قطعنامه در آیینه خاطرات دیپلمات‌ها

قطعنامه 598 به عنوان سند پایان بخش جنگ هشت ساله ایران و عراق، محصول یک کار مشترک انسانی بوده و از این‌رو می‌توان افراد موثری را در تصویب آن نام برد. این افراد در همان ایام یا سال‌ها بعد، خاطرات خود را از آن روزهای سخت و نفسگیر تدوین، تصویب و اجرایی شدن قطعنامه بیان کردند که بررسی آن می‌تواند جزئیات روشن و دقیق‌تری از این برهه تاریخی مشخص کند:
کد خبر: ۶۹۷۲۷۴

1 ـ اکبر هاشمی رفسنجانی: هاشمی رفسنجانی در آن روزها فرمانده جنگ تحمیلی بود. او البته در خطوط پشت جبهه هم به‌واسطه ریاست مجلس و نزدیکی خود به امام خمینی(ره) فعال بود و از این رو یکی از قطب‌های دیپلماتیک در ایران به شمار می‌آمد. هاشمی در ارزیابی‌اش از آن روزها به چند نکته اشاره می‌‌کند؛ یکی پایین آمدن روحیه رزمندگان در جبهه‌ها ـ که نشانه آن را در شکست‌های متوالی فاو و جزیره مجنون و... دید ـ و دیگری ناتوانی کشور برای تامین نیازهای نظامی و بودجه. اشاره مستقیم هاشمی در این خصوص هم به نامه‌ای است که محسن رضایی برای او نوشته است. نامه‌ای که چند سال پیش هم جنجالی شد و دفتر هاشمی رفسنجانی برای نخستین بار متن کامل آن را منتشر کرد. در خاطرات طرف‌های دیگر هم نکات جالبی درباره هاشمی وجود دارد. خاویر پرز دکوئیار در بخشی از خاطرات خود گفته به مرور متوجه شده وزن هاشمی رفسنجانی در معادلات جنگ و صلح ایران بیشتر شده و همین گامی بوده به سمت پذیرش و اجرایی کردن قطعنامه 598.

2 ـ علی‌اکبر ولایتی: ولایتی وزیر خارجه ایران در زمان پذیرش قطعنامه 598 است. دو سال مذاکره او با صدام حسین، کسی که ایرانیان او را دشمن خونی خود می‌دانستند، خاطرات منحصر به‌فردی برای او به وجود آورده است؛ خاطره‌هایی که بیش از هر چیز فشار افکار عمومی و منافع ملی در آن مشخص است؛ افکار عمومی که نمی‌خواست بعد از چندین سال جنگ سخت و طاقت‌فرسا و از دست دادن بسیاری از جوانان خود، طعم تسلیم را بچشد. از این رو ولایتی می‌گوید وقتی برای قطعنامه 598 در نیویورک و منتظر مذاکره با طارق عزیز و دبیر کل سازمان ملل متحد بوده و تلکسی از تهران می‌رسد که نشان می‌دهد منافقین حمله کرده‌اند، از شدت عصبانیت و استرس، حتی فیلتر سیگار را هم می‌کشد. ولایتی همچنین خاطره جالب دیگری دارد که حساسیت مذاکرات را نشان می‌دهد. او گفته در روزهای ابتدایی کلمه به کلمه مذاکرات را با تهران چک می‌کرد، اما بعد از چند روز امام خمینی(ره)‌ به او اختیار تام داد در حالی که هیات عراقی همچنان همه چیز را با بغداد چک می‌کرد.

3 ـ محمدجواد ظریف: اگر بخواهیم نقش ظریف در مذاکرات را با وضع امروز مشابه کنیم، باید نقشی چون عباس عراقچی در مذاکرات هسته‌ای جاری را برای او در نظر بگیریم. ظریف در خاطرات خود از آن روزها بخصوص در کتاب خود، آقای سفیر، گفته که افتخار می‌کند پیگیری‌های او و دیگر اعضای تیم مذاکرات باعث به ثمر رسیدن این مذاکرات شده است، اما در کنار این خاطرات خوب، ظریف سابقه یک برکناری را هم بر سر این قطعنامه دارد، وقتی با هماهنگی بیت امام بیانیه‌ای در پذیرش تلویحی قطعنامه 598 صادر می‌کند، اما این قطعنامه در تهران به نوعی سازش تعبیر می‌شود و با فشار یک فرد در هیات دولت، سمت نمایندگی او در سازمان ملل متحد لغو می‌شود. البته مدتی بعد او به عنوان معاون هیات دوباره به نیویورک می‌رود.

4 ـ خاویر پرز دکوئیار: با وجود پایین‌بودن کمیت و کیفیت ابزارهای ارتباطی در سال‌های پایانی دهه 60، کمتر ایرانی است که خاویر پرز دکوئیار را نشناسد؛ دبیر کل وقت ملل متحد که تلاش‌های زیادی برای آتش‌بس و صلح میان ایران و عراق داشت. دکوئیار در خاطرات خود به دو محور کلیدی اشاره می‌کند. نخست این که خوشحال است توانسته اجماعی میان کشورهای عضو شورای امنیت برای صدور قطعنامه 598 و پایان جنگ ایران و عراق به وجود آورد. ارزش این کار وقتی پیدا می‌شود که بدانیم در اوج جنگ سرد، شورای امنیت و سازمان ملل، محل بروز اختلافات اساسی آمریکا و متحدانش با شوروی و یارانش بود و عملا راه برای هر تصمیمی در مورد موضوعات جهانی بسته شده بود. در عین حال دکوئیار از مقاومت ایرانیان در زمینه پذیرش قطعنامه هم سخن می‌گوید. او معتقد است ایرانیان با اصل قطعنامه مشکلی نداشته، اما ملاحظاتی در زمینه مفاد آن داشتند. این همان محوری است که طرف ایرانی هم بر آن صحه می‌گذارد و معتقد است مسائلی چون متجاوز بودن عراق باید در قطعنامه مورد تبیین قرار گیرد. دکوئیار در بخش دیگری از خاطرات خود از حمایت کشورهای عضو ملل متحد بخصوص آمریکا از این قطعنامه هم سخن می‌گوید؛ حمایتی که بیش از هر چیز نشانه نگرانی طرف غربی از آتشی است که خود یکی از آتش‌افروزان آن بوده است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها