ستاره میخواست خانه جدیدشان را به اسم خودش بزند اما داوود اینکار را انجام نداد. همین باعث شد این زوج عاشقپیشه پس از پنج ماه زندگی مشترک به فکر جدایی بیفتند. حالا ستاره همراه مادرش و داوود به دادگاه خانواده آمدند و درخواست طلاق توافقی دادند. وقتی قاضی شعبه 268 دادگاه خانواده علت را میپرسد داوود میگوید: همسرم به خاطر اینکه خانهای که خریدیم را به نام او نکردهام میخواهد از من جدا شود. البته همه اینها زیر سر مادرزنم است و او پای ما را به دادگاه خانواده باز کرده است.
این مرد در توضیح ماجرا میگوید: پنج ماه است با همسرم ازدواج کردهام. در این مدت تمام سعی و تلاشم را کردهام که یک خانه بخرم تا مستاجر نباشیم. قبل از ازدواجمان کلی وام گرفتم و پول قرض کردم تا بتوانم خانه بخرم اما پولم کافی نبود و نمیتوانستم خانه مناسب پیدا کنم. بعد از ازدواجم با ستاره بهدلیل اینکه او طلاهایش را فروخت و کمی هم از آشناهایش قرض گرفت پول خانه جور شد و ما توانستیم یک خانه بخریم. در حالی که بشدت از این موضوع خوشحال بودم همسرم حرفهایی زد که بشدت شوکه شدم. او گفت من حق نداشتم خانه را به اسم خودم بزنم و بهدلیل اینکه او طلاهایش را فروخته باید کل خانه را به نام او کنم. به او گفتم من و تو نداریم و من حاضرم نصف این خانه را به اسم تو بزنم. ولی همسرم پایش را در یک کفش کرده بود که باید کل خانه به اسمش شود. بعد از آن هم یک شب مادرش به خانه ما آمد و گفت نباید چنین ظلمی در حق دخترش میکردم. او گفت من از دخترش سوءاستفاده کردهام و اگر کل خانه را به اسم او نکنم به دادگاه خانواده میرود و درخواست طلاق میدهد. من هم که این اوضاع را دیدم، گفتم برویم و از هم جدا شویم. زندگی ما آینده خوبی ندارد.
بعد از حرفهای این مرد، مادرزن او که در دادگاه حضور دارد، درحالی که اجازه نمیدهد دخترش صحبت کند به قاضی میگوید: آقای قاضی، دامادم دخترم را گول زده و تمام پولهایش را از او گرفته است. اما بعد از خرید خانه، آنجا را به اسم خود زده است. من اجازه نمیدهم دخترم با همچنین مردی زندگی کند.
قاضی عموزادی از زن جوان میپرسد: تو هم با طلاق گرفتن از شوهرت موافق هستی؟
ستاره پاسخ میدهد: بله، من هم با طلاق موافقم. مادرم راست میگوید. شوهرم به من اعتماد ندارد که خانه را به اسم خودش زده است. او باید خانه را به اسم من میزد اما اینکار را نکرد. اگر اعتماد داشت بدون نظرخواهی از من کل خانه را به اسم خودش نمیزد. برای همین من هم دیگر نمیخواهم با او زندگی کنم.
بعد از حرفهای این زوج، تلاش قاضی برای ادامه زندگی آنها و منصرف کردنشان از طلاق بینتیجه ماند و این زوج برای همیشه از هم جدا شدند.
سیما فراهانی
نگاه کارشناس
با شناخت کافی ازدواج کنید
دکتر حسین ابراهیمی مقدم / یک روانشناس: به طور کلی یکی از مهمترین مسائلی که به طلاق و جدایی منجر میشود، عدم شناخت کافی طرفین نسبت به یکدیگر است. همین عدم شناخت کافی باعث میشود چه زن و چه مرد فردی را برای زندگی مشترک انتخاب کنند که اصلا انتخاب درستی نیست. آنها وقتی وارد زندگی مشترک میشوند همیشه چیزی را میبینند و میشنوند که خودشان دوست دارند آن را ببینند یا بشنوند. خیلی از افراد به خاطر توقعات بیش از اندازه تصور میکنند شریک زندگیشان باید گوش به فرمان آنها باشد. برای همین اگر یکی از خواستههای آنها برآورده نشود فرد احساس خلأ و کمبود کرده و احساس میکند حق و حقوقش تضعیف شده است. در خیلی از موارد نیز فرد اصلا حق و حقوق خود را هنوز نشناخته و تصور میکند آنچه متعلق به او نیست جزو حق و حقوقش محسوب میشود. بنابراین همین موضوع به این منجر میشود که فرد در زندگی مشترکش دچار شکست شده و زندگیاش به ورطه نابودی کشیده شود.
دخالت خانوادهها و قضاوت بیجای آنها در زندگی فرزندانشان و اینکه جانب انصاف را رعایت نکرده و تصور میکنند فقط فرزند آنها حق دارد نیز برای نابود کردن یک زندگی مشترک کافی است. بنابراین بهتر است زوجهایی که دچار اختلاف میشوند به جای مشورت با خانوادههایشان نزد یک مشاور بیطرف بروند تا با رعایت جانب انصاف برای آنها تصمیم گرفته شود.
شما چه فکر میکنید؟
برای ما به شماره 3000011224 پیامک بزنید و بنویسید اگر شما جای داوود بودید چه تصمیمی میگرفتید؟
تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
بنابراین بهتر است زوج هایی كه دچار اختلاف می شوند به جای مشورت با خانواده هایشان نزد یك مشاور بی طرف بروند تا با رعایت جانب انصاف برای آنها تصمیم گرفته شود.