حاشیه‌نگاری از دیدار صمیمی رهبر انقلاب و جمعی از مسئولان

جلسه‌ای شیرین با چهل‌تکه‌ای قشنگ

سه‌شنبه (24 فروردین 95) جمعی از مسئولان فعلی و پیشین کشور در سطوح مختلف، با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند؛ جلسه‌ای صمیمی و شیرین بود و آقا بحث‌های مهمی مطرح کردند که مخاطب آنها فقط حاضران در جلسه نبودند؛ با توجه به این‌که گزارش رسمی از این دیدار منتشر نشد و یکی از روزنامه‌ها نیز روایت ناقص و کوتاهی از دیدار منتشر کرد، به‌نظرم آمد که از فرصت حضور در جلسه استفاده و در قالب یک حاشیه‌نگاری، روایت این دیدار را که قابل استفاده عمومی است، منتشر کنم:
کد خبر: ۸۹۶۳۹۲

انگشتری که قبل از مراسم هدیه شد

همین روزها قرار است هر دو چشمش را عمل کنند؛ چشم‌هایی که در دفاع از حریم اسلام و اهل‌بیت(ع) در عملیات آزادسازی نبل و الزهراء داده تا برای روزی که همه چشم‌ها به زیر هستند، این چشم‌ها او را سربلند کنند؛ و حالا آمده اینجا تا با کورسویی که مانده، آقا را ببیند؛ به آقا می‌گوید شما خیلی دوست داشتید نبل و الزهراء آزاد شود؛ آقا با لبخند تائید و برای سیدحسن جانباز دعا می‌کنند که بینایی‌اش را دوباره به‌دست آورد.

سیدحسن هم از آقا می‌خواهد که انگشترشان را تبرکا بعد از مراسم به او هدیه دهند؛ این همه درخواست جانباز مدافع حرم از آقاست؛ اما آقا منتظرش نمی‌گذارند: «چرا بعد از مراسم؟ همین حالا» آقا انگشترشان را می‌دهند و نقش انگشتری را برای سیدحسن می‌خوانند: «وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ وَمَن یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلِّ شَیءٍ قَدْرًا»

بحمدالله در قحط نخبگان نیستیم

جلسه گرم‌تر هم می‌شود وقتی که آقا می‌گویند این جلسه، جلسه شیرینی است، چون جزو معدود جلساتی است که تقریبا همه حضار را می‌شناسند و با بسیاری از آنها در سال‌های متمادی، همکاری و همفکری داشته‌اند.

اما این، همه آن چیزی نیست که جلسه را از نظرآقا مطلوب کرده؛ آقا در توصیف مهمان‌ها می‌گویند: «عموما جزو نخبگان جامعه ما هستید، مدیران خوب، برجستگان، مجربین در دستگاه‌های مختلف، دستگاه‌های اقتصادی، دستگاه‌های فرهنگی، دستگاه‌های فنی، دستگاه‌های خدماتی، دستگاه‌های فکری. عموما دوستانی که اینجا تشریف دارید، جزو نخبگان هستید، و خدا را شکر می‌کنیم از این‌که بحمدالله ما در قحط نخبگان نیستیم در کشور. »

آقا می‌گویند: «بله، بعضی از کشورها هستند پول دارند، آدم ندارند؛ ما آدم داریم، در مواردی پول نداریم.» لبخند دوباره به لب‌ها می‌آید و آقا ادامه می‌دهند: «این یک واقعیتی است. یک مقداری از لحاظ پولی دچار مشکلیم، اما آدم الحمدلله زیاد داریم.»

تنوع مطلوب

آقا هنوز پرونده ویژگی‌های این جلسه را نبسته‌اند: «یک جنبه دیگر این جلسه مشتمل بر افکار و نگاه‌ها و گرایش‌های مختلف سیاسی است. انواع و اقسام اینجامن دارم جلو چشم ...» جمله آقا تمام نشده همراه با لبخند آقا، صدای خنده از جمع بلندمی‌شود. وقتی آقا در توصیف جمع می‌گویند: « یک چهل‌تکه قشنگی است. از همه جور الحمدلله هستند» صدای خنده بلندتر هم می‌شود و یکی از آن عقب می‌گوید خدا شما را بین اینها حفظ کند و آقا با همان لبخند جواب می‌دهند: «زنده باشید».

سمت راست آقا، عارف و چمران نشسته‌اند و سمت چپشان سیف و بهمنی؛ از دولتی‌های قدیمی میرسلیم و سیدکاظم اکرمی و قاسمی و متکی؛ در جناح راست مجلس، ابراهیمی و مصباحی‌مقدم از جامعه روحانیت؛ آقایان اعرافی و اختری و جواد اژه‌ای هم همان حول و حوش نشسته‌اند؛ روبه‌روی آقا در سه جهت روسای سه دوره دانشگاه آزاد جاسبی، دانشجو و میرزاده هستند؛ آن‌طرف‌تر شریعتمداری کیهان و دعایی اطلاعات؛ نیکزاد، تقی‌پور، فریدون عباسی و ابوالقاسم طالبی؛ صفدر حسینی، صادق خرازی، تابش و افشین علاء؛ آقاتهرانی، زاکانی و فدایی؛ چند نفر از خانم‌ها هم هستند.

واقعا چهل تکه است؛ این تنوع به نظر آقا چیز مطلوبی است: «این تنوع ـ این را شما بدانید این نظر قطعی من است، حالا دوستانی که با من کار کردند سال‌ها از نزدیک می‌دانند این نظر را ـ این تنوع چیز مطلوبی است، چیز نامطلوبی نیست.»

اما آقا با همان ظرافت‌های همیشگی‌شان که موضوع را مطلق رها نمی‌کنند، شرط مطلوبیت را هم می‌گویند: «البته مشروط بر این‌که سادگی و ساده‌لوحی به خرج ندهیم، بچگی به خرج ندهیم و مثل بعضی از کشورهای دیگر که آدم می‌بیند سرِ یک چیزهای کوچک، اختلاف سلیقه‌ها تبدیل می‌شود به یک دعواهای بزرگ، گاهی بنیانی، می‌افتند به جان هم. به جان هم افتادن هم از زبان شروع می‌شود، لکن به زبان ختم نمی‌شود، خیلی اوقات به اسلحه ختم می‌شود.»

دگراندیشی جرم نیست

سر گفتن دومین خاطره آقا در این دیدار همین‌جا باز می‌شود: «یک وقتی اینجا چند سال قبل از این، انواع روزنامه‌نگارهای مختلف، جور واجور آمده بودند اینجا، و در میانشان افرادِ مختلف بودند. آن‌وقت تازه این تعبیر «دگراندیش» باب شده بود، من گفتم من اصلا قبول ندارم این تعبیر را. دگراندیش، خب دگراندیش، دگراندیشی یک جرم که نیست، خب اندیشه است؛ شما یک‌جور فکر می‌کنید، رفیقت یک‌جور دیگر فکر می‌کند در مسائل مختلف، ایرادی ندارد. منتها یک شرط دارد. غیر از این شرطی که عرض کردیم که چنگال به هم نزنند و اینها، شرط دیگر این است که همه متوجه به انقلاب باشد. مساله انقلاب جدی گرفته بشود. این مهم است. این رودخانه‌های کوچک و بزرگ از جوانب مختلف، همه به این اقیانوس انقلاب بریزد، به‌نفع انقلاب تمام بشود. این خوب است.»

آقا «مسیر انحرافی» را هم معرفی می‌کنند: «اگر جریان و جهت از انقلاب منحرف شد، منصرف شد، نه دیگر، این ایجاد خطر می‌کند، اشکال درست می‌کند. البته در آن صورت هم می‌توان دعوا درست نکرد. یعنی هیچ اشکالی ندارد. ما از اول انقلاب تا حالا افرادی داشتیم ضدانقلاب بودند، یعنی هیچ مشکلی هم با اینها به خاطر ضد انقلاب بودن نداشتیم. مخالف بودند با انقلاب... هیچ‌کس کاری با اینها ندارد. خب می‌بینید دیگر، از اول انقلاب چه کسی را به جرم این‌که شما غیر از فکر امام فکر می‌کنید یا غیر از فکر نظام فکر می‌کنید یا غیر از فکر انقلاب فکر می‌کنید، چه کسی را تا حالا مورد تعرض قرار دادند به خاطر این چیزها؟ چنین چیزی نیست. لکن خب اگر چنانچه این جریانات مختلف به سمت این اقیانوس عظیمی که انقلاب است و مکتب امام است و هویت و شخصیت امام رضوان الله علیه هست، اگر به این طرف سرازیر نشود، فایده خودش را از دست خواهد داد، کم‌اثر خواهد شد،‌ گاهی اوقات اثر معکوس خواهد داشت. این را باید رعایت کرد. این شرط مهم و اصلی‌ای است، که آن وقت از این تنوع انسان بهره‌مند می‌شود.»

انقلاب باید مشکلات اقتصادی را حل کند

بیان خصوصیات جلسه تمام شده؛ آقا حرف مهم‌شان را هم به مناسبت ترکیب متنوع جلسه زده‌اند، اما انگار حرف اصلی‌شان مانده؛ حرف اصلی درباره مساله اصلی؛ «اقتصاد»؛

شاید کلیدی‌ترین و شوق‌انگیزترین فرازهای سخنان آقا همین‌جا باشد که می‌گویند: «انقلاب باید نشان بدهد که می‌تواند مشکلات اقتصادی را برطرف کند، حل کند، و آن رشد لازم اقتصادی، فقط هم رشد نیست، توسعه به معنای وسیعش، پیشرفت، آن‌که ما ترجمه می‌کنیم او را به پیشرفت، این پیشرفت باید در زمینه‌های گوناگون اقتصادی مشاهده بشود.»

ضرورت کمک همه به دولت در اقتصاد مقاومتی

در این دیدار هم آقا دوباره بحث کمک به دولت را پیش می‌کشند: «این احتیاج به کمک دارد. یعنی همه باید کمک کنند دولت را برای این کار. من سفارش مؤکد کردم، هم در جلسات خصوصی، هم در جلسه‌ عمومی که دوستان همه اینجا بودند که این کار را دنبال بکنند.»

آقا حالا انذار می‌دهند تا مشخص شود اگر این راه اساسی دنبال نشود، چه سرنوشتی مقابل کشور قرار می‌گیرد: «این اساس کار است. اگر این نشد، یعنی اگر چنانچه ما به این توان داخلی و درونی خودمان تکیه نکردیم و آن گنجینه‌ را استخراج نکردیم، این معدن را، که یک معدن عظیمی است، اگر این معدن را استخراج نکردیم یا آنچه که استخراج شده را گذاشتیم خراب بشود و فرو بریزد، آن وقت محتاج بیرون خواهیم بود. احتیاج به بیرون هم چیز خیلی خطرناکی است. به مجرد این‌که احساس کردند شما محتاج هستید، یک ملتی محتاج است، فشار می‌آورند،‌ فشار را زیاد می‌کنند،‌ لگد می‌زنند، تحقیر می‌کنند.»

نه دشمن را دست کم می‌گیریم نه خودمان را

جلسه رو به آخر است؛ اما کسانی که با سخنان آقا انس دارند، می‌دانند که پایان‌بندی این سبک سخنان آقا معمولا باید تقویت همان امید و «ما می‌توانیم» باشد؛ آن‌هم از نگاهی واقع‌بینانه. جانباز مدافع حرمی که در جلسه نشسته، مبشر همین قدرت و امید است.

آقا سخنان خود را این‌طور جمع‌بندی می‌کنند: «طرف، ابزارهای قدرتش زیاد است، توانایی‌های زیادی دارد، به هیچ وجه ما دشمن را دست کم نمی‌گیریم و می‌دانیم دشمن که هست و چه هست و چقدر توانایی دارد، اما از توانایی‌ خودمان هم نمی‌توانیم غفلت کنیم، ما هم توانایی‌های زیادی داریم. ممکن است از نوع دیگری باشد اما توانایی است. بنده حرفم این است. این را دنبال کنید. این هر دو روی سکه را دنبال کنید.... اگر این بشود آن وقت ان‌شاءالله عید، مبارک به معنای واقعی خواهد بود. این که عرض کردیم به شما که خدا مبارک کند، درواقع همه این حرف‌ها در این «مبارک» هست،‌ از همه‌تان متشکرم. والسلام علیکم و رحمه‌الله.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها