چرا سوریه تهدید نظامی می‌شود؟

سوریه در ماه‌های اخیر با برخی تحولات داخلی مواجه بوده است. هر چند کشورهای عربی و غربی سعی کرده‌اند تا آنها را مانند قیام‌های مردمی در کشورهایی مانند تونس، لیبی، مصر و یمن نشان دهند اما روند تحولات به مرور تفاوت بارز حوادث سوریه را آشکار کرد. از یک‌سو بشار اسد از همان ابتدا در مسیر خواست‌های مردم گام برداشت و اصلاحات را براساس‌ نظر مردم صورت داد که برگزاری همه‌پرسی تغییر قانون اساسی برای گسترده‌تر شدن فضای سیاسی و اجتماعی کشور در کنار اصلاحات اقتصادی نمودی از آن است.
کد خبر: ۴۶۱۵۱۸

از سوی دیگر، مردم سوریه در کنار مطالبات خود تاکید کردند پذیرنده دگرگونی اساسی در ساختار کشور نبوده و بر ادامه ریاست جمهوری بشار اسد تاکید دارند. این امر را در برپایی تظاهرات چند میلیونی مردم در حمایت از اسد و طرح‌های آن می‌توان مشاهده کرد. نکته مهمی که واهی‌بودن ادعاهای غرب در قبال سوریه را آشکار ساخت ورود تمام کشورهای غربی، عربی و صهیونیست‌ها و ترکیه برای براندازی نظام سوریه بود که در ابعاد گسترده‌ای صورت گرفته است. از جنگ روانی و رسانه‌ای گرفته تا تجهیز شبه نظامیان و القاعده، بمب‌گذاری و حتی بازگشایی پرونده در شورای امنیت و مجموعه سازمان ملل متحد و نیز برگزاری نشست به اصطلاح دوستان سوریه یا آن‌طور که خود سوری‌‌‌ها گفته‌اند؛ نشست دوستان واشنگتن و دشمنان ملت سوریه که بتازگی در تونس رخ داد. این اقدامات در حالی صورت گرفته که مردم سوریه با برپایی راهپیمایی‌های حمایتی از بشار اسد مخالفت خود را با این اقدامات اعلام داشته و خواستار پایان مداخلات خارجی در امور کشورشان شده‌اند. در کنار این تحرکات نکته قابل توجه مواضع دوگانه غرب مبنی بر حمله نظامی و عدم حمله نظامی به سوریه است. آنها از یک‌سو بر ناتوانی در آغاز جنگ با سوریه تاکید دارند و از سوی دیگر سیاست‌های خود را چنان تدوین می‌کنند که گویی آماده حمله نظامی می‌‌شوند.

در این چارچوب آندره فوگ راسموسن، دبیر کل ناتو رسما اعلام می‌کند این پیمان قصد حمله نظامی در سوریه را ندارد. ژنرال دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز برعدم‌اقدام نظامی تاکید می‌کند. در اروپا نیز افرادی مانند هیگ، ژوپه و وستروله وزرای خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان در‌حالی‌که سوریه را تهدید می‌کنند از عدم اقدام نظامی علیه این کشور سخن می‌گویند. بسیاری از ناظران سیاسی بر این عقیده‌اند که رویکرد غربی‌ها بر بیان مواضعی مبنی برعدم‌اقدام نظامی مستقیم علیه سوریه را برگرفته از چند اصل اساسی می‌‌دانند.

نخست آن‌که غرب از توانایی داخلی سوریه بویژه حمایت‌های مردمی از اسد در هراس است و اقدام نظامی را دور از ذهن می‌داند، بویژه این‌که سوری‌ها تاکید دارند پذیرای دخالت خارجی در امور کشورشان نیستند. عملکرد موفق ارتش سوریه در مقابله با شبه نظامیان و القاعده این حقیقت را تقویت کرده است. دوم آن‌که سوریه در منطقه از حمایت‌های جبهه مقاومت شامل ایران، عراق، لبنان و فلسطین برخوردار است که مولفه بازدارنده مهمی در برابر تهدیدات صورت گرفته علیه سوریه است. غرب از منطقه‌ای شدن هرگونه تهدید سوریه در هراس است. سوم آن‌که کشورهای فرا‌منطقه‌ای مانند چین و روسیه در کنار سوریه قرار دارند که ورود آنها به عرصه جنگ، هزینه‌های سنگینی برای غرب به همراه خواهد داشت. چهارم آن‌که افکار عمومی جهان و نیز شرایط اقتصادی اروپا و آمریکا به‌گونه‌ای است که آنها توان اقدام نظامی جدید را ندارند. پنجمین دلیل آن است که غرب امنیت صهیونیست‌ها را محور اصلی می‌داند در حالی که حمله نظامی به سوریه می‌تواند فضای ناامنی را برای صهیونیست‌ها تشدید کند.

با توجه به این حقایق، این سوال مطرح است که چرا ائتلاف عربی، غربی و صهیونیست‌ها و ترکیه رسما به حمایت نظامی از شبه نظامیان می‌پردازند و تاکید دارند که به آتش کشیدن سوریه را اجرایی خواهند کرد؟

ابعاد طرح غرب

با توجه به شرایط موجود، کوبیدن غربی‌ها بر طبل آتش جنگ از طریق شبه‌نظامیان و نیز ادعای اعزام نیروهای بین‌المللی و غربی به سوریه می‌تواند با اهداف خاصی باشد که عبارتند از:

1) تداوم بحران در سوریه و جلوگیری از عقب‌نشینی شبه نظامیان و به اصطلاح مخالفان دولت اسد. حمایت‌های مردمی و نیز اقدامات ارتش در برقراری امنیت موجب شده است تا شبه نظامیان و معارضان در حاشیه قرار گیرند، به‌گونه‌ای که گزارش‌های منتشره از رویکرد آنها به کنار نهادن همسویی با غرب حکایت دارد. ائتلاف ضد سوری تلاش دارد تا با حفظ فضای بحرانی چنان وانمود کند که همچنان در کنار این جریان‌هاست تا شاید به این وسیله آنها را به ادامه بحران‌سازی در سوریه متقاعد سازد.

2) شرایط منطقه به‌گونه‌ای است که منافع غربی‌ها، صهیونیست‌ها و اعراب سازشکار بشدت متزلزل شده است. آنها از یک سو به دنبال سرکوب ملت‌های منطقه نظیر یمن، عربستان و بحرین هستند و از سوی دیگر طرح مصادره قیام مردمی در لیبی، مصر و تونس را در دستور کار دارند. آنها با بحران‌سازی در سوریه برآنند تا افکار عمومی را به تحولات این کشور سوق داده و آنها را از سایر مسائل دور کنند آنها برآنند تا در ورای این اقدامات سرکوب بیداری اسلامی منطقه را اجرایی و منافع خویش را حفظ کنند.

3)‌ غرب که تحولات منطقه را مغایر با خواست‌های خود می‌بیند در تصورات خود به دنبال رسیدن به خاورمیانه‌ای جدید است که محور آنها را سرکوب مقاومت و حفظ برخی حاکمان عربی باقیمانده تشکیل می‌دهد. در این چارچوب آنها جنگی تبلیغاتی را علیه فلسطین، لبنان، سوریه و ایران آغاز کرده و با ابزارهای مختلف برآنند تا طرح تضعیف و گرفتار ساختن مقاومت در حاشیه‌ها را اجرایی کنند. با توجه به موقعیت سوریه آنها بخش عمده تحرکات خود را به سوریه اختصاص داده‌اند، چون که آن را حلقه اتصال مقاومت دانسته و بر این باورند که با تغییر یا بحرانی بودن شرایط این کشور مقاومت با چالش‌هایی مواجه می‌شود؛ امری که با بیداری جبهه مقاومت تاکنون به نتیجه نرسیده است.

قاسم غفوری / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها