مداحی شغل نیست!

صفحه مجازی «پیرغلامان» در ذهن خیلی‌ها با تلاش‌هایش برای حل مشکلات پیرغلامان و روضه‌خوانان نیازمند شکل‌گرفت. حمید محمدی محمدی که میراث پدرش در روضه‌خوانی را در فضای رسانه پی می‌گیرد، سال‌ها در مطبوعات و خبرگزاری‌ها برای مجالس حسینی خدمت کرده و این روزها در یکی ازخبرگزاری ها، بخشی از انرژی‌اش را برای همین کار صرف می‌کند.
صفحه مجازی «پیرغلامان» در ذهن خیلی‌ها با تلاش‌هایش برای حل مشکلات پیرغلامان و روضه‌خوانان نیازمند شکل‌گرفت. حمید محمدی محمدی که میراث پدرش در روضه‌خوانی را در فضای رسانه پی می‌گیرد، سال‌ها در مطبوعات و خبرگزاری‌ها برای مجالس حسینی خدمت کرده و این روزها در یکی ازخبرگزاری ها، بخشی از انرژی‌اش را برای همین کار صرف می‌کند.
کد خبر: ۱۴۷۹۰۷۸
نویسنده میثم رشیدی مهرآبادی - دبیر گروه هیأت
 
در یک عصرگاه به صرف چای و هندوانه مهمانش شدیم و درباره فعالیت‌های پیرغلامان و پویش پرسروصدایش، «مداحی شغل نیست!» صحبت کردیم.

داستان «پیرغلامان» و ایده اولیه حضور در شبکه‌های اجتماعی چه بود؟
سال ۱۳۹۴ به یک آرشیو غنی فیلم‌ و صدا‌ و تولیدات مدیای حوزه پیرغلامان دسترسی پیدا کردم. با آقایی آشنا شدم که خودش پیرغلام بود و اینها را جمع‌آوری می‌کرد. قبل از اجلاس پیرغلامان صداوسیما، آیین ستایشگران عشق و ولایت در حوزه هنری برگزار می‌شد. من هم در حاشیه این اجلاس، گفت‌وگوهایی با پیرغلامان داشتم. آرشیوی که من به آن دسترسی پیدا کردم، در حاشیه اجلاس پیرغلامان جمع‌آوری شده بود. مثلا فیلم‌هایی هست مانند همخوانی شیعتی که از ‌آن جمع یکی دو نفر زنده‌اند و بقیه مثل سیدحسن معطر، حاج‌علی آهی، حاج‌حسن خطیب و...به رحمت خدا رفته‌اند. این اجرا سال ۱۳۸۵ در صداوسیما انجام شد و رئیس سازمان وقت هم صحبت کرد.آن آرشیو به من کمک کرد ذهنیت پیدا کنم و محتوا را در فضای مجازی به اشتراک بگذارم و دیگران هم از این محتواها بهره‌مند شوند. استقبال خیلی خوبی هم به‌عمل‌آمد، چون اساسا عنوان پیرغلامان از آن اجلاس شروع شد، ولی کمتر کسی به مقوله پیرغلامان به صورت تخصصی نگاه می کرد. این فقط به آن معنی نبود که به برخی پیرغلامان ازکارافتاده کمک کنیم تا مایحتاج زندگی‌شان را تامین نمایند. خیلی از اینها به‌خاطر سبک‌های جدید مداحی منزوی شده بودند. مثلا شیوه خواندن آقاسیدمحمد موسوی‌سجاسی که یک قصیده فواد کرمانی را با صد بیت می‌خواند منسوخ شده است. الان کسی نمی‌آید ۴۵دقیقه یک قصیده گوش دهد: اول عقد سخن سپاس خدا را/ آن‌که ز نور آفرید طینت ما را... کم کمش اشعار دکتر قاسم رسا بود. برخی شعرا هم کتاب‌هایشان در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ منتشر شد. یکی‌شان که کارهای جدیدتری هم می‌سرود، مرحوم حبیب چایچیان متخلص به «حسان» بود والا بقیه‌شان مثل مرحوم نیر، فواد کرمانی، صابر همدانی و صغیر اصفهانی، قصاید بلند و محتواهای طولانی تولید می‌کردند.
 
یادم هست جناب موسوی‌سجاسی همه این قصاید را از حفظ می‌خواند.
بله، قبل‌تر از آن حاج‌احمد شمشیری هم حافظه خوبی داشت. آنها اصلا روخوانی شعر را مثل سیم‌کشی روی کار می‌دانند! خیلی از اینها می‌گفتند مداحی یعنی حفظ‌کردن شعر. وقتی شعر ملکه ذهنت نشده باشد، چطور می‌خواهی مخاطب را همراه کنی؟
یکی از کسانی که من خیلی خاطره شنیده‌ام و با ایشان مأنوس بود، حاج‌حسن‌‌آقای محمدی دولابی بود. صدای خش‌داری داشت. یا حاج‌احمد صالح که دیوان «ران ملخ» را آماده و منتشر کرد. بعدش «لاله خونین» را خودم ویراستاری کردم، اما هیچ‌وقت چاپ نشد. حوزه هنری حاضر نشد این کتاب را چاپ کند. می‌گفتند شعرهایش ضعیف است. پدر کمک‌خلبان هواپیمای مسافربری بود که سال ۱۳۷۳ در اصفهان سقوط کرد. اسم کتابش را هم از نام پسرش وام گرفته بود.این محتواها از حاج‌محمدمهدی رضایی، پسر شاطر رجب رضایی معروف به شاطرالعلما به دست من رسید. صفت شاطرالعلما را شهید نواب صفوی به شاطررجب داده بود. قصه این بود که می‌رفت در مغازه نانوایی شاطررجب که نان بگیرد، می‌بیند یک نفر همین که نان را می‌چسباند، روضه هم می‌خواند. می‌گوید چقدر صدای تو خوب است. حیف نیست پای تنور می‌‌ایستی؟ کم‌کم قصاید بلند را حفظ می‌کند و شهید نواب هم لقب «شاطرالعلما» را به او می‌دهد. اسم «محمدمهدی» را هم شهید نواب انتخاب می‌کند. الان در جاجرود زندگی می‌کند و جانباز شیمیایی جنگ و کارمند بنیاد مستضعفان است.این آرشیو را وقتی در اختیار من گذاشت، دیدم فیلم‌های دهه ۷۰ جامعه مداح هم در آن هست. شروع کردم به کار کردن و این فیلم‌ها را آرام‌آرام با امکاناتی که داشتم و نرم‌افزارهای ساده و ابتدایی تقطیع و آماده انتشار کردم. شعار ما هم شد «با پیرغلامان خاطرات مداحان گذشته را زنده کنید». صوت‌ها، فیلم‌ها و عکس‌های قدیمی را منتشر کردیم که الان ۹ سال از آن روزها می‌گذرد.
 
کار شما، هم افت‌وخیزهایی داشت و هم برکاتی. یادم هست به کارهای برخی پیرغلامان هم رسیدگی می‌کردید.
بله، وقتی جلوتر آمدیم به این اکتفا نکردیم که صرفا یک‌سری فایل منتشر کنیم. رفتیم سراغ کارهای جدید و تصمیم گرفتیم خودمان هم فیلم‌هایی به آرشیومان اضافه کنیم. رفتیم سراغ خرید تجهیزات و خودمان را به‌روز کردیم. الان سراغ افراد می‌رویم و با آنها گفت‌وگو می‌کنیم. مثل حاج‌محمود کریمی‌فاضل، حاج علیرضا نهادی، حاج‌عزیز اسماعیلی، حاج‌قاسم قنات‌آبادی، حاج‌محمد بازوبند، حاج محمود دلسوز وحدود۲۰ نفرازروضه‌خوانان سیدالشهدادرپروژه«آقاروضه‌خون». تلاش کردیم آرشیومان زنده و پویا و اختصاصی باشد.

تعریف شما از پیرغلام چه بود؟
ما سن افراد را حتما بالای ۶۰ سال می‌بینیم و به آنها پیرغلام می‌گوییم. مثلا چند وقت پیش حاج‌محمدعلی شیرخانی از دنیا رفت که ۹۱سالش بود. به شاعری شناخته می‌شد و پیرغلام بود. ما پیرغلام را صرفا به کسی که می‌خواند اتلاق نکردیم و هرکسی که در راه امام حسین(ع) پیر شده باشد،‌ پیرغلام می‌گوییم. به‌همین‌دلیل سراغ خیلی از افراد رفتیم.
 
در کتاب کآشوب (انتشارات اطراف) هم روایتی به قلم شما درباره مرحوم پدرتان منتشر شده بود...
بله، روایتی به نام «کهنه‌شرم» سال ۱۳۹۶ منتشر شد. در آن سال‌ها مشغول کانال تلگرامی پیرغلامان بودم و در اینستاگرام صفحه‌ای نداشتیم. آن زمان تعداد اعضایمان خیلی بالا بود. اولین پست‌مان در تلگرام برای سال ۱۳۹۴ بود. حتی یادم هست که فیلم حاج‌اکبر کاظمی در حضور حضرت‌امام و ربنای مرحوم ذبیحی پربازدید شد و بازدیدش از۲۰۰هزار فراتر رفت. در اینستاگرام هم بالاترین پست ما از مرحوم کریم‌خانی است که یک خط برای امام‌حسین(ع) خوانده و حدود۶۰۰ هزار بار دیده شده است.یک‌بار با خانواده به منزل حاج‌مهدی رضایی رفتیم و فیلم‌هایی گرفتیم، اما هیچ‌کدام‌شان صدا نداشت چون کابل صدا را اشتباه زده بودیم! امکاناتمان کم بود، اما الان شکر خدا یکی از اتاق‌های منزل را برای این‌کار اختصاص داده‌ایم و پسرم علیرضا هم کارها را سروسامان می‌دهد. او تصویربردار و تدوینگر خوبی است و در فضای هنری کشوربه‌صورت حرفه‌ای کار می‌کند. لوگوی پیرغلامان را هم امیر حمزه‌زاده طراحی کرده. یک‌بار هم نظرسنجی کردیم و دیدیم ۸۸ درصد مخاطبان‌مان با نامواره پیرغلامان موافقند. وقتی به آرشیومان نگاه می‌کنم، می‌بینم می‌شود خیلی از ‌آنها را به مستند تبدیل کرد. مثلاً تکه‌هایی راجع به حاج احمد شمشیری را در مصاحبه‌های مختلف اگر جمع کنیم، ‌تبدیل به مستند خوبی می‌شود.

بحث رسیدگی به وضعیت پیرغلامان ساختار مشخصی دارد و هنوز پیگیری می‌کنید؟
بله، پیگیری می‌‌کنیم؛ اما بسیاری از موارد را به بنیاد دعبل ارجاع می‌دهیم. خیلی از افراد درددل می‌کنند. ما که توان مالی بالایی نداریم. برخی را واردرسانه کرده وکمک‌هایی هم جمع کرده‌ایم.مثلاًیکی ازذاکران امام‌حسین(ع)گفتندهمسرم در بیمارستان است ومقداری پول برای ترخیص می‌خواهیم. ما هم درصفحه اعلام کردیم.دریک رقم،یکی ازکارگردانان تلویزیون، سه‌برابر مبلغ مورد نیاز واریزکرد.وقتی مشکل اصلی رفع شد، ازکسانی که پول داده بودند اجازه گرفتیم که برای پیرغلام دیگری هزینه کنیم.آقای سعید مقدسیان(فرزند شهید محمد مقدسیان و نوه حاج شاه‌حسین بهاری)الان مسئول رسیدگی به امور پیرغلامان در بنیاد دعبل است وشکر خدا شناخت خوب و فراگیری درباره موضوع دارد و ما این موارد را به این بنیاد ارجاع می‌دهیم. 

یکی از خطوط خبری که اخیر توسط پیرغلامان پیگیری کردید و خیلی هم صدا کرد، پویش «مداحی شغل نیست» بود. این پویش گویا حواشی زیادی هم داشته.
قصدمان این نبود که باعث کدورت جوامع مذهبی و مداحی شویم. نیت‌مان این بود افرادی که تازه می‌خواهند وارد این مسیر شوند، حواس‌شان به این موضوع باشد.سال‌ها پیش در یکی ازکلاس‌های مداحی دیدم آقاپسری ادای حاج محمود کریمی را در می‌آورد.یکی هم ادای آقای بنی‌فاطمه را.وقتی تحقیق کردم متوجه شدم نیت خیلی از والدینی که بچه‌هایشان را در کلاس مداحی می‌گذارند، این است که چند سال دیگر بتواند مثل یک مداح سرشناس، پول دربیاورد! وقتی می‌بیند روی این کاررا دارد،صداش هم خوب است،استادی هم برای بچه‌اش می‌گیردواگر بتواندراهش راهم به رادیو و تلویزیون باز می‌کند. در صفحه برخی از این نوجوانان هم می‌بینیم که مسئول هماهنگی برنامه دارند و کارشان حسابی گرفته است.
 
این که مسئول برنامه داشته باشند که بد نیست...
من با آن قسمتی مشکل دارم که کسی کاملا تاجرمآبانه به موضوع مداحی نگاه می‌کند. این که من شبی ۲۰۰ میلیون تومان می‌گیرم تا بیایم و بخوانم، در شأن مداحان و مداحی اهل بیت نیست. در پویش «مداحی شغل نیست» به خیلی از تلفن‌های اعتراضی جواب دادم و حتی خیلی از دوستی‌ها و روابط قدیمی‌ام را به‌خاطر این ماجرا از دست دادم. برخی می‌گفتند آیا اساسا مداحی این‌قدر نیاز به وقت موسع دارد که آدم به هیچ‌کار دیگری نمی‌رسد و فقط باید روی این کار متمرکز بشود؟ یادمان نرود که وقتی موضوع را مطرح می‌کنیم که گلوگاهی به‌نام کرونا را دیده‌ایم. اتفاقی که همه مجالس را تعطیل کرد. قدیم‌ها حنجره مداحان در سنین کهنسالی با مشکل و بیماری روبه‌رو می‌شد. خب سئوال این است که بعدش می‌خواهید چکار کنید؟ پدرم مثالی داشت و می‌گفت این خانم‌ها را می‌بینی؟ اینها خیلی وفادارند. اگرمن مریض بشوم،یا در مسافرت باشم، زنگ می‌زنند و می‌گویند: حاج‌آقا بیا پول روضه را بگیر و برو... اما در بعضی اوقات تا صدایت بگیرد، دیگر دعوتت نمی‌کنند. آن‌وقت می‌خواهی چکار کنی؟ اگر شغل نداشته باشی چه مشکلاتی خواهی داشت؟خیلی از مداحان با سرمایه اولیه‌ای که از همین مداحی به دست آوردند، کسب‌و‌کاری راه انداختند و خودشان را متکی به پول مداحی نکردند. آن‌هم حتی محل اشکال نیست، اما کسی که صفر تا صد زندگی‌اش را تنظیم کرده تا از این راه درآمد کسب کند، با رویدادی مثل گسترش کرونا، زندگی‌‌اش کلاً مختل شد. حتی مجالس ختم هم برگزار نمی‌شد. نگاه من این‌گونه بود، اما خیلی از دوستان دلخور شده بودند. 

مداحانی که شغل ندارند، چند درصدند؟
خیلی.
 
این به‌این معناست که مداحی درآمد خوبی دارد؟
برای کسی‌که صداوروابط‌عمومی خوبی داشته‌باشد،می‌تواندشغل پردرآمدی باشد.روضه‌خوان‌های قدیمی باهمان درآمد روضه‌های خانگی زندگی‌شان را اداره می‌کردند و سطح توقعشان خیلی پایین بود.هنوز که هنوز است با همان روضه‌های ۳۰ هزار تومانی و ۵۰هزار تومانی زندگی‌شان می‌گذرد و اصلا مبلغی را هم اعلام نمی‌کنند.حتی یکی ازدوستان تماس گرفت و گفت: پدر من که از پیرغلامان امام حسین(ع) بوده،به من وصیت کرده و گفته هیچ کاردیگری نکن ومعیشتت راهم ازدستگاه امام‌حسین تامین کن و‌ الا چوب می‌خوری!...گفتم اجازه بده این حرف پدرگرامی شمارا قبول نکنم.پدر خودم باعبا،در بنگاه ماشین‌فروشی معامله می‌کرد. برنج هم از شمال می‌آوردیم و می‌فروختیم و سودمعمولی ازمشتری می‌گرفتیم.غیر از روزعید،همه سال هم روضه می‌خواند. پدرم وقتی مشهد می‌رفت، از مرحوم عباچی، عبا می‌خرید و به تهران می‌آورد و می‌فروخت. عجیب برکتی داشت. 

۱۷ ساله‌ بودم که شروع به خواندن کردم
 
یادی کنیم از مرحوم ابوی‌تان که پیرغلام بودند و حافظه و همت شما برای این کار به دلیل تربیت بی‌نظیر ایشان است. در خاطرات شما هم خوانده بودیم که چون حاج آقا روشندل بودند، شما ایشان را در روضه‌های خانگی همراهی می‌کردید. در حالی که شما نوجوان بودید و باید به بازی‌تان می‌رسیدید، اما همراه پدر می‌شدید که موقعیت جذاب و کم‌نظیری است. با این امکان ویژه‌ای که در اختیار شما بود، چرا خودتان روضه‌خوان نشدید؟
پدرم هیچ‌وقت اصرار نمی‌کرد بیا و کار من را ادامه بده، اما حمایت می‌کرد. من تک‌پسر و فرزند بزرگ خانواده بودم. در دوره کوتاهی شروع کردم به خواندن و بعد از روضه‌خوانی، پدرم اشاره می‌کرد که من هم بخوانم. این برای سن نوجوانی بود. قدیم‌ها اجازه نمی‌دادند یک نوجوان به‌راحتی دهن باز کند، بخواند و میدان‌داری کند. این همه برنامه تلویزیونی می‌بینیم که نوجوانان چقدر در آن گل می‌کنند و صفحات اجتماعی‌شان پربازدید می‌شود ومدیر برنامه می‌گیرد.یادم هست در منزل حاج‌رضا سلیمی، نوجوان۱۷ساله‌ای بودم که شروع به خواندن کردم ویکی ازمداحان به من گفت:شعروسبک تو اشتباه بود. برای من سرکوب‌کننده بود و علاقه‌ام را نسبت به این کار، تضعیف کرد. 

حاج‌آقا هم این موضوع را شنید و فهمید؟
بله، حتی با آن بنده‌خدا برخورد هم کرد. دیگران هم آمدند و حمایت هم کردند، اما خودم رغبتی نشان ندادم. پدرم هم نمی‌خواست شغل و لباسش را تحمیل کند. من هم از ۲۲ سالگی به حوزه هنری آمدم و در سوره نوجوانان مشغول به‌کار شدم و مسیر خودم را پیدا کردم.الان هم اگر کسی سؤال می‌کند می‌گویم احتمالا وظیفه من این بوده که هم از گذشتگان یادی کنم و هم از قلمم استفاده کنم برای مداحی سنتی و اصیل.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها