«اسب» تا همین دو سده پیش تنها یک حیوان نجیب و اصیل در دشت‌های پهناور و حیات وحش بکر نبود. اسب به تنهایی نام وسایل نقلیه را یدک می‌کشید و دُری بود گران.
کد خبر: ۸۵۹۰۱۳

اسب‌ها چاپارهای پرسرعتی بودند که شرق را از غرب و شمال را از جنوب با خبر می‌کردند، حیواناتی که مهم‌ترین وسیله ارتباطی بین ولایات و ممالک و کشورها به شمار می‌رفتند و ارزشمندترین ابزار در جنگ‌های بزرگ تن به تن بودند. اسب‌ها آنقدر عزیز بودند که تمام پادشاهان در حفظ نژاد آن می‌کوشیدند و بهترین اصطبل‌ها و چاپارخانه‌ها و کاروانسراها را برای استراحت آنها در نظر می‌گرفتند. «ژان شاردن» جهانگرد فرانسوی در نقش و اهمیت اسب ـ در سده 1664 میلادی و همزمان با پادشاهی شاه عباس دوم ـ نگاشته که در ادامه می‌خوانید:

«در ایران تنها شاه است که می‌تواند گله اسب داشته باشد و حکمرانان و کارگزاران شاه در شهرستان‌ها نیز می‌توانند گله‌های اسب را به نام شاه نگهداری کنند. شاه بزرگ‌ترین گله‌های اسب را در استان «ماد» در شمال غربی ایران دارد و همچنین در شهرهای اطراف پرسپولیس قدیم، میرآخورهای شاه زیباترین اسب‌ها را گرد آورده‌اند و در بسیاری از شهرهای بزرگ ایران، در اصطبل‌های بزرگ اسب‌های بی‌شماری را نگاه می‌دارند و این اسب‌ها را گاهی برای مدتی به سوارکاران یا افسران یا کسانی که در دربار شاه یا در دستگاه حکومتی استان‌ها مقام و منصبی دارند، می‌سپارند.

اما وقتی یکی از این اسب‌ها را از گله جدا می‌کنند و برای مدتی به کسی می‌سپارند، آن شخص را موظف می‌کنند که از آن اسب به خوبی نگهداری کند، به موقع به او خورد و خوراک بدهد و در هنگام سواری اسب را خسته نکند و از پا نیندازد و برای آن که اسب‌های شاه از اسب‌های دیگر متمایز باشند نقش لاله بازشده‌ای را روی پای پشتی چپ او حک می‌کنند و با این علامت اسب‌های متعلق به شاه، هرکجا که باشند شناخته می‌شوند و کسی که یکی از اسب‌های شاه به او واگذار شده باشد، می‌تواند آن را به اصطبل شاهی ببرد و اسب دیگری را به جای آن انتخاب کند و به هر حال اگر تصادفا چنین اسبی به علتی بمیرد، کسانی را می‌فرستند تا تحقیق کنند که مبادا آن اسب در اثر خستگی یا گرسنگی مرده باشد زیرا بعضی از کسانی که اسبی را از اصطبل شاه می‌گیرند عمدا آن را می‌کشند تا بتوانند اسب بهتری به جای آن بگیرند.

آذوقه‌های پنهان

ایران سرزمینی است بسیار وسیع و بسیار کم‌جمعیت و به این علت برای دفاع از کشور نیروی کافی در اختیار ندارد و شهرهای این کشور نیز به دژها و برج و باروهای مستحکم مجهز نیستند، تا بتوان با آرامش و امنیت خاطر در آنها زندگی کرد و می‌توان گفت این کشور در اطراف خود دشمنانی دارد و شهرهای آن بی‌دفاع مانده‌اند، زیرا از طرف قندهار که مرز بین ایران و هندوستان است، استحکاماتی ندارد و در برابر هجوم احتمالی دشمن بی‌دفاع است.

در اطراف دریای خزر و سرزمین‌های شمال غربی و غرب این کشور پهناور نیز دژهایی در دوران‌های قدیم ساخته‌اند که چندان مقاوم نیستند و ارزش دفاعی ندارند. در منطقه فارس و ولایت کرمان هم وضع از همین قرار است و در سراسر آسیا کم و بیش شهرها حصار محکمی ندارند و بی‌دفاع‌اند و تنها دژهای مستحکمی که در گوشه و کنار می‌یابیم یادگار دورانی هستند که پرتغالی‌ها مستعمراتی در آن حدود داشته‌اند و دژهای مستحکمی به سبک اروپایی ساخته‌اند.

در قرن گذشته ایرانیان و ترک‌ها بارها با هم جنگیده‌اند و ایران در این جنگ‌ها بغداد و بابل را از دست داده است و بعد از آن دیگر این دو همسایه با هم جنگ و درگیری نداشته‌اند، اما ایرانیان همچنان در فکر پس گرفتن بغداد هستند، هرچند که پس گرفتن آن حدود برای ایرانیان بسیار دشوار است چون باید از یک منطقه وسیع بیابانی بگذرند، اما ترک‌ها سرزمین‌های اطراف رودهای دجله و فرات را در تصرف خود دارند و از این راه‌های آبی می‌توانند تسلط خود برآن حدود را حفظ کنند.

ایرانیان هر وقت خبردار شوند که دشمن با سپاهیان فراوان به زودی به مرز و بوم آنان حمله‌ور خواهد شد، رسم و سیاست‌شان این است که مرزنشینان آن حدود را به جای دیگر کوچ می‌دهند و دهکده‌های آن منطقه را طوری آتش می‌زنند که به قول معروف حتی یک برگ سبز هم در آنجا باقی نمی‌ماند و ساکنان آن دهکده‌ها هم پیش از رفتن به جای دیگر، وسایل و اسباب و آذوقه و غلات خود را در سوراخ و گودال‌هایی پنهان می‌کنند که هیچ کس نمی‌تواند این مخفیگاه را پیدا کند و چون این سرزمین خشک است و بی‌رطوبت، همه چیز سالم می‌ماند.

و در ایام دیگر نیز که جنگ و ستیز در کار نیست، همین کار را می‌کنند و آذوقه خود را در انبارها نگاه می‌دارند و برای از پا در آوردن دشمن پیش از آغاز جنگ حتی درخت‌ها را از ریشه درمی‌آورند و آب نهرها و چشمه‌ها را از بستر خود برمی‌گردانند و بعد از آن که همه چیز را نیست و نابود کردند، سپاهیان ایران به چند دسته تقسیم می‌شوند و هر دسته در گوشه‌ای سر راه دشمن به کمین می‌نشینند و این دسته‌های سپاهی هر شب از چندین طرف به قوای دشمن شبیخون می‌زنند و اگر دشمن قوی باشد و بتواند جنگجویان ایران را به عقب براند، این سپاه بی‌آن‌که در هم بریزد، عقب می‌نشیند و به هر جایی که برسد دهکده‌ها را آتش می‌زند و دهقانان نیز آذوقه خود را در انبارهای زیرزمینی پنهان می‌کنند تا دست دشمن به آن نرسد و با این سیاست قوای دشمن ناتوان و درمانده شود و پس از مدتی ناچار به عقب می‌نشیند و دهقانان دوباره به دهکده‌های خود بازمی‌گردند و بار دیگر دهکده خود را آباد می‌کنند.»

فهیمه سادات طباطبایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها