در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
اقداماتی را که از سوی رسانه ملی برای آموزش فرهنگ شهرنشینی انجام شده است، چطور ارزیابی میکنید؟
وقتی نام موضوعی به نام زندگی شهری میآید حقوق و تعاملات شهروندی نیز تحت این موضوع به ذهن انسان متبادر میشود، اما تا آنجا که در خاطرم است رسانه ملی طی دهه 60 با برنامه مرحوم آقای اقتصادی که عنوان بابا اقتصادی داشت درباره موضوعات مختلف شهروندی در زمینه اقتصاد مانند کسب و کار و رفتار با بورس بهعنوان یک سرمایه ملی به این موضوع میپرداخت. اوایل دهه 70 نیز سریالهایی مثل همسایه، آپارتماننشینها درباره رفتارهای شهروندی و در حقیقت با هدف فرهنگسازی در رسانه ملی تولید شدند. درواقع میتوان گفت رسانه در این زمینه سربلند است، اما از باب دیگر آموزش به روش مستقیم خیلی جواب نمیدهد و معتقدم آموزش از طریق سریالها نتیجه بهتری از برنامههای اجتماعی مثلا برنامههایی که باعنوان برنامههای ترکیبی پخش مداوم در رسانه ملی دارند خواهند داشت، چراکه در سریالها این موارد دیده میشوند، اما جنبه نصیحت پیدا نکرده و در بطن فیلم نشستهاند و به مرور در سطح جامعه تزریق میشود. کارهایی که بصراحت به این موضوع میپردازند متعلق به دهه 60 و70 بوده و در این دوره جوابگو و نتیجهبخش نخواهند بود.
جدا از سریالها، برنامههای شهری تلویزیون چه جایگاهی در افزایش فرهنگ شهری دارند؟
بهیقین برنامههای شهری جمع کثیری از مخاطبان را مانند بسیاری دیگر از برنامههای رسانه ملی با خود همراه میکنند و تاثیر مثبت و منفی هم خواهند داشت، اما معتقدم در برنامه زنده نباید به دنبال نصیحت مردم باشیم و رفتارها و تعاملات اجتماعی را به آنها گوشزد کنیم، بلکه مدل برنامههایمان باید غیرمستقیم باشد.
مثلا هویت ساختمانهای تهران را که ریشه در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی ما ندارند، میتوان مورد بحث کارشناسی قرارداد، اما نباید انتظار داشته باشیم رفتارهای اجتماعی را به صورت مستقیم در این نوع برنامهها آموزش داد هرچند در برنامههای «درشهر» و «تهران 20» گزارشهایی از ناهنجاریها و مشکلات سطح شهر تهیه میشود که در بطن خود، فرهنگسازی را به دنبال دارند یا گزارشهای برنامه «سلام تهران» مانند ارتباط مستقیم با مرکز کنترل ترافیک یا مرکز 125 میتواند یادآوری رفتار صحیح شهری به مخاطب باشند، اما در کل با مدل تاثیرگذاری از طریق برنامههای زنده موافق نیستم، چراکه مجبوریم انگشت اشاره خود را به سمت مخاطب بگیریم.
با توجه به اینکه زندگی شهری در ایران همچنان رو به گسترش است الزامی به گسترش برنامههای آموزشی برای افرادی که بتازگی به این جمع میپیوندند، وجود دارد؟
تهران سابقه 150 سال زندگی شهری دارد. دوره قاجار تهران به شهر مبدل شد و در زمان پهلوی نیز گسترش پیدا کرد و فرهنگ آن هم طی این سالها گسترش یافته است؛ بنابراین در برنامههای شهری که حداقل برای شهرهای بزرگ مانند تهران ساخته میشوند نباید گل درشت به آموزش فرهنگ شهری پرداخت و اگر آموزش مستقیم هم در نظر گرفته میشود باید برای افرادی باشد که واقعا صبقه شهرنشینی ندارند.
معضلات و ناهنجارهای شهری با این امر تفاوت داشته و به اشاره مستقیم و بحث و گفتکوی کارشناسی نیاز دارند و یادمان باشد در بسیاری از کشورها، قوانین با سختگیری و ملزم بودن شهروندان به اجرای آنها، در سطح جامعه درونی شدند. در همه جای دنیا تخلفات رانندگی بسیار سخت گرفته تا اینکه با گذشت زمان قوانین برای آنها درونی میشود. مثلا حدود یک دهه ما هزینههای سنگینی را برای کمربند و چراغ قرمز اختصاص دادیم و حالا میبینیم مردم در سطح شهر قوانین مرتبط را رعایت میکنند. در اکثر کشورهای اروپایی عابر هم برگه جریمه دارد و اگر خطا کند جریمه خواهد شد. ما باید در کشورمان این موارد را برای عده کمی که تصمیم ندارند با جمع همراه شوند گوشزد یا مستقیم بگوییم و نمیتوان در برنامه زنده به آن پرداخت یا دستکم من در برنامههایم این کار را نکردهام.
بنابراین شما به بهرهگیری از خلاقیت برای آموزش مباحث شهری اعتقاد دارید؟
معتقدم غیرمستقمگویی تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت. وقتی ببینم یک گزارشگر پشت خط عابر پیاده منتظر میایستد و وقتی ببینم در یک گزارش ترکیبی، موتورسوار کلاه بر سر دارد تاثیر خواهم گرفت.
عملکرد رسانه ملی در تغییر یا افزایش فرهنگ شهری بسیارعالی است. راهنمایی و رانندگی هیچگاه بدون رسانه ملی نمیتوانست با مردم ارتباط برقرار کند و قوانین رانندگی را در سطح جامعه تسری دهد، رسانه ملی در حوزه آموزش بسیار موفق است، اما در حوزه ورزش و تفریحات به تلاش بیشتری نیاز دارد.
مریم احمدی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم