انقلابی در‌ عرصه ‌آموزش

دوم اردیبهشت سالروز انقلاب فرهنگی است . پیروزی انقلاب اسلامی سرآغاز تحول و دگرگونی اساسی در همه سطوح اجتماعی جامعه ایرانی بود، اما در روزهای آغازین شکل‌گیری نظام، تغییر فضای سیاسی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفت و بخش فرهنگ و آموزش و پژوهش با وجود اهمیتی که داشت در کوتاه‌مدت فرصت دگرگونی را پیدا نکرد.
کد خبر: ۷۹۰۳۳۶
انقلابی در‌ عرصه ‌آموزش

پس از انقلاب این حس پدید آمد که ساختارهای فرهنگی و آموزشی رژیم گذشته ظرفیت حرکت در مسیر اهداف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی انقلاب اسلامی را ندارد. از منظر کارشناسان دینی، نظام آموزش جدید در کشور بیمار متولد شد و برای دفع مرض و کسالت از پیکر این نهاد، جراحی فرهنگی لازم بود. فرهنگ حاکم بر روابط و مناسبات و به طور کلی جهت‌گیری دانشگاه در تعارض با اعتقادات و ارزش‌های جاری در جامعه انقلابی بود و برای رفع این دوگانگی کارگزاران سیاسی و فرهنگی باید چاره‌ای می‌اندیشیدند.

در زمینه تغییر و تحول در نظام دانشگاهی دو نظریه وجود داشت: گروهی بر این اعتقاد بودند که با روشی اصلاح‌گرایانه و تدریجی ضمن ادامه فعالیت دانشگاه‌ها، برنامه‌ریزی مناسب همراه با انتخاب نیروهای اداری و آموزشی در راستای اتخاذ سیاست‌های جدید‌ مورد توجه قرار گیرد، اما گروهی دیگر بر آن بودند که عرصه آموزش و فرهنگ نیازمند حرکتی انقلابی است و مراد از انقلاب فرهنگی نیز ایجاد دگرگونی و تحول اساسی است. بر مبنای نظریه دوم، راه دوم برای اصلاح آموزش و پژوهش، تعطیلی موقت دانشگاه‌ها و شرکت فعالانه دانشجویان در نهضت سوادآموزی، جهاد سازندگی و... بود.

بروز سلسله حوادث و وقایعی سبب شد که نظریه دوم طرفداران بیشتری پیدا کند و در نهایت شرایط برای انقلاب فرهنگی فراهم آید.

زمینه‌ها

بعد از انقلاب اسلامی شرایط برای فعالیت‌های سیاسی در جامعه مساعدتر شد و بسیاری از گروه‌ها این امکان را پیدا کردند که با ورود به فضای دانشگاه و اخذ برخی امکانات، ستادهایی را برای خود ایجاد و شرایط را برای نفوذ سیاسی خود در محیط‌های دانشگاهی فراهم کنند. در این میان گروه‌های چپ از این موقعیت بیشترین بهره را برده و به صورت کاملا تشکیلاتی عمل می‌کردند. این شرایط البته در کار آموزش و تدریس اختلالاتی را ایجاد می‌کرد و از سوی دیگر، فضا را برای استفاده سیاسی مخالفان حرکت اسلامی مردم ایران فراهم می‌کرد.

این روند ادامه داشت تا این‌ که بروز سلسله رخدادهایی باعث ایجاد تشنج در سطح دانشگاه و جامعه شد. دانشجویان در سال 58 دوره‌ای پرتنش را پشت‌سر گذاشتند، مهم‌ترین این اتفاق‌ها در دانشگاه تهران رخ داد.

‌ششم آبان 58 در دانشکده فنی دانشگاه تهران بین گروه‌های مخالف درگیری رخ داد که در پی آن شش نفر دستگیر و بعد از مدتی آزاد شدند. آزادی این افراد زمینه اعتراض شورای سرپرستی دانشگاه را فراهم آورد و حسن حبیبی و مهدی بازرگان مامور رسیدگی به شکایات این افراد شدند. بروز درگیری‌های دیگر در دانشگاه تهران ازجمله در دهم بهمن (راهپیمایی مجاهدین خلق (منافقین) در دانشگاه تهران) و هجدهم بهمن (میتینگ چریک‌های فدایی خلق) باعث شد تا این شورا کناره‌گیری خود را از اداره دانشگاه تهران اعلام کند. پیرو آن اعضای شورای سرپرستی دانشگاه تهران شامل محمد ملکی، براتعلی، صباغیان و ابهری استعفا کردند. (کیهان، 6‌/‌12‌/‌58)‌ وقایع دیگری ادامه این روند را با مشکل مواجه ساخت. از جمله:

الف) درگیری شورای دانشجویان دانشگاه مشهد و گروهی از دانشجویان مجمع احیای تفکرات شیعی (اوایل اسفند 58)

ب) مجروح شدن عده‌ای از دانشجویان در اثر درگیری شدید در دانشگاه تهران (دوم اسفند 58)، (کتاب غائله 14 اسفند 1359)

پیام نوروزی امام نقطه عطف بود

مشخص بود که شرایط به همین صورت پایدار نیست و باید برای رهایی از این وضعیت چاره‌ای اندیشیده می‌شد. سرآغاز انقلاب فرهنگی صدور پیام نوروزی امام خمینی (ره) بود. ایشان در یکی از فرازهای این پیام خاطرنشان کردند: باید انقلابی اساسی در دانشگاه‌های سراسر کشور به وجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق یا غربند تصفیه گردند... باید از بدآموزی‌های رژیم سابق در دانشگاه‌های سراسر ایران شدیدا جلوگیری کرد، زیرا تمام بدبختی جامعه ایران در طول سلطنت این پدر و پسر از این بدآموزی‌ها به وجود آمده است. اگر ما تربیتی اصولی در دانشگاه‌ها داشتیم، هرگز طبقه روشنفکر دانشگاهی نداشتیم که در بحرانی‌‌ترین اوضاع ایران در نزاع و چند دستگی با خودشان باشند و از مردم بریده باشند و از آنچه بر مردم می‌گذرد چنان آسان گذرند که گویی در ایران نیستند... دانشجویان عزیز! راه روشنفکران دانشگاهی غیرمتعهد را نروید و از مردم خود را جدا نسازید. (صحیفه امام، جلد 12)

این پیام از ضرورت تحول اساسی در عرصه فرهنگ سخن می‌گفت و کارگزاران سیاسی و فرهنگی را ملزم می‌کرد که درخصوص وقایع پیش آمده منفعل عمل نکنند و تغییر جدی در آموزش و پژوهش کشور صورت دهند.

اولین جرقه

تشنج و درگیری دانشگاه تبریز، سرآغاز شکل‌گیری سلسله حوادثی بود که به انقلاب فرهنگی منجر شد.

در 26 فروردین 59 اکبر هاشمی رفسنجانی برای ایراد سخنرانی به دانشگاه تبریز رفت. وی که در تالار اجتماعات دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز با دانشجویان سخن می‌گفت، با اتفاق تازه‌ای روبه‌رو شد. در این جلسه از هاشمی رفسنجانی پرسش‌های تندی شد که وی در پاسخ گفت: فضای دانشگاه برای پاسخ دادن به این گونه پرسش‌ها مساعد نیست و وعده داد که جواب پرسش‌های دانشجویان را در جلسه دیگری بدهد. این مساله باعث شد که بین دو گروه از دانشجویان برخورد شدید لفظی روی دهد و درگیری ایجاد شود. (http:‌/‌‌/‌gollejeh.com‌/‌2007‌/‌09‌/‌post_5.shtml)

در این درگیری‌ها، درهای تالار اجتماعات شکسته شد و هاشمی رفسنجانی سالن را ترک کرد. در پی این حادثه ساختمان مرکزی دانشگاه از سوی اعضای سازمان دانشجویان مسلمان و انجمن اسلامی کارگران و کارمندان این دانشگاه تصرف شد. آنها طی اطلاعیه‌هایی ضمن اعتراض به برهم خوردن جلسه سخنرانی خواستار تصفیه و پاکسازی دانشگاه شدند. در 27 فروردین به علت تصرف ساختمان مرکزی دانشگاه تبریز، رئیس این دانشگاه سر کار خود حاضر نشد.

در پی این رویداد خبرگزاری پارس از تبریز گزارش داد: روز گذشته به دعوت جامعه روحانیت مبارز تبریز از ساعت 5 بعدازظهر اقشار مختلف مردم متشکل از نهادهای انقلابی، دانشجویان مسلمان و اعضای انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان تبریز به عنوان درخواست پاکسازی دانشگاه تبریز از عوامل ضدانقلاب و اخلالگر از میدان شهرداری به سوی دانشگاه تبریز راهپیمایی کردند و با دادن شعارهایی مبنی بر وحدت و یکپارچگی خواستار تصفیه و پاکسازی محیط دانشگاه از عوامل ضدانقلاب شدند.

بنابه گزارش خبرگزاری پارس، قبل از ظهر 27 فروردین کلاس‌های درس دانشگاه تبریز تعطیل شد و دانشجویان مسلمان در نماز وحدتی که به امامت آیت‌الله مدنی نماینده امام در تبریز برگزار شد شرکت کردند. نماز وحدت تبریز برای اعتراض به حضور کسانی بود که در سخنرانی هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تبریز اخلال ایجاد کردند. به گفته حسن باروقی رئیس این دانشگاه، حدود 600 نفر از اعضای سازمان دانشجویان مسلمان و انجمن کارمندان دانشگاه در تحصن دانشگاه شرکت کردند.

‌ 28 فروردین گروهی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت از اولین ساعات بامداد تمام قسمت‌های این دانشگاه را تحت نظر خود گرفتند. براساس گزارش‌های موجود برخی افراد با توجه به حوادث روزهای گذشته در حالی که شعار می‌دادند، پشت درهای دانشگاه علم و صنعت اجتماع کردند و قصد ورود به محوطه دانشگاه را داشتند ولی به علت بسته‌بودن در و اجتماع اعضای انجمن دانشجویان مسلمان و سایر گروه‌های سیاسی در محوطه دانشگاه نتوانستند وارد شوند و فقط ورود و خروج با ارائه کارت دانشجویی صورت گرفت. (کیهان، 28‌/‌1‌/‌59)

ضرورت اصلاح دانشگاه از منظر امام

بعد از این اتفاقات امام در اول اردیبهشت 59 در جمع اعضای ستاد بسیج شهرستان‌ها ضمن انتقاد از وضعیت موجود در دانشگاه‌ها به تبیین مفهوم اصلاح دانشگاه پرداختند. (صحیفه امام، ج ‏12، ص: 249)

تعطیلی دانشگاه

‌ اول اردیبهشت 59 شورای انقلاب بعد از دیدار با امام خمینی(ره) با صدور بیانیه‌ای مهلتی سه‌روزه به گروه‌ها و احزاب سیاسی برای تعطیلی دفاتر خود در دانشگاه‌های سراسر کشور داد.

پس از تعطیل رسمی دانشگاه‌ها، امام خمینی در 23‌/‌3‌/‌59 فرمانی را مبنی بر تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی صادر کردند. در قسمتی از فرمان ایشان آمده است:

«مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان می‏باشد اعلام شده است و تاکنون اقدام مؤثری انجام نشده است و ملت اسلامی و خصوصا دانشجویان با ایمان متعهد نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئه‌گران که هم‌اکنون گاه گاه آثارش نمایان می‌‏شود و ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کارفرمایان بی‏‌فرهنگ، این مرکز مهم اساسی را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند. ادامه این فاجعه که مع‌الاسف خواست بعضی گروه‌های وابسته به اجانب است، ضربه‌ای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد و تسامح در این امر حیاتی، خیانتی عظیم بر اسلام و کشور اسلامی است. بر این اساس به حضرات آقایان محترم محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، شمس آل‌احمد، جلال‌الدین فارسی و علی شریعتمداری مسئولیت داده می‌‏شود تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحب نظر متعهد، از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد باایمان و دیگر قشرهای تحصیلکرده، متعهد و مومن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامه‏‌ریزی رشته‏‌های مختلف و خط‌مشی فرهنگی آینده دانشگاه‌ها، براساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده‌سازی اساتید شایسته، متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام کنند.»

ستاد انقلاب فرهنگی طبق فرمان امام ملزم بود که در برخورد با مسائل دانشگاهی فعالیت‏های خود را بر چند محور متمرکز کند: 1 ـ تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاه‏‌ها 2 ـ گزینش دانشجو 3 ـ اسلامی کردن جو دانشگاه‏‌ها و تغییر برنامه‏‌های آموزشی دانشگاه‏ ها، به صورتی که محصول کار آنها در خدمت مردم قرار گیرد.

بر این اساس، ستاد از صاحب‌نظران مختلف دعوت به همکاری کرد و در اولین گام گروه‌های برنامه‌ریزی در رشته‏‌های پزشکی، فنی و مهندسی، علوم پایه کشاورزی، علوم انسانی و هنر تشکیل شد. از آنجا که مدیریت دانشگاه‏‌ها در گذشته هماهنگ با فرهنگ اسلامی جامعه نبود، باید تغییراتی در مدیریت دانشگاه‏‌ها به عمل می‌آمد، سازمان دانشگاه‏‌ها باید دگرگون می‏شد و مهم‌تر از همه، محیط دانشگاه‏‌ها اسلامی می‏شد.

برای این منظور، کمیته‌ای در ستاد با عنوان «کمیته اسلامی کردن دانشگاه‏‌ها»، تشکیل شد. با توجه به ناهماهنگی ضوابط و مقررات حاکم بر دانشگاه‏‌ها با شرایط انقلابی جامعه، بیشتر فعالیت‏های ستاد‌ بر اسلامی کردن دانشگاه‏‌ها و تعیین ضوابط و مقرراتی منطبق با موازین اسلامی متمرکز شد.

فتاح غلامی / گروه تاریخ

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها