در آستانه سالگرد عملیات طوفان الاقصی و در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ماشین است دیگر و هر لحظه امکان خراب شدن وجود دارد، اما بیشتر ما این نظریه را براحتی قبول نمیکنیم و خراب شدن ماشین را باعث خراب شدن سفرمان میدانیم. مزاحم تلفنی خیلی دلش میخواست بداند چقدر آدمها با چنین اتفاقی روبهرو شدهاند «آیا تاکنون اتفاق افتاده است که ماشینتان در جاده خراب شود و با کمک دیگران مشکلتان را حل کنید؟ آیا اتفاق افتاده است کسی کمکتان نکرده باشد و مشکل و دردسر بزرگی برایتان ایجاد شود؟ و درمقابل اگر با کسی در جاده برخورد کنید که نیازمند کمک باشد آیا کمکش خواهید کرد؟» هر چند برای هیچکدام از همصحبتان امروز مزاحم تلفنی اتفاق نیفتاده بود که کسی کمکشان نکرده باشد، اما خیلیها معتقد بودند، نمیتوانند به دیگران در جاده کمک کنند یا وقتش را نداشتند! یا مطمئن بودند نیروهای امداد کمکشان خواهند کرد! یا میترسیدند این درخواست کمک یک فریب برای دزدیدن ماشین باشد.
خودتان را تصور کنید که در جادهای خلوت به سمت شهر مقصد در حرکت هستید و افرادی برای تعمیر ماشینشان از شما درخواست کمک کنند. آیا وجدان و انسانیت مجبورتان میکند بایستید و کمکشان کنید یا به حرف عقلتان گوش خواهید کرد و مسیرتان را ادامه میدهید و برای خودتان دردسر درست نخواهید کرد؟ پاسخهای امروز به این پرسش بسیار جالب و متفاوت بود. هرکس دلیلی برای انتخاب میان عقل و انسانیت داشت و مطمئن بود از این دلایل شخصی پیروی خواهد کرد؛ هرچند صحبت کردن درباره عمل با قرار گرفتن در آن لحظه و انتخاب بهترین تصمیم تفاوت زیادی دارد.
حالا که حرف جادهها شد، این نکته را باید خاطرنشان کرد که این دوره زمانه کمتر پیش میآید کسی با مشکلی لاینحل برخورد کند و گروههای امدادی و پلیس هم در تمام جادهها حضور دارند.
مزاحم تلفنی سراغ شهری دور رفته است. شهر سیرجان در استان بینظیر کرمان. مانند بیشتر شهرهای ایران پیشینهای تاریخی دارد که به دلیل کویری بودن منطقه، یخدان و بادگیر از جذابیتهای تاریخی آن به حساب میآید. از طرفی همین قرار گرفتن در منطقهای کویری، جذابیتهای طبیعی منحصر به خود را به این شهر افزوده است. در میان همصحبتان امروز مزاحم تلفنی زنان حادثهای را تجربه نکرده بودند، اما مردان حتما اتفاقی برایشان افتاده بود.
422---42:
«خدا را شکر تاکنون اتفاقی نیفتاده است.» تعجب میکنم: آیا همیشه با ماشین سفر میکنید؟ «همیشه نه. اما بیشتر سفرهایمان با ماشین شخصی است.» و زیاد سفر میکنید؟ «بله سفر کردن را دوست داریم.» میخواهم بدانم اگر در جاده کسی دچار مشکل شده است، آیا کمکش خواهد کرد؟ «حتما» حتی یک مصدوم تصادفی را؟ «معلوم است» برای آنکه او را به چالش بکشم، میگویم یعنی نمیترسید شما را به عنوان مقصر دستگیر کنند؟ «مطمئنا پلیس سر صحنه بوده است و ما با اجازه آنها این کار را انجام میدهیم.» میخواهم بیشتر دچار چالش شود: فکر کنید کسی نیست و شما اولین نفر هستید: «فکر نمیکنم چنین اتفاقی بیفتد، الان جادهها خیلی شلوغ شده است، اما اگر با چنین صحنهای مواجه شوم با اورژانس تماس خواهم گرفت تا خودش را به آنجا برساند.»
422---82:
کمی فکر میکند: «بله دو سال پیش در راه مشهد، بخاری ماشین خراب شد و چون هوا خیلی سرد بود در اولین شهر سر راهمان بخاری را تعمیر کردیم.» با خنده میگویم: منظورم اتفاقی دردسرسازتر که مانع ادامه سفرتان شود: «نه خدا را شکر. با اینکه زیاد سفر کردهام، اما اتفاق خاصی نیفتاده است.» با کسی که نیازمند کمک باشد برخوردی نداشته است: «در جاده مشهد بودیم و چون جاده خیلی خلوت بود، خانوادهای پیشنهاد دادند که در طول مسیر با یکدیگر باشیم تا دچار مشکل نشویم و ما هم پذیرفتیم. البته همشهری خودمان بودند.» میگویم اگر کسی نیازمند کمک باشد آیا کمکش خواهد کرد؟ «راستش خیلی نمیشود اعتماد کرد. خصوصا در جادههای خلوت، چون باید از ماشین پیاده شویم، این کار را انجام نخواهم داد و ترجیح میدهم به راهم ادامه دهم.»
422---19:
«چند سال پیش چنین اتفاقی برایم افتاد. چند بار ماشینمان در جاده خراب شد.» کسی کمکتان کرد؟ «ماشینهای سواری اصلا. معلوم نیست خاطره بدی دارند یا اینکه میترسند چون اصلا حاضر نیستند کمک کنند، اما رانندگان ماشینهای سنگین، همیشه کمکمان کردهاند، خدا عمرشان بدهد. من چون این اتفاقات را تجربه کردهام، اگر کسی کمک بخواهد حتما کمکش خواهم کرد. میتوانید از همسرم بپرسید.» میخواهم به جای آوردن شاهد از تجربیاتش بگوید: «هر وقت در جاده به کرمان میروم، پیرمرد و پیرزنها را سوار میکنم تا در جاده معطل نشوند یا ماشینی اگر خراب باشد کمکش خواهم کرد.»
422---22:
«عید بود و به بندرعباس میرفتیم که 30 کیلومتر مانده به مقصد، ماشین خراب شد و مجبور شدیم ماشین را تا سیرجان بکسل کنیم.» تعجب میکنم: 30 کیلومتر مانده به بندرعباس چرا به سیرجان برگشتهاید؟ «چون تعمیرگاه خوبی در بندر نمیشناختیم. همچنین عید بود و بندرعباس خیلی شلوغ بود.» هرچند به نظرم جوابی منطقی نیست، اما سراغ سوال خودم میروم: آیا کسی در جاده کمکتان کرد؟ «دو ماشین بودیم و یکی از ماشینها به حاجیآباد رفت و از امداد خودرو برایمان ماشین فرستاد. البته بعد از درست کردن ماشین دوباره به بندرعباس آمدیم تا خاطره بدش از ذهنمان پاک شود.» تجربه کمک کردن به دیگران را هم دارد: «یکبار ماشینی بنزین تمام کرده بود که راننده را تا پمپ بنزین رساندم و یکبار هم ماشینی داغ کرده بود و آب نداشت که برایش آب معدنی خریدم.» یعنی اهل کمک کردن هستید؟ «نه زیاد. چون در جاده همیشه با ماشینهای خراب مواجه میشوم و تعدادشان خیلی زیاد شده است، وقت نمیشود. از طرفی نیروی کمکی هم همیشه هست و امدادها هم زیاد شده است.»
422---76:
«نه هنوز اتفاقی نیفتاده است.» تعجب میکنم: هنوز! یعنی منتظرهستید اتفاقی بیفتد؟ میخندد. خاطرهای به ذهنش میرسد: «از نظر امنیت برایم مشکل پیش آمده است. عید نوروز در شیراز بودیم و شب در جاده، میخواستم از سرویسهای بهداشتی پمپ بنزین استفاده کنم که متوجه شدم چند جوان مست آنجا بودند و واقعا وحشت کردم. انگار جادهها هنوز از امنیت کافی برخوردار نیستند.» میگوید همیشه به دیگران کمک میکند: «هرچند در جاده چنین تجربهای نداشتهایم، اما اگر همسرم متوجه شود کسی به کمکش نیاز دارد، کار خودش را رها میکند و به او کمک خواهد کرد» و نمیترسید اتفاقی برایتان بیفتد یا فریبتان دهند؟ «ما فکر میکنیم همه مثل خودمان هستند و به همه اعتماد میکنیم.»
422---15:
«معلوم است، ماشین است دیگر و خراب میشود. وسیله فنی هر لحظه امکان دارد خراب شود و قرار نیست همیشه درست کار کند. بارها اتفاق افتاده است که خراب شده است.» و کسی کمکتان کرده است؟ با ناراحتی میگوید: «کمک؟ هیچوقت ماشینهای سواری کمک نمیکنند. من حتی یکبار در جاده تصادف کردم، اما هیچکس کمکم نکرد فقط یکی از همکارانم مرا دید و کمکم کرد. راستش الان دورهای شده است که هیچکس به دیگران اهمیت نمیدهد. برادر، دلش برای برادرش نمیسوزد و انسانیت از بین رفته است.» اما شما گفتید دوستتان کمکتان کرده است پس هنوز انسانیت وجود دارد: «شاید هم اینطور باشد. خودم اگر در جاده برای کسی مشکلی پیش آید حتما کمکش خواهم کرد. یکبار یک ماشین در جاده خراب شده بود؛ من آشنا داشتم و ماشینشان را تا سیرجان بردیم و آنجا هم کمکشان کردم کارشان راه بیفتد. اما متاسفانه خیلیها برای سوءاستفاده مالی یا چیزهای دیگر کمک میکنند.»
422---33:
«یادم نمیآید. تنها یکبار در جاده بودیم که ماشین از حرکت ایستاد، ولی خوشبختانه همسرم توانست آن را درست کند و به راهمان ادامه دادیم.» کسی کمکتان نکرد مثلا ببینند کنار جاده ایستادهاید و به دادتان برسند؟ «نه. البته ما هم درخواست کمک نکردهایم.» میگویم آیا به کسی در جاده کمک کرده است؟ «چندبار اتفاق افتاده است، اما همیشه کمکشان نکردهایم.» چرا؟ آیا از چیزی میترسید؟ «وقت نمیشود. دلیلی برای ترس وجود ندارد.»
422---25:
به سرعت سراغ خاطرهاش میرود: «یک شب ساعت 2 از شیراز به سیرجان میآمدیم که ماشین خراب شد. آنهم شب سرد زمستانی.» ماجرا برایم هیجانانگیز میشود: «چند ماشین سنگین ایستادند، اما نتوانستند کمکمان کنند، اما یک ماشین سواری ماشین را تا سیرجان بکسل کرد. واقعا کمک بزرگی بود.» میگویم منطقیتر بوده است که آن وقت شب با امداد خودرو تماس بگیرد: «معلوم است که تماس گرفتیم، اما گفتند این وقت شب کسی را نداریم که کمکتان کند. حتی با پلیس 110 هم تماس گرفتیم و آنها هم گفتند اینوقت شب کسی را برای کمک کردن ندارند.» تلخ میخندد: «خدا را شکر که مردم کمکمان کردند.» خودش اگر بتواند حاضر است به دیگران کمک کند: «چند بار در جاده اتفاق افتاده است که ماشینی داغ کرده است و برایش آب گرفتهام.» میخواهم بدانم آیا به کسانی که درخواست کمک میکنند اعتماد دارد؟ «خانواده میگویند اعتماد نکن، اما به خاطر خدا این کار را انجام میدهم و خداوند از من محافظت خواهد کرد.»
422---38:
«راستش ماشین ندارم و به همین دلیل با ماشین سواری خیلی کم سفر کردهام.» میگویم در این سفرهای کم حادثهای را تجربه نکرده است؟ «خوشبختانه نه.» آیا اگر کسی نیازمند کمکتان باشد حاضر هستید کمکش کنید؟ «بستگی دارد.» به چه چیزی؟ «اگر ماشین خودم باشد، میایستم، اما ماشین دیگران نه. البته در محلهای شلوغ میایستم و در مکانهای خلوت کمک نخواهم کرد.»
آزاده هاشمی منفرد
در آستانه سالگرد عملیات طوفان الاقصی و در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
حسن هانیزاده در آستانه سالگرد عملیات طوفان الاقصی در یادداشتی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
رهبر در گفتوگو با جامجم:
در آستانه سالگرد عملیات طوفان الاقصی و در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با رئیس شورای تامین دام کشور وضعیت بازار واردات گوشت را بررسیکردیم
در گفتوگوی «جامجم» با مینا مهرنوش، کارآفرین و عضو هیات علمی دانشگاه تهران: