اینها صحبت های مرد جوان در شعبه 268 دادگاه خانواده است که برای جدایی از همسرش به دادگاه آمده است. او که همسرش را عامل ورشکستگی اش میداند به قاضی عموزادی میگوید: آقای قاضی من چندین سال در ترکیه برای خودم کار و کاسبی خوبی داشتم و در حال تجارت بودم. زندگی مجلل و مرفهی داشتم و در آنجا برای خودم کسی بودم.
من در ترکیه آنقدر کار کردم تا بالاخره توانستم روی پای خودم بایستم و به آنچه آرزو داشتم برسم. اما درست از روزی که ازدواج کردم همه زندگیام نابود شد. آقای قاضی این زن زندگی مرا سیاه کرد و باعث شد که من همه ثروت و کارم را از دست بدهم.
او ادامه میدهد: من چند سالی بود که در استانبول کار میکردم و زندگی خوبی داشتم تا اینکه هفت سال پیش با همسرم در همانجا آشنا شدم. وقتی متوجه شدم که او هم ایرانی است پس از چندین جلسه آشنایی عاشقش شدم و تصمیم به ازدواج با وی گرفتم.
رودابه میدانست که من در استانبول زندگی میکنم و همه چیزم در آنجا است. برای همین وقتی پیشنهاد ازدواج به او دادم، او هم قبول کرد که با من برای زندگی به ترکیه بیاید. اوایل همه چیز خوب پیش رفت و من و رودابه خیلی عاشقانه با هم ازدواج کردیم. من یک عروسی مجلل در ایران و یک عروسی دیگر هم در ترکیه برایش گرفتم و زندگی مشترک ما در ترکیه آغاز شد. چند ماه اول همه چیز خوب بود تا اینکه کمکم بهانهگیریهای رودابه آغاز شد. او هر روز دعوا به راه میانداخت و غر میزد که در ترکیه تنها است و دلش برای خانوادهاش تنگ میشود. هر شب که خسته از سرکار برمیگشتم، میدیدم رودابه در حال گریه کردن است. وقتی علت را جویا میشدم، میگفت دلش برای خانوادهاش تنگ شده و در این کشور غریب است. اوایل تصور میکردم که زمان همه چیز را حل میکند و او کمکم به زندگی در ترکیه عادت میکند. با خودم میگفتم این رفتارها و دلتنگیها طبیعی است و باید کمیبگذرد تا این زن به زندگی در کشور غریب عادت کند. ولی فایدهای نداشت و رودابه روز به روز بدتر میشد. تا جایی که بیمار شد و حتی یک کلمه هم با من حرف نمیزد. او در نهایت به من گفت که اگر برای زندگی به ایران نرویم از من جدا میشود. او یک شب وسایلش را جمع کرد و گفت که به ایران میرود اگر من هم با او نروم در ایران درخواست طلاق میدهد.
خیلی با او صحبت کردم و گفتم نمیتوانم کار و ثروتم را در اینجا رها کنم و به ایران بیایم. ولی فایدهای نداشت و من هم از روی علاقهای که به او داشتم کارهایم را انجام دادم و برای زندگی به ایران آمدم. ولی درست از روزی که به ایران آمدم زندگیام نابود شد. کمکم کارم از رونق افتاد و دیگر نتوانستم آن زندگی رویایی و مجللی را که در ترکیه داشتم بهدست بیاورم. تازه ورشکسته شده و کار و سرمایهام را از دست دادم. زندگیام از اینرو به آنرو شد و من رودابه را مقصر همه اینها میدانم.
اگر او و لجبازیهایش نبود هیچوقت به این روز نمیافتادم. من کلی زحمت کشیده بودم تا به آنجا رسیدم. اما یک زن و بهانههایش باعث شد یکشبه همه چیز را از دست بدهم. من به این زندگی عادت ندارم و اگر در همان ترکیه مانده بودیم و به ایران برنمیگشتیم الان بهترین زندگی را داشتیم. برای همین میخواهم این زن برای همیشه از زندگیام بیرون برود.
در این لحظه همسر کامران به قاضی میگوید: آقای قاضی همه این حرفها بهانه است. شوهرم از زندگی با من سیر شده و میخواهد مرا طلاق دهد. وگرنه ورشکسته شدن او چه ارتباطی با من دارد. ما الان چند سالی است که در ایران زندگی میکنیم و همیشه زندگی خوبی داشتیم. شوهرم در ایران هم کار و کاسبی خوبی داشت و زندگی مرفهی برای هردویمان فراهم کرده بود. اما تازه یکی دو ماه است که ورشکسته شده، آن هم بهخاطر سهلانگاری خودش. او طمع کرد و تمام سرمایهاش را از دست داد. حالا هم مرتب به من سرکوفت میزند که تو باعث شدی ما به ایران بیاییم و من ورشکسته شوم.
وقتی صحبتهای این زوج به پایان میرسد، قاضی عموزادی از آنها میخواهد بیشتر در مورد طلاق فکر کنند و رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول میکند.
قبح طلاق از بین رفته است
دکتر مجید اظهری، آسیب شناس خانواده در گفتوگو با تپش در این خصوص میگوید: متاسفانه در دنیای امروز نه تنها شاهد از بین رفتن قبح طلاق در میان برخی خانوادهها هستیم بلکه حتی دیده شده که پس از جدایی جشن طلاق برگزار کردهاند، در صورتی که در گذشته، طلاق یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی بود و زمانی که صحبت از جدایی و دادگاه خانواده میشد رنگ از چهره خانوادهها میپرید و بزرگترها زوجها را حتی از بردن نام طلاق هم منع میکردند. جدایی مثل یک غول ترسناک بود و کسی جرات آوردن اسم آن را بر زبان هم نداشت. چه برسد به اینکه با کوچکترین اختلاف راهی دادگاه خانواده شوند. ولی در دنیای امروز معمولا دلایل و علت های زیادی برای طلاق وجود دارد؛ دلایلی مانند بیکاری، اعتیاد، کوتاه بودن مدت آشنایی و فشارهای اقتصادی که هر کدام از اینها میتواند یک زندگی را از بین ببرد.
اما در این میان تغییر در سبک زندگی هم میتواند جزو اصلیترین دلایل طلاق در جامعه امروز خوانده شود. در واقع کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی در خانوادهها و تأثیر سریالهای ماهوارهای عامل مهمیدر جدایی و از بین رفتن روابط خوب زناشویی شده است. تغییر سبک زندگی موجب کمرنگ شدن و از بین رفتن صداقت در میان زنان و مردان شده است. همچنین ورود روابط زناشویی تحت تأثیر الگوهای غربی و فیلمهای ماهوارهای هم میتواند خیانت را در خانوادهها پررنگتر کند. از طرفی در آخر باید گفت دخالتهای دیگران مانند والدین پسر یا دختر و ادامهدار بودن این دخالتها نیز میتواند از عوامل رفتاری طلاق محسوب شود. به همین دلایل زن و مرد باید پیش از ازدواج به این نکات توجه ویژه داشته باشند تا از فروپاشی زندگیشان در امان بمانند.نباید برای ازدواج احساسی تصمیم گرفت و قبل از قبول آن باید شرایط را سنجید.
سیما فراهانی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد