برگی از تهران

انگوری آی انگوری مثل چراغ زنبوری

تهران حالا فقط یک شهر با جغرافیای محدود سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیست که مختص به مردمی خاص با آدابی منحصربه‌فرد باشد، اصلا این سال‌ها نمی‌شود خطوط مشخصی برای آن ترسیم کرد چراکه بیش از دو سده است نقش مهم‌ترین و محوری‌ترین شهر ایران و حتی خاورمیانه را بازی می‌کند و همین خصوصیات باعث شده همواره جزییات گذشته این شهر برای مردم جذاب باشد، ما هم به همین دلیل این شماره سراغ کتاب «برگ‌هایی از تاریخ تهران» داریوش شهبازی رفته‌ایم که از باغات تهران و انگورهای بی‌نظیر آن نوشته است. باورتان می‌شود روزگاری انگور تهران زبانزد خاص و عام بوده باشد، پس بخوانید:
کد خبر: ۹۰۷۷۹۶

«... انگوری، آی انگوری، مثل چراغ زنبوری، بیا که باغت آباد شد، چه انگوری آوردم.» این عبارات آهنگین که با صدایی رسا و آوازگونه، فضای صبح‌های کوچه پس‌کوچه‌های تهران دستکم 50 سال پیش را پر می‌کرد، از حنجره مردانی زحمتکش خارج می‌شد که انگورفروشی دوره گردی را برای کسب درآمد برگزیده و رزق و روزی حلال را برای زن و بچه خود انتخاب کرده بودند. این شیرمردان برای انجام حرفه و کار خود الاغی داشتند و دو جعبه چوبی و یک خروار غیرت. در تهران قدیم مردم مانند دیگر شهرها اندیشه پاک و رفتار و گفتاری برگرفته از فرهنگ اصیل ایرانیان پاک‌نژاد داشتند.

هر کس در حد توان خود از راهی که برمی‌گزید، سعی در کسب و کار حلال داشت و از همه مهم‌تر در کارش صبور بود و مانند جوانان امروز عجول نبود و نمی‌خواست یکشبه صاحب هر آنچه که نداشت، شود. مردم به آنها انگوری می‌گفتند. تا صدای دلنشین آنها طنین‌انداز کوچه‌ها می‌شد زنان که بیشتر مشتریان آنها بودند، ظرفی، سبدی را برداشته و چادر دم‌دستی را نصفه نیمه سرکرده و از خانه بیرون می‌زدند تا چند چارک انگور بخرند. انگورهایی که انصافا امروز هرگز در میوه‌فروشی‌های محل پیدا نمی‌شود. انگورهایی تازه که چوب خوشه‌هایش به سبزی برگ مو بود.

در گذشته وسعت تهران همان محدوده مرکزی تهران امروز بود و بسیاری از آبادی‌های اطراف نظیر طرشت، پونک، فرحزاد، کن، آبادی‌های شمیران و شهرری و... به تهران نپیوسته بود و در بیشتر این آبادی‌ها و البته دهکده‌های کرج، شهریار و ورامین انواع انگور مانند عسگری، ریش بابا، صحابی، مهدیخانی، شاهانی، یاقوتی و... کشت می‌شد و انگوری‌های زحمتکش در نخستین ساعات بامداد با الاغ به باغ‌های دهات اطراف می‌رفتند و انگور روزانه خود را از باغداران می‌خریدند و پیاده به دنبال الاغشان به سمت تهران حرکت می‌کردند تا بتوانند در ساعات اولیه روز انگور تازه به مردم عرضه کنند.

جعبه‌های انگورفروشان شکل خاصی داشت. از چوب نراد ساخته شده بود و شکل هرمی داشت با ارتفاع تقریبی 80 سانتی متر و از چهارپایه ضخیم عمودی که تخته‌های افقی آنها را به هم متصل می‌کرد، تشکیل شده بود، به صورتی که قاعده‌اش کوچک‌تر از دهانه گشادش بود. این نکته را باید افزود که در آبادی‌های مرتفع شمیران مانند سولقان، آهار، شکرآب، باغ گل، ایگل و... به سبب سرمای هوا، کشت انگور مرسوم نبود. انگور در آن مناطق نمی‌رسید و بیشتر غوره عسگری به دست می‌آمد و از آن آبادی‌ها، آلبالو و گیلاس نوبرانه به بازار تهران عرضه می‌شد.

اگر به نقشه‌های تهران قدیم و اسناد تاریخی آن زمان نظری بیفکنیم، چند باغ و خیابان را با نام انگوری درمی‌یابیم. مثلا باغ انگوری در جنوب شرقی میدان کنونی محمدیه، زمانی که هنوز میدان ساخته نشده بود و تنها محوطه‌ای برای انجام اعدام‌های دولتی بود و خیابان مولوی هم احداث نشده بود و قسمت غربی‌اش به نام خیابان معیر الممالک و قسمت شرقی‌اش به صورت نامنظم به نام خیابان جلوی قبرستان شهرت داشت، خیابانی از محوطه اعدام به جنوب کشیده شده بود با نام قاپوق. در این خیابان قواره اول ضلع شرقی، عمارت بزرگ و مفصل قوام الدوله در میان باغ وسیعش واقع بود و در جنوب و مجاور آن باغ، باغ دیگری قرار داشت. این باغ را به آن دلیل که در آن انگور فروخته می‌شد و پاتوق انگور فروش‌ها بود، انگوری می‌گفتند.

باغ انگوری دیگر در اراضی احتسابیه است که مرحوم حجت بلاغی، در کتاب «تاریخ تهران» به آن اشاره کرده است. احتسابیه از آبادی‌های کوچک حومه شمیران و نزدیک سوهانک بوده و به استناد گفته اعتمادالسلطنه آن را اقبال‌السلطنه، وزیر قورخانه آباد کرده است، اما بعدها به مالکیت احتساب‌الملک درآمد و به همین دلیل احتسابیه نام گرفت.

باغ انگوری دیگر هم در محل باغ فرمانفرما( کاخ مرمر سابق) در فاصله خیابان امام خمینی (سپه سابق) تا جامی بوده است. سند ما، نقشه نجم الدوله به سال 1309 قمری است که نام قسمت شمالی خیابان ولیعصر کنونی را فاصله بین تقاطع ولیعصر و امام خمینی تا خیابان وزیر فعلی، خیابان انگوری ذکر کرده و نام این خیابان از وجود همین باغ حکایت می‌کند.

این باغ بزرگ مستطیل شکل همان اراضی باغ فرمانفرماست که بعدها رضاخان آن را به خانه خود اختصاص داد و در دوران پهلوی به کاخ مرمر شهرت یافت. در دوران ناصری باغ مزبور به برادر وزیر تهران تعلق داشت و در نقشه آن عصر «رزستان» ثبت شده، یعنی باغ انگور بوده است.

همچنین تاریخ باغ و باغداری در تهران به چهار دوره قبل از صفوی، از صفویه تا قاجاریه، عهد قجر و دوره پهلوی تقسیم می‌شود. قبل از صفوی گستره کوهپایه جنوبی رشته کوه البرز و تهران همواره از سرسبزترین و خوش آب و هواترین مناطق ایران به حساب می‌آمد تا جایی که ابن بلخی در کتاب فارسنامه (500 تا 510 قمری) می‌گوید: «انار تهران یکی از بهترین انارهاست.» این نشان می‌دهد تهران در آن زمان به قدری باغ‌های مصفا و پرمحصول داشته که انار آن به عنوان محصول باغی شهره آفاق بوده و به نقاط مختلف کشور صادر می‌شده است.

همچنین تهران در طول تاریخ با چنارهایش شهرت داشته برای مثال یکی از معروف‌ترین چنارهای تهران چناری بود که در محوطه مرقد امامزاده صالح قرار داشته و یکی از مهم‌ترین و ارزشمندترین میراث کنونی طبیعی شهر تهران بوده که سابقه آن به بیش از اسلام برمی‌گردد که متاسفانه به دست خودمان نابود شده است. دیگر چنار معروف تهران چناری بوده در محله «پاچنار» که در نزدیکی مرقد امامزاده سید قرار داشته یا همین طور چنارهای کن که هنوز برخی از آنها هستند و از قدمتی پرسابقه برخوردارند. در امامزاده یحیی هم می‌توان چنارهای کهنسالی را مشاهده کرد.»

امیرحسین احمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها