در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
تابستان فصل بچهها بود. گوی و میدان دست آنها، اگر حیاط خانه تحت اشغال گرگم به هوا، وسطی، آب تنی وسط حوض نهچندان عمیق و قایمباشک در اتاقهای کوچک و زیرزمین و بالای درخت بود و امان به بزرگترها نمیدادند که چرتی در گرماگرم ظهر زیر پنکه پر صدا بزنند، قطعا پاییز و زمستان فصل بزرگترها بود. فصل مادربزرگ و پدربزرگ، پدر و مادرها، عمه، خاله، دایی، عمو و اقوام دور و نزدیک. آغاز شبنشینیها با طعم گس خرمالو و پره پرآب پرتقال نارنجی و دانههای قرمز و عاشق که در کاسه بلوری همدیگر را سخت در آغوش گرفته بودند. فصل میوههای خشک تابستانی و گندم شاهدانه و تخمه هندوانه بو داده؛ فصل شبنشینی.
شبنشینیها اغلب سرزده و معمولا بعد از صرف شام و اتمام مشق نوشتنهای بچهها شروع میشد، دورهمیهای کوتاه که طعم چایی زنجبیل و دارچین، لبو و شلغم میداد و البته سخن از هر دری. میان مردها همیشه بحث از سیاست، بازار، کسب و کار، مدل ماشین و میان زنها نقل بچه و خانهداری و پرسوجو از احوال قوم و خویش و صدالبته بافتنی و یادگیری آخرین مدل پیچ و یقه و دستهایی که بسرعت در میان نخ و میله در حرکت بود.
گاهی شبنشینیها حول محور کرسی بود و بعدها هم نزدیک بخاری و شوفاژ. حتی بازی بچهها هم رنگ زمستان میگرفت و در نقطهبازی و اسم و فامیل ختم بخیر میشد.
هر چقدر شبها درازتر، شبنشینیها طولانیتر و هر چقدر هوا سردتر، دلها بهم نزدیکتر. گاهی این شبنشینیها به مجلس وعظ و بازخوانی گلستان سعدی و شعرخوانی حافظ و پند مولانا گره میخورد و گاهی محل بازنمایی داستان رستم و اسفندیار و سیاوش و آتش برای بچهها میشد. شبنشینیها گاهی پا را فراتر میگذاشتند و محلی برای حل مشکلات فردی در قوم و آشنایی در همسایگی میشد و گاهی هم در دل آن خواستگاری، جشن و عروسی.
قدیمترها، سالهای نهچندان دور، شبهای پاییز و زمستان خیلی خوشبخت بودند، چون کسانی بودند که به آنها دل میبستند و آمدنشان را برای همین شبنشینیها و دورهمیها انتظار میکشیدند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم