خراسان:نقاط ضعف و قوت لایحه بودجه ۹۳
«نقاط ضعف و قوت لایحه بودجه ۹۳»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی عرفانیان است که در آن میخوانید؛اولین لایحه بودجه دولت تدبیر و امید دیروز در موعد مقرر قانونی توسط رئیس جمهور تقدیم مجلس شورای اسلامی شد.
بودجه ۹۳ در شرایطی برای اولین بار در موعد قانونی طی چند سال گذشته به مجلس ارسال شد که رویه ناصواب ارائه بودجه با تأخیر به مجلس طی این سال ها فرصت کافی برای بررسی کارشناسی توأم با دقت نظر را از نمایندگان مجلس سلب کرده بود.
لایحه بودجه به عنوان سند دخل و خرج دولت و تبیین کننده رویکرد قوه مجریه در چگونگی تخصیص منابع به بخش های مختلف در شرایط ویژه فعلی اقتصاد ایران از 2 منظر حائز اهمیت است، اولین موضوع این که در شرایط تورم 40درصدی فعلی بودجه تشدید کننده فضای تورمی حاکم بر اقتصاد ایران نباشد و دومین موضوع تبدیل کردن بودجه از ابزار تعمیق کننده رکود در شرایط فعلی به تحریک کننده رشد اقتصادی.
پر واضح است در شرایط فعلی ودر سایه تمهیدات در نظر گرفته شده برای بازگشت ثبات به اقتصاد که خوشبختانه تورم سیر نزولی آغاز کرده است هر گونه خطا در اتخاذ سیاست های پولی و ارزی که چارچوب سالانه آن در لوایح بودجه منعکس می شود منجر به بازگشت اقتصاد به شرایط تورمی خواهد شد.
از سوی دیگر به دلیل تأثیرپذیری بسیاری از بخش های کشور از جمله صنایع و واحدهای تولیدی از اثرات تحریم های ظالمانه و همچنین در تنگنا قرار گرفتن منابع بانکی و کاهش قابل توجه درآمدهای نفتی، بودجه سال آینده باید مولفه های لازم برای تسهیل شرایط سرمایه گذاری و تحرک بخشی به واحدهای تولیدی کشور را نیز داشته باشد.
بررسی اجمالی آمار و ارقام لایحه بودجه ۹۳ نشان می دهد که دولت در تدوین بودجه سال آینده با خوش بینی نسبت به افزایش درآمدهای فروش نفتی، میزان پیش بینی شده برای فروش نفت و میعانات نفتی و گازی را افزایش داده است. این پیش بینی گر چه با نگاه خوشبینانه به رفع تحریم ها در دورهای بعدی مذاکرات است اما در صورت به نتیجه نرسیدن این مذاکرات می تواند به پاشنه آشیل بودجه نیز تبدیل شود. سقف کل بودجه پیش بینی شده برای سال آینده که ۷۸۳ هزار میلیارد تومان است نسبت به سقف بودجه امسال رشد 7.7 درصدی را نشان می دهد که نشان از پرهیز دولت از انبساطی شدن بودجه کل با توجه به تورم حدود ۴۰ درصدی حاکم بر کشور می باشد و از منظر کارشناسان اقتصادی نوعی پرهیز هوشمندانه از تشدید تبعات تورمی ناشی از بزرگ شدن بودجه محسوب می شود.
سقف بودجه عمومی کشور در لایحه پیشنهادی ۹۳ دولت ۱۹۵ هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده که اگر چه نسبت به رقم مصوب بودجه عمومی امسال که معادل ۲۱۰ هزار میلیارد تومان می باشد کاهش یافته اما نسبت به عملکرد امسال که در خوشبینانه ترین حالت عملکرد بودجه عمومی ۱۰۰ هزار میلیارد تومان خواهد بود رشدی حدود ۵۰ درصدی را نشان می دهد که معمولاً سقف بودجه باید ۲۰ درصد بیشتر از عملکرد بودجه سال قبل باشد.
از جمله نکات مهم تر لایحه بودجه رشد بودجه جاری سال آینده نسبت به عملکرد امسال است که حدود 11.7 درصد و رشد بودجه عمرانی نسبت به عملکرد امسال حدود ۲۴۰ درصد می باشد که نشان دهنده تمایل وافر دولت برای کاستن از انبوه پروژه های عمرانی نیمه تمام در کشور و پرهیز از رشد سرسام آور هزینه های جاری متناسب با تورم می باشد.
در مجموع چنانچه بخواهیم با توجه به ارقام پیشنهادی دولت در لایحه بودجه ۹۳ نقاط ضعف و قوت این لایحه را دسته بندی کنیم می توانیم به موارد ذیل اشاره کنیم.
۱ - بارزترین ویژگی مثبت لایحه بودجه پرهیز از تشدید تبعات تورمی از ۲ مسیر ایجاد کسری بودجه و انبساطی بودن بودجه است. سقف کل بودجه ۹۳ نسبت به سال جاری رشد حدود ۸ درصدی دارد که واقع بینانه و در راستای کاهش تحریک تورمی از ناحیه بودجه می باشد.
۲ - در لایحه پیشنهادی بودجه ۹۳ شاخص ترین درآمدهای غیرنفتی نظیر درآمدهای مالیاتی به گونه ای پیش بینی شده که تحقق آن ها دور از دسترس به نظر می رسد. تحقق حدود ۶۷ هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی در سال آینده در شرایطی که امسال 45.8 هزار میلیارد تومان در قانون بودجه در نظر گرفته شده و رشد حدود ۴۴ درصدی دارد این بخش را با تردید روبه رو ساخته است.
۳ - حجم حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومانی انبوه پروژه های عمرانی نیمه تمام در کشور از یک سو و فزاینده شدن نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده از سوی دیگر دولت را به سمت سیاست افزایش حدود ۲۴۰ درصدی بودجه عمرانی سوق داده است هر چند این رقم بودجه عمرانی کمی بلند پروازانه به نظر می رسد اما برای رهایی از رشد منفی اقتصادی و تحرک اقتصاد ایران امری اجتناب ناپذیر و از ویژگی های مثبت بودجه در شرایط فعلی اقتصاد ایران تلقی می شود.
۴ - توجه ویژه به افزایش سرمایه گذاری در پارس جنوبی و برنامه ریزی برای بهره برداری کامل از ۴ فاز پارس جنوبی و همچنین افزایش قابل توجه بودجه شرکت های دانش بنیان را می توان از دیگر نقاط قوت بودجه پیشنهادی دولت دانست.
۵ - کاهش درآمد دولت از ناحیه واگذاری های اصل ۴۴ به بخش خصوصی و همچنین کاهش انتشار و فروش اوراق مشارکت در سال آینده را در شرایط فعلی که اقتصاد کشور در رکود به سر می برد و نیاز روز افزونی به سرمایه گذاری در بخش های مختلف احساس می شود را می توان یکی از نقاط ضعف های بودجه پیشنهادی دانست.
۶ - افزایش وابستگی بودجه به نفت در شرایطی که امسال وابستگی بودجه به نفت حدود ۶۳ هزار میلیارد تومان است و بودجه پیشنهادی دولت برای سال آینده این رقم را حدود ۸۰ هزار میلیارد تومان در نظر گرفته است را می توان از جمله دیگر نقاط ضعف لایحه بودجه ۹۳ دانست.
در مجموع مهمترین و بزرگترین نقطه ضعف بودجه پیشنهادی ۹۳ را می توان نگاه خوش بینانه به افزایش درآمدهای فروش نفت در سال آینده دانست که البته این پیش بینی با هر گونه بن بست در شرایط مذاکرات آتی هسته ای ایران با کشورهای گروه (۱+۵) کل بودجه را دستخوش تغییرات ناخوشایندی خواهد کرد، اما تلاش برای افزایش بودجه عمرانی را می توان اقدامی برای خروج اقتصاد از رکود دانست.
کیهان:چرا جدی نباشند؟!
«چرا جدی نباشند؟!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانید؛ابتدا باید گفت در این واقعیت تردیدی نیست که تیم مذاکرهکننده کشورمان، فرزندان انقلاب و افرادی مورد اعتماد و اطمینان هستند و این روزها انجام ماموریت خطیر و تعیینکنندهای را بر عهده دارند که حمایت و پشتیبانی از آنان را به یک وظیفه دینی و ملی تبدیل کرده است. اما، فرزندان یک خانواده و افراد قابل اعتماد هم میتوانند علیرغم نیت پاک و انگیزه خدمتی که دارند، دچار «خطا» شوند بی آن که خطای آنها به اعتماد و اطمینان ملت نسبت به آنان خدشهای وارد کند. در این حالت، نقد برخی از مواضع و عملکرد تیم هستهای کشورمان، نه فقط «تضعیف» تیم مذاکرهکننده نیست بلکه، اگر نقدها، منصفانه، دلسوزانه و همراه با ارائه دلیل و سند باشد، میتواند به جبران خطا و تصحیح عملکرد منجر شود و این، به مفهوم و معنای حمایت و تقویت اعضای گروه مذاکرهکننده است. همین جا باید گفت؛ شواهد و قرائن فراوانی در دست است که نشان میدهد اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 بعد از ناکامی در فتنه یادشده، پروژه ضربه زدن به نظام اسلامی را در پوشش دروغین حمایت از دولت آقای روحانی و ادعای منافقانه پشتیبانی از تیم هستهای کشورمان، دنبال میکنند و دقیقا به همین علت، اصرار دارند هرگونه نقد دلسوزانه و خیرخواهانه را به حساب مخالفت و دشمنی با دولت کنونی و تیم هستهای برخاسته از آن بنویسند.
با این مقدمه که ماهیت و انگیزه نقدهای کیهان را توضیح میدهد، اشاره به دو نکته درباره روند مذاکرات هستهای را که این روزها شاهد بودهایم، ضروری میدانیم؛
اول: اظهاراتی که مقامات رسمی آمریکا، انگلیس و فرانسه در جریان مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5 بر زبان و قلم آوردهاند، اگرچه کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که آمریکا و متحدانش قابل اعتماد نیستند ولی این بیاعتمادی را نباید و نمیتوان در نقض برخی از مفاد توافقنامه ژنو جستجو کرد، چرا که با جرأت میتوان گفت توافقنامه ژنو علیه موجودیت برنامه هستهای کشورمان تهیه و تنظیم شده است، بنابراین بدیهی است که برخلاف آنچه این روزها در شماری از محافل و مجامع سیاسی داخلکشور بر سر زبانها و قلمهاست، حریف کمترین دلیلی برای نقض توافقنامه نمیبیند و نقض هیچیک از مفاد آن را به سود خود ارزیابی نمیکند!
مراجعه به متن این توافقنامه - نسخه اصلی و نه، به قول آقایان ظریف و عراقچی، نسخه «FACT SHEET» منتشر شده از سوی کاخ سفید - به وضوح نشان میدهد که جای جای آن، با هدف نهایی توقف کامل فعالیت هستهای ایران اسلامی طراحی شده است که در یادداشت روز کیهان 11/9/92 و با عنوان «نه کلاهک، نه کلاه» به موارد مستندی از آن اشاره شده بود.
بنابراین سخن از عهدشکنی و نقض پیمان آمریکا و متحدانش درباره متن توافقنامه ژنو نیست، چرا که حریف با زرنگی - بخوانید موذیگری - و با بهرهگیری از کم دقتی و غفلت تیم مذاکرهکننده کشورمان، هدف نهایی خود را که تضعیف و نهایتا توقف برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران است، در بندهای اصلی توافقنامه گنجانده است. از این روی آمریکا و متحدان اروپاییاش باید خیلی ناشی و تازهکار باشند که بخواهند این توافقنامه و یا بخشها و بندهایی از آن را نادیده گرفته و نقض کنند.
آقای دکتر ظریف، وزیر محترم امور خارجه کشورمان در جمع ایرانیان مقیم امارات گفته است «خانم کاترین اشتون با من تماس گرفت که اطمینان بدهد کشورهای 5+1 نسبت به اجرای تعهداتشان جدی هستند»! که باید پرسید؛ چرا جدی نباشند؟ و اساساً با توجه به متن توافقنامه باید هم بر انجام بیکم و کاست آن اصرار و تأکید داشته باشند. به بیان دیگر، این حریف است که باید نگران پایبندی ایران به مفاد توافقنامه ژنو بوده و این دغدغه جدی را داشته باشد که مبادا جمهوری اسلامی ایران، از اجرای آن خودداری ورزیده و همه آنچه را که آمریکا و متحدانش از نشست نیویورک تا اجلاسهای ژنو 2 و ژنو 3 رشته بودند، پنبه کند، که صد البته باید هم چنین کند.
و اما، غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و متحدان اروپاییاش از آنجاست که در جریان مذاکرات نیویورک و ژنو 2 و 3، از تلاش برای رسیدن به یک راه حل مرضیالطرفین سخن گفته و اطمینان داده بودند که حق قانونی ایران در برخورداری از فعالیت هستهای صلحآمیز را مطابق مفاد NPT و پادمانهای مربوطه محترم میشمارند- اظهارات اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل و جانکری و وندیشرمن در جریان مذاکرات- ولی برخلاف در باغ سبزی که نشان داده و اطمینان عزیزان مذاکره کننده کشورمان را جلب کرده بودند، با شارلاتانیزم دیپلماتیک و بهرهگیری از بازی «پلیسخوب و پلیس بد» که تظاهر اسرائیل به مخالفت با توافقنامه بخش اصلی آن بود، متن توافقنامه را به گونهای تنظیم کردهاند که اگر به همان روال به اجرا درآید، توقف برنامه هستهای صلحآمیز ایران اسلامی را درپی خواهد داشت و یا نهایتاً، از برنامه هستهای پیشرفته و بومی کشورمان، فقط فعالیتی در حد و اندازه آزمایشگاهی- و نه صنعتی- باقی میماند! و البته آنگونه که حریف وعده داده است، دسترسی به 7 میلیارد دلار از 100میلیارد دلار دارایی مسدود شده ایران، امکانپذیر خواهد بود که در مقابل آنچه دادهایم یا قرار است بدهیم، بسیار ناقابل است. دیروز اوباما در جمع صهیونیستهای مرکز «سابان» با غرور و تکبر به شرح موفقیتهای خود در مذاکرات هستهای با ایران پرداخت و گفت «کاری که ما کردیم این بود که کمی شیر آب را باز کردیم و همانطور که گفتم؛ حداکثر 7 میلیارد از 100 میلیارد دلار دارایی آنها که در نتیجه تحریمهای ما مسدود شده است، آزاد خواهد شد... اگر ما بتوانیم به همان روشی که رونالد ریگان با جماهیرشوروی مذاکره میکرد و در ضمن آنها را به چالش میکشید، درباره برنامه هستهای ایران مذاکره کنیم، در نهایت بر آنها پیروز میشویم»!
دوم: وزیر امور خارجه کشورمان در جمع دانشجویان دانشگاه تهران و در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان که انتقاداتی به توافقنامه ژنو داشت و از فراوانی آنچه دادهایم در مقابل ناچیز بودن آنچه گرفتهایم گلایه میکرد، گفت؛ غربیها از چهارتا تانک و موشک ما نمیترسند بلکه از مردم ایران میترسند. که تا اینجا، سخن سنجیدهای است، و بلافاصله افزود «آیا آمریکا که میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد، از سیستم دفاعی ما میترسد»؟! این اظهارنظر نسنجیده از سوی وزیر خارجه کشور و دیپلمات ارشد تیم مذاکرهکننده، جز بالا بردن دستها به نشانه تسلیم در مقابل تهدید نظامی حریف، مفهوم دیگری ندارد. البته جناب ظریف دو روز بعد سعی کرد اظهارات آن روز خود را تصحیح کند ولی دیگر کار از کار گذشته بود و دشمن پیام تسلیم را گرفته بود! آقای ظریف باید به این نکته بدیهی توجه میکردند که مردم مسلمان این مرز و بوم در جریان جنگ تحمیلی 8 ساله با دست خالی در مقابل حمله نظامی مشترک همه قدرتهای جهانی ایستاده و پیروز از میدان بیرون آمدهاند. بدیهی است دشمن به خوبی میداند که کانون قدرت نظام کجاست و به همین علت از اظهارات وزیر خارجه کشورمان تنها برای توهمپراکنی درباره ضعف جمهوری اسلامی ایران استفاده میکند- که در سطح گستردهای چنین کرد- و نه به عنوان دیدگاهی که برخاسته از کانون اصلی قدرت و اقتدار نظام است. دشمن بارها رجز خوانده است که «گزینه نظامی» روی میز است و پاسخ پرصلابت گرفته است که هیچ غلطی نمیتواند بکند. اما، اظهارات وزیر محترم امور خارجه، اگرچه بعدها سعی در اصلاح آن داشت، یک خطای پر آسیب بوده است که انتظار میرود از تکرار آن جلوگیری شود. همانگونه که اظهارنظر آقای دکتر روحانی رئیس جمهور محترم کشورمان درباره «خالی بودن خزانه»، زیانبار و غیرقابل توجیه بوده و هست. ایشان هم در جلسه رأی اعتماد مجلس به وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان تلاش کرد خطای یاد شده را جبران کند ولی...
گفتنی است که در ادبیات گفتمانی و مخصوصا در عرصه دیپلماتیک، وقتی سخنی گفته و یا مطلبی نوشته میشود، آنچه مخاطب از آن برداشت میکند، ملاک است و نه منظور دیگری که احتمالا گوینده یا نویسنده در نظر داشته است و دقیقا از همین روی اظهارنظر آقای ظریف که ادعای مالکیت امارات بر جزیره ابوموسی را قابل گفتوگو دانسته بود نیز نسنجیده و از یک دیپلمات انتظار نمیرفت.
و بالاخره؛ اگر حریف این پیام را دریافت کند که خزانه کشور خالی است! و سیستم دفاعی نظام با پرتاب یک بمب منهدم میشود! و حق مالکیت قطعی ایران بر جزیره ابوموسی قابل گفتوگو است! و... چه انتظاری میتوان داشت که مارش پیروزی نزند و تیم مذاکرهکننده کشورمان را دست خالی تصور نکند و...!
جمهوری اسلامی:پیوستهای لایحه بودجه 93
«پیوستهای لایحه بودجه 93»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛روز گذشته، رئیسجمهور لایحه بودجه سال 93 را با دو روز تأخیر نسبت به موعد تعیین شده در آئین نامه داخلی مجلس به نمایندگان تقدیم کرد؛ تأخیری که البته به علت تقارن روز پانزدهم آذر (موعد قانونی تحویل بودجه) با روز جمعه و در پی توافق با رئیس مجلس به نخستین روز جلسه مجلس در هفته جاری رخ داد.
به این ترتیب پس از حدود هشت سال تأخیر و بینظمی در تقدیم لوایح بودجه سنواتی از سوی دولتهای نهم و دهم که زیانهای فراوانی را به اقتصاد کشور وارد آورده بود، دولت ازدهم با ارائه به موقع لایحه بودجه، پایبندی خود را به قوانین نشان داد.
این اقدام قابل تقدیر دولت که بدون شک با پیگیری رئیس جمهوری و تلاش مدیران و کارشناسان معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ممکن شده درحالی به عنوان یکی از نشانههای پایبندی این دولت به وعدههای خود قلمداد میشود که مجموعه دولت و معاونت برنامهریزی در این مدت درگیر تدوین اصلاحیه بودجه سال جاری نیز بودهاند و در حقیقت، در این یکصد و اندی روز اخیر، دو لایحه بودجه را آماده کردهاند.این نظم و انضباط دولت قطعاً امیدواریهاو البته توقعات را برای این التزام و تعهد در سالهای آینده افزایش داده است.
گذشته از این واقعیت که به شیوه زمانی ارائه لایحه بودجه باز میگشت، دقت در آنچه دولت در قالب لایحه بودجه سال آینده به مجلس شورای اسلامی تقدیم کرده نشان میدهد تغییرات عمدهای در رویکردهای مالی دولت نسبت به سالهای قبل و دولتهای گذشته بوجود آمده است.
نخستین تغییر، به دو مقوله بودجههای عمرانی و جاری باز میگردد. براساس پیشنهاد دولت، بودجه جاری 18 درصد و بودجه عمرانی 240 درصد نسبت به سال 92 افزایش یافته است. این پیشنهاد در واقع به معنای این است که دولت در اعتبارات هزینهای، رویکردی انقباضی و درخصوص اعتبارات عمرانی، رویکردی انبساطی اتخاذ کرده است.
نکته مهم درباره این دو پیشنهاد این است که اگر قرار بود سقف بودجههای جاری و عمرانی با احتساب تورم نسبت به سال جاری، افزایش پیدا کند، بودجه جاری باید به حدود 250 هزار میلیارد تومان میرسید درحالی که در پیشنهاد دولت برای سال آینده، سقف بودجه جاری 195 هزار میلیارد تومان عنوان شده است. این به معنای کاهش روند رشد بودجه جاری و به عبارت دیگر کاهش اتکاء به درآمدهای نفتی در حوزه هزینههای جاری است.
سقف بودجه عمرانی نیز به نوعی دیگر گویای این واقعیت است. رقم بودجه پیشنهادی برای حوزه عمرانی در لایحه سال آینده نسبت به رقم مصوبه سال جاری کمتر و نسبت به رقم اصلاحیه سال 92 که به تصویب نیز رسیده، افزایش یافته است.
در جمع بندی این دو رقم باید اینگونه گفت که دولت با وجود افزایش 4/8 درصدی رقم کل بودجه سال 93 نسبت به سال جاری، در دو حوزه هزینههای عمومی و عمرانی به ترتیب کمتر و بیشتر از رشد کلی بودجه، لایحه خود را به مجلس پیشنهاد داده است.
بنابر آنچه کارشناسان تا به حال عنوان کردهاند، قیمتهای پیشنهادی دولت برای دلار و نفت نیز چندان از واقعیات محتمل در سال آینده دور نیست. دولت در لایحه بودجه سال آینده، دلار را 2600 تومان و نفت را بشکهای 100دلار پیشبینی و پیشنهاد کرده است.
پیشنهاد رقم 2600 تومانی برای دلار در لایحه سال آینده گویای این است که دولت با وجود نگاه خوشبینانهای که نسبت به کاهش تحریمها و افزایش درآمدهای ارزی دارد، همچنان معتقد به واقعیسازی نرخ ارز خصوصاً دلار در اقتصاد ایران است.
به عبارت دیگر اگرچه دولت با افزایش 240 درصدی سقف هزینههای عمرانی در سال آینده نشان داده که در مورد افزایش درآمدهای ارزی خوش بین است ولی با پیشنهاد قیمت 2600 تومان برای دلار این پیام را به فعالان اقتصادی داده است که اولویت نخست همچنان حفظ ثبات در حوزه سیاستهای ارزی و پرهیز از افت و خیز شدید است.
نکته مهم دیگر، جدا کردن مقوله هدفمندی یارانهها از بودجه است. به نظر میرسد دولت با موکول کردن تصمیمگیری در مورد شیوه اجرای قانون هدفمندی یارانهها به آینده و لایحهای مجزا از بودجه برای آن، اولاً قصد داشته سرنوشت برنامه مالی کشور را برای سال آینده از مقوله پرحاشیه هدفمندی جدا کند تا اشتباه سالهای قبل تکرار نشود و از سوی دیگر قصد دارد در فرصت فراخ و با آرامش بیشتری در مورد هدفمندی یارانهها تصمیم بگیرد، تصمیمی که شاید به پایان یافتن شیوه نادرست پرداخت نقدی یارانهها و تبدیل یارانه نقدی به حمایتهای کالایی، درمانی و... منجر شود.
علاوه بر این، هدفمند ساختن یارانهها به معنای واقعی آن که با حذف اقشار پردرآمد تحقق خواهد یافت، باید یکی از محورهای برنامه دولت در تصحیح طرح هدفمندی یارانهها باشد. در وضعیت کنونی، بخش قابل ملاحظهای از یارانهها به اقشاری داده میشود که هیچ نیازی به یارانه ندارند و اصولاً چنین ارقامی در زندگی آنها به حساب نمیآید ولی خارج شدن همین ارقام از کیسه دولت به مفهوم هدر رفتن آن است درحالی که میتوان بخشی از طرحهای عمرانی را با همین ارقام به اجرا درآورد، بسیاری از خانوادههای محروم را از محرومیت خارج ساخت و به آبادانی بسیاری از مناطق محروم کمک نمود.
به همین جهت، لایحه بودجه ارائه شده توسط رئیسجمهور به مجلس شورای اسلامی را باید نیازمند پیوستهائی دانست. این پیوستها در قالب همان طرحی که رئیسجمهور دیروز در مجلس، وعده ارائه آن را برای رفع نواقص قانون هدفمندی یارانهها داد، نمود پیدا خواهند کرد و اگر واقع بینانه باشند به حضور یکی از عوامل مهم مشکلات اقتصادی موجود پایان خواهند داد.
قدس:در حاشیه سفر حامد کرزی به تهران
«در حاشیه سفر حامد کرزی به تهران»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم پیرمحمد ملازهی است که در آن میخوانید؛سفر یک روزه حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، به تهران با استقبال گرم دکتر روحانی رئیس جمهور کشورمان روبرو شد.
این سفر رسمی به دعوت رئیس جمهور کشورمان انجام گرفت و توسعه مناسبات دو جانبه در صدر مسایل مورد مذاکره بود. دوملت و دو کشور همسایه، ایران وافغانستان وجوه مشترک فراوانی دارند که توسعه مناسبات را تسهیل می کند.
افغانستان برای ایران از زوایای متفاوتی حایز اهمیت است، صلح و ثبات در افغانستان در اولویت سیاست خارجی ایران در ارتباط با کشورهای همسایه قرار می گیرد.
تجربه نشان داده است که یک دولت قدرتمند در کابل با منافع ملی و امنیت ایران همخوانی بیشتری دارد و نگاه جمهوری اسلامی ایران از همین زاویه، بر تقویت دولت کرزی در افغانستان بوده است. با این حال، واقعیتهای میدانی را نمی توان نادیده گرفت. بی ثباتی در افغانستان ادامه یافته است، حضور نظامی آمریکا و ناتو همچنان ادامه دارد و می تواند برای کل منطقه مشکل ساز شود.
اما گذشته از این گونه مسایل که قدرت مانور آقای کرزی محدود است و نمی توان انتظار ویژه ای از وی داشت، موضوعاتی در مناسبات ایران و افغانستان وجود دارند که به برخی از انتظارات پاسخ داده نشده مربوط می شوند.
مهمترین موضوعات، حقابه سیستان از آب رودخانه هیرمند است. در سال 1351 شمسی قراردادی میان ایران و افغانستان به امضا رسید که سهم ایران از آب رودخانه هیرمند را کاملاً مشخص کرده است و 26 متر مکعب بر ثانیه به علاوه دو متر مکعب بر ثانیه به صورت اضافه از طرف ظاهرشاه، پادشاه وقت افغانستان به عنوان حقابه ایران منظور شده است.
اما حقیقت آن است که طرف افغانی تا به امروز این قرارداد را عملیاتی نکرده و سیستان ایران را با مشکل خشکسالی و مهاجرت جمعیت روبرو کرده و دریاچه زیبای هامون طی این سالها خشک شده است. حال عملیاتی کردن این قرارداد یکی از انتظارات ملی ایران از حاکمیت در افغانستان است.
موضوع مهم دیگر، انتظارات متفاوتی است که از چگونگی ادامه مهاجرت حدود دو میلیون آواره افغان در ایران وجود دارد. انتظار ایران آن است که به موضوع مهاجرتهای غیر قانونی خاتمه داده شده و مرزها از این نظر تحت کنترل طرف افغان نیز گرفته شود و ورود و خروج افغانها به ایران قانونمند و با گذرنامه و از مرزهای قانونی انجام گیرد.
بحث امنیت مرزها و مسأله قاچاق مواد مخدر که سالانه هزینه های بسیار سنگین مادی و معنوی و انسانی را به ایران تحمیل می کند، از موضوعاتی است که نیازمند همکاریهای جدی دو کشور است.
روشن است که انسداد مرزها به صورت یکجانبه نه عملی است و نه با واقعیتهای محیطی همخوانی دارد، بنابراین علی القاعده باید اراده ای قوی در سطح ملی در دو کشور همسایه شکل بگیرد تا بتوان در همکاری مؤثر به حفظ امنیت مرزها کمک کرد و قاچاق انسان و مواد مخدر را به کنترل درآورد.
البته در ایران به این امر هم توجه می شود که آقای کرزی در ماه های پایانی حضورش در سیاست در کسوت رئیس جمهوری است و در انتخابات فروردین ماه آینده، افغانستان صاحب رئیس جمهور جدیدی خواهد شد، از این رو می توان گفت که از شخص کرزی انتظار زیادی برای سیاست ورزی هماهنگ با منافع ملی ایران وجود ندارد، اما قدرت کرزی قطع نظر از ریاست جمهوری آن مهم است و سنت همکاری دولتها در دو کشور همسایه می تواند متضمن منافع دوجانبه باشد. در عین حال ضرورتهای جغرافیایی نیز وجود دارند که مناسبات ایران و افغانستان را در روندی راهبردی قرار می دهند. افغانستان محصور در خشکی، نیازمند دستیابی مطمئن و بلند مدت به بنادر عباس و چابهار در ایران است تا صادرات و وارداتش را با دنیا تسهیل کند.
در ایران این آمادگی وجود دارد و لازم می شود که از این امتیاز طبیعی به مناسب ترین شکل در جهت توسعه همکاری ها بهره برداری شود. بحثهایی در این ارتباط با شکل گیری نوعی همکاری بین هندوستان، ایران وافغانستان برای توسعه بندر چابهار و سرمایه گذاری مشترک هند و ایران در آن وجود دارد. اگر چنین همکاری مؤثری صورت گیرد، افغانستان نه تنها به آبهای آزاد دست خواهد یافت، بلکه مسیری برای دستیابی هند به آسیای مرکزی هم خواهد شد و از این مزیت استراتژیک و جغرافیایی اش به سود منافع ملی بلند مدت خود و توسعه اقتصادش بهره برداری خواهد کرد.
کلام آخر اینکه، در هر حال و به رغم دشواریهای موقتی در افغانستان، نگاه جمهوری اسلامی ایران به این کشور، نگاهی فرهنگی و تمدنی است. افغانستان از لحاظ فرهنگی نزدیکترین کشور به ایران است و با بخشی از آسیای مرکزی می تواند در روند توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی مدرن ایفای نقش کند. در دوره حکومت آقای کرزی گامهایی در این جهت برداشته شده، اما تا رسیدن به مطلوب، راه طولانی پیش رو وجود دارد.
