چهارم اسفندماه سال 1388 یکی از بزرگترین و پیچیدهترین عملیات اطلاعاتی و امنیتی کشور برای دستگیری عبدالمالک ریگی رئیس گروهک جندالشیطان و از اشرار منطقه شرق کشور با موفقیت انجام شد.
اکنون که 4 سال از تاریخ انجام این عملیات گسترده میگذرد، هنوز افکارعمومی مشتاق است تا از زوایای پنهان و پیچیده انجام این عملیات اطلاعاتی و امنیتی آگاهی یابد.
بر این اساس و با توجه به پیگیریهای لازم موفق شدیم تا با مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران مصاحبه تفصیلی داشته باشیم تا وی ابعاد جدیدی از این عملیات را تشریح کند.
مشروح کامل مصاحبه با مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات را در تشریح انجام اقدامات اطلاعاتی و رصد عبدالمالک ریگی قبل و حین دستگیری و بخشی از اعترافاتش را در زیر میخوانید.
یکی از جذابترین بخشهای پرونده عبدالمالک ریگی نحوه عملیات و اطلاع از پرواز وی و نحوه نشاندن این هواپیما در خاک کشورمان است. روز گذشته نیروی هوایی ارتش جزئیاتی از این عملیات را منتشر کرد، اما مطمئنا جزئیات دیگری نیز وجود دارد. از جمله اخطارهایی که از سوی جنگنده نیروی هوایی ارتش به هواپیمای مسافربری قرقیزستان داده شد، اما عنوان نشد که چرا این هواپیمای مسافربری به اخطارها توجهی نکرده و فرود نمیآمد. این در حالی است که به طبع باید پیرو دستور میبود و فرود اضطراری میکرد. گویا خلبان هواپیمای مسافربری نیز مطلع بود که چه شخصی در هواپیما حضور دارد و به همین دلیل از دستورات جنگنده نیروی هوایی ارتش سرپیچی میکرد. جزئیاتی از این بخش از پرونده را تشریح کنید و اگر ناگفتهای است بفرمایید.
- به نام خداوند بخشنده مهربان. جنایات عبدالمالک ریگی یک اوجی داشت که موجب شد یک بسیج اطلاعاتی شکل بگیرد تا از اوج ضرباتی که نظام جمهوری اسلامی ایران از این ناحیه میخورد، جلوگیری شود.
یک مقدار از بحثهای اطلاعاتی این پرونده نه با یک تاخیر بلکه با یک گیر و گرفتاریهایی روبرو میشد که این گرفتاریها به بحثهای شرعی و اخلاقی مرتبط بود.
پیش از این عملیات پیچیده اطلاعاتی، عبدالمالک ریگی یکی دو مرحله در عملیات ویژه در تیررس ما قرار گرفت، اما به جهت اینکه خانواده همراهش بود و یا در محیطی بود که افراد و مردم بیگناه حضور داشتند ممکن بود به این افراد بیگناه صدمه بخورد.
این اتفاقات در امارات متحده رخ داد؟
- خیر، در پاکستان در تیررس ما بود. حال نگاهها بسیج شد به اینکه تلاش کنیم عبدالمالک ریگی را به دست بیاوریم و زیر ضرب ببریم و دوم اینکه در نوع اقدام نیز کمترین آسیب به بیگناهان و حتی زن و بچه عبدالمالک ریگی نرسد که لطف خداوند شامل حال ما شد.
رصد خود عبدالمالک ریگی از زمانی انجام شد که وی 2 دیدار با سرویس اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا انجام داد و این اقدامات وی در راهبرد اطلاعاتی ما قرار گرفت که در همین ملاقاتها و یا رفتن برای ملاقاتها و زمانی که از محیط خود و نیروهایش دور میشد زیر ضرب ما میرفت، چون هم برد اطلاعاتی داشت و هم ضربه اساسی را میشد به شاکله و فرماندهی این گروه زد.
اطلاع ما از رفتن ریگی به قرقیزستان با توجه به ملاقاتی که با آمریکاییها برنامهریزی کرده بود از قبل وجود داشت. منتهی نقطه دقیق و روز سفر را خود عبدالمالک ریگی و سرویس اطلاعاتی مقابلش میدانست، اما لطف الهی شامل حال ما شد و روزی که ریگی قصد داشت برود و در جایی که مراجعه کرد(آن موقع فیلمها و عکسهایش در رسانهها منتشر شد ) از آنجا تقریبا روی موضوع سوار شدیم. اگرچه از قبل نیز آگاهی داشتیم، اما از آنجا به بعد به صورت لحظهای موضوع دنبال شد.
سفر ریگی از کابل به امارات البته با یک استقرار چند ساعته در امارات و سپس پرواز به سمت قرقیزستان بود. وی وقتی از کابل به سمت امارات پرواز کرد بالای 50 درصد گفتیم که سوار هواپیما شد که البته این اتفاق رخ داد و از امارات به سمت قرقیزستان نیز 80 تا 90 درصد یقین کردیم که جزو مسافران پرواز است.
نکته قابل توجه این است که ریگی با هویت کاملا جعلی هر دو سفر را انجام داد. یعنی هم از کابل به امارات و هم از امارات به قرقیزستان با هویت جعلی سفر میکرد.
از نکات جالب و بارز این بخش تغییر چهره و قیافه وی برای گرفتن عکس در هر دو عنوان جعلیاش بود. یعنی یک گذرنامه جعلی از کابل به امارات و یک گذرنامه جعلی با عکس تغییر چهره داده شده از امارات به قرقیزستان داشت که در هر دو گذرنامه چهرههای متفاوتی داشت، به طوری که اگر عکسهای جعلی را با قیافه اصلی ریگی مقایسه میکردیم تشخص آن بسیار سخت بود.
آیا سرویس اطلاعاتی امارات متحده از این موضوع اطلاع داشت؟
- نمیشود گفت سرویس اطلاعاتی امارات مطلع شده بود. منتهی دسترسی به این گذرنامههای جعلی که در اختیار ریگی بود نشان میداد که از جای خوب و دست برتری حمایت میشد که ما دست برتر را آمریکا و اسرائل میدانیم.
اینکه آیا این عمله اسرائیل یا آمریکا بود، مستقیم نمیتوان نظر داد که وی مستقیما با آمریکاییها و یا اسرائیلیها کار میکرده که برای وی گذرنامه چاپ کنند. عموما آمریکاییها در منطقه نیابتی کارها را دنبال میکنند. در افغانستان هم همه چیز از جمله گذرنامه اصلی کشور دیگر یافت میشود و سرویس مورد نظر به راحتی میتوانست به گذرنامهها دسترسی پیدا کند.
عبدالمالک ریگی برای عزیمت به قرقیزستان از امارات پرواز کرد و تا عرض نیم تا یک ساعت حدود 10 تا 20 درصد تردید بود که شاید ریگی سوار هواپیما نشده باشد.
قبل و یا پس از انجام پرواز این تردید وجود داشت؟
- خیر، پس از اینکه پرواز انجام شد. در صحنه دوستان وقتی بررسی کردند، مشخص شد ریگی فرودگاه امارات را ترک کرده و از آن به بعد هماهنگیهای داخل کشور صورت گرفت.
بخش اصلی عملیات پس از اینکه این موضوع قطعی شد، صورت گرفت . نیروی هوایی ارتش واقعا خیلی خوب پای کار آمد و توانست هواپیمای مسافربری قرقیزستان را از بالای اصفهان به سمت کرمان بازگرداند. حالا چرا قرقیزها خیلی اصرار به برگشت نداشته و میخواستند ادامه مسیر دهند به این دلیل بود که قبول نمیکردند یک هواپیمای بینالمللی را در داخل خاک کشور دیگری بنشانند و این امر را نقض هوایی و نقض کنوانسیون هوایی قلمداد میکردند. اینکه حامی ریگی بودند یا نه اطلاعی بر آن نیست که بتوان دقیق روی این موضوع صحبت کرد، اما خب هواپیمای مسافربری الحمدلله پس از شلیک اخطار جنگنده نیروی هوایی ارتش همانطور که اعلام شده در خاک کشورمان فرود آمد.
چند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی ارتش در این عملیات شرکت داشتند؟
- 2 هواپیمای جنگنده. یکی از هواپیماها هم عملیات سوخترسانی را انجام داد. گفته میشود جنگنده نیروی هوایی ارتش تا 300 تیر اخطار هم شلیک کرد و هواپیمای مسافربری را با تهدید بازگرداند. اگر این هواپیما از مرز هوایی کشورمان عبور میکرد دیگر نقض کامل هوایی میشد.
در بحث اینکه چرا تلاش شد تا ریگی زنده دستگیر شود، علتهایی وجود داشت، از جمله اینکه وی حاوی اطلاعات زیادی بود، اما چه علتهای دیگری موجب شد تا به این نتیجه برسید تا ریگی را زنده دستگیر کنید؟
شاید اصل اول بر زنده شکار کردن ریگی نبود. اصل این بود که ما تقاص خون شهدای کشورمان را از وی بگیریم. ریگی تا آن موقع 1024 انسان بیگناه را شهید و زخمی کرده بود.
در عملیاتهایی که در داخل کشور و یا در مرزهای کشور انجام داده بود، دست به جنایات زده بود. بالاخره باید پاسخ این خونها داده میشد.
وقتی سطح اشرافیت اطلاعاتی و فضای کار اطلاعاتی این دید را به ما داد که میتوان ریگی را زنده شکار کرد، برنامهریزیها انجام گرفت که بحمدالله به ثمر هم نشست و در واقع این عملیات یک ریسک بزرگ اطلاعاتی بود.
در اینگونه اقدامات اطلاعاتی، عموم کارها به جهت اینکه شناختی از سرویس مقابل و یا از کاری که میخواستند انجام دهند وجود نداشت، یک ریسک بسیار بالایی را میطلبید.
اینکه میگویم 80 تا 90 درصد پس از اینکه پرواز ریگی انجام شد یقین نبود که وی در هواپیمای مذکور حضور داشت، به همین دلیل است. اگر یک دفعه برنامه تغییر میکرد و ریگی با پرواز دیگری میرفت واقعا چه میشد؟ و حالا اطلاعات ما هم دقیقا میگفت که وی از امارات قصد پرواز به قرقیزستان را دارد.
آیا فردی را در موقعیت فرودگاه داشتید که بتواند ریگی را تعقیب کند؟
- الحمدالله کنترل وی هم در کابل و هم در امارات وجود داشت، اما در محیط بینالمللی یک مقدار کار سختتر است چون محیط ما نیست. شما در کشور دیگری هستید و مشغول چک سوژه هستید و خب مسلما کار سخت میشود.
اطلاعات ما آن موقع اعلام میکرد که ریگی در حال عزیمت به سمت کریدور و یا فلان خروجی و گیت فرودگاه است. اما در اینجا این سوال مطرح بود که آیا واقعا هواپیمای حامل ریگی حرکت کرد و تغییر مسیر نداد؟ با توجه به اینکه ریگی عنصر شاخصی بود و روی آن سرمایهگذاری ویژهای شده بود ممکن بود هر لحظه تصمیم خود را تغییر دهند و اعلام کنند که ریگی به سمت ترانزیت حرکت کند و در داخل ترانزیت مسیر حرکت وی را تغییر دهند، اما پس از اینکه هواپیمای مسافربری قرقیزستان حرکت کرد، تستهایی انجام شد و یقین کردیم که ریگی حتما در این هواپیما سوار شده است.
اینگونه اشاره شده که یک خانم قرقیزستانی ریگی راشناسایی کرد و مانع شد تا وی اسناد همراه خود را منهدم کند. آیا داخل هواپیمای مسافربری قرقیزستان هم فردی از نیروهای وزارت اطلاعات حضور داشتند؟
- اما توفیقی که ما داشتیم این بود که پس از اینکه پرواز در امارات نشست یکی دو عنصر بودند که میتوانستند در مسیر ریگی را رصد کنند.
بیشتر تلاش این بود که قبل از خروج از مرز هوایی کشور بتوانیم هواپیمای حامل وی را زمینگیر کنیم. اینکه عنصری بوده یا نبوده، مهم این است که توفیق الهی شامل حال ما شد و ریگی را از کابل تا امارات تحت رصد کامل داشتیم. از این سو هم یکی دو عنصر بودند که میتوانستند ریگی را چک کنند که کجا میرود و چه میکند.
گفته شد وقتی ریگی متوجه شده که هواپیما فرود اضطراری کرده و قصد دستگیری وی را دارید میخواست اقدام به خودکشی کند. آیا این موضوع صحت دارد؟
- خیر، اینطور نیست و این موضوع صحت ندارد.
ریگی پس از اینکه فهمیده بود گرفتار شده به گفته خودش خود را تسلیم شده حساب کرده بود و کار را تمام شده حساب کرد و تقریبا مقاومتی هم نکرد. مقاومتش چه فایدهای داشت، چون نه اسلحهای داشت و نه وسیله دیگری. به این دلیل که در هواپیما بود و از چند کریدور امنیتی در فرودگاههای بینالمللی عبور کرده بود. در کل اینطور نبود که وی در هنگام دستگیری چنان دفاعی بتواند از خود داشته باشد.
اگر ریگی همراهش سلاح داشت، امکان داشت هواپیماربایی انجام دهد؟
- بله، اما ریگی در آن موقع در این فضا نبود. وی در این سفر به قدری آرامش و اطمینان داشت که از کابل به سمت امارات و از آنجا عازم قرقیزستان بود و اصلا فکر نمیکرد که در این تور اطلاعاتی گیر کند که این موضوع را خودش بارها اذعان کرد.
ریگی خودش به ما میگفت «وقتی پرواز نشست گفتم دیگر تمام شد و من گرفتار شدم و همه چیز بیفایده است و هر واکنشی بخواهم نشان دهم بیفایده است».
در خصوص نحوه فرمان اصلی و اجرای عملیات در داخل کشور اعلام شد که آقای سعید جلیلی رأسا به آقای حیدر مصلحی دستور داده بود. آیا این موضوع صحت دارد؟
- عمده دستورات خاصی را که بخواهیم بگیریم از شورای عالی امنیت ملی اخذ میکنیم. به جهت اینکه شورای عالی امنیت ملی از نظر تصمیمسازی و اثرگذاری بر روی مجموعه ارکان حاکمیتی نظام اثر مستقیم دارد.
در بحث تبلیغات انتخاباتی این موضوع اعلام شد و آقای سعید جلیلی گفت که این موضوع به من اطلاع داده شد و من رأسا تصمیم گرفتم. در واقع خیلی اهمیتی ندارد که چه کسی دستور این عملیات را داده است. اطلاعات دقیق به هر کسی برسد قاعده این است که فرد دستور دهنده بتواند تصمیم را درست بگیرد.
اینکه آقای سعید جلیلی دستور داده و آقای مصلحی دستور را گرفته و کار انجام شده، نمیشود خیلی اعلامنظر کرد، چون در انتخابات معمولا اینطور است و خیلی هم اهمیت ندارد که چه کسی این دستور را داده است. شاید دستور داده میشد و ممکن بود ارتش خدای ناکرده یک درصد دیر پروازش را بلند میکرد و ریگی از مرز هوایی کشور خارج میشد.
الحمدالله یکی از علل موفقیت بزرگ این کیس، به جهت اطلاعاتی 50 درصد با ما بود و 50 درصد مابقی تمامی ارکان نظام بودند که کنار هم آمدند و این موضوع را پذیرفتند و آن را عملیاتی کردند و این بسیار مهمتر است.
من اکنون دقیقترین اطلاعات را به شما میدهم که فلان فرمانده و رهبر گروه تروریستی در فلان نقطه تهران حضور دارد. اینکه شما بپذیرید و آن را عملیاتی کرده و با آن برخورد کنید مهمتر از خود اطلاعات است و مهمترش این است که بتوانیم این موضوع را اجرایی کنیم.
چقدر زمان بود تا هواپیمای مسافربری قرقیزستان از کشور خارج شود؟
- نظر دوستان ارتش این بود که هواپیمای حامل ریگی از اصفهان عبور کرده بود و شاید حوالی یزد و کرمان رسیده بود و در طی مسیر هوایی حدود 10 دقیقه دیگر ممکن بود از مرز هوایی ایران خارج شود. هواپیمای مسافربری قرقیزستان حدود 1 ساعت و 20 دقیقه روی آسمان بود.
در طی این یک ساعت و 20 دقیقه جنگندهها در حال تعقیب هواپیمای حامل ریگی بودند؟
- خیر، سرضرب که هواپیما وارد حریم هوایی کشور شد جنگندههای نیروی هوایی ارتش بلند شدند. جنگندهها از پایگاه نهم شکاری بندرعباس حرکت کرده و در حوالی اصفهان سوختگیری کردند و بالاخره به هواپیمای مسافربری حامل ریگی رسیدند که این هواپیما از یک مسیر نیز عبور کرده بود.
اینکه دستگاه اطلاعاتی ایران میتواند فردی را که مورد حمایت دستگاههای اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و انگلیس هست را از چنگ آنها در بیاورد و به دام بیاندازد کار بسیار بزرگی است.
-این عملیات فوقالعادهای بود که در جهان صورت گرفت. همیشه در تمامی دورانها وقتی کشورها میخواستند با یک تروریست مقابله کنند وی را میکشتند. این در حالی است که این تروریست را پس از دادن تلفاتهای فراوان گوشهای دستگیر کرده و آن را میکشند.
شاید به قول اسرائیلیها دقیقترین کار را آنها انجام میدهند که به خانه فردی میریزند و وی را پس از اینکه همه متوجه شدهاند ربایش میکنند که اینگونه اقدامات انسانی است و اطلاعاتی نیست.
شاید ما هم این هنر را داشته باشیم و به خانه فردی بریزیم و وی را از خانه بیرون بکشیم که این گونه اقدامات هنر نیست. هنر این است که بتوانیم تروریستی را که با سرویسهای اطلاعاتی که با ایران عناد دارند و پشت سر این تروریست هستند و از وی حمایت کرده و وی را ساپورت مالی، امکاناتی و اطلاعاتی میکنند زنده و بدون هیچگونه تلفات دستگیر کنیم.
اینکه در قرارهای اطلاعاتی که با این تروریست گذاشته میشود و با استفاده از تقریبا تمامی پوششهای اطلاعاتی از گریم چهره گرفته تا گذرنامههای جعلی ریگی را میخواستند از کشور ثالثی به کشور ثالث دیگری منتقل کنند، ما وی را زیر ذرهبین قرار دهیم و بدون اینکه کسی کشته شود و یا آسیبی ببیند زنده دستگیر کنیم، واقعا در نوع خود بینظیر است.
البته وقتی هواپیمای حامل ریگی به زمین نشست از مسافران پرواز قرقیزستان عذرخواهی شد و به همه آنها هدیهای اعطا شد تا این موضوع از دلشان در آورده شود و تلاش کردیم تا به بازسازی روحی مسافران دست بزنیم.
اگرچه ریگی میگفت من صدای شلیک تیرهای اخطار جنگنده ایرانی را نمیشنیدم و گویا هم در داخل هواپیمای مسافربری صدای این شلیکها شنیده نمیشد، اما خلبان و کمکخلبان صحنه را کاملا مشاهده میکردند، اما خود ریگی میگفت که در داخل هواپیمای مسافربری من صدای شلیک جنگندهها را نشنیدم.
اوباما اینگونه ادعا میکرد که کار بزرگی انجام دادهاند. این در حالی است که سرویس اطلاعاتی آمریکا بالای سر جنازه بنلادن رسید، اما دیدیم که برای یک جنازه مرده چه کارهای تبلیغاتی انجام دادند که انگار آنها بنلادن را کشتهاند. این در حالی است که به اذهان همه سرویسهای اطلاعاتی و حتی پاکستانیها بنلادن قبل از عملیات آمریکاییها به دلیل بیماری کلیه مرده بود.
واقعا دیدیم که چه شلوغی کردند و در آخر اعلام کردند که بنلادن را ما کشتیم، اما اگر واقعا آمریکا هلیبرن کرده؟ آیا درست است؟ پاکستان که تابع دستورات آمریکا بود و خیلی از کشورها میتوانستند به آمریکا در این عملیات کمک کنند، اما چرا این کار را نکردند؟
هیچ کشور و هیچ سرویس اطلاعاتی در عملیات دستگیری ریگی به ما کمک نکرد. هیچ سرویس اطلاعاتی اعم از پاکستان و افغانستان در این عملیات ما را کمک نکردند.
آیا شما به این سرویسهای اطلاعاتی درخواست کمک داده بودید؟
- بله، این یک کار اطلاعاتی است. بالاخره با سرویس اطلاعاتی همسایه تبادلات اطلاعاتی وجود دارد. کما اینکه افغانیها و پاکستانیها هم از ما درخواستهایی دارند و تبادلاتی انجام میشود، اما در خصوص عملیات دستگیری ریگی این سرویسهای اطلاعاتی به ما کمک نکردند و حتی بعضا تلاش میکردند تا اطلاعات ریگی را مکتوم کنند.
نمیخواهم بگویم پاکستان هیچ کمکی نکرد. عبدالحمید برادر عبدالمالک ریگی را که آن موقع رسانهای هم شد، سرویس اطلاعاتی پاکستان با تلاشهایی که داشت تحویل ما داد. اما خود عبدالمالک به عنوان یک عنصر فرماندهی و عنصر ویژهای که حقیقتا به لحاظ شخصیتی هوش نسبی خوبی داشت و توان جمعآوری نیرو را داشت به این شکل زیر ضرب و برد اطلاعاتی ما قرار گرفت.
پس از عملیات دستگیری ریگی آیا پیامی از سوی سرویسهای اطلاعاتی کشورهای دیگر همانند روسیه دریافت کردید و این سرویسهای اطلاعاتی این عملیات را چگونه ارزیابی کردند؟
- در جلساتی که با آنها داشتیم و تبادلاتی که انجام میشد اعم از وزارتخارجه و رفتوآمدهایی که با برخی سرویسهای اطلاعاتی داریم، نوع این اقدام را پسندیده بودند و اعلام میکردند این عملیات منحصر به فرد بود و تا به حال به این شکل و بدون هیچگونه خونریزی چنین عملیاتی در دنیا انجام نشده است.
کشورها معمولا ادعای مبارزه با اقدامات تروریستی را دارند، اما برای دستگیری یک تروریست شاید دهها و صدها انسان بیگناه را میکشند، اما سرویس اطلاعاتی ایران بدون شلیک حتی یک تیر به سمت یک انسان بیگناه، فردی را که عامل خونریزی خیلیها بود را دستگیر کرد و قدرت اطلاعاتی کشورمان بدون کمک هیچ سرویس اطلاعاتی دیگری به منصه ظهور گذاشته شد و این خیلی مهم است.
الحمدلله در این موضوع مردم از نوع عملیات و پیروزی که رخ داد خیلی اظهار شادمانی کردند. مردم ما بیشتر برایمان ملاک بودند که الحمدلله فضای خیلی خوبی در کشور ایجاد شد.
دقیقا رصد ریگی را از چند وقت پیش از عملیات دستگیری آغاز کردید؟
- تقریبا از یک سال قبل رفت و آمدهایش را با سرویسهای اطلاعاتی دشمن تحت رصد داشتیم.
در خاک پاکستان و افغانستان ریگی را تحت نظر داشتید؟
تقریبا چون ارتباط وی با سرویسهای اطلاعاتی از جهتی برای ما مهمتر بود حدود 6 ماه قبل از دستگیری دیگر کاملا به وی نزدیک شده بودیم و خداوند لطف کرد و وی را در جایی دستگیر کردیم که هیچ بیگناهی کشته نشد.
پیش از این یک سال هم وی را تحت نظر داشتیم، اما اینکه به این نتیجه برسیم که میتوانیم وی را زنده دستگیر کنیم که بشود مستندسازی ارتباطاتش با سرویسهای اطلاعاتی کشورهای متخاصم را از خودش پرسید و از وی دریافت کرد، حدود 6 ماه قبل از دستگیری بود.
یک سال پیش از عملیات دستگیری ریگی، وی چندین جا به کمینگاههای ما رفت.
کمینگاهها در داخل کشور بود و یا در خارج از کشور؟
-خیر، این کمینگاهها خارج از کشور و یا در حاشیه مرز بود.
ریگی هر جایی که نقل مکان میکرد به اتفاق خانوادهاش بود؟
- ریگی در برخی عملیاتها خودش حضور نداشت و گروههای حاشیهای عملیات انجام میدادند. ریگی عموما در مکانهایی حضور داشت که مردم بودند و به این وسیله برای خود حصار امنیتی ایجاد کرده بود و سعی میکرد بیشترین حفاظت را از خود داشته باشد، چون میدانست غیر از خودش کس دیگری مراقبش نیست و حتی سطح ملاقاتهایش را پایین آورده بود و ارتباطهای حضوری و سیستمی خود را محدود کرده بود.
خودش بود و چند نفری که محرم اسرارش بودند و به این وسیله تلاش داشت تا جانش را از بلایا به در ببرد، اما لطف خداوند با ما بود که این عملیات انجام شد.
خلبان هواپیمای مسافربری قرقیزستان پس از فرود اضطراری و پس از اینکه متوجه شد عبدالمالک ریگی در پرواز حضور دارد چه واکنشی از خود نشان داد؟
- خلبان ابتدا به ساکن مقاومت کرد و اعلام میکرد که ریگی مسافر ماست و نباید از پرواز پیاده شود که ما احکام بینالمللی برای دستگیری ریگی را در اختیار داشتیم و مهمتر اینکه «Wanted» در اختیار داشتیم و به لحاظ دیپلماتیک هم با قرقیزستان اقدامات دیپلماتیکی صورت گرفت.
قبل از عملیات دستگیری این اقدام دیپلماتیک با قرقیزستانیها انجام شد یا پس از انجام عملیات دستگیری؟
-نه، پس از عملیات دستگیری. چون هنوز معلوم نبود که چه میشود و هرگونه اطلاعرسانی کار را خراب میکرد.
پس از عملیات دستگیری در چه فاصله زمانی موضوع را با دیپلماتهای قرقیزی مطرح کردید؟
- چند ساعت پس از دستگیری ریگی. این عملیات آخر شب بود. خلبان این سماجت را داشت تا مسافرش سوار هواپیما نشود حرکت نکند که با این اقدام دیپلماتیک موضوع حل شد.
ما تابع زور نیستیم که بگوییم باید حتما پرواز بدون ریگی حرکت کند . به هر حال حق هر کشوری است و اگر احساس خطر از هواپیمایی بشود میتوان هواپیما را فرود آورد و رفع خطر کرد و سپس اجازه ادامه مسیر را دارد و طبق قانون بینالمللی این کار امکانپذیر است و ما نقض قوانین بینالمللی هوایی را انجام ندادیم. در ابتدای انقلاب اسلامی هم بسیاری از کشورها هواپیماهای کشورمان را مجبور به فرود اضطراری میکردند.
از حال و هوای ریگی در لحظهای که دستگیر شده بود و هنگامی که در حال انتقال بود توضیح دهید؟ واقعا چهره ریگی در هنگام دستگیری وقتی در رسانهها منتشر شد، وحشتزده بود.
-ریگی خودش میگفت که من ترسیده بودم و به این موضوع اذعان داشت. پس از اینکه همکاران ما وی را به خارج هواپیما منتقل کردند گمان نمیکرد به این سادگی دستگیر شود. ریگی خودش میگفت حالا که دستگیر شدم تقاص این همه جنایت را خواهم داد.
برخورد همکاران ما که وی را دستگیر کردند و به خارج هواپیما منتقل کرده و سپس به زندان منتقل کردند برای ریگی بسیار جالب بود. فکر میکرد مانند خودش که یک انسان جانی است و مردم عادی را گروگان میگرفت و ماموران انتظامی را در گروگانگیریها و از ساعات اولیه آنان را مورد آزار و اذیت قرار میداد و دست و پاهای آنان را با زنجیر میبست و کتک میزد، امکان میداد که همکاران ما هم این برخورد را با وی داشته باشند. این در حالی بود که ریگی خودش میگفت من از برخورد شما بسیار تعجب کردم و ای کاش 5 سال قبل گیر شما میافتادم، البته فردی که در زندان باشد طبیعتا از این دست حرفها میزند اما باز گفتن همین حرفها خوب است.
ریگی میگفت من در زندان فهمیدم که جمهوری اسلامی ایران جای دیگر و چیز دیگری است و من اشتباه کردم و ای کاش این جنایتها را مرتکب نمیشدم.
ریگی به شدت از جنایات و اقداماتی که انجام داده بود خصوصا از سربریدن انسانهای بیگناه، شهادت سربازان وظیفه، عملیاتهای تروریستی انتحاری، به شهادت رساندن نمازگزاران مسجد امیرالمؤمنین (ع) و مسجد جامع، به شهادت رساندن سردار شوشتری و اقدامات جنایتکارانه در تاسوعای حسینی در چابهار به شدت پشیمان بود و میگفت مردم کشتن عاقبتی است که من گرفتار آن شدم و مکررا این موضوع را تکرار میکرد.
عبدالمالک ریگی بسیار علاقمند به فلسفه بود، البته شاید فلسفه بردی در بسیاری از مذاهب ندارد.
ریگی میگفت در دو سه ماه قبل از دستگیریام علاقمند به کتابهای شهید مطهری شدم. ریگی اینگونه تعریف میکرد که در این اواخر یکی از کتابهای شهید مطهری را خواندم که این کتاب اصول فلسفه رئالیسم در اسلام بود. ناگهان در اواسط کتاب احساس کردم که دارم شیعه میشوم و کتاب را زدم به دیوار و گفتم «مطهری دیگر داری من را شیعه میکنی».
حالا این حرفها را ریگی در زندان میزد. اگر وی واقعا پشیمان شده بود باید بر میگشت و خود را تسلیم میکرد و جنایتهایش را کم میکرد، اما وی داشت میرفت که با آمریکاییها برای عملیاتها و ناامنیهای بعدی ببنند. ریگی اصلا در این فضا نبود که از راهی که رفته بازگردد. اینکه وی از راهی که رفته بود بازگشته و سپس ما وی را دستگیر کردیم، درست نیست.
در مدتی که ریگی در زندان بود پیغام به جایی داد تا پیگیر آزادیاش باشند؟
-خیر، همانطور که در برخی از فیلمهای منتشر شده مشاهده کردید ریگی پس از دستگیری شروع به حرف زدن کرد و آنهایی را که میدانست، گفت.
ریگی اخبار ما را تبدیل به اطلاع و یقین کرد. جاهایی که تردید و شک داشتیم و سندش هم موجود نبود را ریگی تبدیل به یقین کرد. ریگی به تنهایی با یک افسر اطلاعاتی سرویس اسرائیل و آمریکا ملاقات کرده بود و این موضوع را خود ریگی میدانست و آن افسر اطلاعاتی و در این خصوص نه عکس و نه فیلمی موجود بود ما تنها خبری داشتیم که ریگی در محلی با این افسر اطلاعاتی قرار ملاقات داشته که پس از دستگیری وی به تشریح جزئیات این دست از ملاقاتها پرداخت.
ریگی در اعترافات خود به نحوه حمایتهایی که سرویسهای اطلاعاتی بیگانه از وی داشتند هم اشاره کرد؟
- آن چیزی که یک تروریست نیاز دارد حمایت سرویس اطلاعاتی متخاصم و پول است و این اعطای پول هم در قالب حمایت شکل میگیرد و بالاخره پول حلال مشکلات است.
در جریان به شهادت رساندن سردار شهید شوشتری و اقدامات تروریستی بعدی آیا ریگی اطلاعات محرمانهای از سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل دریافت کرده بود؟
- بله، ریگی در سال 88 دستگیر شد. وی ارتباط با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه را از سالهای 83 و 84 آغاز کرد اما در ابتدا با یک یا دو واسطه بود و آرام آرام به این سرویسها نزدیکتر شد و در نتیجه جنایتهایش بیشتر شد.
در واقع پس از اقدامات تروریستی در مسجد جامع زاهدان که نزدیک به 350 شهید و مجروح داشت دیگر نوع اثرگذاری خود را بیشتر کرده بود.
در بحث به شهادت رساندن شهید شوشتری، ریگی اطلاع دقیق پیدا کرده بود و سرویسهای بیگانه هم برای ایجاد ناامنی پولهایی را به وی پرداخت کرده بودند. در این خصوص میان ریگی و سرویسهای اطلاعاتی بیگانه تعریف کارهایی انجام میشد و در نتیجه اقداماتی تروریستی شکل میگرفت.
آیا ریگی اقدامات و برنامههای تروریستی بعدی را هم در نظر داشت و در اعترافاتش آنها را بازگو کرد؟ زمانبندی برای اقدامات تروریستی بعدی داشت؟
-بله، اما زمانبندی نشده بود. دستور کلی ایجاد ناامنی در داخل کشور بود و حمایتهای مالی هم میشد. در برخی از عملیاتها هم با سرویس اطلاعاتی دشمن طی ملاقاتهایی که داشت دستور میگرفت تا در فلان جای ایران و فلان مرز کشور عملیات تروریستی انجام دهد. بخشی از این صحبتها و اعترافهای ریگی در رسانهها آمده و بخش دیگری هم نیامده که آرامآرام آنها هم اعلام میشوند.
تاثیر عملیات دستگیری ریگی توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشورمان در فضای بینالمللی چگونه بود؟
- اولین تاثیر بحث نوع عملیات بود که بر روی اشرار منطقه اثر گذاشت و این شکل عمیلیات به شدت اشرار منطقه را وحشتزده کرد و در اذعانهای مختلفی که داشتند بارها به این موضوع اشاره کردند.
اثر دیگری که این عملیات در منطقه گذاشت کلاس اطلاعاتی ما را به حمدالله بالا برد و همه اینها عنایت خداوند و امام زمان (عج) و به برکت خون شهدا بود.
اینکه اطلاعاتی به شما برسد و همکاریهای لازم انجام بشود و اخبار دقیق شده و هواپیمای ارتش پرواز کند و هواپیمای حامل ریگی را فرود بیاورد. اگر اینا را کنار همدیگر قرار دهیم جز توکل به خدا و به برکت خون شهدا نبود.
در جامعه جهانی اولین لذت را مردم کشورمان بردند و خیلی خوشحال شدند. مردم شرق کشور خیلی خوشحال شدند، به خصوص خانواده شهدا، مجروحان و آسیبدیدهها به شدت خوشحال بودند که برای ما بسیار ارزشمند بود و شاید این خانوادهها یادشان رفت که شهید دادهاند چون از این نوع اقدام خوشحال بودند. واقعا تبریکها و و تقدیرهای فراوانی از وزارت اطلاعات شد و پس از آن نیز در عرصه بینالمللی و جهانی کشورهای مختلف از ما تشکر کردند که این نوع اقدام صورت گرفت . این کشورها اعلام میکردند که ما هم دوست داریم از اینگونه اقدامات در مقابله با تروریستها انجام دهیم و باید چکار کنیم و چگونه جلو برویم.
با تشکر از اینکه این وقت را در اختیار ما قرار دادید. اگر در پایان مطلبی دارید بفرمایید؟
- انشاءالله دعا کنیم که 5 مرزبان کشورمان که به تازگی به گروگان گرفته شدهاند به سلامتی به کشور بازگردند و امیدواریم کشور پاکستان در این خصوص همکاریهای لازم را داشته باشد.(تسنیم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
البته با حفظ محدودیتهاو مواردهای امنیتی
از سیر تا پیاز قضیه گفته بشه
درس عبرتی میشه واسه جیش العدل و بقیه گروهك ها
اما انصافا دست مریزاد .... اطلاعات ایران یك است .... زنده باد ایرانی