ارشادی در این اثر ماندگار مهرجویی، نقش نویسندهای به نام محمود را بازی میکند که برای اتمام کتاب جدید خود به باغ پدریاش در دماوند پناه می برد و خاطرات عشق نوجوانیاش به «میم» را مرور میکند.
این همکاری به قدری برای ارشادی دلپذیر و ارزشمند بود که او بعدها فارغ از کیفیت و اندازه نقش و صرفا به احترام مهرجویی در دو فیلم دیگر این فیلمساز چیرهدست بازی کرد.
ارشادی جزو معدود بازیگران ایران است که بجز بازی در آثار وطنی هر از گاهی در آثار بین المللی نیز حضور پیدا می کند.
«بادبادک باز» مارک فارستر، «آگورا» آلخاندرو آمنابار و «سی دقیقه پس از نیمهشب» کاترین بیگلو حضورهای بین المللی او هستند.
به بهانه اکران «چه خوبه برگشتی» تازهترین فیلم مهرجویی سراغ این بازیگر خوش اخلاق و متین سینمای ایران رفتیم که این روزها در حال بازی در فیلم پرسرو صدای «لاله» است. گفتوگوی ما با همایون ارشادی را بخوانید.
درست است که شما با بازی در نقش آقای بدیعی «طعم گیلاس» به تماشاگران خاص و پیگیر سینما شناسانده شدید، اما با بازی در نقش محمود ،نویسنده «درخت گلابی» بود که توانایی بازیگری خود را نشان دادید. مهمترین ویژگی مهرجویی در کارگردانی چیست؟
هر کارگردان ویژگیها و مختصات خاص خودش را دارد. مواردی چون تبحر کارگردانی، اخلاق، روانشناسی و نحوه ارتباط با گروه، بسته به شخصیت فیلمسازان با یکدیگر متفاوت است. آقای مهرجویی یکی از کسانی است که همه این ویژگی ها را به صورت یکجا در خود دارد. او بجز مهارت و تسلط در کارگردانی روانشناس و جامعهشناس خوبی نیز هست و میداند رابطهاش با عوامل گروه باید چگونه باشد. برخی کارگردانان با اینکه فیلمسازان خوبی هستند، ولی سرصحنه روانشناس خوبی نیستند و نمیدانند که با گروه چگونه رفتار کنند، اما آقای مهرجویی یکی از استثناهای سینمای ماست که همه ویژگیهای یک کارگردان خوب را در خود دارد.
بعد از درخت گلابی که ایفاگر نقش اصلی بودید، در همکاریهای بعدیتان با مهرجویی دو نقش نهچندان مهم را بازی کردید؛ شهردار «نارنجیپوش» و وکیل «چه خوبه برگشتی». دلیل محکمی برای این حضورها دارید؟
صرفا به دلیل ارادتی که به مهرجویی دارم بازی در این نقشها را قبول کردم. مثلا برای نقش شهردار نارنجیپوش ساعت 11 شب با من تماس گرفتند و گفتند صبح بیا سر فیلمبرداری، در حالی که من اصلا نمیدانستم نقش چیست و اصلا برای چه قرار است بروم! برای همین فیلم چه خوبه برگشتی هم مسافرت بودم، وقتی برگشتم زنگ زدم تا با یکی از دوستانم ـ حسن پورشیرازی ـ احوالپرسی کنم که گفت آقای مهرجویی دنبالت میگردد. وقتی با مهرجویی تماس گرفتم، گفت فردا صبح بیا سر فیلمبرداری. بنابراین من صرفا به خاطر ارادت و اعتقادی که به آقای مهرجویی دارم، در کارهای او بازی می کنم. اصلا هم کاری به این ندارم که عدهای به فیلمهای اخیرشان انتقاد میکنند.
اتفاقا به مساله خوبی اشاره کردید، نظرتان درباره چرخش رویکرد سینمایی مهرجویی از فیلمهایی نظیر درخت گلابی به آثاری از جنس نارنجیپوش و چهخوبه برگشتی چیست؟
دلیل این تغییر مسیر را خود آقای مهرجویی باید توضیح دهد و من نمیتوانم درباره ایشان نظر بدهم.
می خواهم نظرتان را به عنوان یک مخاطب بدانم، نه به عنوان بازیگر فیلمهای مهرجویی.
به عنوان یک مخاطب هم فکر می کنم حتما خود او دلیلی برای این شیوه فیلمسازی دارد. شاید چیزهایی در فکرش هست که نمیتواند بسازد یا شرایط برای ساخت فیلمهای دلخواهش فراهم نیست و شاید اینها حتی نقطه مقابل آثاری که میخواسته بسازد، باشد. شاید هم می خواهد چیزی را با این کارهایش نشان دهد. به هر حال خود او بهتر از هرکس می تواند در این مورد حرف بزند.
نقشتان در چه خوبه که برگشتی خیلی بامزه است، با اینکه در ظاهر نقش مهمی در روند قصه نیست، اما مهمترین غافلگیری فیلم توسط نقش شما صورت میگیرد!
تازه یک سری از صحنه های بامزه من در تدوین حذف شد وگرنه نقش خندهدارتری از من می دیدید!
فکر می کنید زمان اکران فیلم مناسب باشد؟
نه، الان باتوجه به انتخابات و امتحانات، بدترین زمان اکران برای چنین فیلمی است. واقعا الان در سینما جز یکی، دو کار، فیلمی نیست که تماشاگر راغب به تماشایش باشد. به همین دلیل بیشتر تئاتر میبینم. مثل شب گذشته که به دیدن نمایش «خدای کشتار» رفتم.
فیلم «ملکه» هم که شما در آن بازی داشتید، در اکران با بیمهری مواجه شد.
برای ملکه که واقعا متاسفم، چون فیلم باارزشی است که نگاه انسانی به مقوله جنگ دارد. به نظرم نباید این گونه مورد بیمهری قرار می گرفت.
به نظر میرسد برخی از نقشهایتان را صرفا از روی رفاقت و رودربایستی انتخاب می کنید، چون با آن شخصیت جا افتاده بازیگریتان در فیلم های شاخص و هنری فاصله دارد.
مقداری از آن به ویژگی هایی که اشاره کردید، برمیگردد، ولی بخش مهم آن به این مساله مربوط میشود که به خودم ثابت کنم من بازیگرم و نباید همیشه نقش های خاص و کلیشهای بازی کنم. مثلا در فیلمی که محصول مشترک ایران و آذربایجان است و هنوز اکران نشده، نقش رئیس یک باند قاچاق را دارم یا در فیلم «چک» نقش متفاوتی از سایر نقشهایم بازی کردم. در سینما نمیشود همیشه به انتظار نقشهای متفاوت و دوستداشتنی نشست. ضمن اینکه هیچ وقت کوتاهی و بلندی نقش برایم مهم نیست، بلکه به تاثیرگذاری آن فکر میکنم. البته آن دوستی که اشاره کردید هم در پذیرش نقش ها بیتاثیر نیست! (میخندد)
پیشنهاد جدیدی برای بازی دارید؟
نه، فعلا که سر فیلم لاله (اسی نیک نژاد) هستم که در آن نقش معاون فدراسیون اتومبیلرانی را بازی میکنم.
علی رستگار - جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد