سفر؛ مدرسه زندگی

سفر با بچه‌ها سخت است. همه این را می‌دانند. آنها شیطنت می‌کنند و به حرف ما گوش نمی‌دهند. خودشان را کثیف می‌کنند و زحمت ما زیاد می‌شود. ممکن است جاهایی بروند و کارهایی بکنند که نباید و حتی ممکن است در مقابل دیگران چون ما ملاحظه خواهیم کرد، از خط قرمزهای تعیین شده عبور کنند.
کد خبر: ۸۲۴۷۹۲

آنها ممکن است که با تغییر آب و هوا آلرژی بگیرند یا مورد گزش حشرات قرار گرفته و اذیت شوند. حتی ممکن است دور از چشم ما از آب آلوده بخورند و به عفونت روده و... دچار شوند، اما با همه اینها هنوز توصیه می‌کنیم بچه‌ها را به سفر ببرید. می‌پرسید چرا؟!

به هزار و یک دلیل. ولی اصلا منطقی نیست که بخواهید همه هزارو یک دلیل را برایتان در همین ستون کوچک بیاوریم. پس بیایید با هم بر سر چند تا از مهم‌ترین دلایل آن توافق کنیم.

مدرسه زندگی: خیلی‌ها سفر را مدرسه زندگی می‌دانند، زیرا آنچه انسان می‌تواند در سفر بیاموزد در آپارتمان‌ها و خانه‌های کوچک نمی‌آموزد.

از مواجهه با سختی گرفته تا مهار و استفاده از نیروها و منابع موجود در طبیعت و در عین حال مراقبت از طبیعت تا آشنایی با مهم‌ترین اصول زندگی اجتماعی سوغاتی است که کودکان شما از سفر می‌توانند با خود بیاورند.

جهان از لاک من بزرگ‌تر است: و این اولین ثمره سفر است، بله کودکان با گشت و گذار در طبیعت و شهرهای گوناگون به طور عملی با مفهوم جغرافیا آشنا می‌شوند و در عین حال متوجه می‌شوند دنیا حباب کوچکی نیست که ما در آن زندگی می‌کنیم و اگر این حباب نباشد خیلی گزینه‌های دیگری هم هست که می‌شود روی آن حساب کرد، زیرا خداوند در طراحی دنیای ما خیلی سخاوت به خرج داده است، بنابراین درست فکر کردن محصول سفر است.

پذیرا‌تر می‌شوند: هرچقدر کودک با افراد مختلف و سبک‌های مختلف زندگی بیشتر آشنا شود، قدرت پذیرش او و احترامی که به افراد می‌گذارد بیشتر می‌شود. وقتی کودک با ذوق و شوق به روستا می‌رود، با بره‌های کوچک بازی می‌کند، مرد چوپان و سختی‌های کار او را می‌شناسد، در مزرعه با دهقان آشنا می‌شود و از جالیز او خیار می‌چیند، عشق و احترام به روستا و روستایی در او پدید می‌آید و می‌توانیم امیدوار باشیم فرزند ما از جمله کسانی نباشد که اقشار دیگر و لهجه‌های دیگر را مایه خنده قرار می‌دهند.

عادت به کار گروهی: وقتی در طبیعت هستیم کار گروهی و رفتار سربازوار معنا می‌یابد. اگر به حرف راهنما که می‌توانند پدر یا مادر باشند گوش ندهید، ممکن است آسیب ببینید یا گرسنه یا تشنه بمانید.

یک پیک‌نیک دوست‌داشتنی هم کار گروهی می‌طلبد. پدر می‌گوید چه کسی به دنبال هیزم برود، چه کسی آتش روشن کند، چه کسی سفره بچیند و شستن ظرف‌ها با چه کسی است. مادر نیز مراقب فرآیند پخت غذا بر اجاق جنگلی و آماده‌سازی چای است.

انجام این کار تیمی یک الگو برای همکاری خانوادگی است و این روحیه در سفر در فرزندان تقویت می‌شود.

سعی کنید در سفر به فرزندان بیاموزید، چنان از طبیعت لذت ببرند که انگار فقط برای آنها خلق شده و چنان از آن مراقبت کنند که انگار تنها باغبان آن هستند. طوری به دامان طبیعت روید که وقتی از آن خارج شدید ردی از حضورتان نماند. نه کیسه‌های پلاستیک، نه آشغال و این فرهنگ را به کودکان نیز بیاموزید.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها