شما به عنوان رئیس هیات مدیره اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفت، گاز و پتروشیمی تا چه حد با مافیا در این بخش بزرگ اقتصاد کشور برخورد کردهاید؟
قاعدتا در هر زمینه و رشته کاری، عدهای که امکانات، روابط، تجربه و سابقه بیشتری دارند، سهم بیشتری هم در آن بازار دارند و البته حرف لیدر بازار تعیینکننده است. حالا بعضی جاها این افراد تعدادشان زیاد و ارزش و سهم بازارش هم کم است و لذا زیاد به چشم نمیآید، اما در برخی بازارها که سهم بیشتری در اقتصاد دارند ـ مثل بازار نفت و پتروشیمی ـ ممکن است بیشتر به چشم بیاید. در عرف و ادبیات اقتصادی ما معمولا برای چنین مواردی اصطلاح مافیا به کار برده میشود، به این معنی که لابد این افراد کار خلافی انجام میدهند یا ضوابط را به نفع خودشان دستکاری میکنند. این یک تلقی است، اما موضوع روی دیگری هم دارد و آن این که کسی نمیگوید کسانی که سالها در بازاری فعال بوده و به اصطلاح خاک بازار را خورده و در صنعتی سالها کار کرده و توانستهاند دارای موقعیت شوند، میتوانند از موقعیتشان بهرهبرداری کنند. گاهی اوقات که با دوستان راجع به تعریف کارآفرینی صحبت میکنم، میگویند کارآفرین در یک بازار مدتها سختی میکشد تا در آینده بتواند راحت زندگی کند. زمانی که هیچ کس در فلان بازار نبوده، آنها وارد آن بازار شده و صاحب تجربه و شناخت شدند و الان دارند از این شناخت استفاده میکنند، اما عدهای که تازه، وارد همان بازار شدهاند، انتظار دارند بلافاصله پابهپای کسی که در آن بازار صاحب تجربه است، حرکت کنند و وقتی نمیتوانند، از اصطلاح مافیا و شبکه و این چیزها استفاده میکنند. لذا به نظر میآید منشا این لغت مافیا و امثالهم بیشتر رقابت است تا بحثهای دیگر.
میدانیم خوشبختانه در مدیران طراز اول کشور کمتر کسی اهل کار شخصی است و بیشتر گلایهها از مدیران میانی و بخش کارشناسی است. لذا وقتی اعتقاد داریم مدیران اول و سطح بالای نظام، فاسد نبوده و آدمهای سالمی هستند، مافیا به آن معنی مورد نظر شما معنی نمیدهد چون مافیا یعنی کارهای غیرقانونی انجام دادن و زد و بند کردن با مدیران بالای کشور برای انجام یک کار غیرقانونی و من این را در کشور نمیبینم.
یعنی یک جور حسادت باعث ایجاد این حرفها میشود؟
شاید. بله. رقابت باعث میشود.
پس در این میان تکلیف اشخاصی مثل بابک زنجانی چه میشود؟ وی زاییده مافیاست یا تحریم؟
قطعا تحریم. آقای زنجانی هنری که داشت در زمینه نقل و انتقالات مالی بود. با توجه به این که وی این توان را داشت که شرکتهایی در خارج از ایران در تاجیکستان، دبی و مالزی به ثبت برساند و مجوز بانک بگیرد و در همان زمان کشور نیاز به خدمات نقل و انتقال مالی داشت، به ایشان پر و بال داده شد و قدرتی پیدا کرد که 17 میلیارد دلار از منابع مالی کشور را جابهجا کند. وی سپس از محل این قدرت مالی هوس کرد بیاید وارد بازار نفت شود. زنجانی این بازار را نمیشناخت، تخصص نداشت، تجربه نداشت، عضو اتحادیهها و تشکلها نبود و به توصیهها هم گوش نکرد و وارد بازاری شد که هم برای خودش گرفتاری درست کرد و هم برای کشور.
شما در ماجرای رسیدگی به پرونده ایشان نیز این زاویه دید خودتان را بیان کردید؟
من اولین کسی بودم که حتی قبل از اینکه نمایندگان مجلس نامه بنویسند، چهار هفته قبل از دستگیری وی، گفتم آقای زنجانی همه مدارکش قلابی است و امکان بازپرداخت بدهیهایش را ندارد. وی بیش از یک میلیارد دلار در معاملات نفتیاش ضرر کرده و نمیتواند بدهیهایش را برگرداند چون داراییها با بدهیهایش نمیخواند.
به خاطر این حرفها هم وی از من شکایت کرد و به دادگاه احضار شدم، اما همه حرفهای من الان تقریبا ثابت شده است. بالاخره من در بازار نفت و محصولات نفتی بودم و در جریان قیمتهایی که ایشان خریده بود و قیمتهایی که داشت میفروخت، بودم. برایم مسلم بود با این حرکاتی که ایشان میکند، امکان بازپرداخت پول را ندارد و دقیقا همین شد. لذا اکنون پولی که دوستان دنبالش هستند، اصلا وجود ندارد.
لطفا بیشتر موضوع را بازکنید.
ظاهرا ایشان حدود یک میلیون و 300 هزار تا یک میلیون و 400 هزار تن فقط نفت کوره از ایران برده تا به نیابت بفروشد.
یعنی اعتباری خریده؟
خرید به صورت اعتبار اسنادی یا السی بوده است. یعنی یک ورق کاغذ از بانک خودش به عنوان تضمین صادر شده بود. خریدار نیز در این السیها شرکتی به نام فال است، اما هیچ قراردادی با این شرکت وجود ندارد.
یعنی خریدار مشخص نیست؟
خریدار مشخص است و محموله را نیز تحویل گرفته و به مخازن شرکت فال منتقل کرده است. شرکت فال نیز مثلا 600 هزار تن از محموله را برده و 50 دلار زیر قیمت بازار فروخته است. به این ترتیب ایشان در همین یک معامله چیزی حدود 300 تا 400 هزار دلار ضرر کرده است.
این که به نظر میآید کلاهبرداری شرکت فال باشد!
نه ایشان اجازه داده و شرکت فال با هماهنگی ایشان محموله را فروخته است. جالب است که یکی دو تا محمولهاش نیز گم شده است. محمولهاش رفته و پیدایش نیست. سرجمع اینها نشان میدهد نه ایشان تجربه داشته، نه آدمهای اطرافش آدمهای دلسوزی بودند و نه سیستمش سیستمی بوده که الان امکان پیگیری را فراهم کند. یعنی مثلا قراردادی با شرکت فال وجود ندارد که الان شرکت نفت براساس آن ادعا بکند و از فال پولش را بخواهد.
این شرکت فال مقرش کجاست؟
شرکت فال، مقرش شارجه است. کنسرسیومی سودانی ـ شارجهای است، اما طرف سودانیاش به خاطر تخلفاتی که داشت و کلاهبرداری که کرده بود، دولت شارجه همه حسابهایش را توقیف کرده است. مدیر فعلیاش مقیم شارجه و محلی امارات است.
این گونه معاملات مختص شرکت فال است یا پای شرکتهای خارجی دیگری هم وسط است؟
محمولههایی که به دیگر کشورها ازجمله چین رفته هم درگیر چنین مشکلاتی است. مثلا ایشان محمولههای مازوت و دیگر میعانات در حجم حدود هفت میلیون بشکه را در چین فروخته است. در اینجا هم معمولا محمولهها را با ضرر فروخته است. در یک مورد حدود یک میلیون و خردهای بشکه محموله مازوت را برده و در مخازنی در چین ریخته است، اما به خاطر این که مخازن یاد شده، مخازن نفت خام بوده، این میعانات تغییر رنگ داده که الان هیچ کس حاضر نیست این میعانات را بخرد حتی با تخفیفات 5 و 10 درصدی هم مشتری برایش پیدا نمیشود. اینها نتیجه کار غیرکارشناسی است که به صورت فوری و فوتی انجام شده است.
تمام بدهکاری زنجانی به وزارت نفت از محل همین ضررها ایجاد شده است؟
بخشیاش از محل ضرر است و بخشیاش هم از این محل است که ایشان محموله نفتی را برده، اما معلوم نیست چکارش کرده است. البته کسانی در اطراف ایشان حضور داشتهاند که بسیاری از وجوه از سوی آنها مصرف شده است. بخشی از بدهکاریها هم به خاطر آن اطرافیان ایجاد شده است.
شما که میفرمایید زنجانی در فروش نفت و فرآوردههای نفتی در کوران تحریمها بیتجربه بوده، چرا وزارت نفت آن زمان سراغ شما که اتحادیه رسمی بودید و تجربه داشتید، نیامد و دنبال چنین افرادی رفت؟
زنجانی بالاخره بانکی داشت که میتوانست از طریق آن گشایش اعتبار کند، اما ما این امکان را نداشتیم و نمیتوانستیم به وزارت نفت گارانتی بدهیم که باری را که میخریم، حتما پولش را با وجود تحریمها پس میدهیم. البته به نظر میآید مجموعه مدیران وقت شرکت نفت نیز علاقهمند بودند با ایشان کار کنند. آن موقع توجیهشان این بود که ما داریم در قبال فروش محمولههای نفتی السی میگیریم. همچنین نفت را به شرکت نیکو میفروشیم نه به بابک زنجانی، اما همه میدانستند شرکت نیکو فقط یک واسطه بود و الان نیز این شرکت در پرونده زنجانی گرفتار است. این در حالی بود که تحریمها چندان در کار صادرات فرآوردههای نفتی و پتروشیمی بخش خصوصی تاثیر نگذاشت.
بخشی که مشکل داشته خود وزارت نفت و محمولههایی که در انحصار شرکت نفت بوده است، اما صادرات بخش خصوصی سال گذشته ده میلیارد دلار بوده است. لذا تحریمها هزینه و دردسر داشته، اما ما توانستیم تحریمها را دور بزنیم، ولی نظام دولتی و سیستم دولتی خیلی اجازه ریسک این کار را به ما نمیداد.
واقعا وقتی شما در کوران تحریم میتوانستید صادرات کنید، چرا دولت وقت نیامد صادرات را به شما بسپارد؟
نمیدانم. این را دیگر باید از وزارت نفت وقت بپرسید، اما متاسفانه گله هنوز وجود دارد. چراکه هنوز هم وزارت نفت علاقهای به استفاده از بخش خصوصی ندارد، مگر در جاهایی که نتوانند حرکتی بکنند و مجبور شوند بعضی از کارها را به بخش خصوصی واگذار کنند، اما مطمئنم وقتی تحریمها لغو شود، دوباره سیستم دولت به چارچوب سابق خودش برمیگردد و هیچ علاقهای به همکاری با بخش خصوصی نخواهد داشت.
دلیل منطقیشان چیست؟ وقتی بخـــش خصوصی براحتی میتواند نفت بفروشد، چرا اجازه نمیدهــــند تا کار به امثال زنجانی و حاشیههایش بکشد؟
ببینید، نمیگویند که اجازه نمیدهیم، عملا کاری میکنند که بخش خصوصی نتواند کار را انجام بدهد.
راهاندازی بورس نفت به فروش بیشتر نفت توسط بخش خصوصی کمک نمیکند؟
فروش نفت در بورس برای مصرف داخل و پالایشگاههاست. نه برای صادرات بینالمللی. استقبالی هم از آن نشده است، چــــــون مثلا نفت را با 5 درصد تخفیف میفروشند و از آن طرف 8 درصد مالیات بر ارزش افزوده میگیرند، لذا با این وضعیت کسی از بورس نفت استقبال نمیکند.
البته بورس نفت چیز خوبی است، اما اولا چون بخش بازار صادراتیاش را راه نینداختهاند و ثانیا چون عملا ایجاد پالایشگاه توسط بخش خصوصی بسیار دشوار است، این بورس نمیگیرد. وقتی بخش خصوصی پالایشگاه ندارد و نفت هم نمیتواند صادر کند، چرا نفت بخرد!
چرا بورس نفت را در بخش بینالملل فعال نمیکنند؟
این را از آقایان بپرسید.
شما که با آنها در ارتباط هستید چه پاسخی شنیدید؟
ما به عنوان تشکلهای بخش خصوصی جلسات منظمی را با آقای وزیری هامانه، قائممقام وزیر نفت داشتیم. ما حداقل چهار جلسه تشکیل دادیم و یکسری حرف زدیم و طرحهای مختلفی در زمینه سرمایهگذاری در بخش نفت ارائه دادیم. قرار بود این حرفها منتقل بشود و موضع وزارت نفت و آقای زنگنه به ما گفته شود، ولی جوابی نشنیدیم. لذا در سال 93 جلسهای تشکیل ندادیم وگفتیم اگر قرار است ما با هم همکاری کنیم، لازمهاش این است که بازخوردی از جلسات قبلی داشته باشیم و الا فقط توقع ایجاد میکنیم که خودش موجب نارضایتی میشود. وقتی کسی میآید و طرحش را ارائه میدهد، منتظر است پاسخی بشنود و وقتی پاسخی نمیشنود موجب نارضایتی میشود. من خودم مسئول هماهنگی جلسات بودم. زنگ زدم و گفتم آقا، تا تکلیف موضوعات قبلی جلسات قبلی را روشن نکنید من صلاح نمیدانم جلسه جدیدی تشکیل شود. به همین دلیل جلسات مشترک تشکلهای بخش نفت با قائممقام وزیر نفت فعلا متوقف شده تا نتایج جلسات قبلی مشخص شود.
با وجود این که آقای نهاوندیان از بخش خصوصی به عنوان رئیس دفتر رئیسجمهور در هرم قدرت جای گرفتند، به نظر میرسید فضای کسب و کار برای بخش خصوصی خیلی باز شود، ولی از صحبتهای شما این طور برمیآید که چنین اتفاقی نیفتاده است.
کار سخت است. من نمیخواهم بگویم حتما کاری انجام نشده است. بالاخره سالها تصمیمات غلط گرفته شده و حل شدن اینها زمان میخواهد، ولی باید امیدوار باشیم حرکتهایی شروع شود. مثلا وقتی وزیر صنعت، معدن و تجارت یکسری از موانع تجارت مانند بسیاری از بخشنامهها را لغو میکند، این نشان میدهد ایشان تلاش میکند که بالاخره فضای کسب و کار برای بخش خصوصی بهتر شود.
سیدعلی دوستی موسوی / گروه اقتصاد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد