این فقره آماری اما تنها یک معلول دارد و آن هم اینکه آنها تصمیم به ترکتحصیل دارد.هرچند همین فقره آماری در فاصله یک روز از انتشار رسمی آن واکنشهای بسیاری به همراه داشته است.همین دیروز علیرضا کاظمی، وزیر آموزش وپرورش بهصراحت اعلام کرد: «قول میدهم که هیچ دانشآموزی بدون کلاس ومدرسه نماند وهمه دانشآموزان درمدارس ثبتنام شوند.» اما این قول وزیر حداقل با آمارهای چند سال اخیر نمیخواند و البته که تضاد آشکاری هم با اعلام آمار سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی دارد. وزیر آموزش و پرورش گفته است: «ثبتنام دانشآموزان به نسبت سالهای گذشته در بالاترین درصدخودش قرار دارد.» البته در ادامه آماری از مولفههای اندازهگیری ارائه نشده است. ماجرای ترکتحصیل در نظام آموزشی ایران قصه جدیدی نیست و البته که فراگیری کرونا بهنوعی پیشران این اتفاق تلخ بود.۷۹۰هزارنفرعدد هولناک وبزرگی است والبته که خیلی زود است تمامی این دانشآموزان را در زمره ترکتحصیل یا بازمانده از تحصیل دستهبندی کنیم که این موضوع هم مورد اشاره علیرضا کاظمی هم قرارگرفته است. او گفته است: «باید ثبتنامها تمام شود تا آمار بازماندهها رامشخص کنیم، اما معمولا در دوره ابتدایی؛ کسانی که از فضای آموزش و پرورش فاصله گرفتهاند بین ۱۵۰ تا ۲۰۰هزار نفر است که البته این آمار تغییر میکند و در دوره متوسطه اول و دوم این عدد ممکن است ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر باشد. باید صبر کنیم ثبتنامها تمام شود بعد ببینیم آمار بازماندهها چقدر است.» اما دادههای در دسترس هم نظامهای استدلالی جالبتوجهی را پیش روی ما میگذارد. بهعنوان مثال حالا میتوانیم این گزاره راصحیح بدانیم که با توجه به روند فزاینده بازماندگی از تحصیل در سالهای آخر تحصیل، به نظر میرسد نظام آموزش به دلایلی نمیتواند بخش قابلتوجهی از دانشآموزان خود را تا پایان مقطع دیپلم برساند. بهعبارت دیگر، انگیزه خانوادهها برای تحصیل فرزندانشان در سالهای ابتدایی بیشتر ازمتوسطه است. اگر سهم دسترسی به آموزش باکیفیت را در بازماندن از تحصیل ناچیزفرض کنیم، نبایدچنین روندصعودی فزایندهای رامشاهده میکردیم. اگر دسترسی به آموزش باکیفیت موضوعیت نداشت، نباید تفاوت چندانی در بازماندگی از تحصیل درسنین مختلف مشاهده میکردیم، اما بازماندگی از تحصیل با افزایش سن دانشآموزان افزایش پیدا میکند.