تاریخ پر فراز و نشیب سیاستگذاری توسعه در ایران، چه درس‌هایی برای امروز دارد؟

ابوالحسن ابتهاج، برنامه‌های توسعه و استبداد پهلوی

دیروز شانزدهمین سالروز درگذشت یکی از چهره‌های اقتصادی تاریخ معاصر ایران بود که نامش با برنامه‌های میان‌مدت توسعه در کشورمان گره خورده است.
کد خبر: ۷۷۴۵۷۷

ابوالحسن ابتهاج که گفته می‌شود پایه‌گذار اصلی برنامه‌ریزی توسعه در ایران است، هر چند نقش مهمی در نگارش برنامه‌های توسعه ایران داشت، ولی استبداد فردی محمدرضا پهلوی مجالی برای اجرای ایده‌های توسعه‌خواهانه را نداشت و ابتهاج در برابر پادشاهی که می‌خواست ایده‌های شخصی خود را جایگزین نظریات کارشناسی در حوزه توسعه کند، ناکام ماند.

ابوالحسن ابتهاج فرزند میرزا ابراهیم خان ابتهاج‌الملک بود که سال‌ها تحت نظارت فتح‌الله‌خان اکبر سردار منصور (سپهدار اعظم رشتی) مسئول گمرک انزلی و همچنین پیشکار او بود. او که برای تحصیل به پاریس و سپس بیروت فرستاده شده بود، اولین شغل رسمی‌اش، مترجمی یک افسر انگلیسی در رشت بود. با این حال وی پله‌های ترقی را به سرعت پیمود و در سی و نه سالگی معاون بانک‌ملی شد. او تا سال 1319 در این سمت ماند و سپس مدیرعامل بانک‌رهنی شد و پس از آن از سال 1321 تا 1329 به سمت مدیرعاملی بانک ملی رسید.

گفته شده که مبارزه ابتهاج با فساد، باعث شد تا او از بانک‌ملی کنار گذاشته شده و سپس به عنوان سفیر، راهی پاریس شود. ابتهاج سپس تا سال 1333 به ‌عنوان مشاور صندوق بین‌المللی پول به فعالیت پرداخت و سپس از 1333 تا 1337 مدیرعامل سازمان برنامه شد. همان سازمانی که تدوین برنامه‌های توسعه را بر عهده داشت و سبب‌ساز تحولاتی در ایران شد که نقش مهمی در سقوط رژیم پهلوی داشت.

حضور ابتهاج در سازمان برنامه موجب اصلاح نظام برنامه‌نویسی کشور شد و این روند، اندک‌اندک محمدرضا پهلوی را که دیگر نمی‌توانست سلایق شخصی خود را بر نظام اجرایی تحمیل کند، خشمگین کرد. این غضب باعث شد تا شاه در جلسات مختلف شورای پول و اعتبار، ایراداتی را به سازمان برنامه وارد کرده و در برابر اجرای برنامه‌های توسعه و استقلال این سازمان در برابر وزارتخانه‌ها سنگ‌اندازی کند. تلاش‌های وی برای مقابله با این سازمان در فرجام باعث شد ابتهاج در بهمن ۱۳۳۷ از ریاست سازمان برنامه استعفا دهد و کسی که هر هفته با شاه ملاقات می‌کرد، تا ۱۸ سال به دیدارش نرفت. ابتهاج همچنین در سال ۱۳۴۰ دستگیر و هفت ماه را در زندان گذراند.

کوتاه‌قدی مدیریتی در رژیم پهلوی

نگاهی به «خاطرات ابوالحسن ابتهاج» که سال 1991 میلادی به کوشش علیرضا عروضی در لندن به چاپ رسید، نشان می‌دهد که دلیل اصلی ضدیت محمدرضا پهلوی با ابتهاج، کوتاه‌قدی نظام مدیریتی این رژیم و نیز ساختار خودکامه نظام سلطنتی بوده است.

چنان که در خاطرات ابتهاج به صراحت آمده، وی عامل این «کوتاه قدی» مدیران را، بی‌هویتی پهلوی‌ها و بویژه شخصیت متزلزل پهلوی دوم می‌داند، اما وی در دوران مسئولیتش احتیاط ‌کرده و هرگز خود را با منشأ این مشکل درگیر نمی‌‌کند. شاه نیز که از پشتیبانی آمریکا از رئیس سازمان برنامه کاملا مطلع بود، جایگاه وی را محترم می‌داشت، اما آنچه در نهایت موجب حذف کامل ابتهاج از قدرت شد، یک اظهارنظر کارشناسانه بود که نه به مذاق آمریکایی‌ها خوش آمد و نه شاه آن را ‌پسندید و آن نظر این بود: «مخالفت با اختصاص عمده درآمد نفت به خرید تسلیحات در جهت برنامه‌های نظامی آمریکا». دیدگاهی که نمی‌توانست بلندپروازی‌های نظامی پهلوی دوم را پاسخ داده و برنامه‌های ایالات متحده برای گرفتن دلارهای نفتی ایران به بهانه فروش سلاح را پوشش دهد.

با وجود این بسیاری از منتقدان، ابتهاج را وابسته به غرب دانسته و معتقدند که وی اعتقادی به توان داخلی و نیروهای ایرانی در مدیریت اقتصاد نداشت. هرچند ممکن است این گزاره درباره برخی تصمیم‌گیری‌های ابتهاج صادق باشد، اما به ‌نظر می‌رسد آنچه منتقدان وی با آن مشکل داشتند، مخالفت ابتهاج با ریخت و پاش نهادهای اجرایی بود و این آن موضوعی نبود که مورد قبول باندهای فساد در رژیم پهلوی باشد.

اما و اگرهای سازمان 66 ساله

با وجود برخورد تحقیرآمیز محمدرضا پهلوی با ابتهاج، هنوز هم وقتی نام سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی به میان می‌آید، یادی از ابوالحسن ابتهاج نیز می‌شود و این سازمان به‌گونه‌ای، یادگاری از فعالیت‌های وی به ‌شمار می‌رود.

گرچه سازمان برنامه و بودجه سال ۱۳۲۷ برای نخستین بار با تصویب برنامه هفت‌ساله عمرانی اول با نام سازمان برنامه پایه‌گذاری شد و وظیفه مراقبت و نظارت بر اجرای برنامه را بر عهده گرفت، اما در دوره ابتهاج به نقش اصلی خود که مدیریت منابع مالی در مسیر توسعه کشور بود، پرداخت. این سازمان تا انقلاب 57، پنج برنامه توسعه را طراحی و اجرا کرد، ولی وابستگی بیش از اندازه دولت به نفت و خوی نظامی‌گری محمدرضا پهلوی، مانع از اجرای دقیق برنامه‌های توسعه شد و این برنامه‌ریزی‌ها، نهایتا نتیجه عکس داد و به افزایش شکاف طبقاتی و محرومیت بیشتر کشور منتهی شد. با این همه هنوز هم وقتی صحبت از برنامه‌ریزی در کشورمان می‌شود، خاطرات ابتهاج در مدیریت سازمان برنامه مورد اشاره قرار گرفته و به اتکای آن سیاستگذاری اقتصادی مورد توجه قرار می‌گیرد.

سازمان برنامه البته پس از انقلاب سرنوشت پر فراز و نشیبی داشت و هرچند این سازمان در هجدهم تیر ۱۳۸۶، هفت سال پس از ادغام دو سازمان «امور اداری و استخدامی کشور» و «برنامه و بودجه» و تشکیل «سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی»، به دو معاونت «برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی» و «توسعه مدیریت و سرمایه انسانی» رئیس‌جمهوری تقسیم شد، ولی با انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور، وی در نخستین نشست خبری خود اعلام کرد که سازمان را احیا می‌کند؛ وعده‌ای که در پاییز ۱۳۹۳ محقق شد.

به این ترتیب گرچه هنوز سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی تا رسیدن به جایگاهی شایسته در نظام سیاستگذاری کشور راهی طولانی در پیش دارد، اما نگاهی به سرنوشت چهره‌هایی چون ابوالحسن ابتهاج در تاریخ معاصر کشورمان می‌تواند نقشه راهی برای استفاده از تجربه گذشته و جبران اشتباهات پیشین باشد. اشتباهاتی که تکرار آن تنها در پرتو به فراموشی سپردن تاریخ ممکن می‌شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها