خراسان:نجات کشور در گرو جذب نخبگان و پیشرفت علمی
«نجات کشور در گرو جذب نخبگان و پیشرفت علمی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن میخوانید؛در هیچ عرصه ای نمیتوانیم پیشرفت کنیم مگر آن که تأکید بر علم و دانش را سنگ بنای همه برنامه سازی ها، تصمیم گیریها و اجرای تمامی امور و اصلی ترین اولویت و نیاز کشور بدانیم و باور کنیم اقتصاد کشور جان نمیگیرد و از این رکود تورمی رهایی نمییابد مگر آن که سیاستهای اقتصادی، دانش بنیان شود. کیفیت کالاهای تولید داخل و تمایل به مصرف کالاهای ایرانی در داخل و خارج کشور افزایش نمییابد مگر با ابتنای تولید بر دانش و فناوری روز و ایجاد توان رقابت، ساخت و سازها و سازههای عظیم، ایمن و قابل اعتماد نمیشود مگر با استفاده از دانش و فناوری پیشرفته.
تولیدات کشاورزی پاسخگوی نیازهای رو به تزاید نخواهد بود مگر با کشاورزی مبتنی بر دادههای علمی جدید و روشهای علمی کاشت، داشت، برداشت. بحران بهره وری ۳۰درصدی آب آن هم با این منابع محدود و هر روز کمتر شونده حل نمیشود مگر با استفاده علمی و بهینه از آب. توان دفاعی کشور رشد لازم را نخواهد داشت مگر با اتکا بر تولید و پیشرفتهای علمی و فناوریهای نوین. خام فروشی منابع و ثروتهای ملی کشور پایانی نخواهد داشت مگر این که صنایع کشور را به دانش و فناوریهای لازم در عرصههای مختلف برای فرآوری منابع خام مجهز کنیم. دستیابی به اهداف سند چشم انداز در افق ۱۴۰۴ امکان پذیر نخواهد بود مگر با تلاش مستمر برای توسعه دانش محور و همه جانبه. عقب ماندگیهای چندین و چند ساله جبران نخواهد شد مگر با تولید و کاربست واقعی و دقیق علم و دانش و فناوریهای نوین در عرصههای گوناگون. خوداتکایی و توان مقابله جدی با فشارها و تحریمهای اقتصادی امکان پذیر نخواهد بود مگر با تکیه بر تولید دانش بنیان، توسعه دانش محور، اقتصاد مقاومتی، شناسایی و جذب نخبگان و استفاده از مشارکت جدی نخبگان در عرصههای گوناگون علمی و در تمامی برنامه سازیها و تصمیم گیریهای کلان کشور و قدرمسلم این که تا فضای ابداع، خلاقیت و نوآوری هر روز مهیئتر نشود و هوش ایرانی، این سرمایه خدادادی مورد استفاده حداکثری قرار نگیرد و همچنان اقتصاد و بودجه کشور بر پاشنه غیرقابل اطمینان خام فروشی و مفت فروشی ثروتهای ملی کشور بچرخد و تا وقتی پیشرفتهای علمی سرعت فزاینده پیدا نکند، ما همچنان از قافله پرشتاب توسعه و رشد فزاینده علمی کشورهای پیشرفته عقب خواهیم ماند.
بنابراین همه مسئولان کشور باید عمیقا به این باور برسند که همان طوری که رهبر فرزانه انقلاب دهها بار و از جمله در دیدار دیروز با نخبگان تأکید کردند باید به مقوله تولید علم و هدایت آن به سمت تولید، فناوری و نیازهای جامعه و تداوم رشد علمی در قالب نقشه جامع علمی کشور اولویت اصلی و اساسی قانون گذاران، برنامه ریزان، تصمیم سازان و مسئولان کشور باشد و هر روز بیش از روز گذشته به سمت توسعه دانش محور و همه جانبه و اقتصاد دانش بنیان از یک سو و کاهش وابستگی اقتصاد و بودجه کشور به خام فروشی ثروتهای ملی از جمله نفت خام، از دیگر سو حرکت کنیم تا اولا در پرتو پیشرفتهای علمی و توسعه دانش محور هم بیشتر نیاز به شناسایی و جذب نخبگان در عرصههای مختلف احساس شود و هم این که فشارهای بیرونی و تصمیمات کشورهای صاحب سرمایه و قدرت و تأثیرگذار بر اقتصاد جهان و قیمت نفت کمتر امکان تأثیرگذاری بر مسائل اقتصادی کشورمان را پیدا کنند.
پس همه باید باور کنیم که خصوصا در عصر دانایی و پیشرفتهای شگرف و لحظه به لحظه علمی در جهان باید اولویت اساسی و اصلی مسئولان آماده کردن بیش از پیش زمینههای تولید علم و پیشرفتهای علمی باشد چراکه جبران عقب ماندگیها و نجات کشور تنها در گرو پیشرفتهای علمی در تمامی عرصهها در کنار رشد و ارتقای فضای معنویت و اخلاق در کشور است.
کیهان:آقای روحانی از شما بعید بود!
«آقای روحانی از شما بعید بود!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانید؛دیروز آقای دکتر روحانی در اجتماع مردم زنجان به تشریح نظرات خویش درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر پرداخت که باعرض پوزش باید گفت؛ اظهارات ایشان اولا؛ در بیان موضوع «دو پهلو»!، ثانیا؛ با توجه به مختصات زمانی- یعنی ماجرای اسیدپاشی ضدانقلاب داخلی و توهمپراکنی دشمنان بیرونی درباره آن- «حسابنشده»! و ثالثا؛ در برخی از موارد با واقعیات جاری انطباق نداشت! که پرداختن به آن، اگرچه ضروری است ولی فرصت دیگری میطلبد.
اما، رئیسجمهور محترم کشورمان در همین اجتماع به یکی از «درس»ها و «عبرت»های عاشورا نیز اشاره کرده و گفت: «یک درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین میباشد.»
آقای دکتر روحانی یک عالم دینی، حقوقدان و اهل سیاست هستند بنابراین به خوبی میدانند که همیشه «اشتراک لفظی» به معنای «اشتراکدر مفهوم» نیست و برخی از کلمات در بستر حقوقی، سیاسی و یا فنی و... به واژهای تبدیل شدهاند که با معنای لغوی آنها فاصله دارد و «مذاکره» یکی از همین نمونههاست. مذاکره اگرچه به معنای گفتوگو و سخن گفتن با یکدیگر است ولی امروزه «مذاکره» در فرهنگ سیاسی مفهوم و معنای ویژهای دارد که با معنای لغوی آن متفاوت است و به نشست طرفین دعوا برای حل اختلافات فیمابین گفته میشود و ماهیت آن «دادنو ستاندن» است. با این توضیح که دو طرف برای حل اختلافات فیمابین با یکدیگر به مذاکره مینشینند و امتیاز یا امتیازاتی میدهند تا در مقابل آن امتیاز یا امتیازاتی بگیرند. مانند مذاکرات هستهای که جناب روحانی از آن با عنوان «برد-برد» یاد میکنند و در توضیح آن میگویند « مذاکرات باید هم به نفع ما باشد و هم به نفع طرف مقابل» و تاکید میفرمایند که «امتیازی میدهیم و امتیازی میگیریم».
خب! با این حساب باید از جناب آقای روحانی پرسید که آیا گفتوگوی حضرت امام حسین علیهالسلام با دشمن از این نوع بود؟ و حضرت میخواستند امتیازی به عمرسعد بدهند! و در مقابل از او امتیازی بگیرند؟! چه کسی میتواند انکار کند که گفتوگوی سیدالشهداء علیهالسلام با سران شرک و نفاق از نوع نصیحت و دعوت آنان به صراطمستقیم الهی و دست کشیدن از کفر و پلیدی بود، نه آن که حضرت با اهدای امتیاز به آنان در پی کسب امتیاز از آنها باشد، یعنی آنچه در تعریف سیاسی واژه «مذاکره» به مفهوم رایج امروزی آن آمده است!
ممکن است جناب روحانی بفرمایند که منظور ایشان نیز مفهوم مذاکره به معنای لغوی آن- یعنی گفتوگو با دشمن برای نصیحت آنها و نه امتیاز دادن به آنان- بوده است. که متأسفانه این عذر نمیتواند پذیرفتنی باشد، چرا که ایشان میفرمایند؛ یکی از درسهای کربلا هم درس «تعامل سازنده»! و «مذاکره»! است و «تعامل» چه در فرهنگ سیاسی و چه در فرهنگ لغت به مفهوم معامله کردن است یعنی «بدهوبستان» و در فرهنگ سیاسی ترجمان دیگری از همان «مذاکره» است! و باید پرسید؛ آیا امامحسین علیهالسلام در پی معامله با عمرسعد و ابنزیاد و یزید بود؟!
رئیسجمهور محترم بلافاصله بعد از بیان فوق به مذاکرات هستهای جاری میان ایران و 5+1 میپردازند و از آنچه به امام حسین(ع) تحتعنوان «مذاکره و تعامل سازنده» با دشمن نسبت دادهاند، برای توجیه بینش و منش دولت محترم در مذاکرات - بینش و منش دولت در مذاکره و نه اصل مذاکرات- استفاده میکنند! و این نیز نشانه دیگری است از آن که منظور آقای روحانی از «مذاکره و تعامل سازنده»! در کربلا همان مفهوم سیاسی رایج آن، یعنی «بده و بستان» میباشد که نه فقط به شهادت تمامی اسناد تاریخی، بلکه به گواهی آنچه حضرت اباعبداللهالحسین(ع) درباره قیام خویش فرمودهاند، این بده و بستان! از ساحت مقدس کربلا و عاشورا به دور است و تعجبآور است که رئیسجمهور حقوقدان که یک روحانی و سیاستمدار نیز هستند، به این نکته بسیار بدیهی توجه نکردهاند!
انتظار آن بود- و هنوز هم هست- که رئیسجمهور محترم بر این واقعیت تأکید ورزند که بزرگترین و با اهمیتترین درس عاشورا، ایستادگی و مقاومت در برابر دشمنان قدار و ستمکار است، حتی اگر بهای آن ایثار جان در راه خدا باشد.
مگر این کلام از سیدالشهداء علیهالسلام نیست که «انّی لا اریالموت الّا سعاده و الحیاهًْ معالظالمین الّا برما- من مرگ (در راه خدا) را جز سعادت نمیبینم و زندگی با ستمگران (سازش با آنها) را جز خواری نمیدانم».
آقای رئیسجمهور در بخش دیگری از سخنان خود درباره درسهای کربلا و عاشورا به «قبول توبه» اشاره کرده و میفرمایند؛ «ما تابع همان حسینی(ع) هستیم که توبه حر را هم قبول کرد... من در جامعه کسی را نمیشناسم که گناهی بالاتر از گناه حر مرتکب شده باشد و (هیچ) عظیمالشأنی را در تاریخ بعد از پیامبر(ص) و امام علی(ع) جز اباعبداللهالحسین(ع) نمیشناسم که در برابر سری که حر برایش خم کرد، گذشت کرده و او را در آغوش کشیده باشد».
این بخش از اظهارات آقای روحانی «سخن حق» و صدالبته قابل قبولی است اما، اگر خدای نخواسته منظور آقای رئیسجمهور از اشاره به این فراز از تاریخ کربلا، مقایسه آن با سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 باشد که متأسفانه شواهدی از این فرض حکایت دارد، باید گفت نظر یاد شده از نوع «قیاس معالفارق» است و نه فقط کمترین مشابهتی میان جناب «حر» با سران فتنه وجود ندارد، بلکه این دو ماجرا با یکدیگر تفاوتی در حد تضاد و فاصلهای به اندازه زمین و آسمان دارند.
اول آن که، جناب حر، کمترین اهانتی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین(ع) روا نداشت بلکه در مقابل اعتراض حضرت خطاب به وی که مادرت به عزایت بنشیند- ثکلتک امک- در کمال ادب و خضوع عرض کرد؛ هیچکس در میان عرب چنین سخنی به من نمیگوید مگر آن که پاسخ میشنود اما، چه کنم که مادر شما، حضرت فاطمه زهراسلاماللهعلیها است و من خود را خاکسار حضرتش میدانم.
دوم آن که تنها جرم جناب حر، بستن راه بر کاروان حسینی(ع) بود، که این گناه خود را روز عاشورا با توبه و ایثار جان خویش جبران کرد.
اکنون باید از آقای روحانی پرسید؛ کدامیک از عوامل و سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 کمترین شباهتی با جناب حر دارند که این «پاکدامنی و ایثار» حر را با «فساد و تباهی» سران فتنه مقایسه فرمودهاید؟! و چنانچه منظورتان از پیش کشیدن ماجرای توبه حر و پذیرش آن از سوی امام حسین علیهالسلام، اشاره و کنایه به سران فتنه نبوده است، این بخش از اظهارات حضرتعالی در جغرافیای سخنان دیروز شما در زنجان چه جایگاهی داشته است؟! و با چه مقصود و منظوری مطرح شده است؟! شواهد فراوانی که برخی از اظهارات و مواضع اخیر نزدیکان جنابعالی از جمله آنهاست، نشان میدهد منظور شما از پیش کشیدن ماجرای حر، ارتباط دادن آن با ماجرای خیانت سران فتنه بوده است که نه فقط قیاس معالفارق است بلکه میتواند برای جنابعالی یک درس بوده و «توبه» شما را از آنچه گفتهاید در پی داشته باشد.
و اما، جناب حر همانگونه که آقای رئیسجمهور اشاره کردهاند، از اقدام خود که با وطنفروشی و جنایت سران فتنه قابل قیاس نیست، توبه کرد و به مصداق آیه شریفهای که «توبه» را با اصلاح عمل انجام شده و بیان آنچه انکار کردهاند- الّاالذین تابوا و اصلحوا و بینوا (160 بقره)- صداقت خود را در توبه با ایثار جان خویش امضاء کرد.
حالا باید از رئیسجمهور محترم پرسید؛ آیا سران فتنه از جنایت و خیانتی که مرتکب شده بودند، توبه کردهاند؟ که سخن از بخشش و پذیرش توبه آنها در میان باشد؟! اگرچه در هیچیک از سیستمهای حقوقی دنیا، توبه جنایتکاران مانع مجازات آنان نمیشود و در نظام حقوقی اسلام نیز چنین است. از این روی اظهارات جناب رئیسجمهور که یک عالم دینی و حقوقدان هستند، تعجبآور است و انتظار آن است که به صراحت اعلام کنند منظورشان سران فتنه و گذشت از جنایات آنان- آنهم بیآن که توبه کرده باشند- نبوده است.
و اما، درباره سخنان دیروز رئیسجمهور محترم گفتنیهای دیگری نیز هست که به بعد موکول میکنیم و تنها خطاب به ایشان میگوییم «آقای روحانی از شما بعید بود»!
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛این هفته در آخرین روزهای ذیحجه، زمین و زمان به پیشواز کاروان کربلا رفت و کوی و برزن این دیار و تکایا و حسینیهها سیاهپوش مصیبتی شدند که بر آلالله رفت و مکتبی گردید برای تجلی آزادگی و شرافت.
ماه محرم از راه میرسد، ماهی که در آن عطش محبت به سالار و سرور شهیدان کربلا دوباره جان میگیرد و خون خدا بر آسمان پاشیده میشود تا ابرهای روزمرگی و غفلت ایام، دلها را نپوشاند و فریاد بیداری و پایداری در گوشها طنینانداز شود. ماهی که تمام تاریخ وامدار یک نیم روز آنست؛ ماهی که خاک و خون، آتش و عطش و مشک و تیر، رازهای سر به مهر آنند؛ ماهی که 72 آیه سرخ بر صحیفه دلهای مؤمن نازل شد و هفتاد و دو کهکشان در مدار هستی قرار گرفت.
در این هفته حضرت آیتالله خامنهای در آستانه آغاز دوره جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی، با صدورحکمی بر مدیریت راهبردی چالشهای حوزه فرهنگ تأکید فرمودند. ایشان، "استفاده کامل و کارآمد و همافزا از همه فرصتها و ظرفیتها"، "مهار تهدیدها و آسیبها با نگاه حکیمانه و معقول" و "مواجهه هوشمندانه با معارضههای مهاجمان و ستیزهگران" را از تکالیف اصلی شورایعالی انقلاب فرهنگی برشمردند و 6 اولویت کاری شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله پیگیری تصمیمات و مصوبات قبلی و اجرای سریع آنها، مواجهه فعال و مبتکرانه با جبههبندی هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود آن، پیگیری جدی پیشرفت و شتاب حرکت علمی و فناوری، و تحول و نوسازی در نظام آموزشی و علمی کشور بویژه تحول در علوم انسانی را مشخص کردند و 3 عضو حقوقی جدید را به مجموعه اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی افزودند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنین صبح دیروز در دیدار صدها تن از نخبگان جوان دانشگاهها و برگزیدگان المپیادها و جشنوارههای جهانی و داخلی با تأکید بر ضرورت ایجاد یک زنجیره کامل و شبکه عظیم تولید علم در دانشگاهها و مراکز علمی تحقیقاتی فرمودند: "ایران را باید با اتکای به منابع روی زمین یعنی هوش و استعداد جوانان و نخبگان کشور اداره کرد نه با تکیه بر درآمد پرنوسان منابع زیرزمینی و نفتی."
ایشان دیدار با جوانان نخبه و نوید دهندگان آینده روشن کشور را، بسیار شیرین خواندند و به همه جوانان توصیه کردند "خانه پرافتخار میهن را با نیروی فکر و عزم و اراده، به گونهای بسازید که شایسته این ملت و این تاریخ پرافتخار باشد."
هفته جاری تهران میزبان هیاتهای سیاسی و دیپلماتیک متعددی از لبنان، ارمنستان و عراق بود که بازتاب گستردهای را در منطقه داشت. وزیر دفاع لبنان به تهران آمده بود تا پیرامون تحولات امنیتی این کشور و مسائل سوریه و راهبردهای منطقهای با مقامات کشورمان بحث و تبادل نظر کند. نخستوزیر ارمنستان نیز در سفر دو روزهاش توسعه مناسبات دو کشور را مورد بررسی قرار داد و راههای همکاری بیشتر مورد تاکید قرار گرفت. سفر حیدرالعبادی نخستوزیر عراق به تهران از دیگر سفرهای هفته بود که نخست?ن سفر وی پس از تصدی این مسئولیت به شمار میرود. وی و هیات همراه، راهکارهای تقویت روابط دوجانبه از جمله انرژی، مسکن و بازسازی و همچنین راههای کمک به سرکوب گروه تروریستی داعش را با مقامات کشورمان مورد تبادل نظر قرار دادند. نخستوزیر عراق همچنین با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کرد.
حضرت آیتالله خامنهای در این ملاقات ضمن اعلام حمایت قاطع ایران از دولت جدید عراق، گفتند: وضعیت فعلی منطقه و از جمله عراق، نتیجه سیاستهای غیرمسئولانه قدرتهای فرامرزی و برخی کشورهای منقطه در سوریه است و ما معتقدیم ملت و دولت عراق و بخصوص جوانان این کشور توانایی فائق آمدن بر تروریستها و برقراری امنیت را دارند و نیازی به حضور بیگانگان نیست.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به تلاشها و زحمات دولت قبلی عراق برای برقراری امنیت و حل مشکلات مردم، افزودند: ما خدمت بزرگ آقای نوری مالکی را برای عراق و منطقه فراموش نخواهیم کرد. ایشان خطاب به دکتر حیدر العبادی تأکید کردند: ما در کنار شما هستیم و از دولت شما همانند دولت قبل با جدیت دفاع خواهیم کرد. ما معتقد به استحکام روزافزون پیوندها میان ایران و عراق هستیم و بر همین اساس جمهوری اسلامی ایران از هرکمکی که توانایی آن را داشته باشد دریغ نخواهد کرد.
در این هفته آیتالله محمدرضا مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری پس از نزدیک به 5 ماه که درحالت کما بود، در سن 83 سالگی به ملکوت اعلی پیوست. وی که از 14 خرداد امسال و پس از شرکت در مراسم بیست و پنجمین سالگرد ارتحال امام به علت حمله قلبی و ضایعات مغزی در بیمارستان بستری شده بود از یاران دیرین امام به شمار میرفت و در عرصههای مختلف انقلاب و کشور حضور فعالی داشت. این روحانی جلیلالقدر در رژیم طاغوت بارها دستگیر و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی آزاد شد و پس از پیروزی انقلاب از طرف حضرت امام خمینی(ره) عهدهدار مسئولیتهای متعددی از جمله حلقه اولیه شورای انقلاب، سرپرستی کمیته امداد، نخست وزیری پس از شهادت شهیدان رجایی و باهنر، وزارت کشور، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست مجلس خبرگان بود.
در پی درگذشت این عالم مجاهد، رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیتی به نقشآفرینی شجاعانه این یار صادق و وفادار امام در همه عرصههای مهم کشور اشاره کرده و فرمودند: این عالم بزرگوار از جمله نخستین مبارزان راه دشوار انقلاب و از چهرههای اثرگذار و یاران صمیمی نظام جمهوری اسلامی و از وفاداران غیور و صادق امام بزرگوار بود... و در همه جا و همه وقت در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد و هرگز ملاحظات شخصی و انگیزههای جناحی و قبیلهای را به حیطه فعالیتهای گسترده و اثرگذار خود راه نداد. این انسان بزرگ و پرهیزکار، همه وزن وزین خود را در همه حوادث این دهها سال در کفه حق و حقیقت نهاد و در دفاع از راه و سیره انقلاب و نظام، کوتاهی نورزید.
رئیس مجلس خبرگان امروز در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی آرام خواهد گرفت. براساس آئیننامه مجلس خبرگان رهبری پس از فقدان رئیس آن، لازم است در اولین فرصت جلسهای تشکیل و رئیس جدید تعیین شود.
در روزهای پایانی هفته جاری و از روز گذشته نشست دو روزه کارشناسی ایران و 1+5 در وین به منظور بررسی راههای رسیدن به توافق جامع هستهای برگزار شد و احتمالاً در دو هفته آینده نیز نشست سه جانبه ظریف، جان کری و اشتون انجام میشود و این درحالیست که اظهارات طرفین گفتگوها و همچنین ناظران سیاسی از چشمآنداز مثبت برای دستیابی به توافق تا قبل از پایان مهلت باقیمانده حکایت دارد.
در حوزه مسائل خارجی، این هفته نیز تحولات "کوبانی" در صدر گزارشها و اخبار رسانهها قرار داشت. شهر کوبانی سوریه از دو هفته قبل در معرض حملات گروه تروریستی داعش قرار گرفته است. با این حال به گفته منابع کرد، گروه داعش در تصرف این شهر ناکام مانده و درحال حاضر 80 درصد شهر در کنترل نیروهای مردمی کوبانی است. گروه تروریستی داعش در تلاش است تا با تسلط بر کوبانی، این منطقه از سوریه را که هم مرز ترکیه است به طور کامل اشغال کند تا با دسترسی مستقیم، بتواند آزادانه نیروها، تسلیحات امکانات مورد نیاز خود را از ترکیه تأمین کند و مراودات تجاری با ترکیه را گسترش دهد.
به تأیید منابع مستقل، عمده اعضای خارجی این گروه تروریستی از مرز ترکیه وارد میشوند، همچنین داعش محمولههای نفتی صادراتی خود را به ترکیه میفروشد. ترکیه نیز ضمن برخورداری از نفت ارزان قیمت، به گسترش نفوذ خود در سوریه میاندیشد تا از این طریق بتواند زمینه ساقط کردن حکومت سوریه را، که سه سال است برای آن برنامهریزی و اقدام میکند، تحقق بخشد.
با توجه به این مسائل، سادهاندیشانه است که کسی از ترکیه انتظار کمک به مردم کوبانی و اقدام علیه گروه داعش را داشته باشد. در این میان آمریکا نیز به دنبال اهداف بلند مدت خود در منطقه است و اقدامات کنونی آن تحت عنوان ائتلاف ضد داعش، طرحی تبلیغاتی و عوام فریبانه است که به اعتراف محافل غربی، تاثیر جدی علیه تحرکات داعش نمیتواند در برداشته باشد.
این هفته، در یمن مذاکرات برای تشکیل دولت به ریاست "خالد محفوظ بحاح" نخستوزیر جدید این کشور آغاز شد و "منصور هادی" رئیس رژیم یمن با بحاح دیدار و در مورد ترکیب دولت مذاکره کرد. دولت جدید یمن 34 وزارتخانه خواهد داشت. با اینکه چهار وزارتخانه خارجه، کشور، دفاع و دارایی را منصور هادی در کنترل خود حفظ خواهد کرد، گفته میشود رئیس رژیم یمن همچنان به بحاج فشار میآورد تا در تعیین بقیه وزرا نیز نظر وی تأمین گردد.
جنبش انصارالله متعلق به حوثیها که نیرومندترین گروه سیاسی یمن به شمار میرود از 30 شهریور تاکنون کنترل صنعا و بسیاری از شهرهای این کشور را دردست دارد، چندی پیش برای تحقق مطالبات سیاسی، اقتصادی و مدنی خود توافقنامهای را با دولت مرکزی یمن امضا کرد.
این هفته منابع رژیم صهیونیستی اعلام کردند که این رژیم قصد دارد تا زمان حضور در مسجدالاقصی را بین یهودیان و مسلمانان تقسیم کند که این اقدام تجاوزکارانه با اعتراض فلسطینیها و شخصیتهای فلسطینی مواجه شد. بسیاری از فلسطینیها این اقدام صهیونیستها را مقدمه توطئه تقسیم همیشگی این مکان مقدس متعلق به مسلمانان دانسته و از کلیه دولتهای اسلامی و مجامع بینالمللی خواستهاند با این توطئه مقابله کنند.
شماری از صهیونیستها روز عید قربان که مصادف با روز عید یهودیها بود به این مکان هجوم آوردند که با اعتراض فلسطینیها مواجه شد.
مردم فلسطین با تجمع در مسجدالاقصی قصد محافظت از این مکان را داشتهاند که مورد حمله صهیونیستهای افراطی و نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی قرار گرفته که در نتیجه این اقدامات سرکوبگرانه تاکنون شماری از فلسطینیها مجروح و حدود 1000 نفر دستگیر شدهاند.
رسالت:حلقه مفقوده شورای عالی انقلاب فرهنگی
«حلقه مفقوده شورای عالی انقلاب فرهنگی»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم سیدباقر پیشنمازی است که در آن میخوانید؛اگر معیار ارزیابی کارآمدی شورا، مقایسه کارکرد هر سال نسبت به سال قبل باشد و وظیفهای جز سیاستگذاری صحیح و تنظیم سند راهبردی برای این نهاد عالی متصور نباشد، نادیده گرفتن زحمات و خدمات انجام شده،نوعی ناسپاسی است و رویکردی به دور از انصاف. و البته سالها تلاش اعضای محترم و خصوصا دبیرخانه، علیرغم تغییر دولتها و فراز و نشیب سیاستها و حمایتها شایسته تقدیر است. اما اگر دستاوردهای شورا در مقایسه با عظمت آرمانها و اهداف و وعدههای انقلاب اسلامی در سطح ملی و بینالمللی و فرصت 30 ساله ای که در اختیار داشته است و آنچه که در عالم واقع و روی زمین، انسان مشاهده میکند (1) ارزیابی شود، داوری دیگری صورت خواهد گرفت.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در طول سالهای گذشته بیش از اینکه «مذکِّر» باشد «مذکَّر» بوده است ملاحظاتی که در دیدارهای مقام معظم رهبری به شورا ابلاغ میشد از حوزه بیان اولویتها و یادآوری مسئولیتها گاهی فراتر رفته و تا مرز تذکر و عتاب میرسید! و همه اینها به خاطر این بود که اعضای محترم شورا هوشیارتر و جدیتر نسبت به عامل «زمان» و فرصتهای غیرقابل جبرانی که از دست میروند، اهتمام ورزند.
اکثر این دیدارها در سالهای گذشته مشحون از بیان تکالیف، اولویتها، ضرورتها و درخواست اهتمام و تلاش بیشتر است اما برخی از غفلتها و از دست رفتن فرصتها، دغدغههایی را برانگیخته است که فرازهایی از آن را مرور میکنیم:
«اعضای شورا بایستی این شورا را باور کنند. باور کنید که اینجا قرارگاه مرکزی فرهنگی کشور است... باور کنید که اینجا فرماندهی مسائل عمده فرهنگی کشور و سیاستگذاری کشور را برعهده دارد. اعضا بایستی به این توجه کنند.
... نمیشود مسئولین کشور مسئولیتی احساس نکنند در زمینه هدایت فرهنگی جامعه.... دولت و مسئولان موظفند که توجه کنند به جریان عمومی فرهنگی جامعه... مسئولیت شرعی داریم.... مسئولیت قانونی داریم... ما چرا بر سر فرهنگ خودمان پافشاری نکنیم؟.... شما خیلی مسئولیت دارید... بدانیم چه کار داریم میکنیم؟.... مسئولیت خیلی سنگینی است.... کجا داریم میرویم؟.... چه چیزی دارد اتفاق میافتد؟ چه چیزی در انتظار ماست؟
.... من واقعا حیرت میکنم.... من احساس خطر میکنم.»
مقام معظم رهبری 19/9/92
.... گاهی انسان فکر میکند که اولویتها و ضرورتهای بدیهی کشور و انقلاب،چندباربایدبرای نخبگان فرهنگی ومسئولان عالی یادآوری شود؟ و اصولا دغدغههای فرهنگی چرا از بیان شورایارئیس محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح و پیگیری نشود؟!
آیا مدیریت راهبردی چالشهای حوزه فرهنگ به عهده شورا نیست؟ آیا زمینگیر شدن اسناد راهبردی و سیاستگذاریهای شورا در مرحله تنفیذ و اجرا از چالشهای فعلی حوزه فرهنگ نیست؟ آیا فقد فهم صحیح از «جبهه فرهنگی انقلاب» و تغافل نسبت به «آرایش قرارگاهی» و بیتفاوتی عملی و نه کلامی! در برابر توطئههای خزنده فرهنگی، از چالشهای حوزه فرهنگی نیست؟
در حکم آغاز دوره جدید شورای عالی انقلاب فرهنگ که در تاریخ 26/7/93 صادر گردید نیز از خسارت بزرگی که میتواند در اثر به تعویق افتادن تحقق مهندسی فرهنگی و تحول در نظام آموزش عالی آموزش وپرورش و علوم انسانی اتفاق بیفتد ابزار نگرانی شده است.
به نظر میرسد شورا با حلقه مفقودهای مواجه است که خود باید برای آن چارهاندیشی کند. این موضوع در مصاحبه های دبیر محترم شورا مطرح شده است:
1- این شورا فقط یک دبیرخانه نیست بلکه همان قرارگاه اصلی است که رهبر انقلاب فرمودند منتها هنوز تا رسیدن به آن سطح قرارگاهی فاصله دارد. 17/3/90
2- شورای عالی انقلاب فرهنگی اگر قرار است قرارگاه باشد باید هم سیاست بنویسد و هم الزامات اجرایی شدن سیاستها را فراهم کند و هم بر این اسناد، رصد، پایش و نظارت داشته باشد. 28/7/93
ایشان در همان مصاحبه 17/3/90 از قول مقام معظم رهبری نقل میکنند که به ایشان فرمودند: شما وظیفهتان این است که کار را جلو ببرید. خودتان را درگیر اجرا نکنید ولی کار تا نقطه اجرا باید پیگیرانه پیش برود. دبیر محترم شورا ادامه میدهند: من حسم این بود که آقا نظرشان این نیست که ما فقط یکسری سیاست تصویب کنیم بلکه باید وارد صحنه شویم و( تا نقطه اجراونظارت) مدیریت کنیم و این مدیریت باید اتفاق بیفتد، اگر چه در این سالها برای عملیاتی کردن این موضوع مشکل داشتیم! اکنون لازم است شورای عالی انقلاب فرهنگی مراحل بعد از تصویب سند را تا مرحله اجرا و همچنین سنجش و پایش نحوه اجرا، تدبیر نماید.
تعریف و تعقیب الزامات اجرا اگرهمه جانبه و جامع صورت گیرد همان حلقه مفقودهای است که میتواند حضور و ظهور شورا در عرصه فهم، تبیین، تثبیت و انفاذ ماهیت فرهنگی انقلاب را محسوس نماید و بازآرایی دائم این جبهه را، سبب گردد.
جامعیت تعریف الزامات اجرا اقتضاء میکند نظام تربیت و انتخاب و انتصاب مدیران، خصوصا مدیران دستگاهها و نهادهای فرهنگی که میخواهندمجری مصوبات شوراوامرخطیرتحول باشند،وهمچنین نحوه بهکارگیری ظرفیتهای غیردولتی موثر، وهمچنین همسانسازی مصوبات شورا با مصوبات قوه مقننه از نظر بهرهمندی از ظرفیت دستگاههای نظارتی و بازرسی و محاسباتی و قدرت سئوال و استیضاح و تحقیق و تفحص از مسئولان و دستگاههای ذیربط و تاثیرگذاری بر برنامههای پنجساله توسعه و چشماندازهای میان مدت و بلندمدت و قانون برنامه و بودجه سالانه و آزادسازی عرصههای فرهنگی از چنگاندازیهای حزبی و نفوذ عناصر غرب زده و مرعوب، محاسبه گردد.
انصاف این است که دبیر محترم فعلی شورای عالی انقلاب فرهنگی نسبت به دبیران قبل از خود، جدیتر، مصممتر، اصولیتر و موفقتر بوده است، اما محدودیت دامنه اختیارات و برخی محدودیتهای دیگر زمینه درخشش بیشتر و بهرهگیری بهتر از ظروف موجود از جمله عامل زمان را فراهم نیاورده است. با توجه به ظرفیتهای ممتاز دبیرخانه و دبیر محترم و تجارب ارزشمند تحصیل شده، که تقدیر و تشکر مقام معظم رهبری نیز موید آن است، تفویض اختیارات کافی برای پیگیریهای بعد از تصویب اسناد و ارتقاء نقش شورا و دبیرخانه تا سطح قرارگاه مرکزی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، نیز لازم است در تدبیر حلقه مفقوده محاسبه گردد.
پینوشت:
1- مقام معظم رهبری: گزارش مصوبات غیر از گزارش واقعیتهایی است که براساس این مصوبات در عالم واقع و روی زمین انسان مشاهده میکند! 13/10/84
قدس:به یاد مردی که مهدوی بود
«به یاد مردی که مهدوی بود»عنوان سرمقاله روزنامه قدس به قلم محسن مرادی است که در آن میخوانید؛در روزی بارانی، که آسمان درهای رحمتش را بر سر ما گشوده بود، ناگهان خبری مخابره شد. خبر کوتاه، اما سنگین است. پیر خبرگان، حضرت آیتا... مهدوی کنی به ملکوت اعلی پیوست.
چهار پنج ماهی میشد که چشمانمان دوخته شده بود به یک تخت. تختی سفیدرنگ که افتخارش این بود که میزبان مردی از جنس خود خداست. او که ارادتی خاص و خالصانه به پیر جماران و مراد خود امام خمینی(ره) داشت، ارادتی که تا آخرین لحظات حیات از او جدا نشد و همین ارادت باعث شد تا در روز 14 خرداد امسال علیرغم اینکه حال جسمانی خوبی نداشت و اطرافیان به او توصیه کرده بودند تا در مراسم سالگرد ارتحال شرکت نکند، اما... اما دِینی که بر گردن خود احساس میکرد را بالاتر از این حرفها میدانست و رفت.
به بچههای دانشگاه میگفت، هر کس به اندازه خدمت و کاری که برای ما کرده است، بر گردن ما حق دارد و باید جبران کرد، میگفت، امام بر گردن ما حق حیات معنوی دارد. امام دین ما را زنده کرد.
14 خرداد چهره او را از تلویزیون دیدم. با آن چهره نورانی و عبای سفید معروفش گوش به صحبتهای امام خود میداد و چه خوب معنای اطاعت از ولایت را در گفتار و رفتار به ما نشان داد. آن چهره متین و آرام را فقط در یک جا میشد برافروخته دید، آنجا که پای رهبر و انقلاب و ارزشهای اسلامی در میان بود.
همیشه تأکید میکرد، قدر آقا را بدانید و برای ما چه شیرین بود لفظ «آقا» از زبان ایشان. در عمل خیلی از نظریهها را ابطال کرد. اینکه قدرت و ثروت فسادآور است. مردی در اوج قدرت که به قول خودش تمام مسؤولیتهای کشور را داشته است و زمانی رئیس کشور بوده و ثروت زیادی در اختیار او قرار گرفته بود، اما تواضع و افتادگیاش غبطه هر انسانی را بر میانگیخت و چه خوب سیاست را با دیانت در هم آمیخته بود.
یاد کلاسهای اخلاق معروفش در دانشگاه بخیر. چنان ساده، بیریا و باصفا صحبت میکرد که اگر فقط صدای او به گوش میرسید، نمیفهمیدی ورای این صدا، مردی فقیه با سابقه علمی فراوان قرار گرفته است. یادش بخیر شبهای قدر که قدر ندانستیم. مسجد دانشگاه امام صادق(علیهالسلام)، که اشک همه را در میآورد، با آن صدای حزنانگیز و صفا و خلوص «بک یا ا...ها».
ارادت خاصی به امام زمان(عج) داشت که باعث شده بود لقب “مهدوی” به او بدهند. شاید رمز ولایتپذیریاش همین اعتقاد قلبی به مولا و امامش بود. یاد لبخندهای شیرینش که همیشه با تکان دادن دست برای دیگران همراه بود، بخیر.
همیشه به دانشجویان پرهیز از دنیا را توصیه میکرد. حتی اجازه نمیداد از میوههای درختان دانشگاه استفاده کنیم.
نه اینکه حرام است؛ میگفت، تقوای سیاسی را از همین دانشگاه شروع کنید، که اگر فردا به شما مسؤولیتی دادند، به بیتالمال دستاندازی نکنید و حافظ آن باشید. جای تمرین همین جاست، حتی اگر حلال باشد، مواظب خود باشید.
چقدر میگفت، خوب درس بخوانید، که اگر این کار را نکنید، حلالتان نمیکنم. میگفت، نظام به مؤمن انقلابی باسواد نیاز دارد.
هر جا در دانشگاه احساس میکرد سیاستزدگی و جر و بحثهای بیهوده وجود دارد، شخصاً وارد میشد و میفرمود، دانشگاه جای علم است. به اخلاق اعتقاد قلبی داشت، آن هم اخلاق عملی و همیشه احترام به استاد را گوشزد میکرد. همیشه از استادان خود به احترام و عظمت یاد میکرد و برای آیتا... برهان(ره) احترام خاصی قایل بود و ایشان را با لفظ “استاد ما” خطاب میکرد و صدها خصوصیت اخلاقی دیگر که خود قبل از گفتن عمل کرده بود.
رحمت و مغفرت بیکران الهی بر روح بلند آن مرد خدایی. مردی که با رفتنش بچههای دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) استاد و پدر معنوی خود را از دست دادند.
وطن امروز:چهکسی مسؤول است؟
«چهکسی مسؤول است؟»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم حسین بابازادهمقدم است که در آن میخوانید؛ سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی را علاوه بر همه ویژگیهای منحصر به فردی که داشته است و نوع و سبک نگاه رسانهای دشمن که همواره تخصصیتر شدن و پیچیدگیهای نوین را تجربه کرده است، میتوان به سالهایی برای یک «عملیات دائم روانی» توصیف کرد.
عملیات روانی روشی اصالتا خصمانه و نظامی در حوزههای رسانهای و افکار عمومی است که اهمیت آن بر هیچ یک از سیاستگذاران عالی نظام پوشیده نیست، اما چرا بهرغم انبوهی امکانات دولتی و عمومی و همچنین وجود دستگاههای تخصصی، کماکان افکار عمومی در جمهوری اسلامی قربانی عملیات روانی دشمن است؟
برای یافتن پاسخهای این سؤال کافی است به دستاویزهای کلیشهای و دائمی اما پرکاربرد و با مصرف بالای رسانههای وابسته به منافقین و ضدانقلاب خارج از کشور بویژه در موضوعاتی مثل مجازاتهای قوهقضائیه برای مجرمان امنیتی، اخلاقی و حتی مالی اشاره کرد.
نظام جمهوری اسلامی بهعنوان یک کلیت و قوهقضائیه بهعنوان یکی از اصلیترین ارکان مورد هدف این تهاجمهای رسانهای سازمانیافته و عموما پرشدت از حیث اعمال و سناریو نتوانستهاند نقشی بازدارنده، خنثیکننده یا حداقل دافع اثرات جانبی را ایفا کنند.
اگرچه قوهقضائیه ذاتا رسالتهای رسانهای برای خود متصور نیست اما شرایط ویژه جنگهای روانی اردوگاه ضدانقلاب خصوصا در مواقعی که افکار عمومی با میزان تحصیلات و اطلاعاتی عموما اندک را هدف قرار داده است در راستای اعلام دلایل وقوع جرائم و عمل به اصل پیشگیری میتواند مورد نظر قرار بگیرد.
بسیاری از فضاسازیهای بهعمل آمده در پروندههای قضایی از جمله اعدام اراذل و اوباش در نواحی مرزی که بعضا مرتکب کثیفترین جرائم ضدانسانی شدهاند یا مورد جنجالآفرین قتل یک مرد توسط دختری که خبر اعدام وی جنجال غیرقابل تصوری را برانگیخته است، میتواند به مرور زمان رفتارهای ناهنجار از سوی شهروندان را رقم بزند.
قوهقضائیه و سایر دستگاههایی که در امر وقوع جرم مسؤول شناخته میشوند عملا با عدم ورود به اقناع فکری افکار عمومی در این حوزهها خود را در برابر تبعات ناشی از ناآرامیها و رفتارهای مجرمانهای از سوی جامعه هدف جنگهای روانی قرار میدهند که به مرور زمان ممکن است تبدیل به یک مساله عمومی شود.
تعدادی پیام، عکسنوشتههای مجعول و آکنده از اطلاعات کذب و بعضا بهصورت کامل دروغ موجب میشود سطح بالایی از بدبینی در میان مخاطبان اخبار بنگاههای رسمی و غیررسمی ضدانقلاب ایجاد شود.
این وضعیت در حالی بغرنج میشود که یک اطلاعرسانی مطلوب در جوانب مختلف پرونده البته با حفظ حریم خصوصی و شؤون متهمان یا مجرمان میتواند به حفظ امنیت روانی عموم شهروندان و خصوصا کاربران شبکههای اجتماعی، اینترنت و تلفن همراه کمک شایان توجهی کند. در روزهای گذشته جریان ضدانقلاب و گروههای نزدیک به گروهک تروریستی منافقین با سوار شدن بر موج دروغ درباره ریحانه جباری و دامن زدن به شایعه تجاوز به وی قبل از اجرای حکم اعدام به تنفرهای کور علیه نظام دامن میزنند، سؤال این است که در چنین وضعیت محتملی که درباره پروندههای دیگر نیز براحتی تکرارپذیر است، تنویر افکار عمومی وظیفه چه دستگاهی است؟ حال آنکه اساسا موضوع مذکور و رفتار مجرمانه فرد مذکور و روند قضایی طی شده بسیار روشن و قابل دفاع است.
بدیهی است از عرصه خالی و محیط خنثای خبری پیرامون اخبار مربوط به احکام اعدام یا مجازاتهایی از این دست، جریان ضدانقلاب نهایت استفاده را در راستای سیاهنمایی، اقدام علیه امید و نشاط در جامعه و همچنین اغراق و دروغسازی در همه عرصهها و ابعاد میبرد و این کمترین مسؤولیت دستگاههای یاد شده است تا درباره قتلعام روانی کاربران رسانههای نوین و اجتماعی تدابیر لازم را در دستور کار خود قرار دهند.
حمایت:عراق وسیاست های جدید منطقهای
«عراق وسیاست های جدید منطقهای»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم حسن هانی زاده است که در آن میخوانید؛سفر حیدر العبادی، نخست وزیر عراق، به تهران که با بازتاب گسترده رسانه ای همراه بود به دلیل شرایط منطقه وعراق از اهمیت ویژه ای برخوردار است . اهمیت این سفر را میتوان از سه جنبه نظامی امنیتی، سیاسی واقتصادی بررسی کرد، چراکه این نخستین سفر حیدر العبادی به تهران پس ازانتخاب به عنوان نخست وزیر تلقی میشود.
از نقطه نظر امنیتی و نظامی، تجربه 11 سال گذشته عراق ثابت کرده که ایران تنها کشوری است که صادقانه در پی برقراری امنیت وثبات در این کشور است، در حالی که هر یک از کشورهای منطقه نگاهی کاملا منفعت جویانه نسبت به عراق دارند. به همین دلیل، پس از فروپاشی ارتش عراق این کشور نیازمند یک ارتش ملی برای دفاع از تمامیت ارضی و برقراری امنیت در کشور است.دولت جدید عراق تلاش میکند تا از تجربه موفق ایران در بازسازی نیروهای مسلح خود استفاده کند زیرا جمهوری اسلامی ایران این توانایی و ظرفیت را دارد که تجربه خود را به عراق منتقل کند.از سوی دیگر، وجود گروهک تروریستی داعش که امنیت عراق را با چالش جدی مواجه ساخته یکی از دغدغه های دولت حیدر العبادی تلقی میشود.
هر چند ایران در ائتلاف جهانی شرکت نکرده اما دولت عراق به خوبی درک میکند که بدون یاری جمهوری اسلامی نمیتواند بر گروهک تروریستی داعش چیره شود. نمونه بارز آن کمک ایران در شکستن محاصره شهر آمرلی عراق بود که با کمترین هزینه صورت گرفت و تاثیر مثبتی بر روحیه نیروهای مسلح وملت عراق باقی گذاشت. لذا، بخشی از ابعاد سفر حیدر العبادی در ارتباط با مسایل امنیتی و نظامی است که بر اساس گزارش رسانه های عراقی قرار است وزیر دفاع عراق نیز برای ادامه مذاکرات بزودی به ایران سفر کند.
در حوزه سیاسی نیز حیدر العبادی به عنوان نخست وزیر عراق اعتقاد دارد که وجود گسست واختلافات سیاسی میان ایران و برخی کشورهای عرب منطقه، تاثیری منفی بر همگرایی منطقه ای باقی گذاشته است. با توجه به سفر قریب الوقوع حیدر العبادی به ریاض به نظر میرسد وی موضوع بهبود روابط ایران و عربستان را با مقامات رژیم آل سعود مورد بحث قرار خواهد داد.هر چند در بدنه رژیم عربستان، مقاومتهایی برای بهبود رابطه با ایران وجود دارد اما نخست وزیر عراق سیاستهای خود را بر رفع تنشهای منطقه ای تعریف کرده است، لذا اگر عربستان از سیاستهای تنش آفرینی خود عقب نشینی کند و از دخالت در مسایل داخلی عراق خود داری کند قطعا منطقه به سمت آرامش و ثبات حرکت خواهد کرد.در زمینه همکاریهای اقتصادی، حجم تبادل تجاری دو کشور در حال حاضر سالانه به 13 میلیارد دلار می رسد و دولت جدید عراق در نظر دارد سطح تبادل تجاری خود را با ایران به 25 میلیارد دلار ارتقاء بخشد.
به همین دلیل موضوع همکاری دو کشور در حوزه ترانزیت گاز ایران به سوریه و سپس دریای مدیترانه و اروپا در مدار توجه رهبران دو کشور قرار دارد.بر اساس توافقات به عمل آمده، قرار است گاز ایران بوسیله یک لوله به سمت عراق و سوریه و دریای مدیترانه منتقل و از آنجا به اروپا امتداد یابد.طول این لوله گاز 4500 کیلومتر است که 1500 کیلومتر آن در خاک سوریه وعراق است و 3000 کیلومتر آن از طریق دریای مدیترانه به سمت اروپا کشیده خواهد شد. هزینه این پروژه بزرگ گازی 10 میلیارد دلار است وبه همین دلیل برخی کشورهای منطقه که مایل نیستند ایران مدیریت گاز منطقه وجهان را در اختیار بگیرد در تشدید بحرانهای منطقه ای وتشویق داعش به حضور در عراق و سوریه نقش دارند.
جوان:مردی که قطبنمایش تنها و تنها ولی فقیه را نشان میداد
«مردی که قطبنمایش تنها و تنها ولی فقیه را نشان میداد»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم حجتالله ایوبی است که در آن میخوانید؛
همه شاگردان حضرتش به یاد دارند این شوخی همیشگی پدر معنوی و استادمان آیتالله پر از لبخند را. هرگاه که به دیدارش میرفتم به ویژه آن روزها که حالش خوب نبود، با لبخند همیشگیاش میگفت میروم بهشت برایتان جا بگیرم. او اینک رهسپار بهشت شد. آن مرد پر از لبخند رفت اما یک دنیا درس زندگی برایمان به جای گذاشت. لحظه لحظه دیدارش و گفتوشنود با او درس زندگی بود. نمیدانم او را چه میشود نامید.
بگذارید از شوخیهای خودش بگویم که به ما میگفت شماها از دانشگاه رفتید و وزیر و وکیل شدید ولی ما همان آقایی که بودیم هستیم. راست میگفت او آقایی را تمام کرده بود به ویژه در حق شاگردانش. روزی که برای اعزام به خارج از کشور به محضرش شرفیاب شدم و اجازه سفر خواستم با روی بازپذیرفت و گفت با دقت بررسی کنید که غربیها چه میگویند. تجربیاتشان در اداره دانشگاه و کشورداری را بررسی کنید.
هرگاه برایش به بهانهای چند خطی تبریک به مناسبت اعیاد نوشتم به خاطر علاقهای که به ادامه تحصیل فرزندانش داشت نامههایی مشروح و طولانی پاسخ میداد و به دانشجویان خارج از کشور سفارشهای اخلاقی و علمی میکرد. پاسخهای طولانیاش برایمان باورنکردنی بود. مردی پر از جاذبههای معنوی.
در سال1377 به عنوان رئیس دانشکده، میزبان رئیس دانشکده علوم سیاسی تولوز فرانسه به همراه یکی از اساتید این دانشگاه بودم. معاون اداری و مالی دانشگاه برای صرفه جویی در هزینهها پیشنهاد کرد که از میهمانان در مهمانسرای ویژه دانشگاه پذیرایی شود. رئیس صرفهجوی دانشگاه امام صادق(ع) به شدت مخالفت کرد و فرمود حتماً به هتلی بروند که آداب پذیرایی از میهمانان خارجی را میدانند و با آداب غذایی و زندگیشان آشنایی دارند. در روز دیدار، این دو استاد فرانسوی شیفته ادب، اخلاق، نورانیت و معنویت آیتالله شدند.
بارها از آنها شیرینی و حلاوت آن نشست را شنیدم. روزی که هیئتی بلندمرتبه از دانشگاه الازهر به دانشگاه میآمدند، پیشتر مدیران تشریفات از استاد خواستند از آنجا که هیئت را مردان سیاسی همراهی میکنند، پروتکلها رعایت شود و استاد برای استقبال تا درگاه بیشتر نیایند اما به محض خبر ورود با آغوشی باز از اتاق خارج شدند و از ورودی ساختمان میهمانان را استقبال کردند. بعدها گفتند دست خودم نیست میهمانی که بر من وارد میشود برای احترام به او اندازه نمیشناسم.
یکی از بهترین درسها برای همه دانشجویان درس اخلاق شنبهها بود. دانشگاه امام صادق(ع) را همه به سختگیری در حضور و غیاب و نمره میشناسند. تنها درسی که بدون حضور و غیاب و نمره همه حاضر میشدند درس اخلاق آیتالله مهدوی بود. او هرگز به کسی نمره درس اخلاق نداد و میفرمود اخلاق خواندنی و حفظ کردنی نیست.
مردی با آن همه دانش و تجربه سیاسی قطبنمایش تنها و تنها ولی فقیه را نشان میداد و دیگر هیچ. باورمندی او به نظریه ولایت فقیه و اطاعتش از فرامین رهبری درست مانند روزه و نماز و حج بود. هیچگاه در نشستهای خصوصی، صمیمی و طولانی با او اجتهاد در برابر نص در او احساس نشد. به قول شمس تبریزی «من کو مرا دیدی سلام برسان.» و هیچگاه در امور سیاسی و عمومی «او» را نمیدیدی. مهدویکنی همه وجودش تسلیم بود و سلام. او باز به گفته شمس «به سر مسلمان بود نه به سر» و اینک استادی پر از لبخند به زندگی پر کشید به آسمان و ما دستمان از دامن پرمهرش کوتاه شده اما میراثی که از ادب و اخلاق برایمان برجای گذاشته همیشه خواهد ماند.بدان امید که میراثدارش باشیم....
آفرینش:درحفظ امنیت روانی جامعه سلیقهای عمل نکنید
«درحفظ امنیت روانی جامعه سلیقهای عمل نکنید»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛درایران به لطف حفظ تمامیت ارضی و آمادگی کشور دربرابراحتمال تهاجم خارجی، امنیت ملی مناسبی حکم فرماست، اما امنیت روانی و آرامش روحی مردم دستخوش اختلال و چالش میباشد و از این بابت جای نگرانی است. امنیت روحی و روانی مردم از چندین جهت درمعرض خطر است که هرکدام به عنوان چالشی بزرگ برای کشورتلقی می شود.
مشکلات معیشتی و اقتصادی، زندگی روزمره مردم را تحت فشارقرار داده است و بیکاری مهمان تمام خانوارهای ایرانی گردیده است.
نداشتن شغل برای یک جوان به منزله یاس و ناامیدی به آینده است که انگیزه حرکت به سمت جلو را ازبین میبرد و این یعنی رکود کشور درتمامی زمینهها .
البته شعور و نگاه جامعه به تحولات کشور کاملا آگاهانه است و در یک سال گذشته با توجه به تعامل وبهبود روابط با دنیا، امیدهایی برای بهبود اوضاع اقتصاد، به وجود آمده است که انتظار میرود این امید مردم به یاس تبدیل نشود.
همچنین تنشهای سیاسی نیزعاملی برکاهش آرامش روانی جامعه گردیده است. به عبارتی تنش آفرینی و انتقام گیری گروههای سیاسی ازیکدیگر دودش به چشم مردم رفته و جامعه را دچار دلسردی از وحدت سیاسی میکند.
این دلسردی آفتی است که آسیبش علاوه بر مردم به نظام نیز وارد خواهد شد. وقتی مردم مشاهده میکنند هر روز پروندهای و جنجالی میان سیاسیون رخ میدهد تا دولت و یا رقبای خود را به زمین بزنند، این ابهام برایشان پیش میآید که رسیدگی به خواستهها و وضعیت آنها برعهده کیست؟ وقتی آرامش کشور برای سیاسیون اهمیتی ندارد، چطور باید انتظار امنیت روحی وروانی در جامعه را داشته باشیم!.
با تمام این اوصاف بازهم مردم همچون همیشه این بازیهای سیاسی و مشکلات اقتصادی را تاب آوردهاند و با حسن نیت به نظامشان اعتماد دارند. اما امروز وضعیت به گونه دیگری امنیت و آرامش اجتماعی مردم را برهم زده است و نمیتوان انتظار داشت که مردم این معضل را نیز تحمل کنند.
وقتی برای شأن و شعور مردم ارزش قائل نشویم و برپایه سلیقههای سیاسی و منافع اقتصادی برای آنها تصمیم بگیریم، دیگر نمیتوان به همراهی یکپارچه مردم حساب کرد. یک روز به بهانه برخورد با رسانههای بیگانه حریم خصوصی مردم را میشکنیم، یک روز به بهانه مبارزه با بی حجابی به شخصیت آنها توهین می کنیم، آنها را به چشم انسانهایی بی فرهنگ میبینیم که قادر به تشخیص خوب و بد نیستند و چارچوبها و سلیقههای خاصی را برای شیوه عمل آنها تعیین میکنیم، و اساسا هرمشکل و گرفتاری اعم از فرهنگی و اجتماعی که در کشور به وجود میآید را از چشم مردم میبینیم و فوراً برای محدود کردن آنها قانون و طرح و برنامه تدوین می کنیم!.
امروز هم با کم کاری و عدم پاسخگویی مسولان آنها را با ترس و اضطراب از حفظ جانشان در مقابل اسیدپاشها، زورگیرها، معتادان و بسیاری دیگر از خطرات و بزهکاریهای اجتماعی مواجه ساختهایم.
مسولان و سیاسیون کشور باور کنند که بسیاری از این آسیبهای اجتماعی همچون مشکلات اقتصادی قابل جبران نیستند. حتی اگر از این پس یک مورد اسیدپاشی هم در اصفهان یا دیگر شهرهای کشور رخ ندهند، مردم تا سالها این حوادث از یادشان نمیروند و با استرس و ترس زندگی خواهند کرد. چگونه میتوان این تصور(غلط یا درست) که اسیدپاشیها به خاطر بدحجابی بوده است را از ذهن مردم اصفهان و دیگر شهرهاپاک کرد؟!
آیا این ابهام برای مردم پیش نمیآید که جانشان نیز دستخوش عقاید و نگرشهای افراطی برخی گروههای سیاسی واقع شده است؟! آنوقت میتوان به حمایتها و همراهی جامعهای که آرامش خود را از دست داده حساب کرد. اشکال کارما اینجاست که امروز سلیقهها جای قانون را گرفتهاند و افراد و گروهها خود را سرمنشا احکام میدانند.
ادامه سرمقاله از صفحه یک - درجوامع پیشرفته دنیا تمام شهروندان از مقامات بلندپایه سیاسی و اقتصادی تا کارتن خوابها و خیابان گردها دارای یک حقوق مساوی در مقابل قانون میباشند. به عبارتی قانون شأن و شخصیت آنها را محترم میشمارد و حکومتها برپایه قانون با مردم عادی و متخلفان برخورد میکند و جایی برای سلیقهای عمل کردن وجود ندارد.
علت اصلی بسیاری از مهاجرتها از کشور نیزهمین عدم توجه به حقوق شهروندی است که دست مایه سلیقههای سیاسی گردیده است. بسیاری از مهاجرین ما وضعیت مالی مساعدی دارند ونمیتوان آنها را جویای کار و سرمایه دانست. بلکه بسیاری ازآنها از نوع رفتار و عملکردهایی که در طی این سالها با مردم جامعه صورت گرفته دلخور و رنجیدهاند. اما بازهم حساب آنهایی که در کشور میمانند و این مشکلات را تاب میآورند جداست، و مسولان موظفند ضعفهای موجود را برطرف کنند تا مردم زندگی آرامی را در کشورشان سپری کنند. داشتن امنیت و آرامش روحی اولین و ضروری ترین بایدهای یک زندگی اجتماعی است. اگر نتوانیم آن را محقق کنیم مسلما باید در انتظار بروز نارضایتیها و معضلات بزرگتری در عرصههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باشیم.
شرق:کدام جرم؟
«کدام جرم؟»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم نعمت احمدی است که در آن میخوانید؛پاییز سال1381 در کرمان را باید یکی از فصول پردلهره شهر زادگاه من دانست. چندینقتل در گوشهوکنار شهر اتفاق افتاده بود، فضای ملتهب شهر دنبال قاتل یا قاتلان و انگیزه آنان بود و هیچ ارتباطی بین مقتولان وجود نداشت. آخرین قتلها مربوط به زوج جوانی بود که دنبال تشکیل زندگی مشترک بودند اما جنازه آنها در اطراف شهر طعمه حیوانات وحشی شده و ماشین آنها در گوشه دیگر شهر به آتش کشیده شده بود. فضای رعب و وحشت آن روزهای کرمان، مشابه حالوهوای پاییزی این روزهای اصفهان است. گمانهزنیها و دامنه شایعات و تعداد مقتولان با واقعیت جور درنمیآمد. سرانجام به همت یکی از قضات متعهد و شجاع کرمان، پرده از رازی برداشته شد که حاصل آن عمل کورکورانه ششجوان بود که متاسفانه تحتتاثیر نوار سخنرانی یکی از بزرگان قرار گرفته بودند که مدعی بود جامعه نیاز به امربهمعروف دارد و این فریضه الهی مغفول مانده است. اتفاقا سخنرانی در اصفهان و در مسجد حسنآباد این شهر انجام شده بود... .
امربهمعروف جزو وظایف هر مسلمان است اگر با افرادی روبهرو شدید که معروفی را زیر پا گذاشتهاند بدوا بهصورت زبانی به وی تذکر دهید. اگر تذکر موثر واقع شد که هیچ، اگر تذکر موثر نبود به پلیس یا حاکمیت رجوع کنید که به وظایف شرعی و قانونی خود عمل کنند. اگر پلیس یا حاکمیت به وظایف خود عمل نکردند یا باوجود اعمال آن، همچنان آن فرد دور امور نهیشده گشت، فرد تذکردهنده میتواند راسا اقدام کند و مجازاتی نخواهد داشت. وقتی ششجوان ساده دستگیر شدند افراد کشتهشده را مهدورالدم معرفی و کشتن آنها را برابر توصیه آن بزرگ واجب میدانستند. بگذریم که پرونده قتلهای محفلی کرمان قصه پرغصهای شد که تا هماکنون ادامه دارد. پروندهای که احکام مختلفی نسبت به آن صادر شد. نگارنده که وکیل اولیایدم یکی از مقتولان هستم، منتظر آنم که پرونده به سرانجام برسد و معاذیر قانونی برداشته شود و شرح کامل موضوع و آرای صادره و دفاعیات متهمان را بهصورت جداگانه چاپ کنم.
البته انتظار این است که قصه اصفهان، وضعی همانند پرونده کرمان پیدا نکند. فرضیه زنجیرهایبودن اسیدپاشی، در دست بررسی است و در صورتی که جرم سازمانیافتهای به هر عنوانی صورت گرفته باشد باید با جدیت در دستور کار قرار گیرد. موضوع حجاب و نحوه حضور خانمها در محل کار و اختلاط با مردان در محیط کار، هیچگاه نباید دستمایه مباحث و اقداماتی شود که با قانون و شرع سازگاری ندارد. انصار حزبالله تهران چندی قبل اعلام کرد جمعیتی نزدیک به چهارهزارنفر را در واحدهای چندنفره موتورسوار در خیابانهای تهران به حرکت درخواهند آورد و اختلافی بین انصار حزبالله و وزارت کشور در این مورد به وجود آمد که از آن باخبریم. اخیرا هم که نمایندگان مجلس طرح حجاب و عفاف را در صحن علنی مطرح کردند که در شرف تصویب نهایی است.
میماند این پرسش که چه اتفاقی افتاده که در نخستین سال دولت دکترحسن روحانی، موضوع حجاب و عفاف به صدر اخبار کشیده شده است؟ فیالواقع آیا وضع حجاب زنان در سال93 متفاوت با وضع حجاب در سالهای قبل است و نیاز به تصمیماتی از این دست دارد؟ در مورد انصار حزبالله هم وضع به همین صورت است. ظرف سالهای گذشته، اوضاع خیابانها و ادارات کماکان به همین صورت بود و پرواضح است که تغییری در وضع ظاهر شهرها و مردم صورت نگرفته است. میماند نمایندگان مجلس که طرح عفاف و حجاب را به این صورت پیش میبرند، طرحی که مورد مخالفت دولت قرار گرفته و توسط نهادهای ذیربط علنی شده است. نگارنده بهعنوان احدی از وکلای پرونده قتلهای محفلی کرمان به واکاوی آنچه در ذهن و زبان جوانانی که ناخواسته دست به اقداماتی زدند، مسلط هستم. آنان بعد از گذشت سالها و گذر از ایام جوانی و احساسات آن ایام، نادمتر از هر نادمی خود را شرمنده خانواده مقتولان، مردم و مسوولان بالادست نظام میدانستند.
مردم سالاری:ضرورت شناسایی سریعتر اسیدپاشان
«ضرورت شناسایی سریعتر اسیدپاشان»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم اشکان بنکدار جهرمی است که در آن میخوانید؛دیروز (چهارشنبه 30 مهر) شماری از مردم برای نشان دادن اعتراض خود به اسیدپاشیهای اخیر اصفهان، در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی در تهران تجمع کردند. نفراتی از فعالان حقوق زنان و فعالان سیاسی از جمله حاضران در تجمع روز گذشته بودند و دو نفر از قربانیان اسیدپاشی نیز در میان آنان حضور داشتند. همزمان شماری از فعالان و شهروندان اصفهانی نیز در مقابل دادگستری اصفهان تجمع کردند. تجمعکنندگان خواهان توجه بیشتر نهادها و مقامهای مسئول و رسیدگی سریع آنها به این مساله شدند. تامین امنیت برای زنان یکی از شعارهای محوری تجمعکنندگان بود. این اسیدپاشیها در بسیاری از رسانهها با تلاش برای ارعاب و محدود کردن شکل پوشش زنان مرتبط دانسته شده است. با این حال معاون پارلمانی رئیسجمهور بیان کردهاند که اسیدپاشی اقدامی شخصی بوده است.
به گزارش فارس در تجمع دیروز مقابل مجلس بر یکی از پلاکاردها نوشته شده بود: «مرگ بر داعشیهای ایران». برای کسانی که امروز دهه چهارم یا بالاتر زندگیشان را میگذرانند این وقایع یاد آور رفتار گروههای افراطی اوائل انقلاب است که انزجار مردم و مخالفت مقامات در آن زمان را نیز در پی داشت. اما این که چگونه در دوران ثبات وبلوغ کشور و انقلاب چنین رفتاری حتی شدیدتر از دوران پر تنش و هیجانی اول انقلاب صورت میپذیرد جای بحث دارد. کسی که به هرنیتی بر همنوع خود ظلمی چنین فاحش و وحشیانه روا میدارد، خود زاییده تفکری بیمار در اجتماع است. آنهایی که مرتباً خشونت مقدس را تئوریزه کرده و سیل افکار مسموم خود را از تریبونهای بیمحدودیت با هزینه همین مردم در مغزهای بیمار خشونت طلبان میکارند ریشه چنین تند رویهایی هستند.
اشتباه نابخشودنی خواهد بود اگر این فاجعه مرگبار که امنیت و آرامش جامعه اسلامی را هدف گرفته امری مجرد و بیارتباط با ریشههای آن در نظر بگیریم. دمل چرکینی که اکنون در اصفهان دیدنی و زیبا سر باز کرده ریشه در عفونتی قدیمی دارد که جز با خشکاندن اصل آن از بین نمیرود و چه بسا فردا و فرداهای دیگر در هر جایی از کشور مجدداً سر باز کند. پس بیش از آن که حکومت بخواهد با نیروی قهری خود وارد عرصه برخورد با چنین مصائب دهشت باری شود باید در خشکاندن ریشههای آن اقدام نماید. علمای اسلام اکنون وظیفه دارند هم به جهت دفاع از شهروندان بی دفاع یک کشور اسلامی شیعه مذهب وهم به سبب دفاع از چهره رحمانی اسلام پا به میدان مبارزه با خشونت مقدس بگذارند.
مردم بارها شاهد موضعگیری اسلام شناسان در دفاع از مظلومیت مسلمانان دیگر بلاد بوده اند پس دور از ذهن نیست اگر اکنون جامعه انتظار آن را داشته باشد تا علمای کشور در قبال چنین وحشیگریهایی موضعگیری قاطعانه نمایند. واقعاً چه شده است که از اسلام تنها بخش کوچکی معرفی میشود؟ آیا منکر تنها در پوشش و حجاب زنان خلاصه شده است؟ آیا اختلاسهای میلیاردی، حیف و میل میلیاردها سرمایه مسلمین، نابودی سلامت مردم با انواع پارازیت و بنزین آلوده، رانتهای کلان تحصیلی در قالب بورسیه و هزاران مورد از مشکلات کشور که در دولت احمدی نژاد به کرّات شاهدش بودیم منکر نبودند که کوچکترین اعتراضی در قبالش نشد؟ آیا این که عده ای سعی دارند در تحریفی آشکار از اسلام چهره ای تک بعدی، محدود و خشن معرفی کنند منکر اعظم به حساب نمیآید؟ کجایند آنان که به سبب در خواست ریچارد فرای، ایران شناس آمریکایی، که اتفاقا محبوب رئیس جمهور به اصطلاح انقلابی بود برای تدفین در اصفهان فریاد وااسلامایشان گوش فلک را کر کرده بود؟ چرا سکوت پیشه کرده اند این افراد؟ آنانی که با یک جشن ساده هنری در شیراز که مسبوق به سابقه در دولت گذشته نیز بوده است و توسل به چهره معدودی خانم به زعم آنها بد حجاب، اسلام را در خطر میبینند اکنون کجایند؟ آیا به هم زدن امنیت جامعه مسلمین و ایجاد خوف بین آنان منکر نیست؟ اکنون با همه این احوال مردم منتظر هستند تا ببینند مقامات ذیربط در قبال این حوادث تلخ چگونه عمل میکنند و به نوعی میتوان سرعت و شدت عمل نهاد انتظامی و قضا را در این ماجرا ملاک ارزیابی مردم از آنان و بلکه کل مجموعه دولت به حساب آورد.
شاید کمترین توقع آن باشد که نیروی انتظامی که با دستگیری چند جوان موسوم به گروه «هپی»، افتخار به سرعت عمل خود میکرد در این آزمون خوش بدرخشد و مفسدان واقعی جامعه را هر چه سریعتر تحویل قانون دهد. نهاد قضا نیز که پیش از این نشان داده در مورد امنیت جامعه بسیار سختگیر عمل میکند امید است که راه عدالت را فرو نگذارد و با توسل به نیت اسلام خواهانه مسببین این عمل سبوعانه از گناه آنان نکاهد چرا که نمایش چهرهای خشن از اسلام نمیتواند با نیت سالم انجام پذیرد که اگر چنین باشد مرام داعش جز این نیست.
ابتکار:معرفی وزیرعلوم؛ یک تعامل دیگر از سوی دولت
«معرفی وزیرعلوم؛ یک تعامل دیگر از سوی دولت»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم جواد حیدریان است که در آن میخوانید؛سماجت مثال زدنی دولت در ماجرای دنباله دار بورسیه های غیر قانونی، تنها هرس شاخ و برگ درخت کهنسال فساد است که رئیس جمهوری دو روز پیش مطرح کرد و گفت: « نباید ناامید شویم و باید دست به دست هم دهیم تا در یک جامعه سالم نهال نخبگی رشد یابد و تبدیل به درختی تنومند و پرثمر شود و جامعه ما از این درخت و میوه آن استفاده کند.»
معرفی محمود نیلی احمدآبادی از سوی حسن روحانی به عنوان چهارمین پیشنهاد وزیر علوم به مجلس شورای اسلامی را باید در راستای عزم دولت برای مقابله و افشاگری فساد ریشه دار دانست که البته دولت بیشترین هزینه را در این باره دروزارت علوم پرداخته، اگرچه با هزینه هایش کام خورنده های میوه فساد دانشگاهی را تلخ کرده است.
رئیس جمهوری دو ماه و یک روز بعد از به زیر کشیدن رضافرجی دانا، که به او صفت دانشمند داده وزیر پیشنهادی جدید را - که هماکنون سرپرست دانشگاه تهران است - برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی کرد. گزینه ای که باید او را در راستای تکمیل پروژه مبارزه با فساد دانست و به حساسیت روحانی در این باره اعتماد کرد و دل بست. چرا که عزم روحانی برای طرح و رفع فساد در ساختار علمی کشور که همیشه مورد تاکید رهبری انقلاب بوده ناگسستنی است و او به صراحت، فشار گروهی از نمایندگان مجلس و منتقدان و مخالفان دولت بر وزارت علوم را در رابطه با پیگیری مسئله بورسیه های غیر قانونی میداند و محمد علی نجفی را نیز در دوران سرپرستی وزارتخانه مامور مستقیم پیگیری و به نتیجه رسیدن این پروژه عنوان کرده است.
معرفی نشدن محمد علی نجفی از سوی روحانی را باید نوعی تاکتیک سیاسی تلقی کرد چرا که احتمال تولید هزینه بیشتر برای دولت قابل پیش بینی است و معرفی نیلی احمد آبادی برای کاستن از فشارهای غیر متعارف، روشی مفید ارزیابی میشود اگرچه وزیر پیشنهادی خود از فعالان پروژه فساد زدایی از وزارت علومی است که از دولت پیشین به ارث رسیده و البته در زمین های اطراف هم ریشه دوانده است.
پرهیز از مواجهه با جریانی که منافعی را از دست داده و احتمالا خود را درمعرض رسوایی و از هم گسیختگی سیاسی میبیند، کنشی مطلقا سیاسی است چرا که این تقابل بی شک به ضرر دولت است و رفتاری دگماتیک و هیجانی به نظر میرسد. روشی که تولید آن میتواند دولت را در گرداب فشارهای دیگر گرفتار کند. چیزی که اتفاقا آرزوی مخالفانی است که موفقیت دولت را بر نمیتابند و از قضا در مجلس دست بالا را دارند.
رویکرد تعاملی دولت البته منتقدانی دارد چرا که آنها معتقدند در شرایطی که هیچ زمینه مثبتی برای پیشبرد سیاست های اصلاح طلبی – اعتدالی وجود ندارد، نباید گزینه های کم اثر و بی تحرک به مجلس معرفی شوند که نتوانند شرایط حاکم بر دانشگاه را به سود روند مطلوب، تغییر دهند و دانشگاه را از حصار شرایط امنیتی خارج کنند. آنها معتقدند؛ دولت باید دانشگاه را - آنطور که رئیس جمهوری هم میخواهد- بدل به محیطی پرنشاط برای فعالیت های علمی و دانشجویی کنند، نه اینکه با ایجاد هراس در محیط های دانشگاهی زمینه فساد سازمان یافته و مورد حمایت محافل خاص سیاسی فراهم شود. شرایطی که میوه حنظلش در کام جریانی مزه میشود و بعد برای اصلاح شرایط پیش آمده هزینه های سنگین و گاه غیر قابل جبران به دانشگاه تحمیل شود و روند بحران سازی که پیش از روحانی هم برای دولت خاتمی پیش آمد را سرعت بخشد.
آرمان:چارچوبی برای آمران و ناهیان
«چارچوبی برای آمران و ناهیان»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم اللهیار ملکشاهی است که در آن میخوانید؛طرح امر به معروف و نهی از منکر در کمیسیون مشترک حقوقی و قضایی و کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی مورد بررسی قرار گرفت، تصویب شد و نهایتا به صحن علنی راه پیدا کرد که نمایندگان نیز به کلیات این طرح رای موافق دادند و 5 یا 6ماده از آن هم در جلسات اخیر به تصویب رسید که به نظر میرسد بررسیها همچنان ادامه پیدا کند و طی جلسات آتی تمام مواد مورد بررسی قرار گیرد.
آنچه در رابطه با این طرح قابل توجه است اینکه این طرح برای چارچوبدار کردن امر به معروف و نهی از منکر است بدین صورت که اگر تعرضی به آمران به معروف و ناهیان از منکر صورت پذیرد، قانونی در حمایت از آنها وجود داشته باشد. باید در قانون حکم افرادی که به مقابله با آمران و ناهیان میپردازند در مورد نوع برخورد با آنها مشخص باشد. امر به معروف و نهی از منکر یک اصل دینی با ماهیت اجتماعی و اصلاحگرانه است در حالی که شیوههای غیر اخلاقی را هیچکس نمیپسندد و فردی که مرتکب این عمل میشود مربوط به هر گروه و دستهای که باشد مرتکب جرم شده و مستوجب مجازات است.
بر این اساس به هیچ عنوان نباید خلط مبحثی درباره طرح امر به معروف و نهی از منکر به وجود آید مضاف بر آنکه طرح قانون امر به معروف و نهی از منکر به صراحت اشاره دارد به نام امر به معروف و نهی از منکر به هیچ کس این طرح اجازه نمیدهد به حیثیت، جان و مال فردی تعرض کند مگر در شرایطی که قانون اجازه داده باشد بنابراین طرح امر به معروف و نهی از منکر بدین معناست که هر فردی میتواند به امر به معروف و نهی از منکر بپردازد.
دنیای اقتصاد:بورس چرا مثبت شد؟
«بورس چرا مثبت شد؟»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم شروین شهریاری است که در آن میخوانید؛پس از حدود 9 ماه رکود نسبتا پیوسته و فرسایشی در بازار سهام، ورق بازی در بورس تهران به ناگهان برگشت. به این ترتیب، با هجوم سرمایهگذاران حقیقی و افزایش حجم معاملات، شاخص بورس در تمام روزهای کاری هفته جاری افزایش یافت و درنهایت، شاخص کل، جهش 3 درصدی را ثبت کرد تا بهترین هفته معاملاتی بازار سرمایه در هفت ماه نخست سال 93 به لحاظ سودآوری رقم بخورد. در نتیجه، افت متوسط شاخص بورس از ابتدای سال که پیشتر تا مرز 10 درصد پیش رفته بود، بار دیگر به سطح 6 درصد محدود شد. خوشبینی به چشمانداز مذاکرات هستهای در کنار به کف رسیدن قیمتها در بازار سهام و نیز اعلام معاون اول رئیسجمهور مبنیبر اجرای دور جدید سیاست انبساط اقتصادی (از طریق کاهش نرخ سپرده قانونی بانکها که باعث احیای توان اعطای تسهیلات بانکها و افزایش نقدینگی میشود)، بهعنوان سه عامل اصلی در توجیه رونق غیرمنتظره بازار سهام مطرح شدهاند.
با این حال، مطالعه دقیقتر عوامل سهگانه مزبور نشان میدهد که دو عامل کمابیش در ماههای اخیر نیز وجود داشتهاند و نمیتوانند توجیهکننده تغییر جهت غیرمترقبه بازار بورس در این مقطع زمانی باشند. در این راستا، باید توجه داشت که شاخص کل بورس بهعنوان نماینده وضعیت سودآوری بازار سهام، پس از افت شدید 6 درصدی در فروردینماه در یک شرایط خنثی در باند بسته 70 تا 74 هزار واحدی نوسان کرده است.
به عبارت دیگر، تا پیش از اتفاق هفته جاری، مدتها بود که قیمتهای سهام با آهنگ آرامی در محدوده کنونی نوسان میکرد و اکثر تحلیلگران هم در این دوران بر ارزندگی و افزایش توجیه خرید سهام تاکید داشتند. با این حال، هیچگونه واکنش مثبتی از سوی خریداران مشاهده نمیشد و در نتیجه بازار در رکودی فرسایشی توام با افت آرام قیمتها و کاهش حجم معاملات فرو رفته بود. به این ترتیب، واکنش اخیر بورس را نمیتوان صرفا با به کف رسیدن قیمتها مرتبط دانست؛ چراکه این شرایط از اوایل سال جاری کمابیش وجود داشته، اما موجب تحریک تقاضا نشده است. بهویژه آنکه، افت چشمگیر قیمتهای جهانی نفت و تلاطم در بازارهای جهانی کالا در هفته گذشته هم انگیزه مثبتی را جهت خروج فوری بورس تهران از رکود فراهم نکرده بود.
از سوی دیگر، قصد دولت برای اجرای سیاستهای انبساطی از همان اوایل تابستان در قالب معرفی بسته «ضد رکود» با ابعادی به مراتب وسیعتر از اظهارات اخیر معاون اول رئیسجمهور مطرح شده بود و بهرغم محتوای جذاب و امیدبخش، کوچکترین تاثیری بر جو راکد بورس نگذاشته بود. از این جهت، نسبت دادن رونق ناگهانی بازار سهام به اظهارات معاون رئیسجمهور آن هم در سطح طرح پیشنهاد اولیه به بانک مرکزی در زمینه کاهش سپرده قانونی بانکها نمیتواند چندان قابل اتکا باشد.
به این ترتیب در ریشهیابی رفتارفعلی سرمایهگذاران، توجه به عامل دیگری جلب میشود که در یک سال گذشته تاثیر قابل ملاحظهای بر جو روانی سرمایهگذاران در بازار سهام داشته و آن هم سرنوشت مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 است. در همین راستا، از دور هشتم مذاکرات که در هفته گذشته برگزار شد، اخبار محدودی در رسانهها منتشر شده، اما اظهارات وزیر خارجه کشورمان مبنیبر حصول پیشرفت در جریان گفتوگوها در کنار سخنان مذاکرهکننده ارشد ایران (آقای عراقچی) در جهت تمرکز بر حل مساله در مدت زمان باقیمانده تا پایان مهلت تعیین شده، خوشبینیها در جهت امکان دستیابی به یک توافق جامع نزد افکار عمومی در یک ماه آینده را افزایش داده است. این اخبار در روزهای پایانی هفته گذشته و اوایل وقت شنبه در رسانهها مخابره شد و تقریبا بلافاصله تاثیر خود را بر بازار سهام گذاشت.
از آنجا که مذاکرات کماکان در جریان است، واکنش بورس تهران را میتوان بهنوعی پیشواز رفتن سرمایهگذاران ریسکپذیرتر از تحولات آتی در زمینه عبور از تحریمها تعبیر کرد که البته نتیجه این رفتار در هفتههای آینده مقارن با وصول به ضربالاجل سوم آذرماه مشخص میشود. در این شرایط، اگر امیدواریهای موجود با امضای یک توافقنامه جامع هستهای در عمل محقق شود، احتمالا زمینهساز یک موج بلند رونق از جنس جهش هفته اخیر با دامنهای بسیار بزرگتر خواهد بود؛ وضعیتی که میتواند به سرعت منجر به عبور شاخص بورس از قله تاریخی 89500 واحد (تجربه شده در 15 دیماه 92) و ورود بازار سرمایه به فاز جدیدی از رونق پرشتاب شود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد