در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
آیا این پرونده کامل و راضیکننده است؟ رسیدن به فینال جام اتحادیه انگلیس به بهای حذف نامدارانی مانند چلسی و منچسترسیتی و حذفکردن منچستریونایتد در یکی از بازیهای اوج جام حذفی انگلیس روشنترین نقاط کار سرخهای آنفیلد در این فصل و تحت هدایت کنی دالگلیش 61 ساله و اسکاتلندی بوده است. بعضی بازیهای لیورپول در لیگ برتر انگلیس چنان بد و کم ثمر و اسباب تاسف شده که حتی خود دالگلیش اعتراف کرده چند بار قصد استعفا از سمتش را داشته است. چیزی که مشابه آن در اواسط فصل 1991 ـ 1990 هم برای دالگلیش روی داده و پای او را برای مدتی حدود 20 سال از آنفیلد دور نگه داشته بود.
یکی موفق، دیگری ناموفق
خریداری لوئیس سوارز اروگوئهای و اندی کارول انگلیسی تقریبا همزمان با انتصاب مجدد دالگلیش به عنوان سرمربی لیورپول و اواخر دی 89 حادث شد، اما ستاره اسبق خط حمله سلتیک اسکاتلند و چشم و چراغ خط حمله لیورپولیها در سالهای 1977 تا 86، سهم نخست را در جذب آنان نداشت و این تصمیمی بود که در واپسین روزهای سرمربیگری ناموفق روی هاجسون در لیورپول و توسط سران این باشگاه اتخاذ شده بود و دالگلیش که جای این انگلیسی 3 سال مسنتر از خود را در این تیم گرفت، عملا با آن همسو شد و انتقاد زیادی را بر آن وارد ندانست. با این حال از بین این دو مهاجم، سوارز بهرغم مشکلات بزرگ انضباطیاش و برخی آشوبها که به راه انداخته، بسیار موفق عمل کرده و به لحاظ فنی درخشش خیرهکنندهای داشته است، اما اندی کارول بهرغم گذشتن بیش از 13 ماه از انتقالش از نیوکاسل به آنفیلد هنوز در ترکیب لیورپول جا نیفتاده و کارها و وظایفش را بدرستی نمیداند و نتوانسته همان نمایشهای انفجاری زمان حضورش در سنت جیمز پارک را تکرار کند و در بسیاری از روزها نیمکتنشین بوده است. همین مساله به عنوان یک ایراد بزرگ به کار دالگلیش و یکی از نقاط ضعف لیورپول در 2 فصل اخیر مطرحشده و روی آن مانور زیادی داده شده است.
فرصت از دسترفته
خیلیها معتقد بودند نقل و انتقالهای زمستانی فوتبال اروپا که از 11 دی شروع شد و یک ماه طول کشید بهترین فرصت برای دالگلیش و سایر مدیران لیورپول بود تا کارول را بفروشند و از شر وی راحت شوند، اما دالگلیش که تا 1985 فقط بازیکن لیورپول بود و از ابتدای تابستان آن سال تا دل زمستان 1991 با سمت سرمربیگری این باشگاه انجام وظیفه میکرد، با این استدلال که لیورپول به سبب درگیربودن با 3 جام به نیروها و نفراتی هر چه بیشتر نیاز دارد، فروش کارول را منتفی و وی را حفظ کرد. این در حالی است که برای جذب کارول از نیوکاسل 35 میلیون پوند هزینه شد تا وی گرانترین خرید تاریخ حیات این باشگاه باشد. طبعا پرسش بزرگ موجود پیرامون وی این است که چرا او این قدر کم و با تاثیرگذاری اندک برای لیورپول به میدان آمده و به چه سبب نتوانسته است قدرتنماییهایی را داشته باشد که وجه بارز کار او در سالهای حضورش در نیوکاسل بود.
فقط شایعات
وقتی در اوایل زمستان شایعه معاوضه کارول با کارلوس تهوز مهاجم آرژانتینی و ناراضی منچسترسیتی به گوش خورد، تصور میشد لیورپولیها سرانجام راهحلی برای این معضل یافتهاند و این خبر هم به گوش خورد که Magpies (لقب نیوکاسل) حاضرند کارول را در ازای رقمی بسیار کمتر از مبلغ فروش وی به لیورپول، پس بگیرند اما دالگلیش اینها را فقط شایعه خواند.
دالگلیش که یک حامی درجه یک برای کارول در قبال سیل تهاجمها و انتقادات از وی بوده، میگوید: «ما در ملوود (مجموعه تمرینی لیورپول) هیچ طرح خرید و فروشی برای نیمفصل نداشتیم. یک دروازهبان جدید و جوان (به نام دنی وارد) برای ما از تیم رکسهام آمد اما او را تا اطلاع ثانوی به تیم «ب» باشگاه فرستادهام تا کسب تجربه کند.
مسائل مربوط به کارول نیز چیزهایی است که رسانهها و مردم میگویند و لزوما هیچ همخوانی با موضع رسمی باشگاه ما ندارد. ما کارول را حفظ میکنیم و طرح عاجلی برای فروش او نداریم. شاید او فصل بعد هم در کنار ما باشد.»
سایر خریدهای کمثمر
پول کلان استخدام سوارز موفق و کارول ناموفق از طریق واگذاری فرناندو تورس اسپانیایی به چلسی در ازای رقم نجومی 50 میلیون پوند حاصل آمد و این هم از دست قضا و قدر است که تورس نیز در چلسی همانقدر ناموفق بوده که کارول در لیورپول ناکام جلوه کرده است. هنوز عدهای میگویند حفظ تورس با توجه به این که وی در لیورپول بسیار موفق و گلزن بود بر جذب کارول بسیار رجحان داشت و با این که دالگلیش تابستان امسال با شلکردن مجدد سرکیسه، استوارت داونینگ، جوردن هندرسون، چارلی ادام، کریگ بلامی، خوزه انریکه، سباستین کوتس و دونی را هم به انفیلد آورد، اما نهتنها ناکامی کارول پوشش داده نشده، بلکه از این خریدهای ثانوی نیز تنها بلامی به گونهای بوده که خریدش توجیه شود و بقیه ثمری بزرگ به سرخهای انفیلد نرساندهاند.
رسیدن به فینال «League Cup» انگلیس و احتمال فتح اولین جام برای لیورپول از 2006 به این سو بر بخشی از ایرادها و فرضیههای فوق سایه انداخته، اما به نظر میرسد دالگلیش تا موقعی که کارول در انفیلد است باید بابت این مساله تقاص پس داده و با این دردسر بسوزد و بسازد. با این حال دالگلیش 13 ماه و اندی حضورش در سمت سرمربی لیورپول را در مجموع جهات امری موفق میانگارد و بر این باور است که طی این مدت پیشرفت قابل توجهی را شامل حال سرخهای انفیلد کرده است. او هنوز در حال چانهزدن با بازیکنان و بالا و پایینکردن ترکیب تیم است تا بهترین حاصل کار را از امثال چارلی ادام و جوردن هندرسون بگیرد، اما حقیقت ماجرا این است که آنها لااقل در فصل نخست عضویتشان در لیورپول در اندازههای بازی در چنین تیمی نشان ندادهاند و حتی استوارت داونینگ با آن همه سابقه حضور در تیمهایی مثل استون ویلا و انجام بیش از 15 بازی ملی برای انگلیس، گرهی را از کار لیورپولیها نگشوده است.
توقف در برابر کوچکها
با این حال دالگلیش میگوید: «اگر بحثهای حاشیهای مانند وضعیت و جایگاه کارول را در تیممان نادیده بگیریم، ما در مجموع فصل چندان بدی را سپری نکردهایم. رسیدن ما به دیدار نهایی جام اتحادیه انگلیس اولین فینال را برای ما بعد از 5 سال رقم زده است و در لیگ انگلیس هم در بعضی هفتهها واقعا خوب بودهایم. مشکل ما کمبود انگیزه نفراتمان برای دیدارهای کوچک و مسابقه با تیمهایی است که مشهور نیستند و متوسط و معمولی به شمار میآیند. چیزی که هر چقدر کوشیدهام راهی برای رفع آن نیافتهام.»
در تایید حرفهای دالگلیش بد نیست بدانید لیورپول با کارول یا بیکارول، منچستر یونایتد، آرسنال، چلسی و منچسترسیتی را در این فصل شکست داده، اما به استوک، فولام و بولتون باخته و در برابر نوریچ، سوانسی، بلکبرن، ویگان و ساندرلند هم فقط به نتایج مساوی رسیده است. با این حال دالگلیش نیازی به انتقاد مجدد از شاگردانش نمیبیند:
«به هر حال لیگ انگلیس سنگین و هر مسابقه آن دشوار است. باید تلاش کرد و روحیه داشت و به سمت آیندهای بهتر به حرکت درآمد و این برنامهای است که ما همواره در دستور کار خود داشتهایم.»
Daily Mail / مترجم: وصال روحانی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور مطرح شد