سیاست روز:بهانههای تازه آمریکا برای دشمنی با ایران
«بهانههای تازه آمریکا برای دشمنی با ایران»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید؛آمریکاییها و برخی کشورهای هم پیمان او پس از توافق اولیهای که در ژنو انجام شد، ادعا میکنند که قابلیتهای هستهای ایران را مهار کردهاند. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران در فعالیتهای هستهای خود هیچگاه دنبال تولید سلاح هستهای نبوده است. ایران از این فناوری تنها برای مصارف علمی، پزشکی، نیروگاهی و مصارف صلحآمیز استفاده کرده است. پیشرفتهای هستهای ایران تاکنون در همین راستا بوده وهیچ انحرافی در آن وجود ندارد.
اما آمریکا همواره فعالیتهای صلحآمیز هسته ای ایران را تهدیدی برای امنیت رژیم صهیونیستی و صلح جهانی تبلیغ کرده است.
آمریکاییها برای این که این موضوع را در افکار عمومی کشورهای منطقه و جهان القا کنند، اقدامات تبلیغاتی و رسانهای گستردهای را انجام دادهاند، درکنار این اقدامات، تهدیداتی است که آنها علیه مردم ایران اسلامی انجام میدهند. آمریکاییها همیشه از روی میز بودن گزینه نظامی سخن میگویند.
این سیاست تهدید حتی پس از توافق هستهای که میان ایران و ۱+۵ انجام شد، از روی میز برداشته نشد.
چرایی این ماندگاری تهدید نظامی که همواره بر سر فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران روی میز بوده است، نشان میدهد که موضوع هستهای تنها یک بهانه برای آمریکا است که ایران همواره در فشار و تهدید قرار داشته باشد. اکنون که توافقی حاصل شده است تا در زمان ۶ ماه از زمان توافق، موضوع هستهای ایران که از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی پروندهسازی شده حل شود، این بهانه از دست آمریکاییها بیرون آمده و اکنون بهانهای دیگر تراشیده شده است که البته، در دستور اهداف دراز مدت کاخ سفید گنجانده شده بود و اکنون رونمایی شده است.
اکنون تنها موضوع گفتوگو میان ایران و ۱+۵ تنها و تنها هستهای است و این مساله باید به عنوان تنها بحث و گفتوگو میان ایران و ۱+۵ جریان داشته باشد. فراتر از آن هیچگاه نباید مورد نظر و توافق تیم هستهای ایران قرار بگیرد. اگر درخواستی فراتر ازموضوع هستهای از سوی کشورهای ۱+۵ مطرح شد سخن قاطع رهبری که فرمودند؛ «مذاکرات با ۶ کشور صرفا در موضوع هستهای است و لاغیر» پاسخ محکمی خواهد بود که تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان از آن استفاده خواهند کرد.
حضرتآیتالله خامنهای پیشبینی میکردند که آمریکاییها پس از آن که به توافقی درباره موضوع هستهای دست یابند پا را فراتر گذاشته و دیگر بهانههای خود را رو خواهند کرد.
به همین خاطر بود که ایشان در دیدار دانشجویان و دانشآموزان به مناسبت ۱۳ آبان امسال بیان کردند؛ «سوابق عملکرد آمریکا نشان میدهد، موضوع هستهای تنها بهانهای برای ادامه دشمنی با ایران است... بنابراین مساله هستهای بهانهای بیش نیست و فرضا اگر روزی این مساله با عقبنشینی ما حل شود، آنها برای ادامه دشمنی با ایران عزیز، دهها بهانه دیگر از جمله پیشرفتهای موشکی، مخالفت ملت ایران با رژیم صهیونیستی و حمایت جمهوری اسلامی از مقاومت را مطرح میکنند.»
اکنون از سوی مقامات سیاسی و نظامی آمریکا موضوع پیشرفتهای نظامی و دفاعی به ویژه پیشرفتهای بزرگ موشکی ایران، به عنوان بهانهای دیگر مطرح شده است.
جمهوری اسلامی ایران همواره مورد تهدید آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار داشته، پیشرفتهای نظامی ایران باعث شده است تا این تهدیدات عملیاتی نشود. اگر جمهوری اسلامی ایران در این زمینه به قابلیتهای حال حاضر که چشمگیر است، دست نمییافت، آمریکا و رژیم صهیونیستی کوچکترین درنگی به خود راه نمیداد و اقدام به حمله نظامی به خاک ایران میکرد.
قدرت و توان بالای نظامی و دفاعی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران همواره علاوه بر بازدارنگی، پشتوانهای قوی و قاطع برای دیپلماسی کشور بوده است تا در مقاطع گوناگون مذاکرهکنندگان تیم هستهای بتوانند، با این پشتوانه از حقوق ملت ایران دفاع کنند.
همانگونه که آمریکا از سیاست تهدید نظامی در کنار دیپلماسی استفاده کرده است جمهوری اسلامی ایران هم هیچگاه این توانایی و قدرت نظامی و دفاعی خود را که دستاورد داخلی در شدیدترین تحریمها به دست آمده، از دست نخواهد داد. از دست دادن چنین توانایی بزرگی در دنیای بیقانون و بیرحم کنونی، مساوی با شکست در مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی.
آمریکاییها و صهیونیستها به خوبی آگاه هستند که در صورت دست از پا خطا کردن چه بر سر رژیم صهیونیستی و منافع منطقهای آمریکا خواهد آمد. به همین خاطر است که گام به گام قصد دارند تا این سیاست خود را دنبال کنند و به آن دست یابند.
پاسخ ایران به تهدیدات صورت گرفته هیچگاه نمادین نخواهد بود. پاسخها آنقدر قاطع، سریع و حساس خواهد بود که، درد آن برای رژیم صهیونیستی و منافع آمریکا در منطقه فلج کننده و کشنده خواهد بود. آمریکاییها و رژیم صهیونیستی همواره به این پاسخهای فرمانده کل قوا باید توجه ویژه داشته باشند و آن را آویزه گوش خود کنند که، «آمریکا اگر دست از پا خطا کند، حرکت انرژی در منطقه به خطر میافتد»، اسرائیل دست از پا خطا کند، تلآویو و حیفا را با خاک یکسان میکنیم.»
وطن امروز:پایان تفنن آغاز جدیت
«پایان تفنن آغاز جدیت»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم مهدی محمدی است که در آن میخوانید؛ پس از توافق ژنو سوءتفاهمی در حال ایجادشدن است که همین حالا باید آن را برطرف کرد.
کسانی از دولتیان و در میان آنها بویژه وزیر خارجه سعی کردهاند اینگونه القا کنند که اکنون در جامعه ایرانی یک دو قطبی وجود دارد میان کسانی که خواستار یک توافق (یا معامله و بده و بستان) درباره موضوع هستهای هستند و آنها که با چنین کاری از اساس مخالفند. شکلدادن به یک دوقطبی با این مشخصات، برای دوستان دولتی خوشایندترین سناریوی ممکن است چرا که حریفان و منتقدان را مستقیما در موضع مقابل افکار عمومی مینشاند و به تیم دولت امکان میدهد ادعا کند کسانی، با آنچه به نظر مردم ضروری میآمده و اکنون آنها را تا حدودی راضی و خوشحال کرده است، مخالفند. وقتی چنین صفآرایی ایجاد شد، یعنی وقتی این مارک به پیشانی منتقدان چسبید که آنها با رضایت و آسودگی مردم مخالفند، آن وقت دیگر هیچ مجالی برای بحثهای جدی نمیماند و هالهای از تقدس و نقدناپذیری به دور اقدامات دولت کشیده میشود که حاصل آن ترکتازی در میدانی بیرقیب و سرخوش از امنیتی بادآورده خواهد بود. با این حال، منتقدان دولت فعلی بویژه در حوزه امنیت ملی و سیاست خارجی هرگز در آن قایقی نخواهند نشست که دولتیها آنها را به سمت آن هل میدهند.
مدعای جریان اصولگرایی در حوزه مذاکرات هستهای مشخصا 3 چیز است:
1- ما هم خواهان توافقیم ـ و در واقع همواره بودهایمـ اما نه هر توافقی، بلکه یک توافق خوب و کشور را آنقدر ضعیف نمیدانیم که یک توافق بد را به توافق نکردن ترجیح بدهیم.
2- با حفظ خطوط قرمز، انجام یک معامله خوب امکانپذیر است ولی توافق ژنو یک معامله خوب نیست.
3- توافق در موضوع هستهای، ابزاری برای مقاومت در سایر موضوعات است نه روشی برای تسری دادن سناریوی بده و بستان به همه حوزههای درگیری ایران و غرب.
این ادعا که طالبان توافق، به یکباره از راه رسیدهاند و تا امروز کشور توسط کسانی اداره شده که به هیچ قیمتی خواهان هیچ توافقی نبودند و از جنگیدن با جهان حتی وقتی یک معامله برد - برد روی میز بوده لذت میبردند، فقط به درد خامکردن جوانهایی میخورد که آقای وزیر امور خارجه را ساعتی با سوت و کف خود مشعوف کردند و الا در عمل نگاهی سرسری به گذشته نشان میدهد داستان چیز دیگری است.
میان اصولگرایان و تیم فعلی اختلافی اگر هست در اینجاست که معیارهای یک توافق خوب چیست؟ تیم قبلی اگر معامله نکرد، فقط به این دلیل بود که معامله خوبی پیش روی خود نمیدید و در حال کار کردن روی گزینههای موجود بود تا آنها را به یک معامله خوب تبدیل کند. بحث دقیقا بر سر این است که آیا توافقی که برنامه ما را به سختگیرانهترین شکل ممکن متوقف میکند، به پیگیری قطعنامههای شورای امنیت متعهد شده است (که مستلزم تعلیق کامل برنامه، جایی بین گام اول و گام نهایی است)، اطلاعاتی بسیار فراتر از پروتکل الحاقی به دشمنترین دشمنان این ملت میدهد، طی آن بناست ما مشخص کنیم که در هر ساختمان از ساختمانهای موجود در هر کدام از تاسیسات هستهای ما چه میگذرد(؟!)، اجازه ساخت هیچ ماشین جدیدی به ایران نمیدهد، اجازه انباشت مواد 5 درصد را هم از ایران میگیرد و عملا غنیسازی 5 درصد را بیخاصیت میکند، نهانخانههای امنیت ملی ما را به روی چشمهایی سخت نامحرم میگشاید و در ازای همه اینها هیچ نمیگیرد جز مقداری پول نقد از داراییهای خودمان، یک توافق بد است. مناقشه بر سر این نیست که چرا توافقی حاصل شده بلکه مساله این است که این چه توافقی است که هر طرفی از آن یک چیز میفهمد و هر یک از دو طرف هم بر درستی فهم خود اصرار دارند و دیگران را به نشنیدن موضع طرف مقابل میخوانند؟ آیا به آینده چنین توافقی میتوان اعتماد کرد؟ بیایید منطقی باشیم؛ دوستان که شکر خدا مذاکرهکنندگانی زبردستند، لابد این مقدار را از ما میپذیرند که دو طرف، که با هم بر سر موضوعاتی مهم اختلاف دارند، زمانی متن مشترک مینویسند که تصمیم گرفته باشند تکلیف اختلافات خود را به صریحترین وجه ممکن یکسره کنند. یا یک طرف باید از مواضع خود کوتاه بیاید یا اینکه دو طرف باید به موضعی مشترک رسیده باشند که هر دو به اندازه کافی آن را به نفع خود بدانند.
در هر دو حالت، متنی که نوشته میشود باید تکلیف اختلافات را یکسره کرده باشد و موضع دو طرف در دو وضعیت ماقبل و مابعد نگارش متن، لااقل از حیث موضوعات محل اختلاف، کاملا تغییرکند . یکی از بزرگترین سوالها درباره توافق ژنو این است که این چه متنی است که هر یک از دو طرف پس از امضای آن، همان حرف سابق خود را تکرار میکنند و مدعی هستند آنچه درون متن آمده دقیقا منطبق با نظر آنهاست.
ما در اینجا درباره یک مساله هرمنوتیکی یا تفسیری بحث نمیکنیم. این یک متن فلسفی نیست که طرفین بتوانند سالها درباره عبارات مبهم آن بحث کنند و به جایی هم برنخورد. این سند، ورق زننده یکی از حساسترین مقاطع تاریخ ایران است و بناست درباره حقوق و تکالیف ایران در حوزههایی که مستقیما با آینده و سرنوشت کشور و ملت مرتبط است، تعیین تکلیف کند. علاوه بر این، این سند بناست از یکی دو هفته دیگر اجرایی شود. وجود عبارات مبهم شاید به روند مذاکرات برای رسیدن به توافق سرعت داده باشد اما خواهیم دید حین اجرا چه دردسرهای حادی ایجاد میکند. طرف غربی میتواند سختگیرانهترین تفسیر ممکن از متن را روی میز بگذارد و عدم اجرای آن از سوی ایران را به معنی نقض توافق تفسیر کند. واقعا دوستان در این حالت چه پاسخی خواهند داشت و آیا تصور میکنند در شرایطی که دشمن را به این جمعبندی رساندهاند که ایران در مقابل هرگونه فشار جدید بشدت آسیبپذیر است، راهی جز انعطافهای بیشتر برای خود باقی گذاشتهاند؟ مساله دیگر این است که تیم ایرانی به نحو عجیبی درتوافق ژنو پذیرفته است که در توافق نهایی بخشهایی از زیرساخت فعلی غنیسازی ایران برچیده شود.
راقم این سطور چند روز مانده به مذاکرات ژنو 6 یادداشتی نوشته و در آن با استناد به یکی از مصاحبههای جان کری که در آن گفته بود توافق موقت گام اول برای برچیدن زیرساخت غنیسازی در ایران است، به تیم مذاکرهکننده هشدار داده بود که درباره ترسیم شرایطی که ایران در انتهای کار با آن مواجه خواهد بود، بشدت محتاط و دقیق باشند. آن یادداشت، هیچ به مذاق دوستان خوش نیامد و تا توانستند درباره آن حاشیه ساختند. اکنون و پس از توافق ژنو میبینیم که «ادبیات برچیدن» به ادبیات مسلط مقامهای آمریکایی تبدیل شده است.
اگرچه آنها همانند صهیونیستها از برچیدن کامل سخن نمیگویند ولی همانطور که اوباما، کری و شرمن هر یک جداگانه گفتهاند آمریکا عقیده دارد ایران باید بخشهای مهمی از برنامه هستهای خود را در توافق نهایی برچیند و مهمتر از آن به صراحت میگویند ایران از همین حالا پذیرفته است که این برچیدن بخشی از توافق نهایی خواهد بود. وقتی به توافق ژنو نگاه میکنیم بدبختانه شواهد غیرقابل گذشتی در این باره وجود دارد. ایران در بند مربوط به توصیف شرایط توافق نهایی پذیرفته است که برنامه غنیسازی ایران در طول مدت اجرای گام نهایی - به گفته آقای ظریف حداقل 5 سال و به گفته آمریکاییها 20 سالـ از حیث گستره، درصد، نوع ماشینها، مکان و میزان انباشت، دارای محدودیتهای جدی باشد. این عبارت هیچ معنایی جز این ندارد که تیم ایرانی پذیرفته است که در مدت زمان اجرای گام نهایی، باید بخشهایی از برنامه غنیسازی ایران برچیده شود و آنچه در 6 ماه آینده درباره آن مذاکره خواهد شد میزان این برچیدن است نه اصل آن. ملاحظه میفرمایید که موضوع برچیدن اکنون بخشی از توافق دو طرف است نه صرفا ادعایی که آمریکاییها آن را مطرح کرده باشند. سوال مهمی که پیش روی دوستان وجود دارد این است که مگر نه اینکه ادعا میکنند اجرای گام اول میان دو طرف اعتماد ایجاد خواهد کرد و ایران هم بناست در گام آخر حداکثر شفافیت را درباره برنامه غنیسازیاش بپذیرد؛ با این وصف، پس دیگر چه معنایی دارد که بخشهای مهمی از برنامه هستهای کشوری که هم اعتماد ایجاد کرده و هم برنامهاش کاملا شفاف است برچیده شود؟
دقیقا به این دلایل است که من ادعا میکنم توافق ژنو یک توافق بد است و هر چه زمان بگذرد شرایط بازگشت به عقب و جبران خسارات ناشی از توافق برای ایران دشوارتر خواهد شد. این همه در حالی است که به لطف مقاومت انجام شده در سالهای گذشته امکان ایجاد یک معامله خوب برای تیم مذاکرهکننده کاملا فراهم بود. همین حالا مذاکرهکنندگان سابق آمریکا مانند گری سیمور و رابرت آینهورن و همچنین چهرههای رادیکالی مانند دیوید آلبرایت به صراحت میگویند از میزان امتیازهایی که ایران در گام اول داده تعجب کردهاند و در ادوار سابق مذاکرات باور نمیکردند که مثلا بتوان ایران را راضی کرد که اصلا ماشین سانتریفیوژ نسازد. نیاز شدید سیاست داخلی اوباما به شکلگیری یک توافق و عدم جذابیت مطلق گزینههای بدیل و همچنین مقاومت سالهای گذشته که خطوط قرمز و توقعات طرف مقابل را بشدت پایین آورده بود، این فرصت را به تیم مذاکرهکننده میداد که توافقی واقعا خوب به دست بیاورند. اگر مدل پیشنهاد آلماتی – به عنوان گام نخست- مدنظر قرار میگرفت، بدون تردید توافق موقتی بسیار بهتر از اینکه اکنون روی میز ما است، قابل حصول بود. این بحثی است که راقم این سطور در آینده به تفصیل به آن خواهد پرداخت اما آنچه اکنون مهم است این است که دولت آقای روحانی اگر آدرسهای غلطی را که ظرف ماههای گذشته به طرف خارجی ارسال کرده به سرعت تصحیح نکند و رویه خود را تغییر ندهد، در مذاکرات بر سر گام نهایی با چالشهایی مواجه خواهد شد که راه پیش و پس برای آن باقی نمیگذارد.
تهران امروز:روابط تهران- کابل در مسیر پیشرفت
«روابط تهران- کابل در مسیر پیشرفت»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم محمدابراهیم طاهریان است که در آن میخوانید؛روابط تهران و کابل همواره رو به جلو بوده و در طول مدت کمی که از روی کار آمدن دولت جدید در ایران گذشته است، رئیسجمهور افغانستان برای بار دوم به ایران آمده است. رئیسجمهور افغانستان در نخستین سفری که در طول دولت یازدهم به تهران آمده در مراسم تحلیف حسن روحانی شرکت کرده و روز گذشته نیز جهت توسعه روابط دوجانبه و همچنین بحث بر سر نگرانیهای دو طرف سفر دوم انجام شده است.
نکته دیگر درباره سفر رئیسجمهور افغانستان به تهران این است که این سفر منجر به بیانیه مشترکی شده است که طی آن وزرای خارجه دو کشور موظف شدند پیمان جامع همکاری دو کشور را تدوین کنند. این پیمان برای حل مشکلات دوجانبه فعلی و آینده دو کشور بسیار اثر گذار خواهد بود.
اما نکته حائز اهمیت سفر رئیسجمهور افغانستان به تهران این است که این سفر در آستانه امضای توافقنامه امنیتی آمریکا و افغانستان صورت گرفته است. ایران بارها اعلام کرده که نگران توافقنامه امنیتی افغانستان با آمریکاست و از این جهت لازم بود طی دیداری بین روسای جمهور دو کشور این دغدغهها منتقل شده و دو کشور از نگرانیهای هم مطلع شوند.
دیدار و گفتوگوی روسای جمهور ایران و افغانستان درباره پیامدهای امضای توافقنامه امنیتی با آمریکا در حالی صورت میگیرد که رئیسجمهور افغانستان اخیرا برای پذیرش و امضای توافقنامه امنیتی شروطی را مطرح کرده و اکنون منتظر پاسخ نهایی کاخ سفید به این شروط است. کاخ سفید اما به نظر میرسد که حاضر نیست این شرایط را بپذیرد و سعی دارد با تحتفشار قرار دادن دولت افغانستان یا بیان تهدیدهایی در این زمینه کار خود را به جلو ببرد. سفر اخیر وزیر دفاع آمریکا و بیان اینکه از سوی او که تضمین میدهد پیماننامه امنیتی حتما توسط دولت افغانستان امضا شود، در همین راستاست؛ آمریکا سعی دارد کاری کند که وزیر دفاع افغانستان به جای حامد کرزی این توافقنامه را امضا کند تا کار به انتخابات سال 2014 ریاستجمهوری در افغانستان نکشد. رئیسجمهور افغانستان اعلام کرده است که بهتر است رئیسجمهور جدید افغانستان این توافقنامه را امضا کند با این حال نیروهای نظامی آمریکا و ناتو تنها تا پایان سال 2013 زمان دارند که با امضای این توافقنامه امنیتی در افغانستان باقی بمانند و اگر این توافقنامه امضا نشود، مجبور به ترک خاک این کشور هستند.
ایران در این میان نقش مهمی دارد. ایران و احتمالا برخی از همسایگان دیگر کشورهایی هستند که از ادامه حضور آمریکا در افغانستان حمایت نمیکنند و اعتقاد دارند فضای ترور و تهدید و همچنین ناامنی با ادامه حضور آمریکاییها در افغانستان ادامه مییابد. ایران با این حال تصمیم نهایی را تصمیم ملت افغانستان میداند ولی نگرانیهایی در این زمینه دارد. همکاریهای زیادی بین ایران و افغانستان وجود دارد و با این دیدار این نوع همکاریها به شدت گسترش مییابد که به نفع هر دو کشور است.
حمایت:تحول فرهنگی و اقتصادی لازمه مقابله با کاهش جمعیت
«تحول فرهنگی و اقتصادی لازمه مقابله با کاهش جمعیت»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم سید محمد موسوی است که ر آن میخوانید؛«نرخ باروری ایرانیان در مرز بحران»... «کاهش معنادار رشد جمعیت کشور»... «افزایش طلاق به ویژه در میان زوجهای جوان»... «حرکت هرم جمعیتی ایران به سمت میانسالی و کهنسالی»... این عبارات که برگرفته از تیتر روزنامهها و نیز پایگاههای خبری است، هر کدام میتواند بسان پیامهایی هشدار آمیز ما را به این فکر فرو برد که به راستی اگر بی خیال از کنار این موضوعهای کلیدی عبور کنیم، چه سرنوشتی در انتظار ما خواهد بود. در حالی که بنابر گفته مسئولان، میزان باروری در کشور، دست کم باید به 5/2 درصد برسد، این میزان هم اکنون حدود 7/1 درصد است و بیم این میرود که با توجه به بالا رفتن سن ازدواج جوانان حتی در روستاها و نیز گرایش بخش قابل توجهی از زوجین جوان به تک فرزندی، این رقم باز هم سیر نزولی داشته باشد.
از سویی دیگر با وجود اینکه در وضعیت فعلی، کشور با بحران بیکاری روبهرو است اما از این نکته نباید غافل شویم که با استمرار زاد و ولد کنونی در کشور و رسیدن میزان رشد جمعیت به نقطه صفر، در دو سه دهه آینده، با بحران نیروی کار مواجه میشویم، چه آنکه در آن زمان و با روند کنونی، هم نیروی کار جوان کم خواهد شد و هم اینکه تعداد سالمندان بیش از پیش افزایش پیدا خواهد کرد. متأسفانه یکی از مشکلات جدی ما در این خصوص، گذشته از مباحث فرهنگی که بهطبع راهکارهای خاص خود را میطلبد، ناظر به شرایط و اقتضائات نظام اداری و تحصیلی کشور است که به تعبیر کارشناسان، ضدباروری است بنابراین باید سیاستها و روشها در نظام اداری و تحصیلی بویژه در باره زنان و دختران، تغییر جدی پیدا کند.
همچنین نباید از مسایل مالی و معیشتی مردم به عنوان یک مانع مهم برای تشویق مردم به فرزندآوری بیشتر غافل شد؛ درست است که در این خصوص بیش از رفع مشکلات اقتصادی نیاز به تغییر نگرشها داریم اما به هر حال اگر اقتصاد کشور در وضع بسامان و فعال و پویای خود بتواند رفاه حداقلی برای قاطبه مردم ایجاد کند و از آن سو، سیاست گذاریها و برنامه ریزیها به سمت و سوی افزایش جمعیت سوق یابد، به طورقطع نتیجه مورد نظر، چیزی نیست که الآن شاهد آن هستیم. به هر حال نباید از یاد ببریم که برای جمعیت ایدهآل 150 میلیونی در دهههای آینده، باید از هم اکنون زیرساختها و بسترهای لازم آن را فراهم آوریم، زیرا در صورت بی توجهی و غفلت در این باره، زمانی نه چندان دور، چوب آن را خواهیم خورد.
آفرینش:روابط ایران و افغانستان و سفر کرزای به تهران
«روابط ایران و افغانستان و سفر کرزای به تهران»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن میخوانید؛رئیس جمهوری افغانستان برای یک دیدار یک روزه به ایران آمد و در کاخ سعدآباد در شمال تهران مورد استقبال رسمی حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران قرار گرفت. در این بین بحث در مورد مسایل مهم دوجانبه، راههای گسترش روابط دوجانبه و مسایل مهم بینالمللی و منطقهای، در صدر دستور کار سفر کرزی به ایران است.
در کنار این نیز موضوع مباحث پیمان امنیتی با آمریکا ، مباحث تجاری و اقتصادی ، جایگاه ارزنده ایران در معادلات منطقه ای و جهانی، مشورت های ایران و دیدگاه های رییس جمهوری اسلامی ایران ، تقویت همکاری های اقتصادی دو کشور، حضور مهاجران افغان در ایران، و همکاری سه جانبه ایران و هند در بندر چابهار ایران در این سفر مورد توجه است.
در این حال اگر نگاه به روابط دو همسایه هم فرهنگ هم زبان و هم تبار داشته باشیم باید گفت اگرچه این روابط در 12 سال گذشته از فراز و نشیب های زیادی برخوردار بوده و افغانستان نتوانسته از ظرفیت های حضور و پتانسیل های ارزشمند رابطه با ایران استفاده کند اما روابط ایران و افغانستان طی یک دهه گذشته بطور ویژه ای گسترش و توسعه یافته و مقامهای عالی رتبه تهران و کابل در این مدت سفرهای متعدد و سودمندی به دو کشور داشته اند . در این راستا سفر کرزی به تهران زمینه استفاده دو کشور از توانمندی های هم را فراهم می کند.
در این بین باید گفت ایران و افغانستان بدلیل اشتراکات دیرینه و گسترده فرهنگی و تاریخی هیچگاه نمیتوانند روابط خود را گسترش ندهد زیرا اشتراکات فراوان بصورت خود کار بسترهای همکاریهای مشترک دو ملت را چه بسا فراتر از دایره دولت ها فراهم نماید. در بعد دیگری ایران و افغانستان بسترها و فرصتهای فراوان همکاری های مشترک در جهت توسعه پایدار دو کشور دارند و اتصال افغانستان و اسیای مرکزی به بنادر جنوب ایران رویای دیرینه ایران بوده و افغانستان و کشورهای شمالی افغانستان می توانند از طریق بنادر جنوبی ایران به ابهای آزاد متصل شوند. و همچنین از وابستگی افغانستان نیز به بنادر پاکستان و مشکلات موجود بین دو کشور و مسیرهای ترانزیتی آن بکاهند.
در این بین اکنون با توسعه زیر بناهای بنادر ایران قطعا ایران یکی از مهم ترین مسیرهای ترانزیتی افغانستان و اسیای میانه خواهد شد و بسترها و فرصتهای کلانی را برای دوکشور فراهم می کند جدا از این امر در حوزه امنیتی ایران و افغانستان تهدیدات و فرصت های مشترک فراوانی را در جهت همکاریهای مشترک دارند.
در این میان با افزایش توانایی ها وظرفیت های نهادهای مسلح و امنیتی افغانستان می توان به آینده امنیت و ثبات بهتری در منطقه امیدوار بود.
آنچه مشخص است در یک نگاه عمیق روابط میان افغانستان و ایران با وجود چالش ها مشکلات و نگرانیهای بسیار روابط میان دو طرف رو به توسعه بوده است. در این بین باید توجه داشت که در طول سالهای اخیر روابط در حوزه های اقتصادی فرهنگی و سیاسی میتوانست بسیار بهتر از این باشد. لذا ضرورت دارد برای بهبود هر چه بیشتر روابط کوشید.
شرق:جای خالی روز ملی ایمنی مدارس
«جای خالی روز ملی ایمنی مدارس»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم عباس آخوندی وزیر راهوشهرسازی است که در آن میخوانید؛روز 15آذر سالروز وقوع حادثه آتشسوزی در دبستان دخترانه «شینآباد» است که جان تعدادی از دانشآموزان معصوم را گرفت و تعدادی دیگر هم دچار جراحات ناشی از سوختگی شدند و بخشی از تن ظریف آنها دچار آسیب جدی شد. البته اینگونه حوادث در کشور ما مسبوق به سابقه بوده و در برخی نقاط ایران، تکرار شده است. بیشک این حوادث بسیار تلخ است و روان جامعه را تا سالها آزار میدهد و البته والدین دانشآموزان در سراسر کشور را بیش از بقیه متاثر میکند. صرفنظر از تلخی و غیرقابل پذیرشبودن اینگونه اتفاقات، درسآموختن از آنها دارای اهمیتی مضاعف است. اینکه ایمنی مدارس در برابر حوادث مختلف بهویژه آتشسوزی، افزایش یابد.
در «موسسه اخلاق و اندیشه شهروندی ایرانیان» که سازمانی «مردمنهاد» است پیشنهاد دادیم که این روز بهعنوان «روز ملی ایمنی مدارس» در تقویم کشور نامگذاری شود. همچنین طی دستورالعملهایی، به انجمن اولیا و مربیان مدارس آموزش داده شود تا میزان آسیبپذیری مدارس را با فرمولهای مشخص، ارزیابی و اگر به این نتیجه رسیدند که مدرسه مذکور آسیبپذیر است با راهکارهایی، آن را کاهش دهند و مدارس برای دانشآموزان عزیز ما، تبدیل به مکانهایی ایمن شوند. بهعنوان نمونه یکی از راهکارهای ساده که فقدان آن در همین حادثه شینآباد، خود را به خوبی نشان داد، بازشدن در کلاسها به بیرون است. معمولا هنگام حوادثی از این دست، دانشآموزان به سمت در هجوم میبرند و اگر در به بیرون باز نشود، خود بزرگترین مانع برای نجات سریع دانشآموزان خواهد بود و فرزندان ما، طعمه حریق میشوند.
یا فرض کنید در مدرسه «شینآباد»، حفاظ پنجرهها به جای اینکه روی خود پنجره نصب شود تا با پنجره بازوبسته شود، روی چارچوبها نصب شده بود. با نصب حفاظ روی پنجرهها، در اینگونه موارد میتوان آنها را گشود و خود را به بیرون انداخت. این دستورالعملهای ساده و موارد مشابه دیگر میتواند جان آنها را نجات دهد و نیازمند دانش فنی پیچیدهای نیست. با این دستورالعملهای ساده تحت عنوان ارزیابی آسیبپذیری در برابر آتش که انجمن اولیا مربیان متکفل آن میشود، بر اساس راهکارهای بسیار ساده، راههای افزایش مقاومت مدارس را میتوان عملی کرد.
این پیشنهاد نگارنده نه از منظر یک مقام مسوول، که از زاویه یک سازمان مردمنهاد مطرح میشود. در عین حال در وزارت راهوشهرسازی نیز با توجه به پتانسیل فنی کارشناسان، تلاش میکنیم دستورالعملهای فنی و مقررات ایمنی مدارس در برابر آتش را تهیه و منتشر کنیم. البته نوسازی بافت فرسوده مدارس دولتی با «سازمان نوسازی مدارس» و در مدارس غیردولتی، با متولیان آن است اما مرکز تحقیقات راهوشهرسازی را موظف کردم تا با مطالعه روی شرایط مدارس در نقاط مختلف کشور و حتی روستاهای دورافتاده و مناطق کمتر توسعهیافته، راهکارهای لازم را تدوین کنند.
آنگونه که مقامات آموزشوپرورش اعلام کردهاند از مجموع ۵۰۰هزار کلاس، ۱۵۰هزار کلاس نیازمند در مناطق سردسیری، دارای بخاری نفتی یا گازی هستند که این آمارها، با استاندارد وزارت آموزشوپرورش منطبق نیست. استانداردنبودن وسایل گرمایشی مدارس، عمدتا معلول کمبود یکهزارمیلیاردتومان اعتبار است که تامین آن بدون وجود عزمی ملی، به دشواری امکانپذیر است. حتی مطابق قانون بودجه سال ۱۳۹۲باید ۲۰۰میلیاردتومان اعتبار از محل عوارض گاز مصرفی کشور برای استانداردسازی تجهیزات گرمایش مدارس تخصیص مییافت، اما صدمیلیاردتومان تامین شده است.
در چنین فضایی به نظر میرسد، برای حل معضل ناایمنی مدارس در قبال آتشسوزیها، نه فقط مقامات دولتی مسوول، بلکه باید تمامی دولتمردان و مهمتر از آن؛ مردم پا به میدان گذارند و هریک، به سهم خود بکوشند تا از تکرار رخداد تاسفبار «شینآباد» برای فرزندان این مرزوبوم پیشگیری کنند تا انشاءالله، نیاز و ضرورتی برای درمانهای بعدی باقی نماند.
مردم سالاری:تصویب لایحه بودجه و ظهور بلوغ سیاسی
«تصویب لایحه بودجه و ظهور بلوغ سیاسی»عنوان یادداشت روزنامه مردم سالاری به قلم عبدالرضا مصری است که در آن میخوانید؛اکنون که بودجه سال93 در موعد مقرر توسط دولت به مجلس ارائه شده است همگان انتظار دارند نمایندگان در مجلس نهم فارغ از تعصبات جناحی و سیاسی بودجه را تا قبل از پایان سال92 مورد بررسی و تصویب قرار دهند. البته یک نکته مهم را نباید از نظر دور داشت و آن ظهور بلوغ سیاسی در مجلس نهم است. در ابتدای تشکیل دولت همگان شاهد بودند که اکثریت نمایندگان ملت در مجلس کمال همکاری را در دادن رای اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت تدبیر و امید از خود نشان دادند و باید اذعان کرد که در حال حاضر تعامل دو نهاد مجلس و دولت با یکدیگر نسبت به سالهای گذشته تفاوت پیدا کرده و میتوان گفت بیسابقه بوده است.
نمایندگان ملت به هیچوجه در حوزه تخصصی خود که بررسی بودجه سال آینده است رویکرد سیاسی و جناحی ندارند و سعی خواهند کرد تا در کمیسیونهای تخصصی به بررسی بودجه سال93 بپردازند و در این راه همانطور که قبلا نشان دادهاند با دولت تدبیر و امید همکاری و همراهی لازم را دارند. البته وجود مسائل سیاسی و علایق جناحی را در بین نمایندگان نمیتوان انکار کرد و مسالهای است که همیشه در مجالس دورههای مختلف دیده میشود.
البته میتوان ادعا کرد داشتن علایق سیاسی یک نماینده مسالهای است طبیعی و البته انکار نشدنی؛ اما دخالت دادن این علایق در وظایف تخصصی یک نماینده مانند تصویب بودجه، لوایح و قوانین به نوعی خیانت به شأن نمایندگی محسوب میشود. بنابراین انتظار میرود تمام نمایندگان ملت در مجلس با نگاهی تخصصی به بودجه سال93 نگاه کنند.
باید دانست که مجلس اصولگرا گرچه به لحاظ سیاسی ممکن است منتقد سیاستهای دولت فعلی باشد اما فارغ از بحثهای جناحی این مجلس یک هدف بیشتر نباید داشته باشد و آن پیشرفت نظام مقدس جمهوری اسلامی و رفع مشکلات اقتصادی فعلی کشور است. لذا چیزی که اکنون در بین نمایندگان ملت مشاهده میشود شاید روزی خوشبینترین تحلیلگران هم آن را پیشبینی نمیکردند. در حال حاضر به نظر میرسد که اکثریت نمایندگان مجلس فارغ از تعصبات جناحی درصدد هستند با دولت برآمده از رای مردم درجهت حفظ منافع ملی و پیشرفت کشور همکاری کنند.
باید اذعان کرد که با وجود تفاوت دیدگاه سیاسی میان مجلس و دولت؛ اکثریت نمایندگان مجلس به آن درجه از بلوغ سیاسی رسیدهاند که در مباحث تخصصی و حیاتی کشور مانند بررسی بودجه تمایلات سیاسی و جناحی خود را به کناری نهاده و به مطالعه تخصصی بودجه بپردازند. در صورت بروز این رویداد که چندان هم دور از انتظار نیست مجلس نهم نیز میتواند مانند دولت تدبیر و امید عمل کرده و بودجه سال93 را تا پایان بهمن ماه بررسی و پس از ارائه نظر کارشناسی خود پس از تصویب، لایحه را در اختیار دولت قرار دهد.
ابتکار:مناظره با احمدی نژاد آری یا نه؟
«مناظره با احمدی نژاد آری یا نه؟»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم هادی وکیلی است که در آن میخوانید؛از روزی که دکتر احمدی نژاد در واکنش به گزارش صد روزه ی دولت یازدهم خطاب به دکتر روحانی تقاضای مناظره نمود، مواضع و واکنشهای متفاوت در جامعه شکل گرفت. عده ای آنرا یک حق قلمداد کردند و خواهان پاسخ مثبت رئیس جمهور شدند. گروهی نیز آنرا بر نتافتند و با این استدلال که جایگاه احمدی نژاد با روحانی همسان نیست و نباید انجام پذیرد. برخی دیگر از مخالفین مناظره به سابقه ی احمدی نژاد در مناظرهها استناد میکنند و معتقدند که ایشان به اصول اخلاقی در مناظره پایبند نیست و یک بار دیگر فضای جامعه گرفتار بی اخلاقی و تشنج میشود. اما در اینجا چند موضوع را باید روشن نمود:
1- در جامعه ای چون ایران که افکار مختلف و سلایق متعدد در آن به رسمیت شناخته شده و در عین حال جامعه ای زنده و پویا و سر زنده میباشد بایست امکان مناظره و دیالوگ و گفت وگویی دو طرفه برقرار و برای هر کس نیز امکان پذیر باشد. هیچ دلیلی وجود ندارد که مقامات یکطرفه به قاضی روند و از تریبونهای رسمی یک سویه استفاده نمایند. یکی از تفاوتهای مهم اصلاح طلبان با اصولگرایان همین تفاوت رویکرد بود. اصلاح طلبان معتقدند که تریبونهای رسمی بخصوص صدا و سیما نبایست در خدمت یک جریان و تریبون یک صدا در مجموع صداهای موجود باشد.
همه صداها باید بتوانند سهمشان را از این تریبونها ادا نمایند و حرفشان را برسانند. عملکرد هشت ساله گذشته سیاهه ای غیر قابل قبول برای تریبونهای رسمی کشور و برای جریان اصولگرا و بخصوص دولت پیشین بر جای گذاشت. در آن هشت سال هر آنچه نبایست؛ از تریبون رسانه ملی نثار بخشی از جامعه شد. انواع تهمت و انگ و اتهام بر آنان وارد آمد ولی هیچگاه امکان پاسخگویی برای متهمین فراهم نیامد. حال دکتر روحانی نباید راه گذشتهها را برود.
2- دکتر احمدی نژاد خود بانی سخنان یکطرفه بود او حتی در مناظرهها هم روی سخنش را بطرف کسانی گرفت که در مناظره حاضر نبودند و هیچگاه هم فرصت پاسخگویی به آنان داده نشد. حضور پیاپی ایشان در رسانه ملی و اتهام زنی هایش به دولتهای پیشین و شخصیتهای محترم از جمله آیت اله هاشمی رفسنجانی همچنان در خاطرهها وجود دارد. او به صراحت برخی از شخصیتها را متهم به توطئه چینی و مافیا بازی و حتی طرح توطئه با همدستی پادشاه عربستان برای ناکام گذاشتن دولتش نمود ولی در کمال تعجب و حیرت هیچکس ندا بر نیاورد که چرا یکطرفه و چرا یکسویه ؟ بلکه حتی حداقل فرصت برای متهمین جهت دفاع ایجاد نشد.
3- در طول هشت سال گذشته تمام تریبونهای رسمی و سنتی به صورت یکطرفه در خدمت یک جریان و در تقابل با جریان مقابل بود اما طرف مظلوم هیچگاه مدعی سهم یکسان در مناظره نشد. ولی حال همانها که گوششان برای استغاثه مظلومان ناشنوا بود مدعی شده اند که باید به احمدی نژاد فرصت داد تا با رئیس جمهور کشور مناظره نماید.
4- با همه این توصیفات باید فرصت اظهار نظر و دفاع برای آقای احمدی نژاد فراهم آید. احمدی نژاد باید بتواند از حق خود دفاع نماید اگر فکر میکند که مورد ظلم است باید بتواند فریاد بر آورد و امکان رسانه ای نیز باید داشته باشد. بی شک دولت روحانی مخالفتی با در اختیار قرار دادن فرصت مناسب جهت دفاعیههای احمدی نژاد و یا هر مخالف دیگری را ندارد که بلکه مورد استقبال است و این مهمترین بخش حقوق شهروندی بحساب میآید.
5- روزنامه ابتکار به عنوان یکی از روزنامههای منتقد دولت پیشین و موثر در پیروزی دولت کنونی، آمادگی دارد تا فرصت برگزاری میز گرد به منظور پوشش مناظره دولتمردان پیشین و دولتمردان جدید را فراهم آورد.
6- آنچه آقای روحانی در گزارش صد روزه بر آن پای فشارد و به عنوان کاستی دولت پیشین بحساب میآید چند عدد و رقم شفاف بود و جالب است که این عدد و رقمها هم توسط مسئولان مربوطه که در دولت پیشین منصوب شده بودند تائید شده است. مثلاً میزان حجم خزانه توسط خزانه دار کل که در هر دو دولت کلید دار خزانه است تائید شد. یا نرخ تورم و نرخ رکود اقتصادی توسط مرکز آمار مهر صحت خورد و یا میزان بدهکاری دولت پیشین و در آمدش در ظرف هشت سال گذشته توسط منابع مختلف از جمله بانک مرکزی تائید شده است با این وجود کجای گزارش جای ابهام دارد ولی آقای احمدی نژاد میتواند پاسخ این عدد و ارقام را به صورت کتبی ارایه نماید و ما هم آماده چاپ هستیم. و در آخر اینکه کمی به سنتهای جاری نیز ایمان داشته باشیم اگر آن روز که احمدی نژاد یک طرفه بر آدم وعالم میتازید تصور چنین روزی را میکرد شاید اندکی تأمل میکرد. ولی حالا چرخ روزگار او را در نقطه ای قرار داده که اسلافش پیش از آن در آن نقطه بودند. و مهمتر اینکه پیش آز آقای احمدی نژاد، رئیس جمهوری در این کشور هشت سال زمام امور را در دست داشت وپس از پایان دوره ی هشت ساله ی ریاستش تا به امروز چنان مورد همجه وحمله وبمباران خبری و تحلیلی است که برای کسی سؤال ایجاد نشده که چرا لحظه ای به او فرصت دفاع داده نمیشود.
بنا براین بهتر آن است که این دریچه هم بر روی احمدی نژاد گشوده شود وهم بر روی خاتمی وهاشمی ودیگران...
دنیای اقتصاد:ارزیابی دولتها
«ارزیابی دولتها»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمود اسلامیان است که در آن میخوانید؛اصولا هرکس در هر شغل و جایگاهی به واسطه مسوولیتش قابل ارزیابی است. روشهای گوناگونی برای انجام این مهم وجود دارد؛ از یک طرف مقایسه عملکردی فرد قابل سنجش است و از سوی دیگر دیدگاه جامعه مخاطب مسوول نیز میتواند پاسخگوی سوال باشد. یک هنرمند، یک ورزشکار، یک استاد دانشگاه و همه با توجه به حرفه خود و تاثیرگذاری در محیط و موفقیتهای حاصله قابل ارزیابی هستند. برای هر مسوولیتی نیز شاخصهای معینی تعیین شده است. برای یک دولت و ریاست آن نیز معمولا در دنیا فاکتورهای مشخصی برای سنجش وجود دارد. از آن مهمتر اینکه اکثر کاندیداهای ریاستجمهوری در دنیا معمولا خود اینگونه پارامترها را در تبلیغات به کرات عنوان میکنند. از سوی دیگر، اکثر جوامع دنیا طالب آرامش و کمال هستند، بنابراین به دنبال انتخاب کسانی هستند که پاسخگوی این نیاز جدی بشر باشد. نگاهی به آیات شریف قرآن مجید و سنت پیامبر و ائمه اطهار نیز بیانگر این واقعیت است. مردم برای اداره امور بهتر خویش کسانی را بهعنوان رییس دولت انتخاب کرده تا آنان با اتخاذ تدابیر هوشمندانه و عمل به مکارم اخلاق به توسعه جامعه کمک کنند. نیاز جوامع بشری به دو حوزه عمده فرهنگ و اقتصاد خلاصه میشود.
سیستمهای متعددی در این حوزهها عمل میکنند. مهم هم آن است که این مکانیزمها در تعامل جدی با هم قرار دارند. ارتقای یک جامعه به تعالی همه این سیستمها نیاز دارد. حدیث شریف «من لامعاش له لامعاد له» نیز حاکی از این نگرش است. حوزه فرهنگ را به اهلش میسپارم و به اقتصاد میپردازیم. روسای جمهوری وقتی انتخاب شده و به قدرت میرسند، باید دقیقا براساس آمار و شاخصهای معین اقتصادی، آنچه را تحویل میگیرند، اعلام کنند. پیشرفت شگرف علوم آماری کار را برای آنان بسیار سهل و آسان کرده است مرکز آمار ایران یک مرکز دولتی است، ولی خوشبختانه طی اکثر سالهای گذشته رعایت صداقت نموده است. بانک مرکزی نیز چنین است. البته بجاست مراکز مردمی آمار نیز ایجاد شود؛ زیرا تلاقی اطلاعات به شفافیت کمک میکند.
در حوزه اقتصاد دو شاخص مهم است و اگر به تبلیغات اکثر روسای جمهور داخل و خارج توجه کنیم این دو مولفه مورد تاکید است.
1- اشتغال
لازمه رشد اقتصادی جامعه بهبود فضای کسب و کار است. نیاز انسان به اشتغال حق طبیعی است. شاید فقر قابل تحمل باشد، ولی بیکاری ویرانگر است. شغل به انسان آرامش میدهد و باعث انسجام خانواده میشود. بیکاری منشأ عمده ناهنجاریهای فرهنگی است ای کاش علمای جامعهشناسی تحقیقات شفافی که رابطه بیکاری و فساد را نشان دهد انجام میدادند تا مسوولان بیش از گذشته به حساسیت مناصبی که به عهده میگیرند پیببرند. در سال 1383 رشد اقتصادی حدود 7/6 درصد بوده که ما به ازای آن 670.000 شغل ایجاد شده که این رقم هم پایینتر از نیاز کشور بوده است. در سال 1391 رشد اقتصادی کشور 4/5- درصد میشود که میانگین اشتغال ایجاد شده طی 8 سال به 16000 نفر میرسد این برای کشوری با 75 میلیون نفر جمعیت و جمعیت بیکار جوان یک فاجعه است.
بر اساس گزارشهای مرکز آمار ایران بیکاری جوانان کشور 26 درصد است، برای مثال از 13 نفر اعضای تیم ملی فوتبال ساحلی کشور که قهرمان جهان شدند 11 نفر بیکار هستند، از سوی دیگر در ناهنجاریها رد پای بیکاری به وضوح روشن است. اعتیاد ریشه در بیکاری دارد، بنابراین توسعه اشتغال برای یک رییس دولت یک وظیفه مقدس است.
بر اساس آمارهای موجود 5 میلیون نفر دانشجو در صف اشتغال طی 4 سال آینده قرار دارند. رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال نیازمند همراهی دهها سیستم است، نیازمند یک تحول جدی اقتصادی است، نیاز به واکاوی سالها تجارب گذشته دارد. دل بستن صرف به حل مسائل بینالمللی حاصلی ندارد. در گذشته هم تحریم نبوده و حتی به درآمدهای نجومی رسیدیم.
به دهها دلیل اشتغال یک شاخص جدی مهم انسانی در ارزیابی موفقیت یک رییس جمهور است. لازم نیست رییس یک دولت به هزاران پروژه و دهها مساله اشاره کند فقط لازم است آمار اشتغال را در دوره خود بیان نماید. توسعه اشتغال نشانه کارآمدی دهها سیستم مرتبط به دولت است. همچون معدل کاری است بیانگر تلاش یا عدم تلاش است. نشانه هوشمندی یا به بیراهه رفتن است. رییس دولت در حقیقت در خدمت مردم است و باید نیاز اصلی جامعه را هدف قرار دهد. کدام نیاز در یک جامعه مهمتر از اشتغال در حوزه اقتصاد است.
همه فعالیتهای یک رییسجمهور مهم است، لیکن اثربخشی آن به میدان اشتغال بازمیگردد اگر همه تلاشها منجر به این امر شود او باید راضی باشد.
2- تورم
در رشد اقتصادی هوشمندانه دو هدف اشتغال و تورم محقق میشود. تورم غیرمعقول باعث کاهش قدرت خرید مردم، توسعه فقر و نابرابری است. ضریب فلاکت را افزایش میدهد رییس یک دولت قیمت کالاهای اساسی مردم را در سطحی تحویل میگیرد و در سطحی تحویل میدهد، درک این اختلاف نیاز به علم بالای ریاضی و اقتصاد ندارد. بیست کالای اصلی مردم در کنار هزینههای درمان و ومسکن اقلام اساسی زندگی است.
میانگین 32 درصد تورم طی 8 سال گذشته آمار خوبی نیست، تحمل تورم به میزانی که اقتصاد در رکود قرار گیرد بسیار سخت میشود، قیمت مواد غذایی طی سالهای اخیر 500تا 900 درصد افزایش یافته است. در حالی که دریافتی حقوقبگیران حداکثر 150 درصد طی 8 سال گذشته رشد داشته است.
تورم سنگین سالهای اخیر، ثروتمندان را بدون تلاش ثروتمندتر و فقرا را بهرغم همه تلاش فقیرتر کرده است.
بنابراین درک اینکه یک دولت در حوزه اقتصاد تا چه حد رضایت جامعه را فراهم کرده است، کار پیچیدهای نیست. مقایسه آمارهای رشد اقتصادی و اشتغال و تورم در زمان تحویل دولت و خروج از آن به راحتی کیفیت کار را نشان میدهد. این مسائل نیازی به مناظره ندارد، به جای آن بهتر است به ریشهیابی بپردازیم. دولت فعلی به دور از هر گونه پیشداوری به دنبال واکاوی علل ناکامی گذشتگان باشد، دولت قبلی نیز به نقد از خویش و درک علل عدمرضایت جامعه بپردازد. نتایج این مطالعات برای همه مفید است، زیرا میتواند از تکرار اشتباه جلوگیری کند، باز هم تکرار میکنم یک فرد چه در زندگی شخصی و چه به عنوان یک مسوول بالارتبه، باید به اهداف اصلی خویش توجه کند. اگر تلاشها، فعالیتها، رفتوآمدها، جلسات وغیره منجر به رضایت خود و جامعه در شاخصهای تعریفشده شود، باید به خویش افتخار کنیم، مهم دستیابی به اهدافی است که همگان و جامعه بر آن تاکید دارند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد