مرزهای رابطه را حفظ کنید

مرزگذاری در ارتباط به این معناست که در روابط بین فردی حریم داشته باشیم و هر قدر هم که با کسی صمیمی هستید، پرده و حجابی بین خودتان و او ایجاد کنید و حرمت یکدیگر را نگه دارید و بر این اصل پایبند باشید که صمیمیت و نزدیکی به این معنا نیست که خیلی راحت باشید و هر طور که دلتان خواست رفتار کنید یا همه مسائل شخصی و خصوصی خود را بیرون بریزید.
کد خبر: ۵۵۹۵۸۳
مرزهای رابطه را حفظ کنید

حد و مرز، محدوده مالکیت را مشخص می‌کند. برخی افراد مخالف حد و مرز هستند؛ زیرا به نظر آنان چنین کاری خودخواهانه است و برخی دیگر واقعا از سر خودخواهی حد و مرز تعیین می‌کنند. هر دو گروه در اشتباه هستند، چراکه حد و مرز واقعی با خویشتنداری همراه است.

با خویشتنداری، فرد می‌تواند با تسلط بر خود مهربان‌تر برخورد کند، آگاهانه‌تر دوست داشته باشد و به صمیمیت دلخواه خود برسد.

اگر شما با رفتارهای ناپسند فرد مورد علاقه خود مخالفت و حد و مرز وی را به او یادآوری نکرده‌اید، اشتباه بزرگی را انجام داده‌اید. در واقع شما از ترس از دست‌دادن سکوت کرده‌اید غافل از این که همین ترس دوست‌داشتن را از بین می‌برد.

شما نمی‌توانید کسی را دوست داشته باشید در حالی که در کنار وی فردیت خود را از دست داده باشید. مرزگذاری در رابطه یکی از مهارت‌های مهم در روابط بین‌فردی است که اغلب افرادی که در روابط بین فردی مشکل دارند، از آن بی‌بهره‌اند.

«کلام» و «فاصله فیزیکی» به عنوان مهم‌ترین حد و مرز

در دنیای کنونی برای داشتن حد و مرز نمی‌توانید بر قلبتان قفل بزنید یا این که با هیچ‌کس ارتباط نداشته باشید بنابراین لازم است در قلمرو روابط‌تان از مرزهای دیگری استفاده کنید که شاید بتوان گفت مهم‌ترین آنان «کلام» و «فاصله فیزیکی» است. درباره حد و مرزسازی به وسیله کلام بنیادی‌ترین مرز زبان است. کلامتان مرزهای شما را تعریف می‌کند.

فاصله فیزیکی نیز نمونه‌ای از مرزبندی در روابط بین افراد است. وقتی همه تلاش‌ها برای ایجاد یک رابطه صمیمی بی‌نتیجه می‌ماند باید آدم‌ها از هم دور شوند تا جلوی آسیب‌رساندن به یکدیگر را بگیرند. فاصله فرصتی برای حفاظت، تفکر، التیام و یادگیری نکات جدید ایجاد می‌کند.

گاهی جدایی واقعا از آسیب در روابط جلوگیری می‌کند. فاصله فیزیکی می‌تواند کوتاه، جزئی یا طولانی‌تر و اساسی باشد. نمونه‌هایی از فاصله فیزیکی به این صورت است که می‌توانید هنگام جر و بحث و دعوا از محل دور شده یا می‌توانید مدتی از یکدیگر دور شوید تا به فکرتان نظم دهید.

گاهی اوقات فاصله فیزیکی علاوه بر حفظ روابط افراد فرصتی برای التیام و دلشکستگی‌ها فراهم می‌آورد.

مرزگذاری در زندگی زناشویی

در زندگی زناشویی لازم است به نیازمان به داشتن حد و مرز توجه کنیم، زیرا باید تابع همان قوانینی باشیم که برای همسرمان می‌پسندیم. اطاعت از فرآیند حد و مرز در زندگی مشترک باعث برقراری مساوات می‌شود و رابطه میان زوج‌ها را متوازن می‌کند. در چنین حالتی دیگر رابطه از بالا به پایین یا از پایین به بالا وجود نخواهد داشت.

حد و مرز، مسئولیت را تعریف می‌کند تا هر کس بداند چه وظایفی دارد. حد و مرز در شرایطی بیشترین فایده را دارد که زن و شوهر هر دو آزادی‌هایشان را محدود کنند تا بتوانند بهتر یکدیگر را دوست بدارند. شما در چنین شرایطی به این علت که همسرتان را دوست دارید و می‌خواهید زندگی و رشدش را بهبود بخشید، خواسته‌های خودخواهانه‌تری را کنار می‌گذارید و حتی در استفاده از آزادی‌های مشروع خود هم انعطاف‌پذیر می‌شوید.

نمی‌خواهید از آزادی‌هایتان استفاده کنید تا به عزیزتان آزار برسانید و با توجه به این اصل به حد و مرز همسرتان پاسخ می‌دهید. عشق زمانی شکوفا و عمیق می‌شود که دو نفر محدودیت ناشی از رعایت‌کردن و محترم‌شمردن حد و مرز همسرشان را بپذیرند و مطمئنا زمانی که هر دو حد و مرز یکدیگر را رعایت کنند، نتایج خوبی هم می‌گیرند.

به استقلال همسرتان احترام بگذارید

ما اغلب عاشق کسی می‌شویم که مستقل، محکم، قوی، مسئول و خوددار و فعال است. بعد وقتی او را به دست می‌آوریم سعی می‌کنیم او را تغییر دهیم. اگر او به مستقل‌بودنش ادامه دهد حسادت‌مان گل می‌کند، گویی برای بودن در این رابطه باید او را تا حدی محدود کنیم و دست و پایش را ببندیم.

اینجاست که شروع می‌کنیم به نصیحت‌کردن وی، محدودکردن انتخاب‌هایش، محدودکردن دیدگاه‌هایش (رویاهایش)‌ و آزادی‌های وی. اما این اشتباه است. ما باید عقب بایستیم و آزادی همسرمان (البته آزادی‌های بجا و معقول)‌ را به او برگردانیم.

بعد از مدتی که از روابط‌تان می‌گذرد، بیایید با خودتان فکر کنید آیا او هنوز هم فردی مستقل است یا این‌که فضای اختصاصی، اعتماد به نفس، استقلال و شادابی او را یکجا از بین برده‌اید؟ به راستی چرا ناخودآگاه تمایل داریم همسر خود را مهار کنیم و او شادابی خود را از دست بدهد؟ چرا لازم می‌دانیم هر جایی که او هست ما هم همواره حضور داشته باشیم؟ شما باید طرف مقابل خود را تشویق کنید. شاید هم نیاز باشد به طور مستقل زمانی را صرف کشف مجدد استعدادها و مهارت‌هایش و شما هم باید بعضی مواقع عقب‌نشینی کنید و سعی نکنید مانع وی شوید.

اکثر روابط موفق یک ویژگی مهم دارند که آن استقلال است. زن و شوهر باید زمانی را جدا از هم سپری کنند، این نشانه بلوغ و داشتن یک زندگی خوب و سالم است. پس سعی کنیم به حریم خصوصی یکدیگر احترام بگذاریم.

هریک از ما این حق خدادادی را داریم که برای حریم خصوصی، اعتماد و صداقت یکدیگر احترام قائل شویم، اما از بین همه آنها این حریم خصوصی است که خیلی قابل احترام است.

شما باید به حریم خصوصی همسرتان احترام بگذارید. اگر این کار را انجام ندهید، باید همه چیزهای دیگر از قبیل اعتماد، احترام و صداقت را هم زیر سوال ببرید. اگر همسرتان ترجیح می‌دهد موضوعی را با شما مطرح نکند، شما حق ندارید چرب‌زبانی کنید، تهدید کنید، رشوه بدهید یا با روش‌های پنهانی سعی کنید که حتما به آن موضوع پی ببرید.

مرزگذاری برای کودکان

کودکان با مرزگذاری متولد نمی‌شوند. آنها مرزها را از روابط و ضوابط بیرونی گرفته و درونی می‌کنند. برای این‌که کودکان یاد بگیرند در قبال چه چیزی مسئولیت دارند والدین مجبورند مرزهای روشنی را برای آنها ترسیم کنند و به شکلی با آنها رابطه برقرار کنند که بتوانند مرزهای خود را شناخته و یاد بگیرند. کودکان از طریق مشاهده عملکرد شما در ارتباط با مرزهای دنیای خودتان نکاتی را می‌آموزند.

آنها چگونگی رفتار شما با خود، همسرتان و همکاران‌تان را تماشا می‌کنند و برای یادگیری چیزهای خوب یا بد با شما رقابت می‌کنند.

آنان همواره در جستجوی افراد قدرتمندتر هستند و می‌خواهند مانند آنان باشند. آنان با پوشیدن کفش‌های پدر و استفاده از لوازم آرایش مادر سعی می‌کنند نقش بزرگسالان را بازی کنند و ببینند چه نقشی برای آنها مناسب است.

به این معنا مرزها بیشتر از آن که آموخته شوند، «گرفته» می‌شوند. درواقع یکی از بزرگ‌ترین لطف‌های شما به‌عنوان پدر و مادر این است که به فکر تعیین حد و مرز برای فرزندان‌تان باشید و یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های شما در جایگاه والدین این است که در ایجاد مرزها غفلت کنید.

درباره مرزگذاری شما به‌عنوان والد می‌توانید به فرزندتان در نظر گرفتن حد و حدود و مرزها آموزش دهید. شما با گفتن این جمله که «تو مسئول رفتار خودت هستی» به آنها می‌آموزید که آنان باید مسئولیت رفتارهایی چون تمیزکردن اتاق‌شان، گرفتن نمرات خوب و داشتن رفتار مناسب را بپذیرید.

با این کار یعنی ایجاد مرزها برای کودکان‌تان هم جایگاه خود را حفظ می‌نمایید، هم به فرزندتان می‌آموزید که همیشه نمی‌توانید با زورگویی یا بیش‌خواهی به حقوق دیگران تجاوز کنند.

در آموزش مرزها به فرزندتان گاه ممکن است احساس کنید در حال از پا درآمدن توسط فرزندتان هستید. در نظر داشته باشید کودکان به طور فوق‌العاده‌ای می‌توانند حس کنند که ما چه زمانی ضعیف و آماده تسلیم به آنها هستیم. در حقیقت کودکان روی ما کار می‌کنند و به راحتی منصرف نمی‌شوند.

یکی از دلایل تسلیم شدن شما این است که خودتان به فرزندتان آموخته‌اید تا هر جا که بخواهد می‌تواند پیش برود و شما بالاخره تسلیم خواهید شد.

تکنیک‌های مرزگذاری را به خاطر بسپارید

مرز را تعریف کنید: قبل از هر چیزی بهتر است مرز را برای خود تعریف کنید. از خودتان بپرسید اگر قرار باشد از این به بعد در روابط بین فردی خود مرز داشته باشید چگونه عمل خواهید کرد؟ چه مسائلی را با طرف مقابل در میان می‌گذارید و چه مسائلی را در میان نمی‌گذارید.

در رابطه با مرزگذاری از تجارب دیگران استفاده کنید: در صورتی که قادر به مرزگذاری در رابطه نیستید می‌توانید از دیگران کمک بگیرید. برای این کار می‌توانید از چند نفر از افرادی که در روابط بین فردی موفق هستند، بپرسید معمولا یک رابطه را چگونه شروع می‌کنند و چگونه ادامه می‌دهند و این که چگونه در روابطشان با دیگران مرز می‌گذارند.

افراد را بشناسید: صمیمی‌شدن با دیگران مستلزم این است که ابتدا آنها را بشناسید. براساس ظاهر افراد نتیجه‌گیری نکنید و برای شناخت آنان سعی کنید هیچ گاه زود قضاوت نکنید، به رفتارشان بیشتر از گفتارشان توجه کنید، رفتار آنان را در موقعیت‌های مختلف در نظر بگیرید و به تضاد بین گفتار و رفتار افراد توجه کنید.

در روابط‌تان شیفتگی را کنار بگذارید: شیفتگی چیزی شبیه عشق کور است. در حالت شیفتگی شما فرد را فقط با ویژگی‌های مثبت می‌بینید و ویژگی‌های او را نفی کرده و ویژگی‌های مثبت او را اغراق‌آمیز جلوه می‌دهید. (این حالت با جنس مخالف زیاد اتفاق می‌افتد)‌. برای مقابله با شیفتگی لازم است یاد بگیرید افراد را نسبی ببینید. با این دیدگاه شما شیفته کسی نخواهید شد، چون به این نتیجه خواهید رسید که او نیز فردی است مانند دیگران و (فرد)‌ چیز خارق‌العاده‌‌ای نیست.

نفی‌کردن را کنار بگذارید: نفی‌کردن درست در مقابل شیفتگی قرار دارد. در نفی‌کردن فرد سعی می‌کند در ویژگی‌های منفی طرف مقابل اغراق کرده و آنها را پررنگ سازد. این نوع نگرش نسبت به دیگران سبب می‌شود براحتی آنان را کنار بگذارید و اگر بخواهید با این ویژگی با دیگران ارتباط برقرار کنید دائم با آنها درگیر خواهید بود و ارتباط پرتنشی خواهید داشت.

مرزهای سخت را متعادل کنید‌: همان‌طور که برخی افراد در روابط بین فردی خود حد و مرزی ندارند و هر طور که راحت هستند عمل می‌کنند، افرادی هم هستند که به دور خود دیوار می‌کشند و سعی می‌کنند از نزدیک‌شدن به دیگران اجتناب نمایند و به هیچ عنوان با کسی صمیمی نمی‌شوند. در مرز‌گذاری‌هایتان سعی کنید این افراط و تفریط را کنار بگذارید و تعدیل نمایید.

رازدار خود باشید: مرزگذاری در رابطه به این معناست که اگر مایل نیستید خاطره، تجربه یا مطلبی از شما افشا شود آن را پیش خود نگه دارید و با کسی مطرح نکنید. این را بدانید وقتی شما نمی‌توانید راز‌دار خودتان باشید از دیگران هم نباید انتظار داشته باشید که رازدار مسائل مهم شما باشند.

روابط خود را درجه‌بندی کنید: برای این کار می‌توانید از مقیاسی استفاده کنید که از چند سطح تشکیل شده باشد. برای مثال؛ سطح اول: آشنایی، سطح دوم: دوستی و روابط اجتماعی، سطح سوم: دوستی صمیمانه و سطح چهارم: دوستی صمیمانه و رفت و آمد خانوادگی. این گونه درجه‌بندی تا حدودی به شما کمک خواهد کرد جایگاه هر فرد را در نظر بگیرید و متناسب با جایگاه وی با او رفتار کنید.

دور خودتان خطوط فرضی بکشید

حد و مرزهای شخصی، خطوط فرضی هستند که شما دور خودتان می‌‌کشید تا هیچ‌کس چه از نظر فیزیکی و چه از نظر احساسی ـ مگر این که دعوت شود ـ حق عبور از آن را ندارد. شما حق دارید بایستید و بگویید: «نه، من این را تحمل نخواهم کرد.» اما قبل از آن ابتدا باید مرزها را مشخص کنید. باید بدانید تحمل چه چیزی را دارید و تحمل چه چیزی را ندارید.

هر چه در مرزهای خود احساس امنیت بیشتری پیدا کنید، دیگران قدرت کمتری پیدا می‌کنند تا شما را تحت تاثیر خود قرار بدهند. تعیین حد و مرزهای شخصی به این معناست که دیگر از افراد نترسید و وقتی فردی از مرز بین رفتار مناسب و نامناسب عبور می‌کند، به راحتی بگویید نمی‌خواهید با شما این‌گونه رفتار یا صحبت بشود.

تعیین متناسب حد و مرزهای شخصی ما را قادر می‌سازد در برابر افراد سمج، گستاخ، پرخاشگر، سوءاستفاده‌کننده و افرادی که از روی بی‌عقلی و نادانی قصد استفاده از ما را دارند، مقاومت کنیم. یکی از ویژگی‌های افراد موفق این است که ارزش خود را می‌دانند و اجازه نمی‌دهند کسی با آنان بدرفتاری کند.

زمانی که خطوط فرضی را دور خودتان می‌کشید، راحت‌تر می‌توانید پشت آن بایستید و محکم، مصمم، قوی و بااعتماد به نفس باشید. البته در کشیدن این خطوط متعادل رفتار کنید.

به حریم دیگران تجاوز نکن

بهترین راه آموزش احترام به دیگران این است که مرزهای شخصی مناسبی برای خودتان داشته باشید. به این معنا که به خودتان اجازه ندهید به شما بی‌احترامی شود. در همین رابطه مرزهای شما به‌عنوان یک والد، مرزهایی است که فرزندتان آنها را درونی خواهد کرد.

اگر هنگام بی‌توجهی فرزندتان به مرزها و حدود شخصی خودتان بگویید «نه» آنها یاد می‌گیرند به حد و مرز دیگران احترام بگذارند.

اگر شما این کار را انجام ندهید آنها نیز انجام نخواهند داد. در ضمن برای احترام به مرزهای دیگران و همراه شدن با دیگران فرزندان باید از طریق آموزش‌های شما چند اصل را یاد بگیرند:

ـ به حد و مرزها در روابط‌شان احترام بگذارند.

ـ به دیگران آسیب نرسانند.

ـ بدون این‌که دیگران را تنبیه کنند، به «نه‌گفتن» آنان احترام بگذارند.

ـ زمانی که مرزهای دیگران مانع رسیدن‌ آنها به چیزهای مورد علاقه می‌شود، دیوانه نشوند.

در این رابطه لازم است هم شما و هم همسرتان برای آموختن مرزها به فرزندتان همسو و هماهنگ شوید، چرا که در صورتی که فرزند شما در نزاع بین خود و یکی از والدین، دیگری را واسطه قرار دهد، اختلاف پیش می‌آید.

در چنین شرایطی والدی که «طرفدار مرز» است اغلب به عنوان والد بد و محروم‌کننده و والد «ضد مرز» به عنوان والد خوب دیده می‌شود.

اگر همسرتان از مرزها حمایت نمی‌کند، قبل از آن که کاری جدی را با فرزندتان‌ آغاز کنید، این موضوع را با همسر خود در میان بگذارید، اگر او موضوع را جدی نگرفته و این شما هستید که بهای این بی‌مسئولیتی را می‌پردازید، شرایط را به گونه‌ای رقم بزنید که والد بدون مرز عواقب آن را متحمل شود.

معصومه اسدی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها