در میان 12 نمایش پذیرفته شده در بخش چشم‌انداز جشنواره فجر، هیچ کاری از گروه‌های شهرستانی دیده نمی‌شود

چشم‌انداز تئاتر ایران یا تهران

اعلام آثار پذیرفته شده برای حضور در بخش چشم‌انداز تئاتر ایران سی و دومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر برخی انتقادها را بویژه از سوی هنرمندان تئاتر استان‌های سراسر کشور در روزهای گذشته برانگیخته است. نگاهی به آثار پذیرفته شده در این بخش نمایانگر چند نکته مهم است.
کد خبر: ۶۳۳۶۲۵

1 ـ‌ در فهرست 12 نمایش پذیرفته شده تنها نام نمایش‌های شرکت‌کننده از تهران به چشم می‌خورد و به عبارت دیگر، گویا ‌باید نام این بخش را چشم‌انداز تئاتر تهران گذاشت، نه چشم‌انداز تئاتر ایران. در همین ارتباط گفته می‌شود هیات انتخاب مجبور به دیدن فیلم نمایش‌های استان‌های پذیرفته شده در این بخش شده و در مقابل، نمایش‌های تهران را به شکل اجرای زنده بازبینی کرده‌اند. به شخصه در سلامت، تجربه و دانش اعضای محترم هیات انتخاب هیچ شکی ندارم اما این سوال در ذهن نگارنده و ای بسا تعداد زیادی از اهالی تئاتر نقش بسته که مگر اعضای محترم هیات انتخاب نمی‌دانستند که بازبینی فیلم یک اجرا با تماشای اجرای زنده تفاوت‌های بسیار آشکاری دارد؟ آن هم با دانش فنی ضعیفی، در زمینه تصویربرداری از تئاتر در کشور ما وجود دارد و عمده این ضعف‌ها را به آسانی می‌توان در تله‌تئاترهای ایرانی نیز مشاهد کرد. پس چرا هیات محترم انتخاب راضی به پذیرش چنین جبری شدند؟ آیا استادان مذکور به این نکته واقف نبودند که این مساله می‌تواند تبعیض آشکاری را بین گروه‌های تهرانی و شهرستانی سبب شود؟ چرا اعضای هیات مذکور بر تماشای اجرای زنده آثار پذیرفته شده از شهرستان‌ها پافشاری نکردند؟ و اساسا چرا برنامه ریزان و سیاستگذاران جشنواره به چنین نتیجه‌ای رسیدند؟ اگر بنا بر نادیده گرفتن هنرمندان استان‌هاست که راه‌حل بسیار ساده‌تری می‌توان برای این مساله در نظر گرفت و با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد، شهرستانی‌ها فقط می‌توانند در بخش مناطق شرکت کنند و بس! به هر روی در این بخش به نظر می‌رسد، بار اصلی مسئولیت بر دوش هیات محترم انتخاب بوده که این شیوه را پذیرفتند و سبب شدند بخش چشم‌انداز تنها مختص هنرمندان تهران باشد و بس.

2 ـ از منظر دیگر چنانچه بخواهیم به این مساله توجه کنیم شاید به این نتیجه برسیم که دلیل این انتخاب تفاوت فاحش میان آثار تهران و سایر استان‌هاست که هیات انتخاب را به چنین جمع‌بندی رسانده است. اگر این فرض صحیح باشد، دو مساله فرعی دیگر نمایان می‌شود؛ این‌که چرا این تفاوت فاحش به وجود آمده و چه دلایل و مسائلی سبب شده است تئاتر تهران از تئاتر شهرستان فاصله بگیرد؟ به هر نتیجه‌ای که برسیم، کم کاری مسئولان و سیاستگذاران تئاتر کشور در این بخش بخوبی نمایان می‌شود که نتوانسته‌اند توجه کافی در بخش‌های مختلف سخت‌افزاری و نرم‌افزاری به تئاتر شهرستان‌ها داشته باشند و تمام تمرکز و هم و غم خود را روی تئاتر تهران متمرکز کرده‌اند و از طرف دیگر با فرض صحیح بودن این فاصله پارادوکسی به وجود می‌آید که اگر این فاصله منطقی و صحیح و قابل قبول باشد، پس چرا بیش از نیمی از چهره‌های سرشناس حال حاضر تئاتر کشور هنرمندانی هستند که از شهر و دیار خود جدا شده و در تهران رحل اقامت افکنده‌اند؟ اگر بخواهیم از این افراد نام ببریم، شاید نیم‌صفحه روزنامه را بتوان با اسامی هنرمندان شهرستانی پر کرد که به تهران آمده و هم اینک در تئاتر کشور برای خود کسی شده و اسم و رسمی یافته‌اند.

3 ـ در میان 12 اثر پذیرفته شده برای بخش چشم‌انداز، نگارنده شخصا همه کارگردانان پذیرفته شده را می‌شناسم و با تعداد زیادی از این هنرمندان رابطه دوستانه بعضا نزدیک هم دارم. وقتی به این اسامی آشنا که هر سال در جشنواره فجر حضور دارند و در طول سال تئاتری نیز فعالیت‌های مختلف را در تئاتر تجربه می‌کنند نگاه می‌کنم، این سوال برایم تداعی می‌شود که پس تکلیف جوانان چیست؟ جای تحصیلکرده‌های انبوه تئاتر که همه ساله از مراکز آموزش عالی ریز و درشت کشور فارغ‌التحصیل می‌شوند، در این فهرست کجاست؟ مگر غیر از این است که جشنواره ‌باید محل بروز و ظهور استعدادهای تئاتری باشد؟ آیا از میان این همه فارغ‌التحصیل تئاتر حتی یک استعداد هم بیرون نیامده که بخواهد داوران مرحله اول، دوم و سوم را ترغیب به حضور در این بخش کند؟ آیا جشنواره تئاتر فجر مکانی برای استعداد‌سوزی است یا کشف استعداد؟ از طرف دیگر نکند خدای ناکرده خروجی سالانه انبوه تحصیلکردگان آکادمیک تئاتر، بار فنی لازم را از همین استادان ـ که برخی از آنها در گروه‌های مختلف انتخاب و تشخیص اولیه و تشخیص ثانویه و... حضور دارند ـ نتوانسته‌اند کسب کنند؟ به بیان دیگر قرار است در آینده نزدیک با انبوهی از فارغ‌التحصیلان اسمی و کاغذی تئاتر سر و کار داشته باشیم یا گروهی که هنر تئاتر را بخوبی و تمام و کمال از استادانشان فراگرفته‌اند؟

4 ـ حداقل یک‌سوم آثار پذیرفته شده متعلق به دوستان هنرمندی است که (شخصا ارادت زیادی نیز به ایشان دارم) پست‌های مدیریتی در تئاتر ایران دارند. از مدیریت پژوهشی در حوزه هنری تا مدیریت اداری و روابط عمومی تئاترشهر و مدیریت تالار هنر و... گرچه در هنر و نگاه هنری این دوستان (که ممکن است حتی بعد از خواندن این سطور از نگارنده دلگیر شوند) هیچ حرف و حدیثی نیست، اما انصافا بهتر نبود که این دوستان تا زمانی که پست مدیریتی در حوزه تئاتر دولتی کشور دارند از شرکت در چنین جشنواره‌هایی خودداری می‌کنند یا اگر قرار بود به هنرشان بها دهند ـ که اتفاقا معتقدم بهترین کار همین است ـ عطای کار در کسوت دولتی و مدیریت را به لقایش می‌بخشیدند و به عشقشان (تئاتر) می‌پرداختند؟ حال که از این سو دوستان هنرمندم نسبت به این مساله بی‌تفاوت بوده‌اند، نگاهم را متوجه سیاستگذاران و دبیر جشنواره می‌کنم که چرا فیلترها و اهرم‌هایی را ایجاد نکرده‌اند تا همکاران مسئول بخش دولتی حداقل در چنین بخش‌های مهمی شرکت نکنند؟ این‌که هم مدیر و سیاستگذار و برنامه‌ریز باشی و هم بخواهی در رقابتی شرکت کنی ـ که به هر حال مستقیم یا غیرمستقیم در برگزاری آن رقابت نقش داشته باشی ـ به نظرم نمی‌تواند صحیح باشد !

5 ـ این جشنواره نیز با همه خوبی و بدی و فراز و نشیب‌هایش تمام می‌شود و می‌رود، اما همواره این سوال وجود داشته و دارد که چرا پس از گذشت سی و دو دوره برگزاری جشنواره‌های فیلم و تئاتر باز هم نباید شرایط و ضوابط مشخص و ثابتی وجود داشته باشد؟ چرا هنوز به روش اجرایی و سیاست مشخصی در برگزاری جشنواره نرسیده‌ایم و چرا همواره و هرسال با روی کار آمدن یک دبیر بسیاری از بخش‌ها، سیاست‌ها، جوایز و... بنا به حال و روز زمانه و سلایق شخصی و جناحی و عقیدتی و فکری دبیر دچار تغییر می‌شود و سال آتی نیز مشکلات ریز و درشت دیگری رخ می‌نماید؟ چرا هنوز نتوانسته‌ایم جشنواره‌ای سالم و بی‌حرف و حدیث برگزار کنیم و پس از سی و دو دوره همچنان در روی یک پاشنه می‌چرخد و بس؟

موخره: می‌گویند آرزو بر جوانان عیب نیست... ما که دست‌کم در این بیست و چند سال گذشته همواره نوشتیم و آرزو کردیم و انتقاد کردیم و آرزو کردیم و آرزو کردیم. اکنون که گرد پیری بر سر و رویمان نشسته، تکلیف چیست؟ آیا همچنان ‌باید آرزو کنیم؟

مصطفی محمودی ‌‌‌/‌‌‌ منتقد و مدرس تئاتر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها