کورتیس وارن، بدنامترین قاچاقچی مواد مخدر بریتانیاست که به دلیل ثروت و قدرتش در معاملات هروئین، به او لقب بارون دادهاند. او با ثروتی حدود 300 میلیون پوند، به جرم قاچاق مواد مخدر، زندانی است. گفته میشد او از داخل زندان معاملههای چند میلیون پوندی مواد مخدر انجام میدهد. زنی که رئیس زندان او بود، عاشقش شده بود و دو سال با این مرد رابطه داشت. سی.ان.ان در گزارشی مفصل به این موضوع پرداخته و توضیح داده که این زن سرانجام موفق شد از رابطه معیوب خلاص شود.
رسانهها اسم مستعار کورتیس وارن را به دلیل برخورد تحقیرآمیز توام با تکبری که همیشه با مقامات داشته از خود راضی گذاشتهاند. او هرگز در هیچ دادگاهی مدرکی ارائه نکرده و اعترافی هم نکرده است. حتی در یک مورد ماموران گمرک را بعد از اینکه به دادگاه کشاند، به سخره گرفت. او سال 2007 زمانی که در زندان لامویه به سر میبرد، به صورت غیرقانونی هفت خط تلفن همراه داشت که با آنها تجارت 300 میلیون پوندی واردات هروئین انجام داد. در همین برهه زمانی بود که وارن کار ممنوع دیگری انجام داد. او بار دیگر مرزهای قانون را شکست و کاری کرد که تا به امروز رازی سر به مهر بود. او با ترزا رودریگو، مدیر ارشد زندان لامویه که در آن زمان مشاور بخش مواد مخدر و الکل بود، رابطه عاشقانه برقرار کرد. به گفته رودریگو این رابطه دو سال طول کشید و با انتقال متهم به یک زندان دیگر پایان یافت.
رودریگو میگوید: احمقانه به نظر میرسد اما من عاشقش بودم. عشق کور است. من میدانم او چه جانوری است، همه کارهایش را میدانم، اما عاشقش بودم.
این رابطه در زندانی که پر از نگهبان و دوربین مداربسته بود، پنهان نماند البته از همان روزهای اول سوالهایی در ذهن همکاران رودریگو ایجاد شد. چه چیزی باعث شده زنی از طبقه متوسط لیسبون و از خانوادهای محترم، عاشق مردی جنایتکار شود؟!
رودریگو میگوید: من فکر میکنم دلیلش جذابیت او بود. او مرد محترمی بود. منظورم احترام گذاشتن به زنان است.
وارن پنجاه ساله، هر چیزی که میخواست به دست میآورد و رودریگوی چهل و شش ساله هم یکی از خواستههایش بود. گرچه رودریگو در مصاحبهاش درباره این رابطه به نیکی از متهم یاد کرده، اما وکلای او گفتهاند موکلشان نمیخواهد بر این گفتهها صحه بگذارد.
رودریگو دو سال پس از آنکه وارن به زندان دیگری منتقل شد تا دوره محکومیت سیزده سالهاش را بگذراند، در همان زندان ماند و بعد به لیسبون برگشت. او حالا کسب و کار دیگری دارد. زندان و زندانیها را رها کرده و کار تزئین کیک انجام میدهد. علاوه بر آن یک کافی شاپ و گالری هنری را هم اداره میکند، اما هنوز هم از طریق تلفن و نامه با وارن ارتباط دارد.
رودریگو میگوید: میدانم که رابطه ما یک جورهایی مسخره بود. نگاههای سرزنشگری به ما میشد. همه فکر میکردند من دیوانه هستم. شاید هم حق با آنها بود و من واقعا دیوانه بودم. او در ادامه توضیح میدهد: من از آن زنان دیوانهای نیستم که برای جنایتکارانی که نمیشناسند، نامه عاشقانه مینویسند. کورتیس از این عشاق زیاد داشت اما من زمانی عاشقش شدم که شناختمش. قطعا این عشق به دلیل دیوانگیهایش نبود.
رودریگو میگوید کودکی او کاملا راحت و به دور از سختی طی شد، در مدرسه خصوصی درس خواند، پدرش تاجر و مادرش معلم زیستشناسی و خودش دانشآموز سختکوشی بود و قبل از اینکه برای مدتی معلم شود، در مدرسه هنر درس خواند. او اعتراف میکند همیشه زندگیاش نیمهای تاریک داشته و آن نیمه، عشق وی به خطر کردن است. او اضافه میکند: وقتی بچه بودم و در لیسبون بازی میکردم، همیشه دلم میخواست در دسته پسرها باشم. همیشه بهدنبال خطر بودم و وقتی چهارده ساله بودم، یک بار با پسرهای محل هروئین مصرف کردم.
او میگوید در نوجوانی هر از گاهی هروئین مصرف میکرد، و این کار، خانواده او را خسته و مستاصل کرده بود. زمانی که اعتیاد خود را در کلینیکی در انگلیس ترک کرد، بهعنوان مشاور ترک اعتیاد مواد مخدر و الکل، مشغول به کار شد. با پیشرفت خوبی که در کارش داشت، سمتهای مهمی در سازمانهای مختلف گرفت. بعد از آن به زندان لامویه منتقل شد که حدود 200 زندانی معتاد به مواد مخدر و الکل داشت. رودریگو توضیح میدهد: من عاشق کارم در این زندان بودم. اصلا نمیترسیدم. میخواستم اعتماد زندانیان را به خودم جلب کنم که موفق هم شدم. آنها را در سلولهایشان ملاقات میکردم و دفتر من همیشه روی آنها باز بود. گذشته من باعث شده بود آنها را بهتر درک کنم و به همین دلیل میتوانستم ارتباط خوبی با آنها برقرار کنم. در همین زمان بود که وارن وارد زندان لامویه شد. رودریگو در این زمان شخصیت شناختهشدهای در زندان بود که همه به او احترام میگذاشتند. وارن در این زمان در انتظار تشکیل دادگاه و محاکمه به اتهام قاچاق یک میلیون پوندی مواد مخدر بود.
رودریگو میگوید: او زندانی مشهوری بود. برای دیدن او هیجانزده بودم. سابقهاش را در اینترنت جستجو کردم و متوجه شدم بیاحترامی او به قانون چه محبوبیتی را برایش رقم زده است. در شهر محل تولدش پدر و مادرها اسم پسرهایشان را به احترام او کورتیس میگذاشتند و تیشرتهایی با تصویر او به فروش میرفت. او به اتهام خشونت، سرقت مسلحانه، واردات مواد مخدر، قاچاق سلاح و پولشویی در انتظار سالها حبس بود. همچنین نام او مدتها در فهرست تحت تعقیب پلیس بینالمللی قرار داشت. من همه اینها را میدانستم اما عاشق شده بودم و چیزی برایم مهم نبود.
اولینباری که این دو ملاقات کردند، در راهروی زندان بود. در آن زمان رودریگو خود را به وارن معرفی کرد. این رسمی بود که برای همه تازه واردها انجام میشد: او به شکل غیرمعمولی شاد بود. اعتماد به نفس داشت. مثل بقیه نبود. یک افسر زندان داشت به او نگاه میکرد که او گفت دقیقا به چی داری نگاه میکنی؟ و افسر نگاهش را دزدید.
وارن به دلیل اینکه هرگز الکل و مواد مخدر مصرف نکرده بود، نیازی به کمک رودریگو نداشت: به او گفتم حواسش به خودش باشد. او گفت مدت زیادی در زندان نخواهد ماند. او بسیار مودب و باجذبه بود. از همان ابتدا جذب او شده بودم. احساساتم داشت قویتر میشد. فکر میکردم احمق هستم. هرگز چنین احساسی را تجربه نکرده بودم. زمانی که با او بودم، قلبم به تندی میزد.
به گفته رودریگو، وارن با هم بندیهایش هم رابطه خوبی داشت: او به زندانیان کمک میکرد و همه او را دوست داشتند. به آنها خواندن و نوشتن یاد میداد. همیشه نقش میانجی داشت. زمانی که وارد زندان شد، میزان خشونتها بشدت کاهش یافت.
ولی بخش جالب ماجرا اینجاست زمانی که خانم رودریگو در مشاوره دادن به بعضی زندانیان با شکست روبهرو میشد و نمیتوانست در ترک مواد مخدر یا الکل به آنها کمک کند، وارن بود که وارد عمل میشد. او هرگز ناامید نمیشد و از راههای مختلف سعی میکرد دوستانش را ترک بدهد. همینطور به خانم رودریگو میگفت به نظرش چه کارهایی را بکند بهتر است تا زندانیان به حرفش گوش دهند. او به زندانیان میگفت به آینه نگاه کنید، ببینید مواد با شما چه کار کرده است. آن وقت میفهمید باید ترک کنید و درمان شوید.
به دلیل رابطه خوبی که وارن با همه در زندان برقرار کرده بود و همینطور به دلیل رابطههایی که در خارج از زندان داشت، انجام دادن هیچ کاری برای او غیرممکن نبود. رودریگو میگوید یک بار در آپارتمانش در خارج از زندان نشسته بود که زنگ در به صدا درآمد و او از طریق یک پیک دستهای گل از طرف وارن که در زندان و در سلول خودش بود، دریافت کرد.
حالا در پایان این ماجراها، گرچه رودریگو با موضوع کنار آمده اما دست از خیالپردازی هم نمیکشد. شاید زمانی که وارن از زندان آزاد شد، بتواند دوباره با او باشد اما حالا وارن که رد مال 198 میلیون پوندی را قبول کرده، باید دستکم ده سال دیگر را در زندان بگذراند./ ضمیمه تپش
مترجم: سارا لقایی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد