به گزارش جامجم، عصر پنجم مرداد امسال، مردی با حضور در پلیس آگاهی شهرستان آققلا و اعلام شکایتی عنوان کرد، خواهر 36 سالهاش برای انجام کاری از خانهشان در روستا خارج شده و بازنگشته است. تلفن همراهش نیز خاموش است و گمان میکنند اتفاقی برای او رخ داده باشد.
همزمان با شکایت این خانواده و تشکیل پرونده قضایی، مشخصات دختر گمشده و آخرین تصویر وی در اختیار پلیس قرار گرفت و جستجو برای یافتن وی آغاز شد. در این مرحله از تحقیقات، ماموران اطلاعاتی به دست آوردند که نشان میداد دختر جوان با کسی اختلاف نداشته و خانوادهاش نمیدانند علت غیبت مرموز او چه بوده است.
جستجوها ادامه داشت تا این که روزهای پایانی هفته گذشته، ماموران به سرنخهایی دست یافتند که نشان میداد زن جوان، آخرین بار سوار خودرویی بوده و پس از آن ناپدید شده است. ماموران تحقیقات را روی این موضوع متمرکز کردند و توانستند هویت راننده را شناسایی کنند. راننده جوان اهل همان روستا بود. این فرد به نام علی به عنوان تنها مظنون پرونده، تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و مشخص شد از زمانی که زن جوان گم شده، او نیز به روستا بازنگشته و ناپدید شده و حتی خانوادهاش خبری از او ندارند. در این مرحله از تحقیقات، ماموران مخفیگاههای احتمالی او را زیر نظر گرفتند تا این که یکشنبه بیست و پنجم مرداد امسال، توانستند آخرین مخفیگاه تنها مظنون پرونده را شناسایی کنند و با هماهنگی قضایی و اعزام به آنجا، متهم پیش از آن که فرصتی برای فرار پیدا کند، دستگیر شد.
متهم پس از انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و اظهارات ضد و نقیضی بیان کرد و مدعی شد با زن جوان آشنایی نداشته و فقط با او همروستایی بوده و نمیداند چه بلایی برسر او آمده است. در حالی که او منکر هر گونه اطلاعاتی از سرنوشت زن گمشده بود، کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی با هماهنگی قضایی خانه این فرد را مورد بازرسی قرار دادند و گوشی متعلق به زن گمشده را در خانه وی کشف کردند.
متهم دوباره بازجویی شد و این بار که راههای فرار را بسته دید، اعتراف کرد و گفت: دختر جوان را با همدستی خواهرزادهام به قتل رساندهام. مقتول همروستاییام بود و در جریان رفت و آمد به روستا متوجه شدم او طلا همراه دارد. همین موضوع وسوسهام کرد تا طلاهایش را سرقت کنم. روز حادثه او را در خیابان دیدم و در حالی که سوار خودرویم بودم، مقابلش توقف کردم. با او حرف زدم و مدعی شدم مادرم بیمار است و سراغ او را میگیرد. دختر جوان با اعتماد به گفتههایم سوار خودرو شد و حرکت کردم. در میانه راه، تغییر مسیر دادم که او به ماجرا شک کرد و خواست توقف کنم که توجهی نکردم تا این که مقابل یک مزرعه خارج از روستا توقف کردم. همانجا بود که خواهرزادهام به من ملحق شد و دو نفری او را از خودرو خارج کردیم.
وی خاطرنشان کرد: دختر جوان قصد داشت از دستمان فرار کند که با چاقوهایی که همراه داشتیم، به او حمله کردیم و او را به قتل رساندیم. با اطمینان از کشته شدن دختر جوان، طلاهایش را دزدیدیم و جسدش را داخل خودرو انداختیم و با انتقال به روستایی در شهرستان بندر ترکمن در مزرعهای اطراف روستا دفن کردیم. طلاها را که پنج میلیون تومان ارزش داشت، تقسیم کردیم و بعد آن را به طلافروشی فروختیم.
با اعتراف متهم، همدستش نیز تحت تعقیب پلیس قرار گرفت که مشخص شد وی چند هفته پیش از دستگیری داییاش به اتهام سرقت دستگیر شده و در زندان به سر میبرد. با انتقال این فرد از زندان به پلیس آگاهی، او بازجویی و منکر جنایت شد، اما زمانی که در مواجهه با داییاش قرار گرفت، سکوت خود را شکست و اعتراف کرد در این سرقت منجر به قتل نقش داشته است.
سرهنگ علی امیریان، فرمانده انتظامی شهرستان آققلای استان گلستان در این باره گفت: با ثبت اظهارات متهمان، کارآگاهان جنایی به محلی که جسد دختر جوان آنجا دفن شده بود، اعزام شدند و توانستند جسد را با گذشت 22 روز از جنایت پیدا کنند. در ادامه، متهمان صحنه جنایت را بازسازی کردند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد