
اینها تنها جملاتی زیبا یا به قول سید گوزنها ادبیاتی نیستند، بلکه هرکدام میتواند چکیده قیصر، گوزنها، رضا موتوری، تیغ و ابریشم، اعتراض و جرم در یک جمله باشند. اما چه پارامترهایی در سینمای کیمیایی سبب برجستگی دیالوگهای فیلمهای او شده است؟ آیا سینمای کیمیایی صرفا سینمای قهرمانها و دیالوگهای آنهاست یا مؤلفههای دیگر هم با همان قدرت در سینمای او دیده میشود؟ این دیالوگها یا بهطور کلیتر، ساختار زبانی سینمای او از کجا نشات میگیرد؟
در سادهترین و در عین حال جامعترین تعریف از سینما که توسط آندره بازن ارائه شده، سینما تصویر متحرک دانسته شده است. این دو ویژگی موجب تمایز سینما از عکس، نقاشی، ادبیات و بخصوص رمان میشود. به همین اعتبار، عناصر تصویری و تقطیعی از جمله میزانسن، قاببندی، دکوپاژ و تدوین مهمترین ارکان یک فیلم هستند. اما قصه که از آغاز تاریخ سینما تاکنون نقش اساسی در فیلمهای سینمایی ایفا میکرده، موجب ورود ادبیات به سینما همانند تئاتر و سایر هنرهای نمایشی شده است. به این ترتیب مؤلفههایی چون شخصیتپردازی، سبک روایی و دیالوگ وارد سینما و به مرور به مؤلفههای بسیار مهمی در فیلم تبدیل شدهاند. از این رو تفکیک دیالوگ از کلیت فیلم و تحلیل آن بهعنوان عنصری بیگانه و تحمیل شده از ادبیات به سینما چندان صحیح به نظر نمیرسد.
به ابتدای بحث برگردیم. سینمای کیمیایی، قصه قهرمانهاست، قهرمانهایی که به قول خودش همان آدمهایی هستند که در پیادهرو قدم میزنند. قهرمانهایی از جنس مردم پایین شهر. تم اصلی اکثر فیلمهای کیمیایی تقابل این قهرمانان با بدمنها، کنش و حرکت آنها در جامعه و شکلگیری نوعی حرکت فردی یا اجتماعی در تقابل با عناصر نامطلوب است. اینجاست که نخستین دلیل حضور پررنگ دیالوگ در سینمای کیمیایی رخ مینماید. این قهرمانان در توده جامعه شناورند، با مردم حرف میزنند، از میان آنها میآیند، گاه پرخاش میکنند، گاه عصیان میکنند و گاه در گفتوگویی طولانی که اغلب با یک رِفیق صورت میگیرد، درون خود را بیرون میریزند. اینجاست که قهرمانان کیمیایی محکوم به گفتن دیالوگ هستند. سکانس تکگویی قیصر در برابر ننه و خاندایی پس از کشتن کریم که نمونه بینظیر عصیان یک قهرمان است، ستایش پهلوانانه محسن دربندی از امیر در مراسم گلریزان ابتدای «اعتراض»، صحبتهای طولانی سید و قدرت در «گوزنها» و رضا سرچشمه و رأفتخان در «جرم» نمونههایی از این گونهاند. ساختار زبانی دیالوگهای کیمیایی متناسب با فضای فیلمهایش است. لحن عامیانه همراه با واژههایی مثل تیزی، حبس و گوله که موتیفهای کلامی آشنای کیمیایی هستند، همواره کمک شایانی به فضاسازی و شخصیتپردازی در فیلمهای او کردهاند. به عنوان مثال وقتی ابتدای گوزنها سرگذشت سید از زبان خودش برای قدرت و بیننده تعریف میشود، بخش عمده شخصیت سید در ذهن بیننده شکل میگیرد و در سکانسهای آغازین اعتراض که از هنرمندانهترین سکانسهای سینمای ایران هستند، دیالوگها و منولوگها بشدت به کمک تصویر میآیند.
در پایان اما باید اشاره کرد دیالوگ را تنها ویژگی قوی سینمای کیمیایی دانستن، اجحافی آشکار در حق این فیلمساز است، چنانکه اساسا دیالوگ حتی در بهترین شکل خود به تنهایی قادر به ساخت فیلمی کامل نیست. فیلم، یک قصه به تصویر کشیدهشده نیست، بلکه تصویری است که قصهای را روایت میکند و این تقدم و تأخر در سینمای کیمیایی هم مشهود است.
کاوه رهباردار / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر حسن سبحانی، استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با روزنامه«جامجم» مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد