«یکباره حس کردم اینجا جای من نیست و من سخت در اشتباه بودم که فکر می‌کردم ساقه بامبو هر جا باشد ریشه می‌کند.» این جمله بخشی از کتاب «ساقه بامبو» نوشته سعود السنعوسی، نویسنده جوان کویتی است.
کد خبر: ۸۸۷۳۷۴
آیا «ساقه بامبو» همه جا ریشه می‌دهد؟

این کتاب که جایزه بوکر عربی را هم از آن خود کرده داستان زندگی پسری است از مادری فیلیپینی و پدری کویتی؛ فرزندی که خانواده پدری او را از ابتدای تولد نپذیرفته و نمی‌پذیرند. همه ماجرای کتاب داستان، کشمکش‌های پسری است که نمی‌داند به کجا تعلق دارد، چه دینی دارد، آیا او عیسی است و مسلمان یا ژوزفین است و مسیحی. کشمکشی که او را به مبارزه با اطرافیان و مواجهه با دین‌های مختلف وا می‌دارد.

در این میان عیسی یا ژوزفین درباره زندگی اقوام پدری و مادری‌اش هم توضیحاتی به مخاطب ارائه و ما را با فضای حاکم بر خانواده‌ها آشنا می‌کند. شاید اگر بخواهم بیشتر درباره داستان توضیح بدهم از لذتی که هنگام مطالعه ساقه بامبو می‌برید، بکاهم. به همین دلیل بهتر است بیش از این وارد جزئیات نشوم و روبه‌رو شدن با غافلگیری‌های داستان، فضاسازی‌ها و جمله بندی‌های دقیق نویسنده بماند برای زمانی که خودتان آن را مطالعه می‌کنید.

ساقه بامبو فضای کشور فیلیپین، مشکلات و بدبختی‌های مردمش و سرگشتگی‌های چند نسل این کشور را بخوبی نشان می‌دهد. در کویت هم با جزئیات دقیق روبه رو می‌شویم؛ با تفکرات نادرست جامعه، سنت‌های دست‌و‌پا‌گیری که می‌توانند پا روی عمیق‌ترین احساسات انسانی بگذارند و خیلی چیزها را نابود کنند و بروز اتفاقاتی که هیچ شباهتی با تفکرات دینی مردم ندارد، روبه‌رو هستیم. برابری و برادری که اسلام از آن دم می‌زند در این کشور قربانی نام خانوادگی یک خاندان می‌شود و در حالی که همه در دل غصه‌دار هستند و اشک می‌ریزند سرشان را بالا می‌گیرند و به این مناسبات تن می‌دهند. با همه اینها می‌توان به این نتیجه رسید که نویسنده کتاب جسور است و در چنین جامعه‌ای داستانی را روایت کرده که آینه تمام‌نمای اشتباهات مردمش است. او به واقع در کتاب آنچه را مردمش نباید باشند، نشان می‌دهد و هر خواننده‌ای را به تفکر وا‌می‌دارد. آن‌قدر که شاید ما هم با خواندنش درون خودمان به واکاوی بپردازیم که چقدر از این تفکرات غلط و غیر‌انسانی داریم که به آن چنگ زده‌ایم و نمی‌توانیم رهایش کنیم.

داشتن مادری که یک کارگر مهاجر و مسیحی است و پدری ثروتمند از خاندانی صاحب نام در کویت که مسلمان هستند، شخصیت را با تضادها و تعارض‌های فراوانی روبه‌رو می‌کند. جالب‌ترین و لذت‌بخش‌ترین بخش این تضادها را السنعوسی در مواجهه شخصیت اصلی‌اش با دین نشان می‌دهد. مواجهه‌ای که شخصیت را به جمله الله‌اکبر و خدا بزرگ‌تر است می‌رساند، او هر گاه خیلی خسته و غمگین شود، با همه وجودش همین را تکرار می‌کند: خدا بزرگ‌تر است... خدا بزرگ‌تر است...

ژوزفین در مواجهه با اسلام به اتفاقاتی چون ترور مصطفی عقاد، سازنده فیلم محمد رسول‌الله توسط گروه القاعده هم می‌پردازد، قرائت‌های خشن و نادرست از اسلام را هم می‌بیند و آنها را با خود تحلیل می‌کند؛ هر چند این موضوعات خیلی عمیق بررسی و مطرح نمی‌شود، اما باز هم او را با چهره واقعی اسلام آشنا می‌کند. این شخصیت برخاسته از جامعه و خانواده‌ای فرودست ـ به سبب زندگی با خانواده مادری در فیلیپین ـ در جهان تازه‌اش با اتفاقات خاصی روبه‌رو شده و سعی می‌کند فارغ از همه تعصبات و تحجراتی که اطرافش وجود دارد، هویتی برای خود پیدا کند؛ این اتفاق بسیار خوبی است که شخصیت اصلی داستان با آن مواجه می‌شود و تا حد زیادی از پس آن برمی‌آید.

پیشنهاد می‌کنم ساقه بامبو را به عنوان یکی از گزینه‌های مطالعه در عید نوروز انتخاب کنید و از آن لذت ببرید. این کتاب را نشر نیلوفر منتشر کرده و اگر اهل کتاب خواندن روی صفحه تلفن همراهتان هم باشید می‌توانید آن را به صورت قانونی از فیدیبو دانلود و مطالعه کنید.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها