در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
آنچه میخوانید درمورد یکی از این قتلهای خانوادگی است که در طول سالهای کارم، دیگر نمونهای از آن را ندیدم. در این پرونده پسرجوانی متهم به قتل پدرش شده بود. این مرد با اجیرکردن یک مرد افغان، پدرش را به قتل رسانده و جسدش را از خانه خارج کرده و به آتش کشیده بود. نحوه به قتل رساندن بسیار فجیع بود و یکی از مواردی بود که این قتل را از قتلهای خانوادگی دیگر متمایز میکرد. به هر حال ماموران مقتول را شناسایی و بعد هم خانواده او را پیدا کرده بودند. آنها در جریان تحقیقات، به پسر مقتول مشکوک شده و او را بازداشت کرده بودند. هرچند اعضای خانواده مقتول میگفتند امکان ندارد پسرشــــان دست به چنین کاری زده باشد اما از آنجا که پسرجوان به موادمخدر اعتیاد داشت، پلیس به او مظنون شده و در نهایت هم او را بازداشت کرده بود. پسرجوان در بازجوییها اعتراف کرده بود که پدرش را با همدستیمرد افغان به قتل رسانده و جزئیات آن را هم شرح داده بود.
وقتی پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به من سپرده شد، وقت رسیدگی را تعیین کردیم و جلسه برگزار شد. مرد افغان به عنوان متهم ردیف اول در جایگاه حاضرشد. او جزئیات قتل و به آتش کشیدن مرد بیچاره را توضیح داد و گفت که برای این کار از پسر مقتول پول گرفته است. او ابراز پشیمانی کرد اما اولیایدم میگفتند که رضایت نمیدهند. بعد متهم ردیف دوم به جایگاه آمد. البته او بیرون از دادگاه بود. وقتی که متهم ردیف اول داشت صحبت میکرد، او متوجه نشد که او چه گفته است. وقتی پشت تریبون قرار گرفت، قتل را انکار کرد و گفت اعترافاتش اشتباه بوده و ماموران به او القا کردهاند که چنین اعترافاتی بکند. ما اعترافات متهم ردیف اول را برایش گفتیم، باورش نشد. او همچنان همه چیز را انکار میکرد و میگفت که کار او نیست. وقتی مواجهه بین دو متهم انجام شد و پسر مقتول دید که چارهای بجز حرف زدن ندارد، اتهامش را قبول کرد و گفت به خاطر اینکه پدرش حاضر نبود ارثیه او را بدهد، دست به قتل زد. این پسر به خاطر اعتیادش، از پدرش ارثیه میخواست و بعد هم او را کشت. وقتی خانواده مقتول در دادگاه گفتههای پسرشان را شنیدند، شوکه شدند. چون متهم به آنها گفته بود اعترافاتش دروغ بوده است. اما وقتی اعتراف کرد به خاطر اینکه از پدرش ارثیه بگیرد، نقشه قتل او را کشیده است، خانوادهاش بشدت گریه کردند. ما بعد از اینکه وارد شور شدیم، متهم ردیف اول را به قصاص و ردیف دوم را به 10 سال حبس و تبعید محکوم کردیم.
بعد از مدتی باخبر شدیم این پسر در زندان خودکشی کرده و نامهای نوشته و از خانوادهاش عذرخواهی کرده بود.
این پرونده از معدود پروندههایی بود که در آن قتلی خانوادگی اتفاق میافتاد و متهم در گفتههایش نشان میداد که پشیمان نیست. علت این تنفر از پدر این بود که میگفت وقتی کوچک بود، پدرش او را بارها کتک زده و زجرش داده بود. این جوان پدرش را مقصر همه شکستهایش میدانست و میگفت اگر پدرش او را اذیت نمیکرد، او معتاد نمیشد و اینطور به فلاکت نمیافتاد.
رفتار والدین با کودکانشان بسیار مهم است و آینده آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. شاید این جوان درست میگفت که پدرش مقصر خرابی آینده اوست، اما هیچچیز دلیل یک قتل آن هم پدر ـ که در عرف و دین ما جایگاه والایی دارد ـ نمیشود. به همین خاطر هم جوان پدرکش دست به خودکشی زد.
غلامرضا بومی
قاضی بازنشسته
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور مطرح شد