سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
جام جم:سلام بر تو ای...
«سلام بر تو ای...»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن میخوانید؛اعتقاد به آمدن یک منجی و مصلح الهی که سرانجام، بشریت را از «ظلم» و «جور» میرهاند و حلاوت «قسط» و «عدل» را به همگان میچشاند، از راهبردیترین موضوعات زندگی بشری است. این موضوع در همه ادیان و حتی آیینها بشارت داده شده است اما هیچ دین و آیینی با مختصات و دقتنظری که در مکتب تشیع به این موضوع شده است، صاحبنظر و دارای مبانی دقیق در این باره نیست.
این موضوع راهبردی که بخصوص با زندگی شیعیان درآمیخته است و خوشبختانه هر روز بر توجه به آن افزوده میشود، در معرض تهدیداتی هم هست که از جمله مهمترین آنها بدفهمی و دم دستیشدن و آلوده شده به پیرایههای خرافات و اوهام است؛ پیرایههایی که به جای ایجاد انگیزه، افزایش قدرت برنامهریزی و تدبیر و ایجاد و تقویت معنویت، تأثیر تخدیری دارد و سست کردن منتظران و بیخاصیت کردن آنها را دنبال میکند.
سوءاستفاده از این موضوع و تطبیق علائم امامزمان(عج) بر افراد، تقریبا در طول تاریخ مطرح بوده است ولی اهمیت و نقش مقوله مهدویت، موجب شد دشمنان با برنامهریزی و سازماندهی دقیقتر به مقابله با آن برخیزند. از جمله اینکه بیش از 150سال پیش، فرقه ضاله بهائیت بهدست محمدعلی باب و باطراحی و حمایت استعمار پیر، راهاندازی شد. جریانی که مرکز جهانیاش امروز در حیفا واقع در اراضی اشغالی فلسطین است و زیر نظر صهیونیسم ادارهمیشود.
70 سال پیش نیز جریان دیگری بهنام انجمن ضد بهائیت تأسیس شد تا ظاهراً در مقابل بهائیت از اسلام دفاع کند اما این جریان هم که بعدها به انجمن حجتیه معروف شد، انحرافات دیگری داشت که مهمترین آن ارائه یک دین غیرسیاسی و مخالف تشکیل حکومت در زمان غیبت بود که با ظاهری کاملاً دینی و متشرعانه، خواست استعمارگران را محقق میساخت و خیال آنان را آسوده میکرد.
امروز نیز اعتقاد به حضرت مهدی(عج)، اندیشکدههای متعدد غربی از جمله هودسون و واشنگتن و استراتژیستهایی چون فوکویاما و فرانسوا توآل را به خود مشغول کرده است و هزاران مقاله، صدها سایت و دهها فیلم و بازی رایانهای برای مقابله با این رویداد قطعی و گریزناپذیر که طومار ظالمان را درهم خواهد پیچید، نوشته و ساخته و پرداخته شده است و هر روز بر حجم و کیفیت آنها افزوده میشود.
اما بهرغم همه تلاشهایی که مستکبران برای مقابله با ظهور منجی بشریت انجام داده و میدهند و صرفنظر از مباحث انحرافی درخصوص طولانی یا زود بودن ظهور، این حقیقت را نمیتوان نادیده گرفت که هر لحظه که از عمر جهان میگذرد، جامعه جهانی به زمان ظهور نزدیکتر میشود و آمادگی برای پذیرش مصلح و منجی، بیشتر. از نشانههای این نزدیک شدن آنکه حتی حدود چهار دهه پیش این اندیشه که همه جهان تحت یک نظم واحد جهانی اداره شود، برتابیده نمیشد اما امروز افکار عمومی جهان با این ایده آشناست و اگر حاکمی سه ویژگی مهم عدالت، قدرت و علم را بتواند همزمان محقق سازد، آحاد بشر به او خواهند گروید و این همان ویژگیهایی است که در اندیشههای ناب برای عصاره هستی (والعصر) ذکر شده است.
به همین دلیل است که فرانسوا توآل در توصیف تفکر شیعی میگوید، شیعیان به دلیل اعتقاد به مهدویت در برابر هیچ نظم جهانی تا زمان ظهور، تمکین نمیکنند. اگر چه این سخن از سوی یک استراتژیست ضد شیعی و با هدف آشوبگر معرفی کردن شیعیان مطرح شده است اما از حقیقتی سخن میگوید با این توضیح که نظم جهانی که سلطهگران، انسانها را به آن فرا میخوانند، هیچکدام از سه ویژگی عدالت، قدرت و علم را ندارد و وضع امروز جهان و بخصوص خود کشورهای مدعی این نظم بهترین گواه فقدان این سه ویژگی است. لذا نه فقط شیعیان بلکه هر آزاده دیگری هم حاضر نیست در برابر قدرتهای فاسد و ناتوان کرنش کند.
امروز جهان خواسته و ناخواسته به سمت حقیقت اندیشه مهدوی گام بر میدارد و دیر یا زود جامعه بشری مهدیموعود را مشاهده و درک خواهد کرد و وعده الهی تحقق خواهد یافت و ما غایبان حقیقی در زمان غیبت آن ذخیره هستی سوگمندانه ندا سر میدهیم:
سلام بر تو ای واسطه خدا و سرپرست دین او
سلام بر تو ای خلیفه خدا و یاور حق او
سلام بر تو در تمام آنات و دقایق شب و سرتاسر روز
سلام بر تو ای بهجای مانده از طرف خدا در روی زمین
سلام بر تو ای وعده خدا که تضمینش کرده
سلام بر تو هنگامی که نماز میخوانی و قنوت میگیری
سلام بر تو هنگامی که رکوع و سجود بهجای میآوری
سلام بر تو...
کیهان:نقشه راه ظهور
«نقشه راه ظهور»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن میخوانید؛ما عاشق نبودیم. عاشقی علامت دارد. سیمای دلباخته، شوریدگی و آشفتگی را داد می زند. در تب وتاب است. قرار ندارد. بی سر و سامان است. انگشت نما می شود. عاشق بی قرار، مادر موسی بود آن هنگام که به اضطرار، فرزند را به نیل سپرد و نگران و گریان نگریست. چشم و دل از او برنمی داشت. «و اصبح فؤاد امّ موسی فارغاً... قلب مادر موسی از همه چیز جز یاد او تهی بود و اگر قلب او را محکم نمی کردیم که از مؤمنان باشد، نزدیک بود ماجرا را برملا کند» (قصص/10). ذیل این آیه در تفسیر شریف نمونه نوشته اند «نزدیک بود فریاد کشد و راز دل خود را برون افکند. نزدیک بود نعره زند و از جدایی ناله سر دهد» . سزای چنین محبتی همان بود که حضرت حق فرمود: «فرددناه الی امّه کی تقرّ عینها. موسی را به مادرش بازگرداندیم تا روشنی چشم وی باشد» (قصص/21). «قصص» حکایت ما- و روزگار ما- و شماست مولا! چندان که ماجرای یعقوب و برادران غیور یوسف. و یعقوب نبی(ع) از آنان- حتی درآستانه وصال یوسف پس از سالها هجران- پروا داشت که فرمود «انّی لاجد ریح یوسف لولا ان تفنّدون. هر آینه بوی یوسف را می شنوم، اگر مرا به نادانی متهم نکنید»!
دوستی پیامک فرستاده است. مضمون آن، عنوان نامه شریف شما به شیخ مفید است. «للأخ السّدید و الولیّ الرشید الشّیخ المفید... اما بعد...». و بی درنگ نوشته «ما هم اگر مفید بودیم، لابد برایمان نامه می نوشتی.» مگر خطاب به شیخ مفید(ره) چه نوشته بودید؟ ظرف دل او چه وسعت و ظرفیتی یافته بود که سزاوار دریافت پیغام شما شد؟ و قلب برخی از ما چرا نه آنتن می دهد و نه پیام و پیامک می گیرد؟! 21 قرن هجران دوستان کم نیست. شما و دوستان شما در این هزاره غربت و رنج، پای کدام خطای دیگران سوختید- و ساختید-؟! با خوبان و برگزیدگان چه نجوا کردید که شد حکایت دل خونین و لب خندان؟
چه خوش است بوی عشق از نفس نیازمندان
دل از انتظار خونین، دهن از امید خندان
نظری مباح کردند و هزار خون معطل
دل عارفان ببردند و قرار هوشمندان
اگرم نمی پسندی، مدهم به دست دشمن
که من از تو برنگردم به جفای ناپسندان
خیال و آرزو که عیب نیست. اگر روزی می شد حجاب ها کنار رود و محضر مولایمان(عج) را درک کنیم و از آن وجود شریف سؤال کنیم که چرا تحقق بشارت ظهور این قدر دیر و دور شد، لابد جز همان که پیش از ما به دوستان خویش فرمودند، نمی فرمودند. امام عصر(عج) خطاب به شیخ مفید مرقوم فرموده اند «ظهور ما به تأخیر نیفتاده مگر به سبب اعمال ناپسندی که از شیعیان سر می زند و خبر آنها به ما می رسد» و «ما به احوال شما آگاهیم و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست و از مذلتی که دچارش شده اید باخبریم.
و این پیشامد بدان علت است که بسیاری از شما، به سوی آنچه پیشینیان صالح از آن رویگردان بودند، متمایل شدند و بر آن عهدی که از آنها گرفته شده بود، پشت پا زدند، گویا به آن پیمان آگاه نیستند. ما از رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم که اگر جز این بود دشواری ها و مصیبت ها بر شما فرود می آمد و دشمنان، شما را ریشه کن می کردند. پس تقوا پیشه کنید تا شما را از فتنه ای که روی آورده، نجات بخشیم... پس هر یک از شما باید کاری کند که او را به دوستی و محبت ما نزدیک گرداند و از آنچه باعث کراهت و خشم ماست دوری گزیند... این نامه ماست به برادر درستکار و استوار و دوست باوفا، شیخ مفید.»
هر معصیت و نافرمانی و بی وفایی و عهدشکنی دوستان، حجابی تازه شد برای غربت نسل آدم در جهانی که سپاه شیطان حکم می راندند. شیاطین می دانستند که «ظهور» را کدام رفتارها و رویکردهای مؤمنان به تأخیر می اندازد، پس دریغ نکردند از ترویج انواع معصیت و بی وفایی و آلودگی که مقدمه پیمان شکنی است. تا توانستند در عرض و طول نفسانیات اهل حق دمیدند تا پیمان شکنی را عادت آنان کنند، که می شناختند سنت الهی را.
برای صهیونیسم مسیحی که سرنوشت نکبت آلود قوم یهود را می شناسد و خود به سان ابلیس لعنت شده درگاه الهی است، معنای کاملاً روشنی دارد آیت الهی درباره سرنوشت شوم یهود که «فبما نقضهم میثاقهم لعنّاهم و جعلنا قلوبهم قاسیه . به خاطر آن که نقض میثاق کردند، آنان را لعنت (از رحمت خود دور) کردیم و قلب های آنان را سنگ قرار دادیم» که نتوانند توبه کنند و بازگردند.
یک جفا در این میان نسبت به امام منتظر(عج)، صالحان و مستضعفان، از همه بزرگ تر و سنگین تر است. «لو انّ اشیاعنا وفّقهم الله لطاعته علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخّر الیمن بلقائنا و لتعجّلت لهم السّعاده بمشاهدتنا. اگر شیعیان ما- که خداوند آنان را به اطاعت خود موفق کند- در وفای به عهدی که برعهده آنهاست همدل بودند، قطعاً میمنت ملاقات ما به تأخیر نمی افتاد و در سعادت دیدار ما تعجیل می شد.» این کلمات پر قیمت ما را به این معنا دلالت می کند که وفادار نماندن به میثاق الهی یا تفرقه نسبت به آن، برکت و سعادت را از حیات طیبه شیعیان به تاراج می برد. این بیان شریف، تاریخ ظهور و تشکیل دولت کریمه حضرت ولی عصر(عج) را به ما نمی گوید اما نقشه راهنماست؛ نقشه راه و راهبرد کوتاه کردن فاصله ها تا روز موعود است؛ آدرس میان بر است که می تواند از شکست ها پیروزی و از فاصله و فراق، حضور و ظهور بسازد. «لو انّ اهل القری آمنوا و اتّقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذّبوا فاخذنا هم بما کانوا یکسبون». پیمان شکنان جبهه حق، سبب اتصال آسمان و زمین- برکت ملکوت برای برهوت ناسوت- را به غربت انداختند و پشت خود را خالی کردند و آنگاه در برابر مستکبران، مستضعف ماندند. این نیمه تیره و تاریک تاریخ آخرالزمان است، به طول 21قرن تا به امروز.
اما آخرالزمان نیمه روشن و تابناکی هم دارد. مشیت خدا بر آن نبود که دوستداران و دلباختگان امام عصر(عج) سرگردان رها شوند. به همین دلیل آن حضرت به تأسی از پدر بزرگوار خویش- که شیعیان را به پیروی از «فقیهان دیندار، مراقب نفس، مخالف هوا پرستی و مطیع فرمان مولا» امر کرده بود- به شیعیان فرمودند: «در حوادث واقعه به راویان احادیث ما رجوع کنید که آنها حجت من بر شما هستند همچنان که من حجت خدا بر ایشانم». این ارجاع و امر به اطاعت از فقهای پارسا آن قدر در عصر غیبت مهم و راهبردی بود که امام هادی علیه السلام فرمود «اگر این نبود که پس از غیبت قائم آل محمد، برخی علما هستند که به سوی او می خوانند و مردم را به سوی او راهنمایی می کنند و از دین او با حجت های الهی پاسداری می کنند و بندگان ضعیف خدا را از افتادن در دام ابلیس و یارانش نجات می دهند، یقینا هیچ کس نمی ماند جز اینکه از دین خدا برمی گشت. اما عالمان، زمام دل های ضعیفان شیعه را می گیرند همان گونه که ناخدای کشتی، سکان آن را به دست می گیرد؛ آنها نزد خداوند عزیز و بلندمرتبه از همه برترند».
با این چشم انداز دقیق، بی دلیل نیست که امروز ولایت فقیه، آماج اصلی ترور شخصیت و توپخانه تبلیغات و جبهه استکبار در سه سطح «جهان»، «خاورمیانه اسلامی» و «ایران» است. اگر این تعبیر جورج فریدمن مدیر موسسه استراتفور درست است که «نفوذ ایران از دامنه های هیمالیا تا سواحل مدیترانه گسترش یافته است» و به تصریح انبوه استراتژیست ها و سیاستمداران غربی- صهیونیستی (نظیر نتانیاهو) «جهان به نقطه عطف رسیده و لولای تاریخ در حال چرخیدن است... پیرامون اسرائیل را به تأسی از انقلاب 9791 ایران، زلزله تغییر و روی کار آمدن اسلامگرایان فرا گرفته است» و اگر این تحلیل روزنامه آمریکایی نشنال ریویو حقیقت دارد که «بهار انقلاب های عربی، بهار ایران و بهار آیت الله خامنه ای است» و یا اگر به تعبیر واشنگتن تایمز «انقلاب ایران همچنان در حال تضعیف قدرت آمریکاست و انقلاب های خاورمیانه ادامه همان راهی است که آیت الله خمینی آغاز کرد»، پس باید به طواغیت آمریکا و اسرائیل و توپخانه تبلیغات آنها حق داد که انباشته از حقد و خشم درباره دو نایب مجاهد حضرت ولی عصر- خمینی و خلاصه او خامنه ای- یا سردار مجاهدی چون سیدحسن نصرالله سخن بگویند. «قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفی صدورهم اکبر... قل موتوا بغیظکم» (آیات 811 و 119 آل عمران).
آری ما عاشق نبودیم اگر در مسیر زندگی تشبه به کفار کردیم یا به آلودگی های آنان آلوده شدیم. عاشق نبودیم اگر بی وفایی کردیم با مولای خویش و نایبان و جانشینان او. بی قرار ظهور و حضور نبودیم، اگر به عقده و بهانه ای از جبهه ایمان گسستیم و همراز و همدرد دشمنان قسم خورده شدیم و در فتنه ها لنگیدیم و سواری دادیم و دوشیده شدیم. و عاشق نیستیم هنوز اگر به بهانه ای، اسباب تفرقه و تشتت و بددلی و فاصله و جدایی را در جبهه حق فراهم می کنیم. اینها همه درست! اما زمین خدا از عاشقان پاکباخته- اگر چه در اقلیت و رنج و مجاهدت و غربت- خالی نیست و عشق با آنها رونق دارد. امام به امام (علیهم السلام)، وصف حال همین یاران صالح را با مشتاقی تمام گفته اند، بشنو! بشارت علی بن ابیطالب- و مشابه آن از امام صادق- است: «یاران مهدی، مردانی هستند که قلب های آنان پاره های پولاد است، هیچ شکی نسبت به پروردگار در آنها راه نمی یابد. استوارتر از صخره هستند. اگر به کوه ها رو کنند، آنها را از جا برکنند.
پرچم پیروز آنها به هر شهری رو کند، آنجا را به سقوط وادارد، گویا عقابان تیز چنگند که بر مرکب ها سوار شده اند... امام خویش را در میان می گیرند و جان خویش را در نبرد پناه او می سازند و هرچه اشاره کند، با جان و دل انجام می دهند. در میان آنها مردانی هستند که شب بیدارند و زمزمه قرآن و مناجاتشان همچون صدای زنبورهای عسل فضا را آکنده سازد... آنها راهبان شب و شیران روز، و مطیع تر از بنده نسبت به سرورش هستند. چون مشعل های فروزانند و قلب آنها به سان قندیل های نور است. از خشیت الهی بیمناکند، شهادت را می خوانند و کشته شدن در راه خدا را آرزو می کنند. شعار آنها یا لثارات الحسین(ع) است. چون حرکت می کنند، رعب پیشاپیش آنها حرکت می کند. با سبک بالی به مولای خویش رو می کنند و خداوند به واسطه آنها امام حق را نصرت می دهد». آیا سراغ ندارید پاکباختگان فروتن و بی ادعایی که امیرمؤمنان بشارتشان را داد و فرمود: «آنها گروهی هستند... که به خاطر صبر و استقامت خود بر خدا منت نمی گذارند و جانبازی و بذل جان خویش در راه حق را بزرگ نمی شمارند». امام باقر و امام صادق علیهما لسلام آنها را محکم تر از پاره پولاد و قدرتمند از 04 نفر توصیف کردند. اگر طاغوت به روش فرعون و برای سلطه، میان مردم اختلاف می افکنند، آنها مدار الفت و مودت و وحدتند. و با نصرت آنها نسبت به امام خویش است که خداوند به دشمنان «نشان دهد آنچه را از آن پروا داشتند.»
دو نقشه بیشتر وجود ندارد. نقشه راه ولایت فقیه و ایمان و الفت بر مدار آن که ما را به روز موعود نزدیک می کند و نقشه بدلی که بازی مطابق آن، نخبگان را طعمه شیطان می کند. نقشه سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی طواغیت عالم، درست در نقطه مقابل نقشه راه ظهور و معکوس آن طراحی شده است. می شود انتظار و اشتیاق را بر مدار صداقت تمرین کرد و به آن تراز دست یافتنی رسید که امام صادق علیه السلام فرمود. «مؤمن، محکم تر از پاره آهن است. همانا آهن هنگامی که داخل آتش شود، نرم می شود و مؤمن اگر کشته شود و برانگیخته شود و باز کشته شود، قلب او دگرگون نمی شود». معصیت و نافرمانی، ما را از مقام عاشق صادق ساقط می کند. عاشق، مترصد و گوش به زنگ است... اگر نه، هزار بار هم که پیام و پیامک و نامه بفرستند و دلالت کنند، از جا نمی جنبد
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
دلبر تو دایما بر در دل حاضر است
ناحیت دل گرفت لشکر غوغای نفس
نیست کس آگه که یار کی بگشاید جمال
در ره او هر چه هست تا دل و جان نفقه کن
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
رو در دل برگشا، حاضر و بیدار باش
پس تو اگر عاشقی، عاشق هشیار باش
لیک تو باری به نقد ساختأ کار باش
تو به یکی زنده ای از همه بیزار باش
...السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه و وکّده
خراسان:آفتاب جمعه نجات کی طلوع می کند
«آفتاب جمعه نجات کی طلوع می کند»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن میخوانید؛همه آدم ها در هر جای این کره خاکی که صبح را به شب می رسانند و زندگی می کنند نور امیدی در دلشان فروزان است و زنده اند به امیدها، آرزوها، فردا و فرداها چشم دوخته اند و امیدوارند. هر آدمی با هر سلیقه و دین و مسلک و مرامی امیدهایی دارد حتی کودکان نیز آرزوها و امیدهایی دارند و برای دستیابی به خواسته ها و آرزوهایشان، هر چند بچه گانه تلاش می کنند. همه آدم ها دشواری ها و سختی ها را حس می کنند و بسیاری در صدد فائق شدن بر آن ها هستند تا روزهای فتح و گشایش از پس امیدهایشان باز هم طلوع کند و البته هر کس را آرزوها، امیدها و خواسته هایی است به اندازه ظرف عقل و پیمانه دلش.
اما گسترش و جهانی شدن عدل و عدالت و حرکت به سوی کمال و سعادت بزرگترین و روشن ترین امید هر انسانی است و چه نیکو دادار عالم، حضرت آفریدگار، سرنوشت عالم و آدم را تقدیر کرده است با برانگیختن انبیا از میان مردمان برای هدایت و ارشادشان و پس از ختم نبوت به وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت چه حکیمانه امامان را یکی پس از دیگری واسطه فیض الهی و هدایت عالم و آدم به سوی سعادت انتخاب فرمود و چه حکیمانه از اول دنیا و از ابد تا ازل زمین را و زمان را بی حجت خود و بی واسطه فیض قرار نداد.
رب ودود چه مهربانانه پیامبران را یکی پس از دیگری برانگیخت و مردمان اهل فهم و دل و درایت با دست در دست این پیامبران گذاشتن چند گام به سعادت نزدیک شدند تا به واسطه فیض وجود حضرت مصطفی دین خدا به «اکمال» رسید و نعمتش نیز تام و کامل شد آن گاه که در غدیرخم و در حجةالوداع حبیب خدا به فرمان خدا دست علی را گرفت و با صدای رسا که تا هنوز و تا ابد در گوش زمین و زمان می پیچد فرمود «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» و خداوند هدایتگر چنین اراده فرمود که از پس انبیاء عظام و از پس خاتم انبیا و اعظم پیامبران حضرت محمد مصطفی، علی مرتضی امامت امت را بر عهده گیرد و فرزندان طیبین و طاهرینش که از هر شرک و رجس و پلیدی و ناپاکی به دورند و پاک و پاکیزه و معصومند تا آخر الزمان هادی و منجی بشر باشند و یازده نور از مجرا و منشائی واحد که همه فرزندان پیامبر و میوه های دل علی(ع) و فاطمه(س) هستند به هدایت آدمیان پرداخته اند تا این که آخرینشان حضرت مهدی موعود به اذن خداوند، جهان هستی را به وجود و میلادش متبرک و مزین کرد و وجود مبارک مهدی فاطمه(س) از پس غیبت صغری به غیبت کبری درآمد و پس از آن تا حال و تا آخرالزّمان مولود مبارک دامن امام حسن عسگری که ولدش به خاتم انبیاء می رسد برای عالم هستی، ذخیره عالم و بقیةا... شد و نیکوترین ذخیره و حجت که «بقیةا... خیرلکم» و از آن روز که به حکمت حضرت جلَّ و علی مهدی فاطمه در پس پرده غیبت قرار گرفت همه جان ها، همه آدم ها، همه آزادی خواهان و عدالت خواهان، همه آرزومندان و امیدواران و حق باوران به عشق ظهور منجی عالم وجود چراغ های امید در دل هاشان روشن کردند و روشن نگاه داشتند تا امامی که زاده شده است و به منصب امامت نائل شده و به اذن خدایش از نظرها غائب اما حیّ و حاضر و ناظر بر خلق است ظهور کند و با ظهورش فتح و گشایش و فرج آدمیان به نیکوترین وجه جلوه کند و اگر چه هیچ کس مانند خداوند و رسولانش و ائمه معصومین به قدر و مرتبه و جایگاه مهدی موعود آشنا نیست اما دل عالم و آدم به عشق زیارت منجی عالم دمادم می تپد، بزرگترین امید و آرزوی همگان این است که نامشان در دفتر منتظران قائم آل محمد(ص) و محبان و یاوران و سربازان مهدی فاطمه(س) ثبت و ضبط شود و چه سعادتمندند آنانی که علاوه بر ادعای انتظار به نیت و گفتار و کردار، منتظرواقعی امام منتَظَر هستند چه راست گفتارند آنان که به راست گویی و درست کرداری و اطاعت از پروردگار قدم در طریق خیر و صلاح گذاشته اند و «صالح» شده اند که منتظر «مصلح» باید خود «صالح» باشد و چه صالح بودند «علی بن مهزیار»ها که به خاطر صلاح در نیت و گفتار و کردار و طریق، صالح شدند و چنان مقام یافتند که در همین غیبت کبری عارفانه به محضر مولایشان برسند و چه بدبخت و غیرصالح اند آنان که مکاره دکان هایی باز کرده اند و می کنند و مدعی ارتباط با حضرت قائم می شوند چه نگون بختند اینان و چه سبک مغز و تهی کردارند این نابخردان که ادعایی چنین گزاف می کنند که اهل دل همه می دانند آنان که به محضر مولایشان شرفیاب شده اند و چشمشان به رخسار یوسف زهرا روشن شده است از بیان شرفیابیشان به محضر آقا مهر سکوت بر لبهاشان زده اند و می زنند.
و اما خدایا شعبان دیگری به نیمه رسید و خاطره آن شوق انگیز و مبارک روزی را در دل ها زنده کرد که از دامن امام حسن عسگری و نرجس خاتون، مهدی موعود را به هستی هدیه فرمودی اما خدایا هزاران جمعه از پی هم آمد و رفت اما آن «جمعه نجات» آن جمعه مبارک که وعده اش فرمودی که حجتت از کنار خانه کعبه ندای «انا المهدی» برآورد فرا نرسید بسیاری از اهل دل روزها را از پی هم می گذرانند و جمعه ها را نیز هم تا به جمعه ظهور و وصال مهدی موعود برسند. بارخدایا چه بسیار عاشقانی که در نمازشان و در سجده هاشان و در قنوتشان دعای فرج خواندند و می خوانند وبه هنگام طواف کعبه تو باز هم دعای فرج خوانده اند و می خوانند و سرآغاز و مطلع همه دعاهاشان ظهور بقیةا... و فرج امام آخرالزمان است.
خدایا چه بسیار پاک دلانی که به عشق زیارت و وصال مولا نفس تازه می کنند و خدایا چه بسیار کسانی که به نیکی به افضل الاعمال که انتظار فرج است در نیت و گفتار و کردار عمل می کنند پس خدایا به حق این دعاهای از سر علم و عرفان برخاسته و از آن بالاتر به حق انتظار آن امام منتَظَر که خود فرموده برای فرجم دعا کنید و از آن بالاتر به حق و به برکت وجود و دعاهای حضرتش که همگی مقبول درگاهت است فرج مولا را معجل فرما و زیارت وجود مبارکش را روزیمان فرما.
جمهوری اسلامی:ما و تبلیغ تفکر مهدویت
«ما و تبلیغ تفکر مهدویت»عنوان سرمقاتله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛گذشت زمان این واقعیت را به اثبات میرساند که جامعه جهانی به یک حکومت عادل و مصون از لغزشها و تبعیضها نیاز دارد. این، همان تفکر حکومت واحد جهانی موعود است که در متون دینی وعده داده شده است.
برخلاف برداشتهای سطحی افرادی که درصدد هستند با موضوع مهدویت به سوداگری بپردازند و یا کسانی که اصولاً درک صحیحی از مهدویت ندارند، هر روز عمق بیشتری از این موضوع بسیار مهم آشکار میشود و جایگاه والای آن در سرنوشت بشریت بیشتر خودنمائی میکند. جهان، علیرغم گسترش جمعیت و صنعت و پیشرفت علوم مختلف، هر روز کوچکتر میشود و برای آنکه مصداقی برای دهکده جهانی باشد، خود را آمادهتر میکند. این، یعنی فراهم شدن هرچه سریعتر زمینههای تشکیل حکومت واحد جهانی.
ویژگی این حکومت واحد جهانی، اگر همین باشد که حکومتهای موجود در شرق و غرب جهان امروز دارند، نقض غرض خواهد بود. بنابر این، باید از یک ویژگی ممتاز سراغ گرفت، همان که در متون دینی برای چنین حکومتی بیان شده است.
بسیاری از حاکمان امروز نیز در گوشه و کنار جهان سخن از عدالت میگویند ولی هنگامی که به عملکرد آنها توجه میشود مشخص میگردد که این ادعا چیزی بیش از بازی با کلمه عدالت نیست. آنها درصدد هستند با استفاده ابزاری از این کلمه محبوب، مقدس و پرجاذبه راه را برای رسیدن خود به حکومت و باقی ماندن در قدرت هموار کنند. هدف آنها فقط تحکیم قدرت خود و غارت و چپاول ثروتهای مردم ضعیف است. حتی بسیاری از افرادی که با نام دین و اخلاق و خدمت به بشریت به قدرت میرسند، آنها نیز همین هدف را دنبال میکنند و عملکردشان چیزی غیر از استفاده ابزاری از اعتقادات مورد قبول مردم را نشان نمیدهد. کلمه عدالت نیز به همین سرنوشت مبتلا است و با آن نیز به همین شیوه بازی میشود.
حداکثر خدمتی که از خدمتگران در نقاط مختلف جهان نسبت به عدالت بر میآید اینست که عدالت را تمجید میکنند ولی در نهایت رعایت آن را فقط بر دیگران لازم و واجب میدانند اما خودشان را منزهتر از آن میدانند که بیش از حرف زدن درباره عدالت به پیش بروند. عملکرد بسیاری از ما و حاکمان جهان امروز نشان میدهد ما خواهان ظهور امام زمان نیستیم هر چند چنین خواستهای را به زبان میآوریم. اگر خواهان ظهور امام زمان بودیم همواره خود را ملزم به رعایت عدالت و صداقت درباره آحاد مردم میکردیم و این خواسته را در عمل نشان میدادیم.
نکته مهمتر و شاید ظریفتر اینست که بسیاری از ما به دلیل اینکه برپائی حکومت عدل مهدوی را مزاحم افسارگسیختگی خود میدانیم، با ظهور امام زمان علیه السلام موافق نیستیم. درست است که به زبان نشان میدهیم از منتظران پر و پا قرص ظهور هستیم، ولی آنچه در قلبمان میگذرد چیز دیگری است. زیرا میدانیم امام زمان با کسی تعارف ندارند و بدون ملاحظه اقدام به اجرای عدالت خواهند کرد، چیزی که با منافع ما سازگاری ندارد.
اینکه در گوشهای از جهان و در میان مردمی که بیش از دیگران از حکومت موعود جهان سخن میگویند و بیش از کلیه ملتها برای ظهور برپا دارنده چنین دولتی انتظار میکشند و روزشماری میکنند نظام دینی مبتنی بر امامت و انتظار حکومت جهانی تأسیس میشود، خود نشانگر حرکت جهان به سوی آماده شدن برای تشکیل حکومت عدل جهانی است. بنابر این، باید برپائی نظام جمهوری اسلامی را به فال نیک گرفت اما با این شرط بسیار مهم که این نظام بتواند در مسیر برقراری عدالت گامهای مؤثری بردارد و در این راه دچار ملاحظه کاری و وقت گذرانی نشود. اینکه چقدر طول میکشد تا به زمان ظهور و برپائی حکومت موعود جهانی برسیم دست خداست و ما حق نداریم زمان آن را تعیین کنیم، لکن میتوانیم با تلاش برای حفاظت از این نظام در برابر آفات و تزریق عدالت و انصاف و حق گرائی به آن، در مسیری گام برداریم که مطمئن هستیم به آماده سازی جهان برای ظهور موعود و برپائی حکومت عدل جهانی منجر خواهد شد.
در این مسیر و در موقعیتی که ما ایرانیان و شیعیان در این مقطع از تاریخ قرار داریم، برای فراهم ساختن زمینه ظهور و برپائی حکومت عدل جهانی وظایفی برعهده داریم که بعضی از آنها مشخصاً اینها هستند:
1 - مقابله با برداشتهای سطحی، خرافی و جاهلانه از مهدویت. این برداشتها اگر از ناحیه افراد سادهلوح و بیغرض باشد به انحراف منجر میشود و اگر از ناحیه افراد مغرض و سوءاستفاده گر باشد خطرناک است. بنابر این، در هر دو صورت باید با آن مقابله شود.
2 - به جای برگزاری اجلاس و همایشهای تشریفاتی و صرف هزینههای گزاف در این قبیل محافل که فقط جنبه نمایشی دارند، باید به اقدامات زیربنائی روی آورد. تربیت متخصصان و افراد اهل نظر در موضوع مهدویت، تحقیق در موضوع مهدویت در سطوح علمی و عمیق و ترویج تفکر مترقی مهدویت در سطح کشور و جهان با تکیه بر یافتههای علمی متکی بر منابع معتبر و منطق قوی، از جمله اقداماتی هستند که میتوانند مهدویت را از نظریه پردازی به میدان عمل وارد کنند و راه را برای انجام وظیفه فراهم سازی ظهور هموار نمایند.
3 - تنها نظام حکومتی مبتنی بر امامت و انتظار باید در عمل نشان دهد که در تلاش برای برقراری عدالت صادق است. ملتها به عملکرد این نظام نگاه میکنند نه به شعارهای آن. ما فقط هنگامی میتوانیم به مردم جهان بقبولانیم تأسیس حکومت عدل جهانی یک نظریه قابل عمل است که در مسیر برقراری عدالت قدم برداشته باشیم. در آن صورت هیچ نیازی به شعار دادن نداریم و عملکرد ما بهترین مبلغ برای تفکر مهدویت خواهد بود.
رسالت:تغییرات آموزش و پرورش و انتظار جامعه از مجلس نهم
«تغییرات آموزش و پرورش و انتظار جامعه از مجلس نهم»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمود فرشیدی است که در آن میخوانید؛با مروری بر مصوبات مجلس در دوره های گذشته، این واقعیت آشکار می شود کهخانه ملت بویژه کمیسیون آموزش و تحقیقات آن در عرصه مسائل فرهنگی، آموزشی و تربیتی دارای شتابی کاهنده است. یا حداقل می توان گفت با توجه به سرمایه گذاری روزافزون دشمن این نقش درحد مطلوب و مورد انتظار نبوده است.
مراحل گوناگون را می توان به عنوان دلیل این کم التفاتی ذکر کرد که شاید یکی از مهمترین آنها عدم رقبت نمایندگان برجسته و شاخص به حضور در این قبیل کمیسیون ها از طرفی و اصرار آنها به عضویت در کمیسیون های اقتصادی و سیاسی باشد طبعاً ضعف اینگونه کمیسیون ها مانع برونداد مطلوب مجلس در حوزه فعالیت های فرهنگی و آموزشی شده است.
عملکرد کمیسیون آموزشو تحقیقات بویژه در مجلس هشتم خصوصاً در خود آموزش و پرورش شاهدی برجسته بر این تحلیل است چندان که شاید بتوان گفت موضوع استخدام حق التدریسی ها و شرکتی ها دستاورد غالب و دلمشغولی عمده این کمیسیون در این دوران بوده است. این رویکرد انفعالی در شرایطی سیطره یافت که وزارت آموزشو پرورش دستخوش دگرگونی های سرنوشت سازی بوده و هست؛ اعم از تغییراتی که در ساختار وزارتخانه در دوران وزیر سابق انجام گرفت و نتیجه اش آن شده ،که ایشان در مجلس تودیع خویش به وزیر بعدی توصیه کرد که وارد تغییرات ساختاری نشود و نیز تغییرات شتابزده ای که این روزها در عرصه ستاد و صف در حال شکل گیری است و نگرانی های جدی در صاحب نظران تعلیم و تربیت و اضطراب هایی در خانواده ها پدید آورده است.
از جمله تغییرات حوزه ستادی می توان به واگذاری قریب به 160 آموزشکده فنی و حرفه ای به وزارت علوم اشاره کرد که متأسفانه مجلس هشتم هم بدون ارزیابی کارشناسانه بر آن مهر تایید نهاد و هنوز کشمکش های فراوان بین این دو وزارتخانه در زمینه تعیین تکلیف مدرسین و ساختمان ها و موارد دیگر مرتفع نشده است. و لذا شایسته است مجلس نهم دستاورد این واگذاری را مورد ارزیابی قرار دهد و با توجه به اینکه
آموزشکده های فنی و حرفه ای در دوران قیمومیت آموزشو پرورش بازده بسیار درخشانی داشتند و تکنیسین های فراوانی طی چندین دهه تربیت کردند، بررسی شود که مبادا درروند تربیت نیروی فنی کشور خللی وارد شده باشد.
تغییرات متعدد دیگری نیز در حوزه ساختار ستاد انجام شد که تفکیک معاونت تربیت بدنی از معاونت پرورشی و ادغام برخی واحد ها نظیر انجمن اولیاء و مربیان با سازمان مدارس غیر دولتی و چندین واحد دیگر از آن جمله است. اما مهمترین تغییری که این روزها مطرح می باشد تغییرات حوزه صف نظیر تعطیلی مدارس در روز پنجشنبه و از همه مهمتر برنامه 3-3-6 است.
اگرچه نگارنده در فرصت هایی دیگر دیدگاه خود درباره این موارد را اعلام کرده است اما در این مقال بحث بر سر آن است که آیا اتخاذ تصمیمات کلانی از این دست نیاز به مصوبه قانونی ندارد؟! آیا مجلس نباید در تصمیماتی که بر سرنوشت قریب به یک پنجم جمعیت کشور تأثیر می گذارد حضور و نظر داشته باشد ؟! آیا تعداد روزها و ساعات حضور دانش آموزان کشور در مدارس طی یک سال تحصیلی نیاز به قانون مجلس ندارد و باید تابع
رویکرد های حداقلی و حداکثری مدیران متغیر وزارت آموزشو پرورش باشد ؟! آیا جذب و تأمین و تربیت نیروی انسانی باید همچنان براساس حضور در مقابل مجلس عملی شود و مجلس نباید نظام تربیت معلم را تصویب کند ؟! ...
آیا سند تحول بنیادین به عنوان یک سند بالا دستی نیاز به تصویب قوانین پایین دستی توسط مجلس ندارد تا در مرحله اجرا دستخوش بی ثباتی و تابع سلیقه های شخصی نشود ؟!طبیعی است که همدلی و همکاری وزارت آموزش و پرورش با کمیسیون آموزش و تحقیقات می تواند دستاوردهای گرانسنگی داشته باشد ونمونه آن تصویب معاونت پرورشی یا تصویب قانون مقاوم سازی مدارس در مجلس هفتم است. اما شاید شرایط حاکم بر کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هشتم و اختلاف اعضا با ریاست کمیسیون و ضعف تخصصی آن موجب شد که وزارت آموزش و پرورش نتواند چنان که باید از سرمایه و پشتوانه مجلس برای ریل گذاری گام به گام قانونمند سازی حرکت خود در راه تحول بنیادین بهره بگیرد.
خوشبختانه در مجلس نهم شخصیت ارزشمند و فرهنگی فرزانه دکتر حداد عادل بر اساس شناختی که از جایگاه والای آموزش و پرورش دارد داوطلب عضویت در این کمیسیون شده است و علاوه بر آن دکتر زاهدی وزیر سابق علوم نیز به ریاست این کمیسیون انتخاب شد و با توجه به تجربیات خدمتی ایشان در سمت های تدریس و مدیریت در آموزش و پرورش بارقه های امیدی در جامعه فرهنگیان پدید آمده است و اظهار نظرهای اخیر ریاست کمیسیون در ارتباط با مسائل آموزش و پرورش و تحول بنیادین حکایت از آن دارد، که مجلس شورای اسلامی در این دوره قرار است سکوت مجلس قبلی در حوزه آموزش و پرورش را بشکند و با نگاهی کارشناسانه از آموزش و پرورش در زمینه تحول بنیادین حمایت کند و در عین حال با نظارتی نقادانه رهنمودهای هدایتی خویش را ارائه نماید.
البته مردم نیز از نمایندگان خویش انتظار دارند تغییرات سریعی که این روزها در آموزش و پرورش جریان دارد و دغدغه هایی در خانواده ها پدید آورده است را مورد بررسی کارشناسانه قرار دهند و نظرات خویش را درباره آن اعلام کنند. تجربه شتابزدگی در اجرای قانون هدفمند سازی یارانه ها، نشان داد که احتیاط و دور اندیشی نمایندگان محترم مجلس در این زمینه، می بایست مورد توجه دولت قرار می گرفت و اینک باید از آن تجربه در اجرای مرحله به مرحله تحول بنیادین نظام آموزشی کشور درس آموخت.
بر این اساس اگر وزارت آموزش و پرورش به منظور توجیه نمایندگان و جلب آرا و نقطه نظرات کارشناسی آنان، شتاب حرکت را کند تر کند، با تامین پشتوانه قانونی، ثبات و بازگشت ناپذیری برنامه تحول بنیادین را برای سال ها و دوره های بعد تضمین کرده است.خوشبختانه وزیر محترم با توجه به سابقه طولانی نمایندگی، توانایی خاصی در رایزنی با مجلس دارد و تعامل های گذشته از جمله انتصاب اخیر همکار سابق هیئت رئیسه به سرپرستی دانشگاه فرهنگیان ، شاهدی بر این مدعا است. هر چند بعید نیست غلبه نمایندگان جدید الورود در مجلس نهم این تعامل را با دشواری هایی مواجه سازد.
سیاست روز:تفاوتهای دو رزمایش
«تفاوتهای دو رزمایش»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم قاسم غفوری است که در آن میخوانید؛در روزهای اخیر رزمایش پیامبر اعظم ۷ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حال برگزاری است. رزمایشی که در کنار نمایش اقتدار و آمادگی نیروهای رزمی با آزمایش برخی تجهیزات جدید نظامی و موشکی همراه است. اهمیت و گستردگی این رزمایش چنان بوده که حتی محافل رسانهای و سیاسی غربی و صهیونیستی نیز نتوانستند آن را پنهان سازند و بسیاری از آنها اذعان کردهاند که این رزمایش، بیانگر اقتدار و توان دفاعی ایران میباشد. آنها اعتراف کردهاند که قدرتنمایی دفاعی ایران بار دیگر به جهانیان نشان داد که از یک سو تحریم نمیتواند تزلزلی در اراده دفاعی ایران ایجاد کند و از سوی دیگر ایران هرگونه تهدیدی را با قاطعیت پاسخ خواهد داد.
این اقتدار چنان بوده که حتی مقامات ارشد نظامی آمریکا تاکید دارند که هرگونه اقدام نظامی علیه ایران برابر با به آتش کشیدن کل منطقه خواهد بود. در کنار آنچه از پیامهای این رزمایش برای جهانیان به ویژه تهدیدات غرب و صهیونیستها ذکر شد یک نکته اساسی قابل توجه است و آن تفاوت های آن با رزمایشهای برگزار شده توسط کشورهای عربی حوزه خلیجفارس است. چندی پیش کشورهای عرب حوزه خلیجفارس به اصطلاح رزمایش مشترک در امارات برگزار کردند.
آنها در حالی بر آن بودند تا توان نظامی و رزمی خود را به نمایش گذارند که در رزمایش آنها چند نکته قابل توجه بود.
نخست آنکه آن رزمایش نه با تجهیزات و ادوات عربی بلکه تماما حتی فشنگهای آن از آمریکا و برخی کشورهای اروپا وارد شده تا ناتوانی نظامی این کشورها پنهان گردد.
جالب توجه آنکه آنها از هواپیماها و خلبانهای آمریکایی برای برگزاری رزمایش استفاده کردند.
دوم آنکه در رزمایش آنها هیچ گونه دستاورد نظامی مورد آزمایش قرار نگرفت و به نوعی میتوان گفت که آنها بیشتر یک گردهمآیی نظامی داشتهاند تا اینکه برگزار کننده یک رزمایش باشند.
سوم آنکه توان رزمی کشورهای مذکور چنان نبود که بتواند نشانههایی از اقتدار آنها باشد به گونهای که این کشورها برای پنهان سازی ضعف خود به برجستهسازی عملیاتهای هوایی که توسط جنگندههای آمریکایی صورت میگرفت پرداختند.
این شرایط در حالی بر رزمایش کشورهای عربی حاکم بود که در رزمایش پیامبر اعظم ۷ ، این مسائل کاملا متفاوت بود چرا که:
اولا این رزمایش با تجهیزات و تسلیحات ساخت ایران برگزار شد. به عبارتی میتوان گفت این رزمایش کاملا بومی بوده و نشان داد که ایران در امور دفاعی نیازمند هیچ کشوری نمیباشد.
ثانیا در این رزمایش ابعاد جدیدی از موشکها و تواناییهای دفاعی ایران مورد آزمایش قرار گرفت که خود مولفهای مهم برای این رزمایش است.
ثالثا نیروهای رزمی نیز توان و اقتدار خود را به رخ دشمن کشیدند.نتیجه این مولفهها موجب گردید تا محافل سیاسی و رسانههای غربی و صهیونیستی صراحتا اذعان دارند که با این توان دفاعی هرگونه تهدید علیه ایران دیوانگی میباشد و باید از آن پرهیز شود. نکته مهم آنکه این رزمایش بار دیگر اقتدار ایران در منطقه و نیز تزلزل و سست بودن کشورهای عربی با میلیاردها دلار هزینه نظامی را آشکار ساخت که میتوان آن را پیروزی بزرگ برای ایران و شکستی برای سران عرب وابسته به غرب دانست.سران عربی که برای خوش خدمتی به غرب ادعاهای واهی از جمله در قبال جزایر سه گانه ایرانی را مطرح میکنند و همچنان بر اجرای پروژه ایران هراسی اصرار دارند.
این رزمایش باردیگر این امر را مورد تاکید قرار داد که جمهوری اسلامی ایران محور ثبات و امنیت در منطقه است و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نیز به جای رویکرد به غرب میتوانند با همگرایی به تهران ، اصل خروج بیگانگان را محقق ساخته تا زمینهساز برقراری ثبات پایدار در منطقه باشد.
تهران امروز:نهاد قضا و چالشهای تولید ملی
«نهاد قضا و چالشهای تولید ملی»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم مرتضی طلایی است که در آن میخوانید؛مباحث اقتصادی همانگونه که با مفاهیمی همچون تولید ملی، تنوع، توسعه، رشد و شفافیت مالی عجین است از وجود مفاهیمی همچون فساد مالی، فساد اداری، رشوه و ... رنج می برد. این رنجش تنها گریبانگیر مباحث اقتصادی نیست بلکه مفاهیم عدالت، تقوا، راستی و نیک کرداری نیز از تاثیر امواج فزاینده آن در امان نمیمانند. یاداشت امروز ما بحث نزاع میان مفاهیم نیست، بلکه مقصود ما پرداختن به عملکرد نهادهایی است که از دل این مفاهیم با کارکرد های متفاوت ولی همبسته ظهور پیدا می کنند. هفتهای که پشت سر گذاشتیم، به یاد شهادت مظلومانه آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یاران ایشان توسط منافقین کوردل، هفته قوه قضائیه نام داشت، نهادی که بهطور ملموس همواره با مفاهیم عدالت، تقوا و راست کرداری هویت می یابد و از این مجراست که با برتافتن قالبهای نظارتی، بازدارنده و ایجابی کارکردهای اساسی در مباحث اقتصادی به خود میگیرد، لذا ضرورت بود که بحث جایگاه نهاد قضا و مقوله تولید ملی بهعنوان شعار اقتصادی امسال مورد کنکاش قرار بگیرد.
در تشریح بحث، اشاره به واقعیتهای نظام اقتصادی ایران از درصد پایین رشد اقتصادی گرفته تا وابستگی سرانه تولید ناخالص ملی به درآمدهای نفتی و معدنی بهعنوان کمیت مطلب و فساد اقتصادی و عدم شفافیت و ناتوانی نهادهای اقتصادی بهعنوان کیفیت مطلب، عموما وجوه متفاوتی از درماندگی و ناتوانی اقتصادی را به نمایش می گذارد. در کنار تمام این مسائل، فشارهای جبری و تحمیلی برآمده از مسائل بین المللی(تحریم ها، عدم تعادل و نامتوازن بودن چرخه داد و ستد خارجی و ...) و مسائل داخلی(کبود فرهنگ توسعه، نبود نخبگان اقتصادی کارآمد در عرصه سیاستگذاری اقتصادی، اجرایی و ...)ظاهری را از اقتصاد کلان کشور بروز داده است که وجهی مطلوب ندارد.
این واقعیت ها و تلاش در جهت کنترل و رفع آن ضرورتهایی ایجاب کرده است که خود را بصورت مسما و گفتمان سازی در قالب نام گذاری سالها و راهبردهای کلان(نهاد رهبری)، بصورت تدوین در قالب طرح، لوایح و مواد قانونی(نهاد تقنینی)، بصورت اجرا در چارچوب سازمانها (نهاد مجریه) و بصورت نظارت، ارزیابی، پیشگیری و برخورد(نهاد قضایی) که محور بحث امروز ماست، نمود داده است. جایگاه نهاد قضا در گفتمان های اقتصادی کشور به اهمیتی برمیگردد که مقنن اولیه در خصوص حقوق فردی و جمعی جامعه و اجرای راهکارهای قانون اساسی در قوانین عادی برای آن در نظر گرفته است. حفظ حقوق افراد با رویکرد پیشگیری از وقوع جرم و برقراری عدالت در حقوق اقتصادی جامعه رسالتی کیفری بر عهده این نهاد قرار داده است. لذا جهت حفظ و حمایت از حرمت مردم و فراهم کردن فرصتهای برابر ضرورتا میبایست راهکارهایی را در نظر گرفت که مستقیما با حوزههای جرم خیز اقتصادی خصوصا مقوله و بحث فساد در ساختار اقتصادی کشور همراستا قرار بگیرد.
پیچیدگی مقوله فساد با برتافتن شاخصهای فردی و جمعی امری است که توانسته خود را از سطوح پایین جامعه به لایههای میانی و نسبتا بالای مدیریت کشور وارد سازد و این زنگ خطری بسیار جدی محسوب می گردد. بر اساس آمارهای بین المللی، کشور ایران در زمینه فساد اقتصادی جزو چند کشوری همچون ارمنستان، مالی و لبنان است، که وضعیت مطلوبی ندارند. این شرایط همراه با تورکدی(تورم و رکود) که عمدتا به واسطه سوء مدیریت ایجاد شده است و حاکم بودن ساختار رانتی (سیاسی، اجتماعی و اطلاعاتی) بر تمام حیات اقتصادی کشور، شرایطی را فراهم آورده است که در پس آن زمینههای تمام فسادها، شکل گرفته است.
با این حال جایگاه نهاد قضا بهعنوان مدعیالعموم در کنترل و ارزیابی و برخورد با نهاد ها و افراد متخلف و شیوه های تخلف چیست؟ این نهاد چه قالب مدیریتی برای خود در این زمینه تدارک دیده است. آیا میتواند با ساختار فعلی و عملکرد مقطعی برخوردی جدی با تخلفات گسترده، فراگیر و مسری داشته باشد؟ قطعا پاسخ به پرسشهای مذکور نافی عمل خالصانه و تلاش دلسوزانه این نهاد مهم و ولایی کشور نخواهد بود، اما میتوان به چالشهایی اشاره داشت که برطرف سازی آن کمک جدی به حفظ و ثبات اقتصادی و رشد صنعت داخلی و تولید ملی کشور داشته باشد. بر اساس بیانی که مقام معظم رهبری در نشست با مجموعه دست اندرکاران این قوه در هفته گذشته داشتند، تدوین سند جامع قضایی با چشم اندازی معین می تواند راهکاری اساسی در حوزه نظام قضایی کشور در برخورد با مفاسد باشد. اما اینکه چه محورهایی در تدوین این سند، می بایست در نظر گرفته شود که مرتبط با مقوله اقتصادی کشور باشد، امری است که پرسش های مطرح شده ما را پاسخگو خواهد بود. امروز دستگاه قضا در جایگاهی ایستاده است که در آن اعتماد و اطمینان مردم به ارکان نظام تبلور پیدا می کند. بر این مبنا لازم است که با در نظر گرفتن ظرفیت هایی در حوزه اجتماعی و فرهنگی جامعه نگاه های بلند مدتی به سمت رویکرد های پیشگیری از وقوع جرم، برخورد با مجرمان و حذف تنگناهای اجتماعی- حقوقی در برخورد با جرایم اقتصادی در عرصه تولیدی کشور، داشته باشیم بر این مبنا محورهای زیر با نگاه اجتماعی می بایست مورد دقت و بررسی قرار گیرد.
1 - مقوله مشارکت اجتماعی: عمده تاثیر اجتماعی که میتوان از پتانسیل های اجتماعی در امر نهاد قضا از آن بهرهبرداری کرد، بحث نظارت همگانی و اجتماعی است که ریشه در فرهنگ و مذهب ما دارد. ساماندهی این اصل بهشیوه ای اصولی در قالب نهادی در بدنه قوه قضائیه به حذف کژکارکردهای سازمان های وابسته به این نهاد کمک ویژهای خواهد کرد. تجربه سازمانمندی این اصل بهصورت قبلی در مجموعه نیروی انتظامی و مدیریت شهری تحقق عینی یافته است که تاثیر بسیار گسترده ای در کارآمدی و کارایی این نهاد ها داشته است. قوه قضائیه با بهره برداری از این تجربیات میتواند در تحقق مشارکت اجتماعی و استفاده از سرمایههای اجتماعی جامعه گام های بلندی در تحقق مقوله عدالت اجتماعی و ارتقاء سطح آن و برخورد با جرایم اقتصادی بهعنوان مدعی العموم بردارد و نهایتا زمینه های رشد سالم برای اقتصاد کشور فراهم آورد.
2 - مقوله آموزش اجتماعی مباحث حقوقی: آشنا سازی شهروندان با مسائل حقوقی و افزایش دانش و آگاهی عمومی جامعه، در این خصوص با توجه به تمایل عمومی عده ای در جهت کسب مهارت های فساد اقتصادی که از خود بروز میدهند، میتواند تاثیر گسترده ای در مبارزه با مفاسد اقتصادی و انگیزههای اینچنینی داشته باشد. اگر مدعی شویم که عموم مردم از سطح پایین سواد حقوقی برخوردارند، صحبت گزافی نیست. هرچند که وظیفه آموزش عمومی بر عهده نهادهای آموزشی است اما نهاد قضایی میبایست بخشی از بودجه سازمانی خویش را در قالب طرحهای اجتماعی به مقوله آموزش مباحث حقوقی از طریق برنامهها، همایشها، پیامک ها، بیلبورد های تبلیغاتی و شیوه های دیگر به جامعه آموزش بدهند. عمدتا مردم در برخورد و جلوگیری از وقوع بعضی از جرایم اقتصادی می توانند سریعتر و کاراتر از خود عکس العمل نشان بدهند و یا با برخورداری از دانش حقوقی در چالش های ناشی از عدم ناآگاهی و فریب کلاه برداران اقتصادی قرار نگیرند که این خود بهعنوان اصلی پیشگیرانه از وقع جرم اقتصادی زمینه های فساد اجتماعی و اقتصادی را از بین برده و شفافیت های اقتصادی را در سطح جامعه گسترده می سازد. اینگونه عمل نمایی و زیر ساخت سازی حقوقی همان نگاه مبارزه جویانه ای است که امروزه نهاد قضا در برخورد با مفسدان اقتصادی می بایست، دنبال کند.
3 - اتقان مواد حقوقی با توجه به مقوله ارزشها و باورهای فرهنگی و مذهبی و واقعیتهای مفهومی جدید جامعه: اگر مدعی شویم که مسائل حاکم بر جامعه اعم از فرهنگی، اجتماعی و یا اقتصادی تغییرات گفتمانی بسیار متفاوت و پیچیده تری از گذشته به خود گرفته است و مسائل متحدثه در این حوزه ها از مفاهیم نوین و جدیدی هویت می یابند که عطف به ماسبق نمی گردند، در نظر اهل فهم، گزاف نمینماید. این تحول مفهومی عناصر ماهیت ساز جامعه، کارکرد نهادهای جامعه را نیز با پیچیدگی بیشتری مواجه می سازد و می طلبد که در شیوه های مبارزه، پیشگیری و برخورد با مجرمین و یا مسائل دیگر حقوقی تغییرات مفهومی در مشروع سازی مواد قانونی شکل بگیرد که گذاری به سمت رویکردهای جدید حقوقی بصورتی خلاقانه و نوآورانه می تواند به حساب آید و نهایتا نظر مقام معظم رهبری را در خصوص اتقان مواد حقوقی را تامین کند.
امید است که در سال تولید ملی و سرمایه ایرانی، نهاد قضا بهعنوان یکی از نهادهای مهم جامعه همچنان که تاکنون تمام تلاش خود را در برخورد با جرایم و مفاسد اقتصادی داشته است، همت و تلاش خود را در اجتماعی سازی مبارزه و همگانی سازی آن با توجه به بنیانهای عمیق اجتماعی بر اساس یک برنامه جامع و بلند مدت در راستای برنامههای توسعه و سند چشم انداز کشور، چند برابر نماید. باشد که این عمل خالصانه زمینه های تحقق ظهور حضرت ولیعصر(عج) و شادمانی خاطر مبارک ایشان را فراهم نماید.
حمایت:در دفاع جدی هستیم
«در دفاع جدی هستیم»عنوان یاداشت روز روزنامه حمایت به قلم محمد اسماعیل کوثری است که در آن میخوانید؛رزمایش پیامبر اعظم (ص) 7 که از روز دوشنبه آغاز شده است افزون بر به نمایش گذاشتن توان موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، باعث محک خوردن جدیدترین دستاوردهای موشکی کشور نیز خواهند شد. هدف این رزمایش سه روزه، آمادگی هرچه بیشتر و بالا رفتن سرعتعمل نیروها در دفاع از وجب به وجب از خاک ایران اسلامی است و همانطور که فرماندهان سپاه اعلام کردند در این رزمایش انواع موشکهای بالستیک سپاه که با تلاش متخصصان متعهد ایرانی طراحی و ساخته شده است، از نقاط مختلف به سوی اهداف از پیش تعیین شده شلیک میشود و این موشکها پایگاههای شبیه سازی شده کشورهای فرامنطقهای در کویر ایران را مورد هدف قرار میدهند.
با توجه به این که در رزمایش موشکی پیامبر اعظم (ص) 7 پایگاه هوایی شبیهسازی شده در کویر سمنان مورد هدف قرار خواهد گرفت، موشکهای برد بلند، برد متوسط و کوتاه برد متناسب با مشخصات هر یک، در فواصل جغرافیایی مناسب در سطح کشور گسترش مییابند. موشک قیام که دو سال پیش کارهای تحقیقاتی روی آن به پایان رسیده و به صورت انبوه تولید و واگذار شده است از جمله موشکهایی است که در این رزمایش موشکی مورد استفاده قرار میگیرد.
این موشک بالستیک بنا بر ماموریتهای تعریف شده، میتواند اهداف را در فواصل مختلف مورد اصابت قرار دهد. موشک خلیجفارس نیز از جمله موشکهای ضداهداف دریایی است که در این رزمایش به سوی اهداف از پیش تعیین شده شلیک و اهداف فرضی را مورد هدف قرار میدهد. همچنین در رزمایش موشکی پیامبر اعظم (ص) 7 دهها فروند از انواع موشکهای شهاب ۱،۲،۳، موشک فاتح، موشک تندر و موشکهای زلزال به کارگیری خواهند شد.
با شلیک موشکها به سمت پایگاههای شبیه سازی شده در کویر، میزان دقت موشک و اثرگذاری کلاهکهای نصب شده روی این موشکها مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت. همچنین قرار است در آخرین روز از این رزمایش نیز هواپیماهای جنگنده سپاه پاسداران و هواپیماهای بمب افکن بدون سرنشین این نیرو در رزمایش شرکت و اهداف از پیش تعیین شده را بمباران کنند.
این رزمایش توان دفاعی جمهوری اسلامی را در برابر دشمنان و سلطهخواهان به نمایش میگذارد و به آنان پیام میدهد که در دفاع از خاک و سرزمین خود جدی هستیم و از بهترین و به روزترین ابزارهای دفاعی برخورداریم. چنین رزمایشهایی پاسخ کوبنده و محکمی دربرابر تهدیدهای کسانی است که به خیال خام خود تصور میکنند میتوانند در برابر ایران قد علم کنند و با جمهوری اسلامی وارد جنگ شوند.اما این رزمایش پیام دیگری دارد که آن پیام به کشورهای دوست و همسایه است؛ بالا بودن قدرت نظامی ایران در منطقه منجر به افزایش اقتدار منطقه خواهد شد و دشمنان به خود اجازه نخواهند داد بنا بر بهانههای واهی خاورمیانه مورد نظر خود را طراحی کنند.
آفرینش:طولانی شدن مذاکرات و افزایش تنشها
«طولانی شدن مذاکرات و افزایش تنشها»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛سیرتحولات و تلاش های سیاسی بین ایران و غرب بر سر مسئله هسته ای کشورمان در سه نشست اخیر(استانبول، بغداد و مسکو) به نتیجه ملموسی نرسید و طرفین را برای رسیدن به یک رویکرد راضی کننده سوق نداد و نهایتاً کار به نشست فنی میان طرفین در استانبول کشیده شد. خبرهای رسیده از این نشست که به دور از پوشش رسانه های خبری برگزار شد، حاکی از آن است که همان روال قبلی را درپی داشته و دستاورد چشم گیری حاصل نشده است. پافشاری بروی خواسته ها، عدم اعتماد فی مابین و جوسازی های سیاسی کار را به جایی رساند که امروز شاهد رویارویی و تقابل نفتی میان ایران و غرب هستیم. تحریم های نفتی ایران که از سوی اتحادیه اروپا طرح ریزی شده هر دوطرف را نسبت به تاثیرات آن مضطرب کرده است.
این تحریم ها قطعاً تبعاتی دو جانبه خواهد داشت، هرچند که این اقدام تنبیهی برای مجاب کردن ایران درمقابل خواسته های غرب می باشد ، اما تبعات اقتصادی این تحریم ها دامن غرب را نیز خواهد گرفت. انتظار می رفت که دوطرف از فرصت طلایی مسکو استفاده کنند و به توافقاتی برسند اما چنین نشد. بسیاری از کارشناسان معتقدند که ایران هزینه بسیاری را دراین تحریم ها متقبل خواهد شد اما از مواضع خود در امر غنی سازی و فعالیت هسته ای خود عقب نشینی نخواهد کرد. لذا اروپا می توانست با لغو این تحریم نفتی به توافقاتی دوطرفه دست یابد.
از سوی دیگر این بحث مطرح می شود که ایران با توجه به حجم بالای تحریم و فشارهای سنگین اقتصادی باید از فرصت مسکو برای حرکتی روبه جلو استفاده می کرد تا بیش از این مورد فشار و تحریم های غرب قرار نگیرد. در حال حاضرایران توانایی و دانش غنی سازی بالای 20 درصد را دراختیار دارد، لذا با اتکا به این امتیاز می توانست در مورد نحوه غنی سازی با غرب به تفاهماتی برسد و از سوی دیگر مانع از تحقق تحریم های جدید شود. که چنین نشد! اما درحال حاضرآنچه مورد توجه است واکنش و عکس العمل دو طرف در مواجه با این حادثه می باشد.
افزایش تولید نفت از سوی سایر کشورهای نفت خیز، عدم تمکین اعضای اوپک درامر تولید و آزاد سازی ذخایر عظیم نفتی از سوی کشورهای صنعتی، سه راهکاری بود که غرب برای رهایی از شوک نفتی حاصل از قطع صادرات نفت ایران به اروپا درنظر گرفت که تا حدی موفقیت آمیز هم بود و قیمت نفت را به شدت کاهش داد.
اما از آنجا که اقتصاد غرب بر محور فعالیت شرکت ها و کارتل های اقتصادی غیر دولتی شکل گرفته، تحریم ها منافع این شرکت ها را نیز تهدید خواهد کرد. با توجه به اوضاع نامناسب و بحران مالی در اروپا این دست اقدامات، شهروندان اروپایی را در مقابل عملکرد دولت ها قرار خواهد داد. لذا این امکان وجود دارد که برخی از این کشورها نتوانند این تحریم ها را به طور صدرصدی اجرا کنند و ممکن است اختلافاتی میان آن ها رخ دهد.
نکته دیگری که قابل ذکر است اینکه، غرب هنوز مطمئن نیست که این تحریم ها بتواند تصمیم گیرندگان در ایران را مجاب به پذیرش شرایط موردنظر نماید. ایران تاکنون انواع و اقسام تحریم ها را تجربه کرده و تاکنون با پرداخت هزینه بر مواضع خود پافشاری نموده است. لذا غرب از این بابت نگرانی دارد که این تحریم نتواند ایران را تحت تاثیر قرار دهد و زمینه ای برای توسل جنگ طلبان به ابزار نظامی گردد. تصور جنگ برای غرب بسیار ناگوار است چون اقتصاد جهانی به ویژه اروپاییان توانایی یک شوک عظیم و چالش امنیتی در حساس ترین نقطه جهان را ندارند. اما طرف دیگر این تقابل نفتی ایران قرار دارد که درحال حاضر فشاراقتصادی فراوانی را تحمل می کند. افزایش این فشارها با تحریم بانک مرکزی از سوی آمریکا دوچندان شده و نگرانی تامین منابع ارزی برای کشورمان را در پی خواهد داشت.
درحالی مورد تحریم نفتی غرب قرار گرفته ایم که قیمت دلار درکشور سیری صعودی به خود گرفته و طوفانی از افزایش قیمت ها را به دنبال خود آورده است.
بر اساس گفته مقامات نفتی کشورمان تولیدات نفتی 20 تا 30 درصد کاهش خواهد داشت و احتمالاً 600 تا 800هزار بشکه از صادرات نفتی ما معلق خواهد ماند. لذا کاهش درآمدهای ارزی همراه با تحریم فعالیت های بانکی مشکلات فراوانی را برای اقتصاد کشوربه همراه می آورد.
همچنین ایران ابراز داشته است که نفت استخراجی خود را ذخیره می کند، اما مشخص نیست که این ذخیره سازی چه کمکی به اقتصاد و صنعت نفت کشور خواهد کرد. ضمن اینکه هزینه ذخیره سازی نفت بر روی آب ها و انبارها بسیار بالاست و منفعت اقتصادی در پی نخواهد داشت.
یکی دیگر از ابزارهای بازدارنده ایران در مقابل تحریم های نفتی غرب، تنگه هرمز بوده که امروز با توجه به ایجاد خط لوله های انتقال از سوی برخی کشورهای عربی از اهمیت آن درحال کاسته شدن است. امارات بخشی از خط لوله انتقال نفت خود را به دریای عمان کشیده و عربستان نیز درپی انتقال نفت خود از ترمینال های دریای سرخ می باشد. ضمن اینکه تضمین هایی از سوی کشورهای نفت خیز حوزه خلیج فارس داده شده که به هیچ وجه اجازه نخواهند داد، کمبود نفت ایران در بازار جهانی احساس شود.
موارد بسیار دیگر نیز وجود دارد که متضرر شدن هر دو طرف از این تحریم ها را نشان می دهد، با این تفاوت که کفه سنگین آن به سمت ایران است. اما انتظار افکار عمومی این است که طرفین با توسل به مذاکرات اعتماد ساز و با رعایت حقوق قانونی ملت ایران به توافقاتی دست یابند و بیش از این فشارهای سیاسی و اقتصادی متوجه مردم قرار نگیرد.
ملت ما:بیداری اسلامی پنجرهای رو به ظهور
«بیداری اسلامی پنجرهای رو به ظهور»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم محسن رضایی است که در آن میخوانید؛یا صاحب الزمان عجل علی ظهورک ،رخدادهای دوره ما نشان از یک خبر مهم دارد و آن اینکه جهان در حال تغییر است؛ از آسیا گرفته تا اروپا و از آنجا تا امریکا تغییراتی آغاز شده، گویا زمان زبان گشوده و میخواهد بگوید خبری در راه است. انقلاب اسلامی در ایران، امواج بعدی آن در عراق، لبنان و فلسطین و بیداری اسلامی در شمال آفریقا، غرب آسیا و خلیج فارس و بیداری انسانی در امریکا در تقابل با نظام سرمایهداری، نشانههایی از آن خبر است.
شاید برخی این رخدادها را بیارتباط با یکدیگر بدانند، ولی در ورای همه آنها، نقطه مشترکی به چشم میخورد و آن نقطه مشترکی که در انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی در جهان عرب و بیداری انسانی در جهان غرب وجود دارد، موضوع «مردم» است؛ مردم بپاخاستهاند. در ایران، مردم به شکل انقلاب اسلامی در نهضت امام(ره) بپاخاستند و این نهضت در 22 بهمن سال 57 به پیروزی رسید و امروز در جهان عرب، مردم در شکل «بیداری اسلامی» و در غرب در شکل «بیداری انسانی» علیه وضع موجود قیام کردهاند، ولی در همه این اشکال بروز و ظهور «مردم» محور مشترکی وجود دارد و آن ارزشهای الهی است.
یعنی به جرأت میتوان گفت، ارزشهای الهی که ریشه در فطرت بشر دارد، مردم جهان را به قیام واداشته است. البته ارزشهای الهی در ایران، جهان عرب و جهان غرب در قالب بیداری فطری، مردم را به جنبشهای اجتماعی و سیاسی کشانده است. بنابر آموزههای پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و اعتقادات ما، فطرت مردم، فطرتی الهی است؛ پس اسلام و مردم از یک سرشت و جوهرند.
بنابراین قیامهای مردمی میتواند به قیامهای اسلامی تبدیل شود. اینک این پرسش اساسی، پاسخ مییابد که آیا قیام فطرتهای پاک انسانها در سراسر جهان به «اسلام» منجر خواهد شد؟ این در حالی است که امروزه فطرت بشر به حرکت درآمده است. در حقیقت، موجی که سال 1357 در ایران آغاز شد، سال 1389 در جهان عرب و سال 1390 در جهان غرب در اشکال گوناگون ولی مرتبط با یکدیگر ادامه یافته است.
آری؛ اینک چیزی شبیه رنسانس در جهان در حال روی دادن است؛ با این تفاوت که این رنسانس؛ تحولی الهی است که جز در زمان پیامبران رخ نداده است. با توجه به این، آیا این مسئله بیانگر آغاز دوره ظهور امام منتظر(عج) نیست؟
یک لحظه بیندیشیم که چرا زمان به حرکت درآمده است؟ آیا میشود بین این حرکت با لقب «صاحبالزمان» ارتباطی نباشد؟
آرمان:چرا آمریکا از چین میترسد؟
«چرا آمریکا از چین میترسد؟»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم جواد منصوری است که در آن میخوانید؛چند روز پیش اعلام شد که نام چین به فهرست کشورهای معاف از تحریمهای نفتی بر ضد ایران اضافه شده است. سوال این است که ایالات متحده برای این معافیت چه تحلیلی داشته است. آیا این موضوع نشان از قدرت چین و نگرانی ایالات متحده از برآمدن یک رقیب جدید است یا اینکه محاسبات دیگری در دیپلماسی ایالات متحده مطرح است. برای پاسخ به این پرسش، تذکر نکاتی ضروری است. نخست اینکه دولت چین با توجه به سیاستهای خودش چه در منطقه شرق آسیا و چه در خاورمیانه، یک روش آرامِ رو به جلو را در پیش گرفته است.
از طرفی دیگر چین با توجه به جلب دوستی بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی، موقعیتی پیدا کرده است که ایالات متحده، به هیچ وجه نمیتواند این مسئله را نادیده بگیرد. به عبارت دیگر چین امروز، چین پانزده سال پیش نیست و به این دلیل در تمام محاسبات بینالمللی باید حضورش ملاحظه شود. از طرف دیگر آمریکا بهخوبی میداند که چین دولتی نیست که به طور کامل در اختیار آنها باشد و تمامی تخممرغهایش را در سبد غرب و به ویژه آمریکا بگذارد.
این واضح است که چین میخواهد شخصیت مستقلی، چه در روابط منطقهای و چه در روابط بینالملل داشته باشد. به همین دلیل است که همیشه به آمریکا میگوید تصمیمگیری قطعی ما در روابط خارجی، متناسب با منافع ملی کشور چین خواهد بود، نه بر اساس تصمیمات شما. آمریکاییها هم با توجه به شرایطی که برایشان پیشآمده روزبهروز باید بیشتر چین را مورد توجه قرار دهند و از مخاصمه با چین پرهیز کنند. نکته دیگری که حائز اهمیت است، اینکه بازار چین بازاری بسیار بزرگ است.
میزان مصرف چین در حال نزدیک شدن به میزان مصرف اروپاست بنابراین چین نمیتواند خودش را به چند کشور صادرکننده نفت، محدود و منحصر کند لذا در سیاستهایش به انواع انرژیهای مختلف روی آورده و سرمایهگذاری زیادی روی انرژیهای طبیعی مثل باد، آفتاب و دریا در چین در حال انجام است. انرژی هستهای، انرژیهای فسیلی و غیره مد نظر مقامات این کشور و جزئی از برنامههاست، ولی در عین حال این کشور از هیدروکربنها هم بینیاز نیست.
اینطور نیست که این کشور بنا به تمایل غرب، ایران را به عنوان یکی از صادرکنندگان نفت از معادلات انرژی حذف کند. علاوهبر این با وجودی که بازار ایران برای چین چه در کوتاهمدت و چه بلندمدت بسیار سودزاست، ولی در برابر بازار غرب چندان بازار تعیینکنندهای نیست. با در نظر داشتن این مسائل، چین در مناسبات خودش با کشورهای دیگر یک گزاره بنیادین دارد. چین میگوید تمام کشورهای دنیا برای من اهمیت دارند.
برای اینکه دولت چین باید هزینههای جمعیت یک میلیارد و نیمی خود را بدهد. پس نتیجه میگیریم مسئله درباره چین این نیست که چون ما بازار آمریکا را داریم، بازار روسیه و ایران اهمیتی برایمان ندارد لذا تصمیم چین، کاملا واقعبینانه و منطقی و تصمیم آمریکا هم یک تصمیم اضطراری و اجباری است. مهمتر از این باید گفت آمریکا میدانست که چین اعتنایی به تصمیمات آمریکا در این زمینه نمیکند.
در این داستان آمریکا به ظاهر میخواهد قدرتنمایی کند و بگوید ما تصمیمگیرنده هستیم که چین از ایران نفت بخرد. در واقع به نظر من تصمیمات آمریکا بهنوعی فضولی زیادی و تظاهر به قدرتنمایی است. آمریکا میخواهد بگوید اگر چین از ایران نفت میخرد اجازه آن را ما صادر کردیم، در حالی که اگر این را نمیگفت باز هم چین از ایران نفت میخرید.
شرق:فساد مالی و امنیت ملی
«فساد مالی و امنیت ملی»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم حسن رحیمی است که در آن میخوانید؛اقتصاد بعدی از علوم انسانی است که با آمار و ارقام واقعیتها را نشان میدهد. نرخهای تورم، بیکـاری، بهرهوری، ارز و امثـالهم از جمله شاخصهایی هستند که با بیانی ساده و قابل فهم بــه صــورت عــددی، وضـعـیــت کـشــور را بیـان میکنند و فـسـاد اقـتـصـادی نـیز در حقیقت «ویترین میزان سلامت جامعه» است. فساد اقتصادی به زبان ساده عبارت است از بهرهبرداری از منافع عمومی (Public interest) در جهت منافع شخصی (Private interest) با قـانـونشکنی.
فساد اقتصادی و مبارزه با آن امروزه در بسیاری از کشورهای مختلف جهان به عنوان یک مساله اساسی موردنظر است. مهمترین علت فساد اقتصادی در بخش عمومی مربوط به تصدیگری دولتها در امور اقتصادی و ایجاد محدودیتهای تجاری، یارانههای صنعتی، کنترل قیمتها، نرخهای چندگانه ارزی، دسـتـمـزدهـای پـایـین در خدمات دولتی، تجاری و ذخایر منابع طبیعی مانند نفت است.
بیتردید فساد اقتصادی سبب کاهش سرمایهگذاری و رکود رشد اقتصادی و در نهایت باعث عدم تحقق اهداف توسعه اقتصادی در کشورها میشود و در نتیجه درآمدهای مالیاتی کاهش یـافـتـه و کـیـفـیـت زیرساختهای اقتصادی و خدمات عمومی تنزل پیدا میکند.
اسـاسـیترین سیاستهای مبارزه با فساد اقتصادی را میتوان در ایجاد نهادهایی به این مـنـظـور، افـزایش دستمزدهای بخش عمومی، کاهش اندازه دولت در اقتصاد، حسابرسی مالی دقیق، تقویت رسانههای ارتباط جمعی و اصلاح فـرهـنـگ جـامـعـه، تـلاش در تـقـویـت اسـتـقـلال دستگاه قضایی، مشارکت حداکثری شهروندان و تمرکززدایی دانست که به نظر میرسد میتواند در اقتصاد کشور پویایی ایجاد کرده و در نهایت موجب رشد و شکوفایی در اقتصاد ملی شود.
بـرعـکـس مـیـزان افـزایـش فساد اقتصادی مـوجـب آثـار مـنـفـی روی کـل اقـتـصـاد مـلـی میشود. کاهش نرخ رشد اقتصادی، کاهش سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی و کاهش بهرهوری از جمله اثراتی هستند که فساد اداری و اقتصادی را به جامعه تحمیل میکنند. از سوی دیگـر وضعیـت نـامنـاسـب دیگـر شاخصهای اقتصادی نیز بسترساز رشد و شیوع فساد و جرم در جامعه میشوند. به طور مثال درآمد سرانه پـاییـن، تورم بالا، نرخ بالای بیکاری و سهم بالای دولت در اقتصاد از جمله عوامل سببساز «فسـاد اقتصـادی» هستنـد. بـا عنـایـت بـه ایـن هـمـبستگی و پیوستگی طبیعی است که روند«فـسـاد اقـتـصـادی» میتواند بیانگر روند کل اقتصاد یک جامعه باشد و میتوان نتیجه گرفت که فساد اقتصادی بالا بیانگر «بیماری اقتصاد ملی» است.
از نظر اسلام، همان گونه که روزی حلال در تعالی انسان نقش اساسی دارد، استفاده از لقمه حرام نیز در سقوط و انحطاط انسانها موثر است.
در صدر اسلام، به دنبال فتوحات، اموال و زمینهای فراوانی در اختیار حکومت و مسلمانان قرار گرفت و در پی سیاستهای تبعیض در سهمیهبندی بیتالمال و برتری بخشیدن عرب بر عجم و خواص بر عوام و اختصاصدادن سهمهای کـلان بـه خویشان و نزدیکان و حامیان هیات حاکمه، خطرناکترین انحرافها رخ نمودند. پارسایی و وارستگی که ثمره اسلام و ایمان بود، رنگ باخت و خودخواهی و آرزوگرایی و خواهشهای بیحد و مرز دنیایی آنان را فرا گرفت و به سوی نابودی سوقشان داد.
در عصر نبوی و علوی، مسوولان حکومتی فراوانی بودند که به دلیل نداشتن تقوای مالی، تا جایی سقوط کردند که در برابر پیامبراکرم (ص) ایستادند و حتی بر ولی خدا و حجت حق شمشیر کشیدند و هماهنگ با دشمنان اسلام عمل کردند و تردیدی نیست این گرفتاریها نتیجه دنیاطلبی و «فساد مالی»آنها بود. درحـالـی کـه فلسفه اصلی حکومت اسلامی برقراری عدالت اجتماعی و گرفتن حق ستمدیده از ستمگر و پاس داشتن حقوق مادی و معنوی افـراد اسـت؛ چـنـان که حضرت علی(ع) علت پــذیــرش خــلافــت را، بـههـم خـوردن عـدالـت اجتماعی و منقسم شدن مردم به دو طبقه سیر سیر و گرسنه گرسنه ذکر میکنند و میفرمایند:«اگر نبود عهد و مسوولیتی که خداوند از علما و دانشمندان (هر جامعه) گرفته که در برابر شکمبارگـی سـتـمـگـران و گـرسـنـگـی سـتـمدیدگان سـکـوت نـکـنـنـد، من مهار شتر خلافت را رها میساختم و از آن صرفنظر میکردم.»
حـضــرت عـلــی(ع) نـسـبــت بــه کــارگــزاران حکومت بسیار حساس بودند و از آنها بهشدت مراقبت میکردند و در اینباره به مالک اشتر نوشتهاند:
«بپرهیز از امتیازخواهی و اینکه چیزی را به خود مخصوصداری که [بهره] همه مردم در آن یکسان است؛ و از تغافل در آنچه به تو مربوط است و برای همه روشن است، برحذر باش.»
همچنین امیرمومنان(ع) به مالک اشتر یادآور میشوند که مبادا دیگران به سبب وابستگی به تو، انحصارطلبی کنند و امتیازات نابجا کسب نمایند.
آن حضرت به مالک اشتر نوشتهاند: «برای زمامدار، نزدیکان و خویشاوندانی است که اهل استیثار و برتری جستن و امتیازخواهی و دستدرازی کردن هستند و در داد و ستد، انصاف را کمتر به کار بستن. پس ریشه ستم را با بریدن اسباب آن از بـیخ بر کَن و به هیچ یک از اطرافیان و بستگانت زمینی را به بخشش وامگذار؛ و مبادا در تو طمع کنند که قراردادی به سود ایشان منعقد کنی که مایه زیان سایر مردم باشد.»
علی(ع) در دوران حکومتشان در حد غیرقابل توصیفی، تقوای مالی را رعایت میکردند و همه طمعها را از خود قطع کرده بودند، آن بزرگوار آنگاه که وارد عراق شدند، فرمودند:
«با این جامهها به سرزمین شما آمدم و بار و بنهام همین است که میبینید. اگر از سرزمین شما با چیزی جز آنچه با آن آمدهام بیرون روم، از خیانتکاران خواهم بود.»
و سـخـن آن حـضـرت که فرمودند: «حق با گذشت زمان کهنه نمیشود و هر مالی را که به ستم از بیتالمال برداشته شده، به جای خودش بر میگردانم.»
سـیـره امیرمومنان(ع) درباره مسایل مالی و برخورد قاطع آن حضرت(ع) با متخلفان، بیانگر اهـمـیـت ایـن مـوضـوع بـرای حـکومت اسلامی است. حضرت علی(ع) به خوبی میدانستند که اصلاحات مالی دردسرهایی را برای حکومتشان به وجود میآورد، اما ارزش «عدالت اجتماعی» را از هر چیز بالاتر میدانستند و اساسا حکومت را برای این منظور پذیرفته بودند.»
حضرت علی(ع) در اینباره میفرمایند:«بیگمان، آنچه بیش از همه دیده والیان به آن روشن است، برقراری عدالت در کشور و گسترش دوستی ملت است و بیگمان، دوستی افراد ملت به یکدیگر آشکار نگردد، جز آنگاه که دل ایشان از کینه پاک شود و خیرخواهی مردم راست نیاید، جز آنکه بر گرد زمامداران خود جمع شوند و از وجود دولتمردان خود احساس سنگینی نکنند و از دوام حکومت و درازی مدت بر سر کار بودن ایشان به ستوه نیایند.»«فساد مالی» ریشهای تاریخی دارد و در ایران باستان نیز از زمانهای گذشته بهشدت شیوع داشـت. مقامهای کشوری و لشکری و حتی پادشاهان آلوده به مفاسد مالی بودند و عناوین، منصبها و پستهای دولتی با پرداخت رشوههای کلان خرید و فروش میشدند.
برابر اسناد و مدارک و شواهد تاریخی فراوان به جامانده، ارتشا، اختلاس و مفاسد مالی در زمان سلطنـت پهلـویها بـهشـدت رواج داشـت، به طوری که دیگر حتی قبح رشوه شکستهشده و به اخذ پورسانت تبدیل شده و این رویه به صورت مسالهای علنی در بین مقامات مطرح بود!
شاه مخلوع، برادران، خواهران و بستگان او، سهامداران عمده بسیاری از شرکتهای داخلی یا واسطه معاملههای بینالمللی و شرکتهای خارجی بودند و از این راه رشوههای کلانی کسب میکردند. با وجود این، خاندان سلطنتی و دولتهای وابسته به آن برای سرپوش گذاشتن بر فساد مالی دستگاه حاکمه، هر چند سال یکبار مبارزه ملی ضد فساد را در کشور مطرح و حتی برخی مقامهای دولتی و غیردولتی دون پایه را به اتهام فساد مالی و سوءاستفاده محاکمه میکردند؛ ولی این تلاشها نمیتوانست حجم گسترده فعالیتهای فسادآلود رژیم پهلوی را از نظر عموم دور کند ولی به طور حتم یکی از «علل سقوط و انحطاط رژیم پهلوی»، تبعیض و «فساد مالی»گسترده در بین مسوولان کشور بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظامی که قصد رسیدن به قله رفیع حکومت اسلامی داشت، فساد مالی خود به خود به حداقل رسید؛ چراکه عاملان آن مفاسد دیگرفرصت جولان نداشتند؛ این وضعیت در بحبوحه جنگ تحمیلی نیز کماکان وجود داشت ولی متاسفانه باگذشت زمـان و ثبـات اجتمـاعـی و آغاز دوران سازندگی، رفتهرفته هرچه ارزشهای انقلاب کمرنگتر شـد و اشـرافـیگری به وجود آمد مفاسد مالی و اقتصادی نیز گسترش یافت و متاسفانه امروز رواج مـصـادیـقـی از«فـسـاد مـالی» را در کشور مشاهده میکنیم که بیشتر از فشارهای سیاسی، اقتصادی استکبار بینالمللی توانسته به میزان«مـشـارکـت مردمی و اعتماد ملی» آسیب وارد کند.
رخـنـه برخی مفسدان مالی در بخشهای دولتی و غیردولتی به عزم و اعتماد ملی خدشه وارد کرده، وجود فقر و بیکاری و گرانی از یکسو و شـیـوع مـفـاسـد اقـتـصـادی و انـبـاشت ثروتهای بادآورده ناشی از ارتباطات ناسالم با مراکز قدرت و ثروت، به اعتماد عمومی خدشهای جدی وارد آورده و در حقیقت یکی از موضوعات روز، لزوم برخورد قاطع با فساد اقتصادی است که رهبر معظم انقلاب نیز مکرر در فرمایشاتشان بر این موضوع تاکید ویژه داشتهاند.
آنچه مقام معظم رهبری در فرمان هشت مادهای و پـس از آن بـه سـران سـه قـوه گوشزد کردهاند، نـمـونـههایی ازنگرانیهای ایشان درباره این معضل است.
ایـنـک تـخـلـفات بزرگ مالی در نظام بانکی کشور، اذهان عمومی را به شدت درگیر خود کرده و مردم ایران خواهان مقابله جدی و قاطع با عــامــلان آن هـسـتـنـد و بـه نـظـام مـالـی کـشـور کم اعتماد شدهاند و بازگرداندن اعتماد دوباره مردم به نظام مالی و مسوولان اقتصادی، وظیفه مسوولان نظام جمهوری اسلامی ایران را در بـرخورد با عاملان و مسببان فساد مالی اخیر، دوچندان کرده است.
مقـام معظـم رهبری پس از کشف این فساد فرمودند: «اگر توصیه به مبارزه با فساد اقتصادی که چندسال قبل بیان شد جدی گرفته میشد و اگر به آن عمل میشد این فساد بزرگ بانکی رخ نمیداد و اگر مبارزه میشد این چندهزارمیلیارد سوءاستفاده پیش نمیآمد. این فساد اقتصادی ذهن مردم و دل مردم را مشغول میکند، دل مردم را میشکند چه قدر آدمها امید خود را از دست میدهند، آیا سزاوار است به خاطر اینکه به آن توصیه عمل نشده این اتفاق بیفتد.»
تردیدی نیست که پدیده شوم «فساد مالی» همواره در طول تاریخ گریبانگیر حکومتها بوده و مانع از دستیابی آنان به اهداف مهمی همچون تـوزیع عادلانه ثروت، فرصتهای اقتصادی، برقراری عدالت اجتماعی، افزایش رفاه عمومی، ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی، حـذف انحصـارطلبـی، مشارکت عموم مردم در تعیین سرنوشت خود، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد نظام اداری سالم شده است.
با این حال، وجود فساد مالی، حتی در حجم کوچک هم برای نظام جمهوری اسلامی ایران قابل توجیه نیست، بنابراین مبارزهای جدی و همگانی در تمام سطوح لازم است تا کشور از هـرگـونه مفسده مالی عاری شود و در این راه خطیر، هرگونه تسامح در مبارزه، نوعی همدستی با مفسدان است.
خوشبختانه رییس قوهقضاییه، سرعت و دقت در تشکیل دادگاه متهمان پرونده فساد مالی اخیر را نشانه عزم جدی دستگاه قضایی در برخورد با انواع مفاسد بهویژه مفاسد اقتصادی دانسته است و نـگـارنده نیزقصد ندارد قبل از ختم رسیدگی و قطعیشدن حکم متهمان در مورد نتیجه قضایی پرونده مشهور به سههزارمیلیاردی و پرونده دیگر که به پرونده بیمه موسوم است اظهارنظر کند بلکه معتقد است باید به دستگاه قضایی فرصت داد تا در فـضایی آرام و مطابق با موازین قانونی به این پرونده رسیدگی و احکام قانونی خود را صادر کند ولی این نکته راهم نباید از خاطر دور داشت که مردم مسلمان و انقلابی ایران هم مطالبات و انتظارات برحقی دارند و از مسوولان حکومتی که برای استقرار و دوامش جانفشانیهای فراوانی کـردهاند، تـوقـع دارنـد تا همانگونه که پیامبر اسلام (ص) و امام المتقین علی(ع) در دوران حکومت کوتاهشان با جدیت، مساله «عدالت» را دنبال و با هر تبعیض و بیعدالتی سخت برخورد کردند، اینک هم گوشهای از آن گونه عدالت را شاهد باشند و امید که اینگونه شود!
ختم کلام اینکه بسترهای موجود «فساد سیاسی» به طور حتم «فساد اقتصادی» را هم بـا خـود مـیآورد، آنگونه که مصداق آن را در دادگـاههای اخیر شاهد هستیم، بنابراین لازم است مسوولان نظام اسلامی به مساله «فساد مالی»صرفا به عنوان یک معضل اقتصادی یا سیاسی نگاه نکنند و به یاد داشته باشند که فساد سـیاسی و فساد اقتصادی همواره لازم و ملزوم یکدیگرند و تهدیدی علیه «امنیت ملی» و آسیب به حاکمیت نظام اسلامی به شمار میروند و از این رو باید با عمل به هشدارهای مقام معظم رهـبـری و بـرخـورد قـاطع با مفسدان اقتصادی، راههای نفوذ دشمن را ببندند و در این مسیر، فراز مهم از فرمایش معظمله را نیز در نظر داشته باشند که: «با دستمال کثیف نمیشود شیشه را تمیز کرد، اگر انسان بخواهد با فساد مبارزه کند، بـایـد در درجـه اول مراقب باشد که فساد دامن خودش را نگیرد... .»
مردم سالاری:پاسخی به سوال چه باید کرد؟
«پاسخی به سوال چه باید کرد؟»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم مهدی راستی است که در آن میخوانید؛ از روز حرکت محمدعلی شاه به باغ شاه و تا روزی که مجلس را به توپ بست تنها بیست روز فاصله بود. اما در این مدت مشروطهخواهان عمل شاه را سرسری گرفته و حتی در تصور خود نیز نمیگنجاندندکه قرار هست مجلس را به خاک و خون بکشند.آری، زمانی که لیاخوف روسی مجلس را به توپ میبست نه تنها این بیست روز مشروطه خواهان از وجود و در خطر بودن چنین نهاد با عظمتی به آگاهی اکمل نرسیده بودند؛ بلکه حتی نیمی از تودة مردم اصلاً نه میدانستند مجلس چیست و نه حزب که ملازم مجلس بود.
این ناآگاهی با ظلم و قساوت مستبدان توأمان شده بود به گونهای که در سال 1287 زمانی که میرزا یوسف خان تبریزی رسالهای به نام «یک کلمه» یعنی قانون را نوشت و در آن برای نخستین بار از حکومت قانون و از اصل تازه و مهمی که «منشأ قدرت ارادة عامة ملت است» سخن به میان آورد، عاملان استبداد این رساله را چندان بر سر نویسندهاش کوفتندکه چشمان او آب آورد!
باری، حاصل این ناآگاهی و فقدان تجربه در «قانون خواهی» و «حزب خواهی» فرجامش رضاخانی بود که به رضاشاهی رسید.شاهی که نه حزب میدانست چیست و نه به مجلس اعتقادی داشت. تا آنجا که حتی شدیدترین اصطلاحات رکیک و زشت را نثار مجلس و مجلسیانی میکرد که بزرگانی همچون مدرس را در خود دیده بود. شاید حاصل بیاعتنایی به مجلس و قانون خواهی بود که با عوامل بیرونی دست به دست هم داد تا رضاشاه را به آرامی به کناری نهند و فرزندش محمدرضا را به تمرین شاهی فراخوانند.
در هرج و مرج دهه بیست که دیگر نه رضاخان و رضاشاهی بود و تنها فرزندی که تازه داشت تمرین شاهی میآموخت، انگار جامعه ایرانی نیز تازه به تمرین حزب خواهی عادت کرده بود اما از قضا هر بار ناموفق از این تجربه بیرون میآمد. استمرار تجربه ناموفق به پس از سرکوب قیام 42 و خروج احزاب سیاسی مختلف از صحنه کشور رسید.
برخی از کانونهای قدرت اقدام به تأسیس احزاب سیاسی فرمایشی و نمایشی کردند و هر یک از احزاب حول محور یکی از نخست وزیران شاه روئیدن گرفتند تا آنجا که تجربه ناموفق از حزب خواهی به «حزب رستاخیزی» رسید که از ترکیب حزب ملیون اقبال و حزب مردم اسدالله علم تشکیل یافت و مطیع و منقاد اوامر ملوکانه قرار گرفت. آری، در گذشته تاریخی تجربه موفقی از حزب وحزب گرایی نبود و بعد از انقلاب نیز این تجربه آن گونه که انتظار میرفت چندان موفقیتآمیز نبود و جالب اینکه هر بار به پرسش چه باید کرد؟ اندیشیدهایم و هر بار نیز همان تجربه ناموفق را تکرار کردهایم.
اما امروز به نظر «حزب مردم سالاری» درد پنهان تاریخی را درک کرده و میداند که تکرار راه گذشته بهترین راه نیست، بلکه میتوان با عقلانیت و تدابیری معقولانه آنچه را راه و رسم حزب گرایی مینامند پیاده ساخت و بیشاز این احزاب و جامعه را در سردرگمی قرار نداد. حزب مردم سالاری به خوبی درک کرده که «شایستگی» اساس انتخاب هر فرد است و نمیتوان انتخاب آزادانه را از مردم سلب کرد. جامعه اما همیشه با تعدادی معدود از نخبگان روبرو بوده و توانایی انتخاب را تنها در این گزینهها میدیده است.
در صورتی که اولین اصل در یک انتخاب آزاد وجود نامزدهایی با گرایشها و برنامههای متعدد است که بتوانند انگیزههای مادی و معنوی و سلیقههای متفاوت شهروندان جامعه را نیز پوشش دهند. «مجمع نخبگان اصلاحطلب سراسرکشور» یا «طرح مناسک» راهکاری نوین در عصری نوین بر سنگ بناهای گذشته است و پاسخی است به سوال چه باید کرد؟ مجمع نخبگان اصلاحطلب چیزی شبیه به سیستم الکترال ایالتها در برخی نظامهای انتخاباتی دنیا است.
رقابت برای کسب قدرت از لایههای پائین جامعه آغاز میشود و در نهایت در طول یک پروسه دموکراتیک، فرد اصلح در رأس قرار خواهد گرفت. نکته ظریف طرح مناسک این است که حزب مردمسالاری به لزوم اتحاد «نخبگان و جامعه» میاندیشند و ایدهای است که به پویایی سیستم سیاسی و تقویت احزاب میانجامد و در کل مهمترین اصلی است که میتواند «اعتماد» به نخبگان را در جامعه زنده نگه دارد.
به نظر میرسد «اجرای طرح مناسک با حمایت و حضور همة اصلاحطلبان» در این برهة تاریخی حساس که به انتخابات آینده نزدیک میشویم و با وجود تجربههای ناموفقی که درگذشته شاهدش بودهایم، هم به صلاح دولت و نظام سیاسی است و هم به صلاح ملت.
ابتکار: تلاقی سونامی طبیعت با سونامی تغییرطلبی در منطقه؟
«تلاقی سونامی طبیعت با سونامی تغییرطلبی در منطقه؟»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم محمدعلی وکیلی است که در آن میخوانید؛ظرف یک سال گذشته، عربستان سعودی دو ولیعهد را از دست داده و اکنون نیز اخبار ضدونقیض از مرگ ملک عبدالله- پادشاه آن کشور- به گوش میرسد.
واقعیت اینست که پیری طبیعی حاکمان عربستان و کشورهای عرب منطقه، آنان را به نقطه بحرانی رساندهاست. یکی از ویژگیهای حکومتهای مادامالعمر، گیر افتادن در بنبست ناشی از کهولت سن خواهد بود. بحران پیری نسل کنونی حاکمان شبه جزیره عربستان نیز همچون سونامی تغییرطلبی و نسیم بیداری، عرصه را بر آنان، تنگ و آینده این کشور را تار و مبهم نمودهاست.
حدود یک قرن است که آل سعود به صورت موروثی قدرت را قبضه کردهاند و افکار مردم را به اسارت گرفتهاند. در طول این سالها قفل بزرگی بر آزادی بیان، حقوق زنان، احزاب و مشارکت مردم زده شده و کلید آن، در جیب خاندان سعودی به عنوان رمز بقای قدرت، جابجا میشود. در این صد سال، مردم عربستان در حسرت حداقل حقوق انسانی خود، همچنان چشم امید به اتفاقات دارند. یک قرن است حکومتی بر سرزمین مهم حجاز بدون قانون اساسی و تنها با تکیه بر قانونی عادی، ادامه حیات میدهد و در پرتوی نفت، از مواخذه بینالمللی مصونیت پیدا کردهاست اما حالا تقدیر بدجوری حیات حاکمان این کشور را دستخوش طوفان کردهاست.
در شرایطی که کل منطقه درگیر موج بیداری است و مردم در اطراف و اکناف، طعم شیرین دموکراسی را میچشند و ارزش قدرت برآمده از اراده خود را به نمایش میگذارند و سرود آزادی دستهجمعی به شکل یک سمفونی منطقهای نواخته میشود، همزمان شاهد خیزش مردم در شرق و تغییرگرایی در شمال و مرکز کشور محافظهکار عربستان میباشیم. در چنین وضعیتی با بحران برآمده از پیری حاکمان و قهر طبیعت و همراهی جناب عزرائیل با خواست مردم، شب و روز حاکمان این سزمین یکی شدهاست؛ حاکمانی که به خاطر خاصیت قدرت، هیچگاه به فرا رسیدن مرگ نمیاندیشیدند و همچنان در تصور قدرت جاویدان، به طغیان علیه مردم ادامه میدادند. اینان تا لحظه قبض روح، همچنان خود را حاکم بلامنازع و قدرت خود را فایق میدانند و حاضر به پاسخگویی به هیچ مقامی نیستند.
گویی یکی از ویژگیهای ممتاز دهه کنونی، تلاقی سونامی طبیعت با سونامی اراده انسانی است و به نظر نگارنده، طبیعت به یاری مظلومیت ملتهای ستمدیده آمده و این هم جزیی از سنتها و قواعد جاری میباشد؛ چراکه همه باید روزی تاوان عملکرد خود را بپردازند. عصر کنونی، دوره رهایی و عدالت است و آگاهی عمومی و تجربه موفقیتآمیز مردم منطقه در آزادیخواهی، سرمایه مهمی برای پایان دادن به دوره حکومتهای موروثی میباشد.
اکنون علاوه بر این تصویر، عربستان سعودی گرفتار گرداب مسائل سیاست خارجی نیز شدهاست. این کشور که از یک طرف، در هراس از نسیم بیداری است و از سوی دیگر بحران جانشینی به کابوس دولتمردان آن تبدیل شده، وارد معرکه مقابله غرب با ملت ایران نیز گردیدهاست به طوری که اگر بحران هستهای ایران به نقطه حساسی برسد و در منقطه تیری شلیک شود، آنگاه معلوم میشود که عربستان متزلزل و بحرانزده چگونه سرنوشتی پیدا خواهد کرد. بسیاری از کارشناسان معتقدند که بازنده اصلی درگیری در منطقه، سعودیها میباشند و ارزانفروشی امروزشان، فردا برایشان بسیار گران تمام خواهد شد.
دنیای اقتصاد:مبارزه فعالانه با تحریم
«مبارزه فعالانه با تحریم»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمد صادق جنانصفت است که در آن میخوانید؛در اکتبر سال 1973 کشورهای عرب صادرکننده نفت تصمیم گرفتند حامیان رژیم صهیونیستی را تحریم نفتی کرده و به آنها نفت نفروشند.
رهبران ایالات متحده آمریکا در برابر این اقدام کشورهای تولیدکننده نفت از سلاح غذا و تحریم فروش غلات استفاده کردند. مفهوم «پیمانه در برابر بشکه» از آن سال وارد ادبیات اقتصاد سیاسی جهان شد و نزد قانونگذاران آمریکایی جایگاه گستردهتری پیدا کرد. رهبران ایالات متحده آمریکا پیش از 1973 نیز کشورهای ناسازگار با سیاستهای خود را تهدید به تحریم کرده و شمار قابل توجهی از کشورها را نیز مشمول تحریم کرده بود.
رهبران این کشور معتقدند این سلاح نیرومندی برای به کرسی نشاندن خواستههایشان در تقابل با کشورهای دیگر است. آمریکاییها بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به ویژه پس از تسخیر سفارت این کشور در ایران، تحریم اقتصادی ایران را در دستور کار قرار داده و در سالهای اخیر به بهانه تولید سلاح هستهای توسط ایران، بر شدت تحریمها افزودهاند.
رهبران کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز در همدستی آشکار و پیروی از سیاست خارجی آمریکا، ایران را مشمول تحریمهای خاص از جمله تحریم خرید نفت و تحریم بانک مرکزی کردهاند. این تحریمها از دو روز پیش به صورت رسمی آغاز شده است.
درباره پیامدها و اثرات تحریم بر کسب و کار جامعه ایرانی دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برآیند دیدگاههای گوناگون این است که نیروی تحریم هرگز توانایی فلج کردن اقتصاد ایران را به ویژه در کوتاه مدت ندارد. کسانی که این باور را دارند به چند مساله اشاره میکنند: یک مساله این است که فضای رقابتی در کسبوکار جهانیان و رقابت دهها شرکت فعال در حوزههای گوناگون نفت یک عامل کماثر شدن تحریمها خواهد شد.
شرکتهای بزرگ میدانند که لحظهای غفلت از رقیب در جریان تحریم میتواند جایگاه آنها را در بازار ایران مخدوش کند. علاوه بر این، ایران نیز به دلیل اینکه در همه دهههای سپری شده تحریمهای کوچک و بزرگ را تجربه کرده است، راههای مقابله را آموخته و خود را تجهیز کرده است. با این همه اما یک موضوع را نباید نادیده گرفت و آن خطر تقلیلگرایی است.
خرد ناب و منطق مستحکم ایجاب میکند که مسوولان کشور ضمن امید دادن واقعی و درست به شهروندان آنها را از ژرفای خطرهای احتمالی آگاه کنند و خوشبینی را با خوشخیالی یکسان نگیرند. همانطور که برخی مسوولان در روزهای گذشته یادآور شدهاند تحریمهای جدید پردامنه و عمیقتر از هر زمان دیگریاند و مقابله با آنها تیزهوشی میخواهد. همانطور که ارعاب و خالی کردن دل شهروندان درست نیست، نادیده گرفتن خطرات نیز پسندیده نخواهد بود.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد