در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
وی نماینده مجلس و رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجالس دوم و پنجم، نماینده مجلس خبرگان رهبری و برای مدتی وزیر اطلاعات در دولت هفتم و نیز دادستان کل کشور بوده است. از دیگر سمتهای او، فعالیت به عنوان دبیرکل گزینش کشور و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و امامت جمعه موقت شهرری است.
او سال ۱۳۸۴ کتاب خاطرات خود را منتشر کرد و بدیهی بود بخش عمدهای از این کتاب به دوره وزارت اطلاعات دری نجفآبادی اختصاص مییابد. همان دورانی که همزمان شد با قتلهای زنجیرهای و سپس به استعفای وی از وزارت اطلاعات انجامید.
در بخشی از این کتاب به ماجرای پذیرش مسئولیت وزارت اطلاعات اشاره شده و آمده است: «من در برابر توصیههایی که برای پذیرش وزارت اطلاعات من را دعوت به احتیاط کرده و خطرات پذیرش آن را گوشزد میکردند، گفتم: فرض کنید درینجف آبادی را به بهشت زهرا میبرند، ما که از شهدا عزیزتر نیستیم، اگر آبرویی هم داشته باشیم آن را در طبق اخلاص گذاشته و در راه نظام خرج کنیم.»
اما بیش از ده سال بعد از آن استعفا و حرف و حدیثهایی که درباره دوره وزارت اطلاعات دری نجفآبادی به میان آمد، یک بار دیگر نام وی در سال 88 و این بار پس از انتخابات ریاست جمهوری آن سال مطرح شد؛ وقتی او به عضویت هیات ویژه شورای نگهبان برای بازشماری 10 درصد آرای انتخابات جهت پاسخ به شبهات مطرح شده درآمد. همان هیات ویژهای که نامزدهای معترض انتخابات حاضر به همکاری با آن برای روشن شدن ابهامات مطروحه نشدند.
حالا چهار سال پس از حوادث سال 88 و در سالروز 9دی، دری نجفآبادی در گفتوگو با روزنامه جامجم، از درسهای این اتفاقات و فرصتها و تهدیدهای پیشروی دولت حسن روحانی میگوید.
او هرچند نسبت به فعال شدن برخی جریانات به گفته او فرصتطلب هشدار میدهد، اما تاکید میکند باید فارغ از چهرههای منسوب به چپ و راست، نیروهای منصف کار را در دست بگیرند تا شکافهای سیاسی موجود در کشور، اندکاندک ترمیم شود.
چهار سال پس از حوادثی که در سال 88 کشور را با مشکلات بسیاری روبهرو کرد، اگر بخواهیم از زاویه امروز به رخدادهای آن سال نظر بیفکنیم، فکر میکنید خاطرههای تلخ آن چه درسهایی برای امروز دارد؟
حوادث سال 88 مایه تاسف است. همه دلسوزان این کشور که دلشان برای منافعملی، اقتدار کشور و اسلام و انقلاب میسوزد، از آن حوادث رنجیدند. کاش آنچه رخ داد در آن سطح نبود یا طی هشت ماه استمرار نداشت. این ضایعه باعث تضعیف دوستان و امید دشمنان شد که باید به بررسی عمیق آن پرداخت.
متاسفانه تاکنون به ابعاد منطقهای این حوادث کمتر پرداخته شده است، اما به نظر من کشورهای منطقه از این اتفاقات تاثیر گرفتند. مثلا شما نگاه کنید به انتخابات عراق که پس از وقایع 88 رخ داد. خب میبینیم آنجا علاوی 91 رأی میآورد، در حالی که مالکی تنها 89 رأی دارد. این متاثر از شرایط ایران بود و هرچند علاوی عملا موفق به تشکیل دولت نشد، اما اگر میتوانست نتیجهای جز روی کار آمدن یک دولت لاییک متمایل به غرب در همسایگی ما نداشت. دولتی که سیاستش به سمت سازشکاری در قبال همه مخالفان ایران و نیز مرتجعان منطقه دنبال میشد.
یعنی رأی پایینتر نوریالمالکی از علاوی در آن مقطع تحت تاثیر حوادث پس از انتخابات 88 در ایران بود؟
بله، اینها تاثیر داشت و اگر این روند ادامه مییافت، هم به زیان مصالح ملی ما بود و هم به ضرر منافع مردم عراق. همچنین میتوانست به افزایش مشکلات میان همسایگان و دامن زدن به مسائل قومی و نژادی منجر شود. بنابراین نه فقط این نمونه، بلکه بخشی از حوادث منطقهای را باید تحت تاثیر مسائلی که در ایران بهوجود آمد، بررسی کنیم.
همین پیامدهای منطقهای حوادث یادشده بود که باعث شد بیرون از مرزها بهطور ویژه اتفاقات رخ داده در تهران مورد توجه قرار گیرد؟
در آن مقطع دشمن فکر کرد از این آتش به پا شده، کبابی برایش درست خواهد شد. برای همین بود که به این آتش دامن زدند و غربیها هم بر آن دمیدند که به هر حال آثاری هم داشت. به همین علت تاکید دارم آنچه رخ داد، یک گناه نابخشودنی بود.
البته مشارکت بالای مردم در انتخابات سال 88 میتوانست تاثیرات متفاوتی بر تعاملات بینالمللی بگذارد... .
بله، اصل مشارکت مردم و استقبال از انتخابات خیلی مهم بود. این که 85 درصد مردم در انتخابات حضور پیدا کنند میتوانست بر شرایط بینالمللی ما تاثیرات بسیاری بگذارد. این حضور کمنظیر، یک گل بینالمللی بود که مردم وارد دروازه مخالفان جهانی ایران کردند. در آن پیروزی اولیه، همه نقش داشتند، هم سبز و هم سیاه و هم سفید و خلاصه همه بودند. آن حضور باعث تحکیم اقتدار ملی ایران میشد و باید این برگ برنده خود را بخوبی مورد استفاده قرار میدادیم و در بازار سیاست عرضه میکردیم، اما خب شما دیدید بهجای درک این شرایط، عدهای به دعواهای سیاسی پرداختند و در داخل بر این فضا دامن زده شد و کشور به دست خودمان دچار مشکل شد!
در واقع تبدیل شد به گل به خودی... .
بله، دقیقا همین طور است. این همان خطای غیرقابل بخشش است. این حضور باید خاری میشد که برای همیشه در چشم دشمنان میرفت، اما خب نگذاشتند.
در مورد اقداماتی که برای رفع شبههها انجام شد توضیح میدهید؟ آیا کار دیگری میشد انجام داد که انجام نشده باشد؟
برای بررسی همه مسائلی که مطرح میشد اقدام شد. شورای نگهبان هیات ویژهای منصوب کرد. من بودم، آقای ابوترابی بود، آقای رحیمیان، دکتر افتخار جهرمی، دکتر ولایتی، آقای حدادعادل و برخی دیگر از آقایان. صندوقها را بازشماری کردیم حتی مهلت این رسیدگی هم تمدید شد، خب دیدیم تخلفی آنچنان که نتایج انتخابات را تغییر دهد، وجود نداشته، اما اغتشاشگران همچنان به اقدامات خود ادامه دادند، اقداماتی که همه موجب خسارت بود و موجب طمع شد.
اگر تلاشهایی که اشاره کردید بخوبی صورت گرفت، چرا این مشکلات ادامه یافت؟
خب آقایان حتی محدود به این اعتراضات نماندند، بلکه ادعاها تبدیل شد به اردوکشی خیابانی و شروع کردند به شبنامهنویسی. چرا؟ چون رسانههای بیگانه دامن زدند. برای آن که میخواستند مصالح ملی ما آسیب ببیند. در این هشت ماه، کشور مثل هشت سال زمان جنگ آسیب دید و دچار نابسامانی شد. برای همین است که این دوره زمانی را دلخراش میدانند.
البته به این نکته هم باید توجه کنید که اردوکشیهای خیابانی فقط به تهران محدود بود. در دیگر شهرهای ما مسالهای نبود. آنها که این وقایع را ملی قلمداد میکنند باید توجه کنند در دیگر نقاط کشور مسالهای نداشتیم، بلکه تهران اصل بود. مثلا من که آمدم استان مرکزی، اینجا اصلا مشکلی نداشتیم. این که تهران هم با مشکل روبهرو شد دلیل داشت که اشاره کردم. رسانههای بیگانه نقش داشتند. هم موجآفرینی کردند و هم موجسواری. عدهای هم تحت تاثیر قرار گرفتند. خلاصه کار تا آنجا پیش رفت که شعارهایی در حمایت از آمریکا و اسرائیل سرداده شد و وقتی مردم چنین روندی را مشاهده کردند، در نهم دی به خیابان آمدند و نقشههای دشمن نقش بر آب شد. آنها فکر میکردند میتوانند از ایران یک اکراین، گرجستان یا حتی مصر و سوریه بسازند، اما مردم که آمدند، دشمن دید نمیتواند. از عاشورای 88 تا حضور مردم در 9 دی سه روز فاصله شد و طی این مدت، همه جا در اعتراض به آنچه در تهران رخ داد، راهپیمایی برگزار شد، تا آنجا که پیشنهاد کردیم راهپیمایی سراسری برگزار شود.
یعنی شما برای اولین بار پیشنهاد برگزاری راهپیمایی سراسری را به شورای تبلیغات اسلامی دادید؟
از طرف ما پیشنهاد شد، اما خب حتما از نقاط دیگر کشور هم پیشنهاد کرده بودند. همین برگزاری راهپیمایی سراسری خودش بیعتی دوباره شد با ولایت فقیه و اعلام تبری از آمریکا. مردم در 9 دی نشان دادند به ارزشهای انقلابی پایبندند و در پای مصالح ملی و اقتدار کشورشان ایستادهاند.
یعنی 9 دی بازگشت به همان حضور پرشور مردم در روز انتخابات بود. همه جریانهای سیاسی در این روند بازگشت مشارکت داشتند؟
انتظار این بود که پس از توهین به مقدسات در روز عاشورا، همه جریانها و اقشار عکسالعمل نشان میدادند و نسبت به اهانت به مقدسات، امام(ره) و رهبری اعتراض میکردند. بخصوص آنها که در داخل مدعی حمایت از خط امام(ره) بودند چرا روی لجبازیها ایستادند و حرفهای خود را ادامه دادند؟ اینها باید از مواضع غیراصولی کوتاه میآمدند و عذرخواهی میکردند، نه آن که همچنان فشار بیاورند. چالش همینها بود. زیان در همین رفتارها بود که باعث شد دشمن امیدوار شود. این که میگویید وقایع آن سال چه درسهایی داشت برای امروز، درسها همین است که باید جمعبندی و تجربه شود برای ما.
شما ضعف نظام حزبی در ایران را تا چه اندازه در وقوع فتنه 88 دخیل میدانید؟ برخی میگویند نبود احزاب قدرتمند باعث شد پس از انتخابات 88 افراطیون در صحنه سیاست میدانداری کنند. شما موافق هستید ضعف نظام حزبی باعث رادیکالیزه شدن فضای سیاسی شد؟
مگر ترکیه یا آمریکا نظام قدرتمند حزبی ندارند؟ خب آنجا هم همین درگیریها و اعتراضات خیابانی تازه شدیدتر از آنچه در کشورمان داشتیم رخ داد... .
اما سال 88 ما شاهد بروز و ظهور جریاناتی با شعارهای تند هستیم که در قالب هیچیک از احزاب کشور قرار نمیگیرند. یعنی درست است که بعضی گروهها حمایتها و همراهیهایی داشتند، اما شعارهای افراطی، شعارهای رسمی هیچ یک از گروههای سیاسی شناخته شده کشور نبود. شاید اگر احزاب فراگیری بودند که دیدگاههای عمومی را بهطور کامل پوشش میدادند، آن گاه مهار اعتراضات سادهتر میشد... .
خب، اگر دو حزب قدرتمند داشتیم در کشور، ممکن است پیامد اتفاقات صورت گرفته کاهش مییافت، اما حرف من این است در کشورهایی که نظام حزبی قدرتمندی دارند هم چالشهای سیاسی کم نیست. باز هم به ترکیه و اعتراضات چندی پیش در آن اشاره میکنم.
مثلا وقایع میدان تقسیم؟
بله، آن درگیریها شدید بود.
اما احزاب میتوانند با نقد درست وضع موجود، انرژیها را تخلیه کنند و نگذارند کار به درگیری خیابانی و رفتارهای غیرقانونی بکشد.
بله، بهشرطی که احزابی با برنامههای مدون وجود داشته باشند که نگذارند دشمن امیدوار شود. یعنی یک حزب بر سر کار باشد و حزبی هم در سایه نظارت کند و نقد صحیح انجام دهد، اما آیا الان شرایط ایران این گونه است؟ در ایران پس از انقلاب بجز حزب جمهوری اسلامی، فعالیت بقیه گروههایی که به نام حزب فعالیت میکردند و میکنند، همگی جای تامل دارد. معمولا باند هستند، نه حزب. تعدادی انگشتشمار دور هم جمع میشوند و میشوند راست یا چپ و از این نامها میگذارند روی خودشان. در چنین شرایطی فقط منافع باندی در اولویت قرار میگیرد که خب این نوع فعالیت سیاسی جواب نمیدهد. ما در حال حاضر حزب به معنی واقعیاش میخواهیم نه تعدادی باند قدرت.
شاید برای همین دولت جدید با شعار تقویت احزاب آمده است...
پس از همین انتخابات هم میبینیم باز در زیرمجموعهها، عدهای به دنبال منافع باندی خودشان هستند. عدهای اصلا مصالح ملی را دنبال نمیکنند. مثلا در پرونده هستهای که دشمن در کمین است، شما ببینید چقدر کمک میشود.
با توجه به این که بخشی از معترضان چهار سال قبل در انتخابات امسال از سیاست تحریم انتخابات دفاع میکردند، آیا حضور میلیونی مردم در انتخابات خرداد امسال را مصداق شکست این جریانات در انتخابات ریاست جمهوری 92 میدانید یا به نظر شما نتیجه این انتخابات باعث شد جریان یادشده به دلیل گشایش فضا قدرت گیرد؟
بگذارید من اینجا به این نکته اشاره کنم؛ آنها که هنوز خود را طلبکار میدانند باز هم اشتباه میکنند. نباید از یاد ببریم چه شرایطی به خلق حماسه سیاسی در انتخابات امسال منجر شد. مواضع رهبر معظم انقلاب تاثیرات زیادی داشت. این که رهبر انقلاب چند بار تکرار میکنند و همه هم میدانند نظری در انتخابات ندارند، تصریح میکنند شخص خاصی در نظرشان نیست. تاکید دارند رای مردم حقالناس است یا مثلا نکتهای را با چنین مضمونی میفرمایند حتی کسانی که ما را نمیخواهند، اما دلشان برای ایران میسوزد، برای منافع کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند، خب این فرمایشات، تاثیر کمی بر انتخابات نگذاشت. باعث شد همه بیایند. همه میآیند برای تامین مصالح سرزمین آبا و اجدادیشان. تاکید مراجع بزرگوار تقلید نیز بر حضور مردم قطعا موثر بود.
علاوه بر این، مواضع دیگر افراد مانند آقای هاشمی هم اثرگذار بود و باعث شد مردم به صحنه بیایند. مواضع آقای روحانی هم همینطور، اینها قابل قدردانی است و موجب وفاداری به نظام شد. نتیجه انتخابات هم برخلاف برخی تحلیلها از تقویت نظام مقدس جمهوری اسلامی نشان داشت. آقای روحانی هم عضو جامعه روحانیت مبارز هستند، هم نماینده مردم در مجلس خبرگان رهبری، هم در شورای عالی دفاع بودهاند و هم در شورای عالی امنیت ملی. بنابراین مورد اعتماد است. شعار اعتدال ایشان هم در انتخابات خیلی موثر بود. با وجود این هنوز برخی به دنبال فرصت طلبی هستند، اما مسئولان فریب اینها را نمیخورند. من و آقای روحانی در شورای عالی امنیت ملی بودیم. یادمان نرفته است سال 78 و 88 چه اتفاقاتی رخ داد و چگونه با افکار عمومی بازی شد. خب اینها الان هم هستند. اصولا پس از ارتحال حضرت امام(ره) تعدادی از سیاسیون در هر شرایطی شروع کردند به موضعگیری در مقابل رهبری. اینها همان افرادی بودند که رهبری امام(ره) را کاریزماتیک میدانستند و منظورشان این بود که این رهبری دیگر تکرار نمیشود و خلاصه اسلام فقاهت را قبول نداشتند.
با وجود فعالیت این افراد به تعبیر شما فرصت طلب، فکر میکنید شعار اعتدال رئیسجمهور میتواند شکافهای سیاسی ناشی از حوادث سال 88 را ترمیم کند؟
بله، اما شرط دارد. شرط آن هم این است که دستورالعملی باشد که افراطیها کار را دستشان نگیرند. اینها دست برنمیدارند و این خوب نیست که محور قرار گیرند. بنابراین افراد منصف باید بیایند در رأس کار که خطوط اصلی را رعایت کنند. مهم نیست چپ باشند یا راست، مهم این است که تعهد دینی داشته باشند و به معنای واقعی، ارزشی باشند. اگر اینها محور قرار گیرند، هم برای کشور خوب است و هم موجب خرسندی رهبری میشود و هم به ملت و نظام خدمت میکنند و برای خدمت، نه قدرت تلاش خواهند کرد.
به عنوان کسی که سابقه حضور در وزارت اطلاعات را دارید، فکر میکنید در حال حاضر باید مهمترین اولویت وزارت اطلاعات چه باشد و این نهاد امنیتی چگونه به ایجاد همدلی در جامعه کمک کند؟
باید تجربههای چهار سال گذشته را بخوبی بررسی کند و مشخص شود چه کسانی بهانه گرفتند. تعداد این افراد کم است، اما مدعی هستند. از خط امام(ره) میگویند، اما پایبند به آن نیستند. ما در وزارت اطلاعات نکته مهمی را مورد توجه قرار میدادیم که همان حفظ رابطه مهم، راهبردی و مناسب میان رئیسجمهور و رهبری است. این رابطه کلیدی است و باید از آن صیانت شود. مرز دشمن و غیردشمن هم در چنین عرصههایی مشخص میشود. علاوه بر این، وزارت اطلاعات در شرایط حاضر وظیفه دارد بخوبی روند آینده در عرصه سیاست را رصد کرده، رخدادها را پیشبینی کند. اینها در کنار اقدامات لازم در حوزههای مختلف باید مدنظر وزارت اطلاعات باشد و زمینههای لازم را برای تصمیمسازی حکیمانه و خردمندانه فراهم آورد تا براساس اطلاعات صحیح امکان تصمیمگیری و اقدام برای مسئولان فراهم بشود.
با توجه به این که هماکنون مذاکرات هستهای میان ایران و کشورهای 1+5 در جریان است، فکر میکنید اختلافات احتمالی داخلی چه تاثیری بر روند این گفتوگوها دارد؟
قطعا در هر شرایطی حفظ انسجام لازم است. در مذاکرات هستهای هم که اشاره کردید، باید پشت سر رهبری گام برداریم و تیم مذاکرهکننده هم دقت کند مصالح ملی رعایت شود. نباید فراموش کنیم طرف مقابل میخواهد خواست خود را تحمیل کند یا مثلا تفسیر خود را از بدهبستانها ارائه دهد. با وجود این باید دقت کرد بازی برد ـ برد واقعا محقق شود. برد ـ برد البته در عمل و در نتایج باید بروز یابد، نه این که تنها در قالب شعار تکرار شود و همزمانی اقدامات ما با رفع تحریمها خیلی مهم است.
فکر میکنید با توجه به گام اولی که ایران و 1+5 برای رسیدن به یک تعامل پایدار بر سر پرونده هستهای کشورمان برداشتهاند، میتوان چشمانداز روشنی را پیش روی این مذاکرات دید؟
ما امیدواریم. مذاکرهکنندگان ما هم باید از خدا کمک بگیرند و بدون از دست دادن فرصت، از پیچیدگیهای موجود در این مسیر سریع عبور نکنند و با دقت و استفاده از شیوههای متنوع منافع ملیمان را پیگیری کنند. البته مردم در انتظار نتیجه مثبت، سازنده و پیشرو هستند نه گزارش صرف و برادران از هر طیف نباید فشار بر گزارش یا شتاب در گزارش دادن را دنبال کنند. بلکه دقت و تامین قطعی حقوق ملت و هوشیاری در برابر نقشههای پشتپرده باید مورد عنایت جدی قرار گیرد. خداوند به همه ما توفیق خدمت عنایت فرماید. انشاءالله.
پدرزن و داماد
دری نجفآبادی، به واسطه سوابق و عملکردش در جمهوری اسلامی، چهره شناختهشدهای است. وی پیش از آغاز ریاست آیتالله املی لاریجانی در قوه قضائیه و انتصاب غلامحسین محسنی اژهای به عنوان دادستان کل کشور، این مسئولیت را بر عهده داشت و عهدهداری مسئولیت وزارت اطلاعات در یکی از پرحاشیهترین دوران کاری این وزارتخانه نیز در کارنامه او دیده میشود. دری نجفآبادی چند سالی است که به نمایندگی ولی فقیه در استان مرکزی منصوب شده و نماز جمعههای شهر اراک به امامت او اقامه میشود.
از زمان فراغت وی از مسئولیتهای اجرایی، در سالهای قبل کمتر مورد توجه رسانهها قرار داشت تا این که دولت جدید روی کار آمد. البته در دولت جدید، مسئولیت دری نجفآبادی تغییری نکرده و وی همچنان فعالیت خود را به عنوان نماینده ولی فقیه در استان مرکزی انجام میدهد، اما آنچه، نگاه برخی رسانهها را متوجه او کرده، حضور داماد او در حلقه نزدیکان رئیسجمهور است.
حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی رئیسجمهور که یکی از چهرههای تاثیرگذار در دولت است داماد دری نجفآبادی است.
آشنا که همچون پدر همسر خود فعالیت در حوزههای امنیتی و اطلاعاتی را در کارنامه خود دارد بتازگی در گفتوگویی با یک نشریه از آشنایی خود با حسن روحانی در جریان رفع حصر آیتالله منتظری خبر داده و گفته این آشنایی به واسطه آیتالله دری نجفآبادی رقم خورده است، یعنی آشنا از طریق او برای ارائه مشورت به حسن روحانی برای حل این مشکل معرفی شده است.
دری نجفآبادی ازجمله چهرههای شاخصی است که کتاب خاطرات خود را منتشر کرده است. در این کتاب که به همت مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده میتوانید مروری داشته باشید به برخی مناسبات میان چهرههای سیاسی در دولت اصلاحات.
تصدی وزارت اطلاعات یکی از فرازهای این کتاب است که نشان میدهد چگونه چهرهای برخاسته از جناح راست سیاسی به کمک رئیسجمهوری چپگرا میرود تا به بنبستی که در آن قرار گرفته است، پایان دهد.
مصطفی انتظاری هروی / گروه سیاسی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد