در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
یکی از مسائلی که همواره مورد توجه کارشناسان و فعالان عرصه فرهنگ و هنر بوده تعدد دستگاهها و نهادهای فرهنگی و هنری در کشور است. بسیاری معتقدند پیامد این امر، اقدامات پراکنده و گاه موازی این دستگاهها و نهادها خواهد بود. به نظر میرسد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که متولی فرهنگ و هنر در کشور است، وظیفه هماهنگی میان دستگاههای مختلف را داشته باشد. شاید تحقق این امر در حوزه هنر که محدوده مشخصی دارد، چندان دشوار نباشد، اما در حوزه فرهنگ که مرزهایش ناپیداست، دستگاههای بسیاری خود را مسئول میدانند و میخواهند به نوعی در اعتلای آن نقش داشته باشند. اینجاست که هر دستگاه و نهادیساز خودش را میزند و صدای ناموزون ارکستر فرهنگ، گوش جامعه را آزار میدهد. فراتر از دولت و مجلس و شوراهای اسلامی شهر و روستا و... باید نهادی باشد که همچون رهبر ارکستر، ساز این دستگاهها را کوک کند تا ارکستر فرهنگ آهنگ گوشنوازی را بنوازد.
ضرورت وجود چنین نهادی در دهه اول عمر نظام جمهوری اسلامی احساس شد و در کنار شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای فرهنگ عمومی کشور برای گفتمانسازی و ایجاد هماهنگی میان دستگاهها تشکیل شد. یکی از وظایف اصلی این شورا ایجاد هماهنگی میان سازمانها و نهادهای فرهنگی در پیشبرد اصول سیاست فرهنگی کشور عنوان شده است. حتی ضرورت هماهنگی و همسویی نهادهای فرهنگی در استانها و شهرستانها نیز احساس شد و به همین منظور شورای فرهنگ عمومی استانها و شهرستانها نیز تشکیل شده است.
فضائلی: پس از ارائه نقشه مهندسی فرهنگی کشور جایگاه شورای فرهنگ عمومی مورد بحث بود تا جایی که حتی موضوع انحلال این شورا نیز مطرح شده است |
اما حالا که بیش از دو دهه از تشکیل این شوراها میگذرد، انتقادها از آن رو به افزایش است. برای مثال آیتالله سیدکاظم نورمفیدی رئیس شورای فرهنگ عمومی استان گلستان با انتقاد از ساختار کنونی شورای فرهنگ عمومی، میگوید: بررسی کنید شورای فرهنگ عمومی چه نقشی دارد؟ متاسفانه میبینیم هیچ نقشی ندارد و فقط در جلسات مینشینیم و هیچ فایدهای هم ندارد.
نوک پیکان انتقادات آیتالله نورمفیدی به سمت هزینه شدن نامناسب بودجه فرهنگی دستگاههای استانهاست. به گمان او، برای اقدام هدفمند در حوزه فرهنگ باید راهکاری پیدا کرد تا بودجهها بدرستی هزینه شود. او معتقد است بودجههای فرهنگی سازمانها باید نظم و انضباط به خود بگیرد و شورای فرهنگ عمومی در این رابطه نقش داشته باشد. به باور او، اقدامات فرهنگی دستگاهها باید در شورای فرهنگی عمومی بررسی شود و از رسانهها میخواهد این موضوع را پیگیری کنند.
نقش شورای فرهنگ عمومی چیست؟
دکتر ابراهیم فیاض استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و عضو حقیقی شورای فرهنگ عمومی کشور که بیش از 20 سال است در این شورا حضور دارد، نقش شورای فرهنگ عمومی و همچنین شورای بالادستی آن، یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی را مشورتی میداند و میگوید: نقش این دو شورا عملا ایجاد گفتمان در کشور است، نه ایفای نقش در امور اجرایی.
به گفته او، مصوبات شورای فرهنگ عمومی برخلاف مصوبات مجلس شورای اسلامی، دارای ضمانت اجرایی نیست و در صورتی الزامآور میشود که رئیسجمهور اجرای آن را ابلاغ کند.
به باور فیاض، نفس ایجاد گفتمان توسط این دو شورا میتواند جامعه، دولت و دستگاهها را نسبت به مسائل حساس کند تا این نهادها خود برای اجرایی کردن مصوبات برنامهریزی کنند، اما گفتمانسازی شامل چه مسائلی میشود؟ او مسائلی چون جمعیت، خانواده، طلاق، بالا رفتن سن ازدواج، حجاب و... را از این جمله برمیشمرد.
فارغ از این مسائل، شورای فرهنگ عمومی تا چه اندازه در ایجاد هماهنگی میان دستگاههای فرهنگی کشور نقش دارد؟ به گمان فیاض، شورای فرهنگ عمومی به عنوان یک مغز عمل میکند که به نوعی درصدد ایجاد هماهنگی است و نمایندگان سازمانها اگر اعتراضی به مصوبات و مباحث داشته باشند در خود شورا مطرح میکنند. او که از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز به شمار میآید، در مقایسه این دو شورا، نقش شورای فرهنگ عمومی را مؤثرتر میخواند و میگوید: در شورای عالی انقلاب فرهنگی به دلیل مشغله اعضا ازجمله رئیسجمهور و وزرا مباحث به کندی پیش میرود و از آنجا که اعضا به دلایل سیاسی به عضویت این شورا درآمدهاند، بیشتر شاهد محافظهکاری هستیم، اما در شورای فرهنگ عمومی معاونان وزرا با داشتن تخصص اجرایی نقش فعالتری ایفا میکنند و مباحث کاربردی از طریق اقناعسازی به مرحله اجرا میرسد.
آیا شوراهای فرهنگ عمومی استانها نیز چنین نقشی را ایفا میکنند یا وظایف دیگری بر دوش دارند؟ علیاکبر صفیپور، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان شرقی که دبیری شورای فرهنگ عمومی این استان را نیز بر عهده دارد، درباره نقش شورای فرهنگ عمومی استانها، میگوید: همین که بزرگان هر استان اعم از امام جمعه، استاندار، مدیرانکل و افراد مؤثر در امور فرهنگی ماهی یک بار دور هم جمع میشوند و مصوباتی را به تصویب میرسانند، اتفاق فرخندهای است و باید آن را غنیمت شمرد.
به گفته او، برخی مصوبات این شورا میتواند راهگشا باشد و تکلیف برخی از ادارات را در امور فرهنگی استان مشخص کند. با وجود این، صفیپور به نبود ضمانتهای اجرایی لازم برای مصوبات این شوراها اشاره و بیان میکند: «در کشور ما رسم شده هر جا شورایی تشکیل میشود در کنارش الزاماتی ازجمله بودجه همراه باشد تا اجرای مصوبات را تضمین کند.
دبیر شورای فرهنگ عمومی استان آذربایجان شرقی، با بیان این که در استانها شورای برنامهریزی به ریاست استاندار وظیفه توزیع اعتبارات استانی را بر عهده دارد، عنوان میکند: اعتباری در اختیار شورای عمومی استانها نیست و به همین دلیل مشارکتکنندگان در جلسات این شورا انتظار دارند اگر چیزی به تصویب میرسد حتما اعتبار آن مصوبه نیز تخصیص داده شود تا براساس آن اعتبارات هر یک از دستگاهها وظایف خود را در مورد آن مصوبه اجرا کنند.
افزون بر اینها، فیاض نکتهای قابل تأمل درباره شورای فرهنگ عمومی استانها مطرح میکند. او در این باره میگوید: گاهی رقابتهای سیاسی به شورای فرهنگ عمومی استانها نیز کشیده میشود که سبب محافظهکاری و ناکارآمد شدن این شوراها شده است. به باور او، در شهرستانها مدیران سازمان و نهادها اغلب افراد فرهیخته استان هستند و حضور آنها افزون بر اعضای فعلی شوراهای فرهنگ عمومی از این محافظهکاری خواهد کاست. او پیشنهاد میکند افراد دانشگاهی و فرهیخته هر استان نیز به عنوان شخصیت حقیقی به عضویت شورای فرهنگ عمومی آن استان درآیند و همچنین نمایندگان شورای فرهنگ عمومی مرکز نیز باید در جلسات شورای استانها حضور یابند تا نمایندگان دستگاههای استانی را در اجرای مصوبات اقناع کنند.
شورایی با اختیارات محدود
مهدی فضائلی از اعضای حقیقی شورای فرهنگ عمومی با بیان این که مباحث مرتبط با ناکارآمدی شورای فرهنگ عمومی پیشتر هم عنوان میشد، به جامجم میگوید: پس از ارائه نقشه مهندسی فرهنگی کشور جایگاه شورای فرهنگ عمومی مورد بحث بود تا جایی که حتی موضوع انحلال این شورا نیز مطرح شده است.
او با اشاره به این که جایگاه قانونی شورای فرهنگ عمومی از دیگر مسائل قابل توجه است، میافزاید: مجموعه اختیارات شورای فرهنگ عمومی محدود است و مصوبات آن باید به تأئید شورای عالی انقلاب فرهنگی برسد. به گفته او قرار بود شورای فرهنگ عمومی کشور از رئیسجمهور به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی درخواست کند بخشی از اختیارات و مأموریتهایی را که برای ستاد نقشه مهندسی فرهنگی پیشبینی شده به شورای فرهنگ عمومی واگذار کند، ولی این مهم تاکنون رخ نداده است.
یکی از مسائلی که منتقدان به آن اشاره میکنند، تشکیل نامنظم جلسات شورای فرهنگ عمومی در استانهاست که گویا باید هر یک ماه یکبار برگزار شود. فضائلی در این باره میگوید: هر چند جلسات شورای فرهنگ عمومی کشور، بویژه در دوره اخیر، هر دو هفته یکبار تشکیل میشود، اما انتقاد مطرح شده تا حدودی به شورای فرهنگ عمومی استانها وارد است و به دوره کنونی هم محدود نمیشود، بلکه در سالهای قبل نیز این مسأله و مسائل دیگر به صورت ریشهای وجود داشته است.
فیاض:نقش شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی عملا ایجاد گفتمان در کشور است نه ایفای نقش در امور اجرایی |
او درباره یکدست نبودن شوراها و آن گونه که فیاض میگوید کشیده شدن رقابتهای سیاسی به این شوراها عنوان میکند: اعضای شوراها در هر استانی متفاوت است. آنجا که نمایندگان دستگاههای فرهنگی با انگیزه باشند و همدلی میان اعضا وجود داشته باشد، به هماهنگیها و پیشبرد هر چه بهتر اهداف کمک خواهد کرد. ولی اگر نمایندگان دستگاهها تغییر کنند و ویژگیهای لازم را نداشته باشند و صرفا به اعتبار جایگاه سازمانیشان در شورا شرکت کنند، به مانعی برای پرداختن مناسب به مسائل تبدیل میشوند.
صفیپور نیز یکی دیگر از مشکلات شورای فرهنگ عمومی را تعداد زیاد اعضای آن میداند و بیان میکند: در استان آن قدر جلسات متعدد برگزار میشود که مسئولان سطح اول استان نمیتوانند در همه جلسات شرکت کنند و این خود معضل دیگری در شوراست. با همه اینها، شورای فرهنگ عمومی تا چه اندازه در ایجاد هماهنگی میان دستگاههای فرهنگی کشور و استانها موفق بوده است؟ فضائلی در پاسخ به این پرسش میگوید: از آنجا که هیچ ضمانت اجرایی وجود ندارد، نمایندگان دستگاههای مختلف بیشتر تابع سیاستهای دستگاه و مدیران بالادستی خود هستند. به گفته او، با این که در شورا مباحثی مطرح و تلاش میشود افراد به نقاط مشترکی برسند، ولی از آنجا که تصمیم خاصی اتخاذ نمیشود یا اگر گرفته شود ضمانتهای اجرایی لازم را ندارد، عملا کارنامه مشخص و قابل توجهی وجود ندارد که نشاندهنده اجرایی شدن تصمیمات شورای فرهنگ عمومی و به تبع آن حاصل شدن نتایج ثمربخش باشد.
معضلی به نام بودجه
با توجه به نقش مؤثر شورای فرهنگ عمومی در هماهنگ کردن دستگاههای فرهنگی و گفتمانسازی، چرا این شورا ردیف بودجهای ندارد؟ صفیپور، دبیر شورای فرهنگ عمومی استان آذربایجان شرقی در این باره میگوید: این شوراها از ابتدا با هدف سیاستگذاری و نه اجرا تشکیل شدند، بنابراین بودجه برای اجرای مصوباتش در نظر گرفته نشده است، اما نداشتن اعتبارات، امکان اجرایی شدن مصوبات این شورا را دشوار میکند. هر چند، در جلسات شورای فرهنگ عمومی استان، وظایف هر یک از دستگاهها مشخص میشود؛ اما آنها انتظار دارند اعتبار آنچه اجرایش به آنها محول شده را نیز دریافت کنند. برای مثال اگر طرحی در مورد حمایت از صنایع دستی در استان به تصویب میرسد، دستگاهها تأمین اعتبار آن را مطالبه میکنند و نمیدانند آیا در صورت تخصیص نیافتن بودجه حتما باید آن مصوبه را اجرا کنند یا خیر.
صفیپور: اعضای شورا انتظار دارند اگر چیزی به تصویب میرسد اعتبار آن مصوبه نیز تخصیص داده شود در حالیکه اعتباری در اختیار شورای عمومی استانها نیست |
صفیپور با بیان این که سال گذشته اقدام خوبی از سوی دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور در تهران صورت گرفت و اعتباری هر چند ناچیز برای شورای فرهنگ عمومی استانها تخصیص داده شد، درباره بودجه اداره کل فرهنگ و ارشاد استانش میافزاید: استان آذربایجان شرقی در کنار استانهای اصفهان، فارس و خراسان جزو استانهای رده اول کشور به شمار میآید، اما بودجه فصل پنج استان که به کارهای فرهنگی اختصاص دارد، سال گذشته 350 میلیون تومان بود. حساب کنید با این اعتبار چگونه میتوان از عهده این همه کار در اداره کل استان برآمد؟ هر چند ما سعی میکنیم از دستگاهها و نهادهای دیگر برای جبران کمبود بودجه استفاده کنیم، ولی متأسفانه میان اعتبارات تخصیصیافته با میزان انتظارات و نیازهایی که وجود دارد تفاوت فاحشی است. حتی 10 برابر این بودجه نیز پاسخگوی نیازهای استان نیست.فضائلی نیز یکی از مسائل شورای فرهنگ عمومی را نداشتن اعتبارات بیان میکند، ولی معتقد است به این مسأله باید از دو دیدگاه نگاه کرد: بودجهای برای اجرایی شدن مصوبات شورای فرهنگ عمومی در نظر گرفته نشده، با این استدلال که هر یک از دستگاهها بودجهای برای امور فرهنگی در اختیار دارد و شورای فرهنگ عمومی صرفا مجموعهای است برای ایجاد هماهنگی و جهت دهی به فعالیتهای فرهنگی در کشور یا استانها و از این نظر به اعتبارات نیازی ندارد. از سوی دیگر، برای اجرای هر چه بهتر برخی مصوبات شورای فرهنگ عمومی و مدیریت آنها، این شورا به ردیف بودجهای نیاز دارد.
شورایی نیازمند تغییرات
با همه اینها چه تغییراتی برای اصلاح شورای فرهنگ عمومی چه در مرکز و چه در استانها باید صورت گیرد؟ به باور فضائلی، ابتدا باید در جایگاه قانونی شورا و اختیارات آن تجدیدنظر شود. او همچنین جدیت اعضا برای حضور و مشارکت در بحثها و پیگیری مصوبات شورا و اختصاص بودجه و فراهم کردن امکانات برای پیگیری این مصوبات را ازجمله تغییرات مؤثر در ساختار شورا برمیشمرد. به گفته او، ایجاد تغییر در ساختار شورای فرهنگ عمومی به عهده شورای عالی انقلاب فرهنگی است.به گمان صفیپور، در صورتیکه مصوبات شورای فرهنگ عمومی ضمانت اجرایی داشته باشد، این شورا میتواند نقش مهمی در امور فرهنگی استان ایفا کند. او پیشنهاد میکند اعتبارات فرهنگی استانها از طریق شورای فرهنگ عمومی استان توزیع شود تا توان نظارت و مدیریت نیز فراهم آید. به گفته او، چنین چیزی در شرح وظایف این شوراها پیشبینی نشده است، در حالیکه این امر میتواند اعتبار مصوبات شورا را بیشتر کند. مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی معتقد است نهادی که حساب بدهد میتواند از دستگاهها و سازمانهای دیگرحساب پس گیرد: یعنی اگر این شورا اعتبارات را توزیع کند آن گاه میتواند اجرای مصوبات را از دستگاههای دیگر خواستار شد. به گفته او، هر چند الزامات قانونی برای فشار به دستگاهها برای اجرا کردن مصوبات شورا وجود دارد، ولی دستگاهها به ارائه گزارش اکتفا میکنند و نتایج مورد نظر شورا حاصل نمیشود.
کمیل انتظاری
گروه فرهنگ و هنر
متن کامل این گزارش را در سایت جام جم آنلاین بخوانید
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم