شاید همین سرگردانی و ابهامات ساختاری درباره جایگاه دانشگاه در مختصات فرهنگ بومی است که باعث شده وقتی مفهوم چالشزای «سیاست» به آن اضافه میشود، بر پیچیدگیهای دانشگاهی چنان افزوده شود که حل معمای «دانشگاه سیاسی» بسیار سخت به نظر برسد؛ معمایی که 60 سال پیش به حمله نظامیان رژیم پهلوی به دانشگاه تهران انجامید و نهتنها به زور سرنیزه حل نشد که تنها 25 سال بعد، دانشجویان، خود موتور محرکه انقلابی شدند که این بار رژیم متجاوز به حریم دانشگاه را ساقط کرد.
با این همه برای درک مقوله دانشگاهی که دانشجویانی آگاه و حساس نسبت به مسائل سیاسی داشته باشد، باید کمی به عقبتر بازگشت و دید اصولا دانشگاه در چه دورهای پا به عرصه نظام آموزشی کشور نهاده و چه نسبتی با دیگر نهادهای مدرن در دورانی دارد که ایران در حال تجربه پوستاندازی تاریخی
است... .
از دارالفنون امیرکبیر
تا دانشگاهی که سیاسی شد
162 سال پیش یعنی سال 1230 بود که در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، برای اولین بار مدرسه نوینی راهاندازی شد که به عقیده بسیاری، مدلی برای شکلگیری دانشگاه در ایران محسوب میشد؛ مدرسهای که قرار بود در نبود دیگر سازوکارهای مدرن روز، نقش اصلی را در کادرسازی برای اداره کشور ایفا کند و بشود نهادی برای ارتقای سطح علـمی مدیران و صــــاحبمنصبان ایران.
با این همه 83 سال پس از گشایش این نهاد مدرن بود که با تاسیس دانشگاه تهران ـ که امروز هم آن را به نام «دانشگاه مادر» میشناسند ـ عملا نظام دانشگاهی در کشور آغاز به کار کرد؛ نهادی که در اوج کشمکشهای سیاسی روز ایران و جهان، حتی اگر میخواست هم نمیتوانست از سیاستورزی و مــــجادلات سیاسی در امان باشد.
به این ترتیب میتوان گفت نطفه دانشگاه در ایران با نزاعهای سیاسی بسته شده، چه آن که دانشجویان دارالفنون فقط 13 روز پس از افتتاح اولین نهاد مدرن آموزشی در کشور شاهد قتل امیرکبیر، پدر معنوی این دانشگاه بودند و سنت فارغالتحصیلی از دانشگاه تهران هم به دومین دوره نرسیده، پهلوی اول سرنگون شد تا دانشجویان و فارغالتحصیلان این دانشگاه بخوبی متوجه بازیهای سیاسی درونی و بیرونی باشند؛ بازیهایی که در دهه 20 و با گشایش فضای سیاسی کشور پس از تبعید رضاشاه بیشتر برای دانشگاهـــیان ملموس شد و در دهه 30 همزمان با روی کار آمدن دولت مصدق، حاشیههای زیادی آفرید.
شلیک به افتخار نیکسون
دانشگاهی که در میانه منازعات سیاسی پا به عرصه جامعه ایرانی نهاد، خیلی زود با الهام گرفتن از دانشجویان در سایر کشورها، تبدیل به نهادی سیاسی شد تا آنجا که در جریان جنبش ملی شدن صنعت نفت، نقشی محوری برعهده گرفت.
اوج گرفتن نهضتهای ناسیونالیستی و استقلالطلبانه در جهان آن روز، دانشجویان ایرانی را نیز همراه کرد تا کمتر از چهار ماه پس از سقوط دولت مصدق بهدست عوامل آمریکایی و انگلیسی کودتا، دانشگاه تهران شاهد اعتراضات دانشجویی به سفر نیکسون به کشورمان باشد؛ اعتراضاتی که با خشنترین شکل ممکن از سوی دولت کودتا سرکوب شد و به شهادت مهدی شریعت رضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگنیا منجر شد و البته این سه قطره خون ریخته شده بر سنگفرش دانشکده فنی دانشگاه تهران، پایانی بر نمود سیاستورزی در دانشگاههای ایران نبود. عضویت دانشجویان و استادان دانشگاه در احزاب و گروههای انقلابی، حضور مداوم دانشگاهیان در برنامههای سیاسی معمولا مخالف با رژیم پهلوی و در فرجام، نقش مهم دانشجویان ایرانی داخل و خارج کشور در ایجاد جبههای بزرگ برای مبارزه با محمدرضا پهلوی، همه و همه باعث شد طی 130سال نخست فعالیت دانشگاه، این نهاد مدرن آموزشی، در کنار خروجیهای علمی خود، دارای بروز و ظهوری سیاسی باشد.
از انقلاب فرهنگی تا انقلاب دوم
پس از پیروزی انقلاب در سال 57 هم نقش سیاسی دانشگاهیانی که خود نقشی محوری در جریان انقلاب داشتند، پایان نیافت. یارگیری احزاب در دانشگاهها، خیلی زود این نهاد را به عرصه کشاکشهای گروهی تبدیل کرد و این منازعات تا آنجا بالا گرفت که برای مدتی به تعطیلی دانشگاهها منتهی شد. همزمان، تسخیر سفارت آمریکا از سوی دانشجویان و ادامه 444 روزه این داستان، باز هم نقش مهم دانشجویان در مسیر انقلاب را به اثبات رساند.
از سوی دیگر، با آغاز جنگ هشت ساله ایران و عراق، بازهم دانشجویان در کنار سایر اقشار جامعه برای دفاع از میهن، وارد کنشی سیاسی ـ آرمانی شدند و نشان دادند نهادی که قرار بود نماد تولید علم باشد، پیشقراول حضور در تمام تحولات سیاسی ـ اجتماعی است.
آرمانخواهی؛ موتور محرکهرفتار سیاسی
به عقیده برخی صاحبنظران، ریشه فعالیت سیاسی دانشجویان در «آرمانخواهی» است؛ همان عنصری که به سبب سن و سال پایین، مرجع بودن در میان جامعه و نیز تا حدودی استقلال مالی و شخصیتی در دانشجویان پررنگتر از سایر اقشار است و گاه نمودی آشکار در عرصه جامعه دارد.
هرچند تاریخ فعالیت جنبش دانشجویی در ایران معاصر نشان میدهد معمولا کنشهای سیاسی دانشجویان نقش مثبتی در روند تحولات اجتماعی کشور داشته، اما برخی نگران آن هستند سابقه بعضی سوءاستفادهها از آرمانهای آزادیخواهانه و عدالتگرایانه دانشجویی، نهاد دانشگاه را از جایگاه اصلی خود ـ که همان نقشآفرینی در حوزه تولید علم بوده ـ چنان دور کند که کشور از این طریق با بنبستی زیرساختی مواجه شود. با این حال حتی کسانی که «تولید علم» را رسالت اصلی دانشگاهیان قلمداد میکنند، مشارکت آگاهانه دانشجویان در معادلات سیاسی و حتی نقشآفرینی مسئولانه در عرصههای مختلف را نفی نکرده و تنها خواهان منطقی شدن این ایفای نقش تاریخی میشوند تا «احساسات»، مبنای اصلی کنشهای سیاسی نشود.
در همین ارتباط بسیاری از فعالان سیاسی در بیرون و درون دانشگاهها بر این باورند که کنشهای احساسی دانشجویان، نه تنها آنها را خیلی زود به سمت یأس و ناامیدی میکشاند، بلکه باعث میشود چنین فعالیتهایی در سپهر سیاسی کشور چنان که باید، ماندگار نباشد.
نشاط سیاسی دانشگاهها؛ توپی در زمین همه
برخی منتقدان، تاکید بر علمآموزی دانشجویان را امر به خاموشی و رخوت سیاسی دانشگاهها تعبیر میکنند و از زاویه چنین استنباطی، رأی به ضرورت تداوم همهجانبه حضور دانشجویان در مناسبات سیاسی بیهیچ قید و بندی میدهند، اما تجربه بیش از دو دهه حضور دانشجویان در عرصه تحولات کشور نشان میدهد اگرچه خارج شدن قطار پرشتاب جنبش دانشجویی از ریل سیاستورزی به نفع هیچ کس نیست، اما برخی تجربههای تلخ در مواجهه با این نقشآفرینی باعث شده است بار دیگر این سوال مطرح شود که چگونه میتوان ضمن حفظ آگاهی و کنشگری مسئولانه دانشجویان در قبال مسائل روز سیاسی، جلوی سرخوردگی سیاسی، تنشزایی داخلی و عقبافتادگی علمی را گرفت و 16 دهه پس از آغاز به کار اولین نهاد مدرن آموزشی در ایران به این سوال پاسخ داد که نقطه تمییز نهاد دانشگاه با سایر نهادهای مدرن سیاسی ازجمله احزابکجاست و چگونه میتوان بار کمتحرکی دیگر عناصر سیاسی لازم برای پیشرفت کشور را از دوش دانشگاهها برداشت.
نگاهی به تاریخ پرفراز و نشیب مغربزمین نشان میدهد دغدغههای سیاسی در اولین نهادهای علمی شکل گرفته در جهان نیز وجود داشته و آکادمی افلاطون نیز شاید در همین ارتباط تلاش میکرد برای افزایش آگاهی نخبگانی اقدام کند که قرار بود اداره دولت شهرهای آن زمان یونان باستان را به عهده داشته باشند. نظریه فیلسوفشاهی افلاطون که میگفت «آگاهترین افراد در جامعه باید حکومت کنند» نشان از آن داشت نهاد علم در پیوندی معنادار با نهاد سیاست، بیش از آنکه برای خود شأنی سیاسی قائل باشد، مقامی آکادمیک در نظر میگیرد، هرچند این جایگاه آکادمیک به افزایش قدرت سیاسی نیز منتهی خواهد شد.
در همین ارتباط به نظر میرسد امروزه دانشگاهها میتوانند با تقویت ابعاد تئوریک فعالیتهای خود و نیز انجام پژوهشهای هدفمند ـ که منتهی به قدرت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشورمان شود ـ نقش اصلی خود را برای اثرگذاری بر فضای سیاسی کشور ایفا کنند، هرچند این به معنای نفی سایر جنبههای مشارکت
سیاسی نیست.
دانشجویان بخوبی میدانند امروزه کشوری در سطح جهان قدرتمند است که توان داخلیاش آنچنان رشد یافته است که جهان چارهای نمییابد جز آنکه ایفای نقش منطقهای و جهانی آن را بپذیرد و این قدرت داخلی نه زاییده منازعات و تنشهای سیاسی در داخل کشور ـ که میراث سردرگمیهای سیاسی دوره استعمار در کشورهای سابقا جهان سومی است ـ بلکه نتیجه تولید علم و دانش در نهادهای آکادمیکی است که در آن دانشجویانی با بینش عمیق سیاسی، میدانند که در قرن بیست و یکم، راه رسیدن به آرمانشهرها نه از میانه لولههای تفنگ و شعارهای فاقد پشتوانه، بلکه تنها از مسیر پژوهش و تولید علم با هدف ارتقای سطح آگاهی عمومی بویژه آگاهی نخبگان سیاسی و افزایش توان تکنولوژیک کشور میگذرد و این همان رسالت عظیم علمی با افق اثرگذاری سیاسی ـ تاریخی است که امروزه بر دوش دانشجویان قرار گرفته است؛ رسالتی که به جای علم سیاسی، سیاست علمی را به ارمغان میآورد.
فعالیتهای دانشجویی از نگاه رهبر معظم انقلاب
* در دانشگاهها شور و نشاط، یک امر لازمی است. دانشگاهِ دچار رکود، دانشگاه خوبی نیست. مراد از این شور و نشاط چیست؟ این شور و نشاط در بخشهای مختلفی خودش را نشان میدهد؛ هم در بخشهای علمی، هم در بخشهای اجتماعی و سیاسی، این شور و نشاط میتواند خودش را نشان دهد. محیط دانشگاه، محیط جستجوکردن از نقطهنظرات درست در زمینه سیاسی و در زمینه اداره کشور و همچنین در زمینه مسائل کلان دیگر است..... بحث و تحلیل و فهم و تشخیص در دانشگاهها، یکی از عرصههای گوناگون شور و نشاط است.
... امروز یکی از نیازهای اساسی و درجه یک کشور، نیاز علمی است. اگر چنانچه ما توانستیم در عرصه علمی، پیشرفتهایی را که تا امروز بحمدالله به دست آمده است، با همین سرعت دنبال کنیم، هم در زمینه مشکلات اقتصادی، هم در زمینه مشکلات سیاسی، هم در زمینه مشکلات اجتماعی، هم در زمینه مسائل بینالمللی، مطمئنا گرهگشاییهای بزرگی خواهد شد. علم مساله بسیار مهمی است. در این حدود ده سال، یازده سال گذشته، در این زمینه خیلی کار شده؛ لیکن بعد از این هم باید کار شود؛ کار مضاعف شود. من عقیدهام این است که کار علمی در دانشگاه و در کشور باید جهادی باشد؛ کار علمیِ جهادی انجام بگیرد.
*... مراقب باشید تشکلهای دانشجویی تحت تأثیر اختلاف سلیقهها، نه خودشان در درون دچار انشعاب بشوند، نه با همدیگر اصطکاک و تصادم پیدا کنند. یکی از مصادیق برجسته وحدتی که ما به آن توصیه و دعوت میکنیم، همین است.
* یک نکته اساسی مطرح میشود که من همیشه در مواجهه با دانشجویان روی آن تکیه میکنم و آن، «پیداکردن قدرت تحلیل مسائل و جریانهای مهم کشور» است. سیاست در دانشگاهها ـ که بنده همیشه روی آن تأکید کردهام ـ به این معناست... .
یک نکته دیگر هم وجود دارد و آن «عمق بخشیدن به معرفت دینی» در بین دانشجویان است.
مصطفی انتظاری هروی/ گروه سیاسی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد