی مانند آشپزی، پزشکی و طب سنتی، آموزش خیاطی و هنرهای دستی، نکاتی درباره تربیت کودکان و از همه مهمتر روانشناسی خانواده همگی در اندیشه استحکام و تقویت بنای خانواده و ایجاد صمیمیت بین اعضای آن است.
فراموش نکنیم خانواده ایرانی اکنون در دو بخش سنتی و مدرن در کنار یکدیگر دیده میشود، در حالی که شهرهای بزرگ شکل جدید خانواده را تجربه میکنند، با وجود حضور شبکههای اجتماعی در روستاها و شهرهای کوچک نظام سنتی خانواده همچنان قدرتمند است و از آنجا که رسانه طیف وسیعی از مخاطبان را گروه هدف خود میداند برنامهریزی برای این مخاطب دشواری آمیخته به ظرافت و دقت نظر را میطلبد.
به همین دلیل برنامهسازان برنامههای خانوادهمحور تلویزیون علاوه بر بحث روی چالشهای پیش روی خانوادهها همچون ناهنجاریهای رفتاری، اجتماعی، اختلافات خانوادگی و موضوعاتی از این نوع، باید به وجه فرهنگسازی با رنگ و بوی سبک ایرانی - اسلامی هم بیندیشند. در این مجال نگاه رسانه ملی را به این سبک زندگی در خانوادهها جستجو کرده و رویکرد آن را در قبال خانوادهها بررسی میکنیم.
خانوادهها بیش از قبل به گفتوگو نیاز دارند
دکتر علی شاهحسینی، روانشناس و مشاور خانواده با اشاره به اهمیت برنامههای خانواده در سیما میگوید: این برنامهها شروع خوبی برای بهبود روابط و آموزش مهارتهای زندگی است . درحالی که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی اعضای خانواده را از هم دورتر کردهاست خانوادهها بیش از قبل به گفتوگو نیاز دارند و وظیفه برنامهسازان است تا با متوجه کردن خانوادهها این مشکل را حل کنند. مثلا میتوانند تمریناتی را برای خانوادهها در نظر بگیرند که آنها به بهانههای مختلف دورهم باشند و با هم صحبت کنند. وی در ادامه تاکید میکند: بخشی از آیتمهای یک برنامه خانواده محور میتواند سریالهای کوتاه دنبالهدار باشد تا با به تصویر کشیدن خانوادههای گرم و صمیمی، راه درست حرف زدن را به افراد بیاموزند، وقتی ما یاد گرفتیم با هم خوب حرف بزنیم، محبتمان به هم بیشتر میشود و جلوی بسیاری از بزهکاریها و ناهنجاریها گرفته میشود.
این کارشناس خانواده با اشاره به اهمیت نقش سریالها در روابط اعضای خانواده تصریح میکند: بهتر است در برنامههای خانواده، روابط بین همسران و همچنین ارتباط والدین و فرزندان به درستی نشان داده شود. نشان دادن احترام و صداقت در سریالها و آموزش محبت کردن اعضای خانواده به یکدیگر نیز میتواند در تحکیم بنیان خانواده نقش مهمی ایفا کند. برخلاف تصور عموم، عشقورزی حتی میتواند در یک مکالمه تلفنی محبتآمیز یا نگاه با مهر و رفتار خوب و احترامآمیز نشان داده شود. شک نکنید که آموزش این مسائل از سوی خانوادهها دریافت شده و در وجود آنها نهادینه میشود.
اهمیت دانش عمومی مجریان در برنامه خانواده محور
«عصر خانواده» کاری از گروه خانواده و فرهنگ شبکه دو با تهیهکنندگی محمد جواد عبدالرحمانی است. این برنامه شنبه تا چهار شنبه هر هفته از ساعت 17 روی آنتن شبکه دو میرود. محور اصلی این برنامه ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی و بررسی مسائل مربوط به خانوادههای ایرانی است. عبدالرحمانی تهیهکننده، برنامههای خانواده در شبکههای مختلف سیما را مرجع درست و مناسبی برای خانوادهها میداند و معتقد است رسانه ملی در چند سال اخیر توانسته با طراحی برنامههای خانواده با سبک و سیاق متفاوت طیف زیادی از زنان و مادران را مخاطب خود کند. این تهیه کننده با اشاره به تأثیرگذاری شدید رسانه روی مخاطب میگوید: باید همگامی و همراهی در همه برنامههای رسانه وجود داشته باشد و رسانه یک سیاست واحد و خط فکری مشخصی را درباره یک موضوع پیبگیرد. اما گاهی میبینیم آنچه ما در برنامههای خانواده درباره روابط بین افراد در خانواده یا سبک زندگی ایرانی ترویج میکنیم شکل متفاوتی از آن در سریالها دیده میشود و مخاطب اعتمادش را به رسانه از دست میدهد. وی در ادامه میگوید: به طور مثال کارشناس ما با تکیه بر اقتصاد مقاومتی و صرفهجویی در زندگی به مخاطب پیامهایی میدهد و ما نیز در هر آیتم مدام به مخاطب این موضوع را گوشزد میکنیم، اما همان مخاطب چند ساعت بعد سریالی را میبیند که با حرفهای ما منافات دارد.
عبدالرحمانی مهمترین وظیفه رسانه و البته برنامههای خانواده محور را فرهنگسازی میداند و تاکید میکند: در فضایی که مخاطب امکان دسترسی به شبکههای ماهوارهای را دارد و میتواند یک سریال ماهوارهای را به برنامه من ترجیح دهد من باید در کنار سرگرمسازی او و برآورده کردن علائقش ساختار فکری او را حفظ و مدام به او یادآوری کنم چه خطری او را تهدید میکند. به همین دلیل تا جایی که توانستهام مقولات مفیدی را وارد برنامه کردهام.
تهیهکننده «عصرخانواده» انتخاب مجری برای برنامههای خانواده محور را بسیار مهم دانسته وخاطر نشان میکند: مجریای که قرار است مخاطبش طیف وسیعی از خانوادهها با سنین، فرهنگ، تحصیلات و موقعیتهای جغرافیایی متفاوت باشد باید بسیار باسواد بوده و دانش عمومیای بالاتر از معمول داشته باشد ضمن اینکه شرایط فردی مجری به لحاظ داشتن خانواده گرم و روابط اخلاقی مناسب هم بسیار مهم است.
وی با اشاره به برنامه عصرخانواده که تهیه کنندگی و کارگردانیاش را برعهده دارد آن را برنامهای با رویکرد حوزه خانواده و مسائل مربوط به آن میداند که در پنج روز ابتدای هفته روی آنتن میرود. به اعتقاد وی، هدف این برنامه آگاهیبخشی و ارائه اطلاعات مفید و کاربردی به خانوادههاست. در این برنامه به موضوع ازدواج به عنوان یکی ازمهمترین مباحث روز جامعه پرداخته میشود. همچنین ترویج ویژگیهای خانواده، خانواده مطلوب، مسئولیت پذیری اعضای خانواده، تکریم والدین، مهارتهای تربیتی، آشنایی با حقوق فردی و اجتماعی و یادگیری تکنیکهای زندگی اجتماعی نیز از موضوعات مهم این برنامه است.
عبدالرحمانی با اشاره به لزوم تولید برنامههای خانوادهمحور در سیما و رعایت تنوع در تولید و اجرا به تفاوت برنامه عصر خانواده با برنامههای دیگر تلویزیونی اشاره کرده و میگوید: آن ما در این برنامه کل جامعه را یک خانواده بزرگ میبینیم. برای نمونه وقتی راجع به یک پسر جوان در جامعه بحث میکنیم او را فرزند این خانواده بزرگ در نظر میگیریم. سعی میکنیم نقش خانوادهها را پررنگتر نشان دهیم تا اینکه بخواهیم به اجتماع افراد بپردازیم. ما به بنیان خانواده توجه میکنیم، زیرا خانواده بزرگترین رکن اجتماعی است و اگر اصلاح شود تمام جامعه اصلاح خواهد شد. همچنین به لحاظ فرم و ساختار هر هفته برنامه متفاوتی را ارائه میدهیم.
«خسته اما با لبخند ... خسته اما با امید...»
«بهخانه برمیگردیم» با بیش از 15 سال قدمت یکی از قدیمیترین و پرمخاطبترین برنامههای خانواده محور سیما است. سعید لطفی، یکی از دو تهیهکننده این برنامه معتقد است نگاه کلی برنامه در راستای سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی و خانواده سالم است. وی با اشاره به تعریف متداولی که از برنامههای خانواده در سیما میشود، میگوید: به دلیل زمان پخش این برنامه و تاکید ما بر حضور همه افراد خانواده از جمله مردان در مباحث محوری، این برنامه مخاطبانش را منحصر به زنان خانهدار یا شاغل نکرده و برای تمام اعضای خانواده برنامهریزی میکند.
لطفی، خواست و سلیقه مخاطب را یکی از مبناهای برنامههای خانواده میداند و معتقد است رسانه برای جلب رضایت مخاطب تا حدی باید با خواستههای آنها همراه باشد بهاین دلیل بخش مهمی از برنامه به آموزش آشپزی و هنرهای دستی و تزئینی اختصاص دارد. با اینحال برای اینکه برنامه از اهداف اصلیاش خارج نشود به سمت آموزش هنرهای کارآفرینی رفتیم تا فضایی برای کسب و کار خانمها فراهم شود و آنها از این آموزش برای کمک به اقتصاد خانواده کمک بگیرند.
تهیهکننده به خانه برمیگردیم تغییرات فصلی در برنامههای خانواده را بسیار مهم میداند و میگوید: تغییر در محتوا و دکور میتواند مخاطب را سر ذوق بیاورد به همین دلیل همواره روی دو ویژگی اصلی برنامه که موفقیت آن را به دنبال داشته تاکید میکنیم. دکور برنامه با داشتن اجزای یک خانه، ترسیمی از کانون گرم خانواده است و ریتم مناسب در قیاس با زمان کمی که در اختیار داریم و البته زمان پخش مناسب به ما کمک کرده که مورد توجه واقع شویم.
به اعتقاد این تهیهکننده، هرچند برنامههای خانوادگی تلویزیون در طول روز مباحث و مسائل خانواده و روابط خانوادگی را مورد نقد و بررسی قرار میدهند در کل یک هدف را دنبال میکنند، اما متاسفانه مشکل چنین برنامههایی این است که وقتی موضوعات برنامه را پیریزی میکنند، تقدم و تاخر مباحث روانشناسی را که جزو حوزههای خانواده است، رعایت نمیشود از تاثیرپذیری آن بر مخاطب کاسته میشود.
وی ادامه میدهد: در اینجا میتوان نقش به لزوم حضور یک روانشناس به عنوان مشاور در کنار تهیهکننده اشاره کرد تا تدوین یا موضوعبندی مباحث با مشورت ایشان انجام شود. طبیعی است تهیهکنندگان برنامههای خانوادگی هیچکدام روانشناس نیستند، پس نباید اطلاعات را همینگونه فقط برای آنکه آنتن برنامه پر شود، انتخاب کنند. در مباحث روانشناسی حتما باید به تقدم و تاخر موضوعات توجه کرد، چرا که بیتوجهی به این نکته گاهی ضررش بیشتر از منفعتش است. وقتی هنوز در مورد انتخاب همسر مناسب صحبتی به میان نیامده است، چگونه درباره تحکیم روابط عاطفی همسران حرف میزنیم. یا وقتی مادری تا به حال با تنبیه کودکش را تربیت میکرده پای برنامه مینشیند و روانشناس به او میگوید تنبیه خوب نیست، او تنبیه را قطع میکند در حالی که کودک دچار تعارض در شیوه تربیتی خود میشود.
لطفی در ادامه به خانه برمیگردیم را نوعی ساختارشکنی از نظر زمان پخش دانسته و میگوید: مخاطب ما مادران و پدران و خانمها و آقایان هستند. پس زمانی را در اختیار داریم که هر دو در خانهاند و میتوانند بیننده بسته محتوایی باشند.
این تهیهکننده دشواری برنامههای خانواده سیما را در روتین شدن آن میداند و معتقد است برای دوری از تکرار و یکنواختی باید هربار با ایدهای نو به جذابیت برنامه کمک کرد هرچند به دلیل علاقهمندی مخاطبان به بخشهای آشپزی و خیاطی یا هنرهای دستی خیلی امکان تغییر در این بخشها را نداریم، اما این تغییر را در بخش کارشناسی و انتخاب موضوعات جستجو میکنیم.
باید باورمندی را در زنان تقویت کرد
ژیلا امیرشاهی، یکی از مجریان پیشکسوت تلویزیون است که بسیاری از ما او را با 16 سال اجرا در برنامه به خانه برمیگردیم به یاد میآوریم. وی معتقد است با تغییراتی که در این سالها در برنامههای خانواده رخ داده و هربار تهیهکنندگان در پی شکل نو و مخاطبپسند از برنامههایشان هستند این برنامهها باید به دائرهالمعارفی سیار تبدیل شدهباشند که نیازهای روزانه خانوادهها را در زمینههای مختلف پزشکی، فرهنگی و اجتماعی برطرف کنند.
با اینحال وی معتقد است که نگاه برنامهسازان به زنان باید تغییر کند و آنها را صرفا در قاب آشپزخانه نبینند بلکه باید آنها را در فضای اجتماعی و هنرهای تجسمی هم مشاهده کنند. به همین دلیل معتقدم جای آموزش هنرهای تجسمی مانند عکاسی، نقاشی، مجسمهسازی، مینیاتور و... در این برنامهها خالیاست.
امیرشاهی مخاطب برنامه خانواده را زن ایرانی میداند و بزرگترین هنر این زن باورمندی اوست. با نگاهی به آمار طلاق خاموش، ازدواجهای ناموفق و میزان آسیبپذیری زنان در جامعه متوجه میشویم چقدر باید روی باورمندی و استواری آنها و قدرت تحلیل مشکلات و انتخاب درست کار کرد، ولی من در هیچکدام از برنامههای خانواده این موضوع را مشاهده نکردهام.
وی درباره پیادهشدن این ایده در برنامه به خانه برمیگردیم، میگوید: به نظرم به این موضوعات باید بیشتر در بخش کارشناسی پرداخت، اما متاسفانه به دلیل تفکیک جنسی مجری در این شبکه امکان ارتباط با کارشناس مربوطه در برنامه و بردن بحث به فضاهای چالشی نیست و بارها شده که میخواستم با روانشناس برنامه درباره مشکلات زنان صحبت کنم، اما به دلیل اینکه ایشان مرد بودند باید مجری مرد برنامه را اجرا میکرد.
این مجری در ادامه میگوید: متاسفانه از مجریان در انتخاب سوژهها و موضوعات کمکی گرفته نمیشود و من یک ساعت قبل از برنامه وارد استودیو میشوم و در جریان موضوع برنامه قرار میگیرم در حالی که میشود از دانش و تجربیات ما استفاده بهتری کرد و این سرمایهای را که سازمان به ما دادهاست در اختیار خانوادهها گذاشت.
امیرشاهی با تاکید بر انتخاب مجریان باسواد و بها دادن به مجریان با سابقه در برنامههای خانواده درباره اجرای حرفهای و حضور مجریان جدید میگوید: ورود جوانان به این حوزه بسیار خوب بوده و شرط پویایی یک رسانه جذب نیروهای جوان و پرانرژی است، اما جوانانی که در حوزه خانواده اجرا میکنند باید حتما مطالعاتشان را بالا ببرند و فقط تکیه به ظاهرشان نکنند. هر چند مخاطب یک ظاهر آراسته و چهرهای بشاش و قابل پذیرش از طرف مردم میخواهد ولی پس از مدتی ظاهر مجری بسیار عادی میشود و آن چیزی که میماند فهم و دانش و درک او است که خودش را در ارتباط با مخاطب و کارشناسان برنامه نشان میدهد.
روح خانواده باید در تمام برنامههای سیما دیده شود
مریم جلالی که راهاندازی و مدیریت گروه خانواده رادیو ایران مدیر گروه خانواده و فرهنگ شبکه دو سیما در کارنامه حرفهای او به چشم میخورد، معتقد است وقتی قرار است برای رسانه برنامهریزی کنیم باید سه وجه سیاستهای کلی، برنامهریزی جامع و محتوای برنامه را در نظر بگیریم. اما در مبحث خانواده همواره ما با اعوجاج مفهومی روبهرو هستیم، چرا که عدهای خانواده را موضوع میدانند، عدهای مخاطب و بخشی هم آن را به شکل سوژه در رسانه دنبال میکنند. به همین دلیل تا وقتی درک یکسانی از مفهوم خانواده نداشته باشیم دچار تشتت میشویم و هرکس از ظن خود به خانواده میپردازد.
وی ادامه میدهد: یکی از مشکلات زندگی مدرن امروزی در بحث توسعهیافتگی، افزایش فردگرایی به جای خانوادهگرایی است. گاهی اوقات آنقدر به افراد توجه میکنیم که یادمان میرود خاستگاه اصلی افراد خانواده است و از یاد میبریم معضلات جامعه و حرکتهای مثبت اجتماعی همگی ریشه در خانواده دارد. رسانه ملی باید بر اساس همین رویکرد، توجه ویژهای به نهاد خانواده و آموزش مهارتهای زندگی به اعضای آن داشته و دارد.
این کارشناس خانواده با اشاره به اینکه نباید برنامههای خانواده را با خانهداری اشتباه گرفت میگوید: وقتی رویکرد ما ارتقای سواد خانوادهها باشد آنوقت برنامه خانواده را فقط در باکس صبحگاهی نمیگنجانیم، چون تصویری که از خانواده داریم زن و شوهری است که پابهپای هم دارند کار میکنند و زمانی باید آموزش ببینند که در خانه بیننده تلویزیون هستند.
اولین نهاد اجتماعی
جلالی معتقد است رسانه نهاد میانجی است و نهاد خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی در آن نقش گستردهای دارد. بنابراین یک برنامه خانواده از اجرای اسناد بالادستی مانند حذف نمک و روغن از سفره خانواده و رویکرد آموزشی حافظه محور به مهارت محور تا حوزههای آموزشی، تبلیغات و بازاریابی میتواند تاثیرگذار باشد.
وی با تاکید براین نکته که برنامههای خانواده باید مبتنی بر سه نگاه سازمانی، رسانهای و محتوایی تولید و ارائه شود، میگوید: در نگاه سازمانی باید به استفاده از نیروهای جدید متعهد به خانواده در کنار افراد باتجربه توجه کنیم. در فضای رسانهای هدف ما شامل انعکاس خانواده خوشبخت، خانواده راضی و ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی در سایه خانواده باید باشد و در بحث محتوایی نیز باید به خانواده مدبر و مولد همچنین بازگرداندن آنها و نقش زندگی خانوادگی در اجتماع توجه شود. یعنی نقش مادرانه و پدرانه بر نقشهای اجتماعی نظیر دکتر و مهندس بودن ترجیح داده شود، زیرا نقشهای خانوادگی بر نقشهای اجتماعی ارجحیت دارد. این کارشناس رسانه فقدان برنامه جامع در برنامههای خانواده محور سیما را یکی از مشکلات این حوزه میداند و میگوید: اکنون ما تمایزی میان برنامههای خانواده نمیبینیم و همگی از یک فرمت یکسان با کمی تغییرات پیروی میکنند.در حالی که باید خانواده را در حوزههای مختلف جامعهشناسی، روانشناسی و... تعریف کنیم و با بررسی کارکرد هر کدام در خانواده به یک هدف جامع کاربردی برسیم و پس از آن بنا به ماموریت هر شبکه آن را در سه ضلع رسانه ملی، مخاطب و برنامه تعریف کنیم.
تقویت ارکان خانواده
وی با اشاره به اهمیت مجری در برنامههای خانواده میگوید: مهمترین اصل برای یک مجری داشتن خانواده سالم است. مجری باید خودش تجربه مادری و همسری داشتهباشد تا اعتماد مخاطب به او کامل شود ضمن اینکه تکیه بر سواد مخاطب و دانش او به موضوعات مختلف هم مهم است؛ چرا که او در برخورد با کارشناس و مخاطب باید یک گام جلوتر باشد و به درستی اطلاعرسانی کند. جلالی بزرگترین مشکل برنامههای خانواده را سوای ساختار روتین و آیتمهای یکنواختاش، نداشتن نگاه جامع و تاثیرگذار خانواده در کل برنامههای سیما میداند و معتقد است این تاثیر باید در همه برنامهها ازجمله یک فیلم و سریال یا گفتوگومحور و ترکیبی باشد و ابزار آن نیز لمس روح خانواده در آن است که در ابتداییترین شکل خودش را به شکل گفتمان خانواده و ارتباط اعضای خانواده با هم نشان میدهد. برنامهای که بتواند این ارتباط را تقویت کند و روح همدلی را میان نوجوان و والدین و خواهرو برادر باهم پررنگ کند مسلما برنامه موفقی خواهد بود. مهم نیست برنامهای نام خانواده را یدک میکشد یانه، آنچه مهم است حس روح خانواده در همه برنامههای سیماست.
وی در پایان تاکید میکند: در حوزه برنامههای خانوادهمحور در تلویزیون هر چقدر به مردم نزدیکتر شویم و خانوادههای معمولی بیشتر دیده شوند و از حوزه ارائه اطلاعات و دانش به حوزه تکثیر حکمت نزدیکتر شویم، موفقتر خواهیم بود. گروههای خانواده شبکهها باید تلاش کنند حکمت جاری در خانواده که دانش نسلهاست؛ یعنی آنچه مادربزرگها، مادرشوهرها و مادرزنها به بچههای خود منتقل کردند، در برنامههای گروه خانواده منعکس شود و به سوی خانواده مدبر گام برداریم.
نیره رضایی مطلق
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم