در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
آیا هیچوقت به این نکته فکر نکردید نقش اصلی فیلم ـ کاراکتر ملویل ـ را که کشیشی است که تازه به عنوان پاپ انتخاب شده برای خودتان انتخاب کنید؟ آن هم کسی که با نوعی بحران عدم اعتماد روبهروست.
وقتی در مراحل اولیه نگارش فیلمنامه بودم، با یکی از دوستانم صحبت میکردم و همانجا بود که اعتراف کردم دوست دارم داستانی عمیق و تاثیرگذار درباره یک پاپ افسردهحال بنویسم. او بلافاصله از من پرسید: «میخواهی روی پرده سینما پاپ شوی؟» اما اگر حقیقت امر را بخواهید، هیچ وقت به این نکته فکر نمیکردم که پروتاگونیست (قهرمان) ماجرا شوم. بیشتر به دنبال خلق ایدهای جذاب و سرگرمکننده بودم که یک آدم پیر را در محور ماجراهای خود داشته باشد، پیرمردی که نسبت به موقعیت و وضعیت خود تردیدهایی دارد. برای همین بود که میشل پیکولی، بازیگر کلاسیک فرانسوی را برای ایفای نقش این کاراکتر انتخاب کردم. واقعیت را به شما بگویم انتخاب نام ملویل برای او کاملا اتفاقی بود و قصد نداشتم هیچ ارجاعی به نام آن نویسنده آمریکایی و قصه او «باترفلای» داشته باشم. وقتی مشغول نگارش فیلمنامه بودم به جشنواره تورین هم رفتم. در آنجا یک برنامه مرور بر آثار ژان پییر ملویل، فیلمساز فقید فرانسوی ـ که منتقدان به خاطر فیلمهای گنگستریاش و ترسیم چهرهای سمپاتیک از گنگسترها، به او لقب «غمخوار گنگسترها» را داده بودند ـ بر پا بود. همانجا بود که جذب نام ملویل شدم و این نام را برای کاراکتر پاپ فیلم انتخاب کردم.
برای خلق دیدگاه سینمایی خود از واتیکان چه کردید؟
به دنبال خلق دوباره چیزهایی بودم که از قبل وجود داشت تا بتوانم نگاهی هنرمندانهتر (و البته کمتر باروکگونه) به این شهر داشته باشم، نگاهی که شباهت زیادی به فیلمهای آمریکایی در این رابطه نداشته باشد. ما تصویرهای زیادی از پالاز و فارنس ـ یک مکان تاریخی متعلق به دوران رنسانس در شهر رم در نزدیکی سفارت فرانسه ـ گرفتیم و در استودیوی چینهچیتا دست به دوبارهسازی یکی دو مکان مهم مذهبی زدیم. میخواستم همه چیز شکل طبیعی و واقعی خودش را داشته باشد. همین کارها باعث شد تا «ما یک پاپ داریم» تبدیل به پیچیدهترین و پرخرجترین فیلم سینماییام شود. شما زمانی که بخواهید همه چیز را با جزئیات دقیق آن به نمایش بگذارید، مجبورید صبر و حوصله و پول کافی داشته باشید.
یکی از مهمترین مضمونهای فیلم ـ هم تصویری و هم مضمونی ـ زندانی بودن است. انگار کاراکترهای قصه یک جورهایی در درون محلهایی که زندگی و کار میکنند گیر افتادهاند و به نوعی در تله و زندان هستند.
علاقهمند بودم پیرامون مدلها و نقشهای سنتی کنکاش کنم و تلنگری به بیننده بزنم. پروفسور برزی ـ که نقش آن را خود مورتی بازی میکند ـ هم خودش را در واتیکان محصور و زندانی میبیند. این در حالی است که او اجازه برقراری تماس با دنیای بیرون را ندارد. او در گوش پاپ زمزمه میکند از واتیکان فرار کرده و گشتی دور و بر شهر رم بزند. این پروفسور نسبت به موفقیت طرحهایش تا حدودی اطمینان دارد. ولی با این حال او هم زندانی عقاید خشک و دگم خود است و حتی زمانی که بحث یک تورنمنت والیبال مطرح میشود، او این موضوع را به نمایش میگذارد. پاپ که به نظر میرسد در رابطه با عقاید دگم خود سر سختتر باشد، سرشار از سوال و تردید است و ذهنش همواره با آنها درگیر است. این پرسشها و تردید، کمکم تماشاگران، ناظران و کلیسای کاتولیک را هم در برمیگیرد.
فکر میکنید منتقدان سینمایی چشم انتظار فیلمی بودند که دیدگاههای انتقادی شفافتری را نسبت به کلیسای کاتولیک مطرح کند؟
من خیلی جدی به طرح بینظمیها و بیقاعدگیهایی که توسط کلیسای کاتولیک رم انجام شده پرداختم. شاید هم نمیتوانستم از عهده انجام این کار برآیم. قصدم از ساختن «ما یک پاپ داریم» این بود که گوشهای از زندگی واقعی آدمهای درون واتیکان را به نمایش بگذارم و مراحل رایگیری، بحثهای مربوط به آن، کسانی که رای و نظر میدهند و بالاخره انتخاب یک جانشین تازه را نشان دهم، اما در دل همین مساله میخواستم قصه مورد نظرم را تعریف کنم که شامل پاپ ملویل خودم میشود. هیچ علاقهای به مقالاتی که این اواخر درباره رسواییهای کلیسا در روزنامهها چاپ شده بود نداشتم و نمیخواستم آنها را به صورت سرفصل اصلی قصه فیلمم در آورم. شاید برخی از منتقدان سینمایی توقع داشتند من همان چیزهایی را در فیلم بازگو کنم که قبل از آن، آنها را میدانستند. «ما یک پاپ داریم» یک فیلم عیبجو نیست،که به بدگویی درباره موضوع خود پرداخته و اتهاماتی وارد میکند. یک جورهایی این فیلم یک اطمینان مجدد است که میخواهد همه ما را نسبت به آینده بیمه کند.
تا قبل از نمایش عمومی فیلم خیلی کم دربارهاش حرف زدید. آیا این نوعی افاده بود یا استراتژی تبلیغاتی؟
نکته: «ما یک پاپ داریم» یک فیلم عیبجو نیست که به بدگویی درباره موضوع خود پرداخته و اتهاماتی واردکند. این فیلم یک جورهایی یک اطمینان مجدد است که میخواهد همه ما را نسبت به آینده بیمه کند
واقعیت این است که پس از پایان کار ساخت فیلم خیلی احساس خستگی میکردم و برای مدتی نیاز به استراحت داشتم. اما بعضی وقتها برخی فیلمسازان در رابطه با کارهایشان باعث نوعی سردرگمی میشوند و فضایی را خلق میکنند که خودشان هم خواهان آن نیستند. من جزو این دسته از فیلمسازان هستم. روی فیلمهایم خیلی سخت کار میکنم و امیدوارم خودشان بتوانند توضیحات لازم را به تماشاگران و منتقدان بدهند. فیلمها خودشان هستند که باید صحبت کنند.
خودتان درباره «ما یک پاپ داریم» چه فکر میکنید؟
در این فیلم میخواستم به شرح حال مردی شکننده و نامطمئن بپردازم که پس از کسب قدرت و نقشی که در شرایط تازه باید ایفا کند، دچار تردید است. در عین حال میخواستم این شرححال را به زبانی کمدی بگویم. همزمان کاراکتر خودم، تورنمنت والیبال، فقدان مهربانی و عاطفه، عشق ملویل به تئاتر، خواهر پاپ (یک بازیگر) هم نقش مهمی در این قصه داشتند. فکر میکنم احساسی که کاردینال ملویل دارد، در مورد تمام کاردینالهایی که به عنوان پاپ انتخاب میشوند صدق میکند. حداقل میتوانم بگویم این چیزی است که بسیاری از آنان در این باره صحبت میکنند.
میشل پیکولی بازیگر نقش پاپ را چگونه ملاقات کردید؟
او بازیگر بزرگی است و همه ما خاطرات خوبی از فیلمهای قدیمیاش داریم. از وی خواستم چند صحنه را به زبان ایتالیایی بازی کند و قبول کرد که این تست را انجام دهد. اواسط آگوست 2009 به پاریس رفتم. او بلافاصله دعوتم را قبول کرد و گفتم خیلی خوشحال میشوم در فیلمم بازی کند. وقتی در اتاق تدوین کل فیلم را مرور کردم، حس کردم چه بازی خاموشی دارد. او با آن طرز راه رفتن و نگاه کردن، کاراکتر ملویل را به بهترین شکلی خلق کرد.
آیا بخشهایی از مورتی فیلمساز در پاپ فیلم وجود دارد؟
چیزهایی از خود من در هر دو کاراکتر اصلی فیلم (روانشناس که نقش آن را بازی کردم و کاراکتر پاپ) وجود دارد. برخی از این چیزها، تا قبل از این در هیچ یک از کاراکترهای اصلی فیلمهای قبلیام وجود نداشته است. جالب است که وقتی میخواستم «ما یک پاپ داریم» را بسازم، همه فکر میکردند نقش اصلی آن را خودم بازی خواهم کرد، اما واقعیت این است که برای این فیلم با کاراکتری کاملا متفاوت و سن و سالدار روبهرو بودیم که در قد و قامت من نبود.
تماشاچی هنگام دیدن فیلمهای شما ـ و ازجمله «مایک پاپ داریم» ـ نمیداند ماجراها شوخی است یا جدی و در ارتباط با آن باید چه نوع واکنشی از خود نشان بدهد.
از قبل برنامهریزی خاصی نمیکنم که ماجراها چگونه پیش برود. تمام آنچه در سر دارم را روی کاغذ میریزم. برای من کاملا طبیعی است که هر دو جنبه شوخی و جدی را به صورت مشترک در فیلمهایم داشته باشم. زندگی واقعی خود ما هم همین طور است و شما مسائل شوخی و جدی را در کنار هم دارید و حتی بعضی وقتها، این دو به شکل عجیبی در یکدیگر گره میخورند.
هنگام ساخت فیلم قصدتان این بود اتفاقاتی را که برای یک مرد واقعی در زمان تبدیل شدن به یک پاپ رخ می دهد، بهصورتی واقعی به نمایش بگذارید؟
بله. زیرا این تغییر و تبدیل به همین شکل اتفاق میافتد. شما یک آدم معمولی هستید و تنها یک دقیقه بعد و در یک چشم به هم زدن، تبدیل به یکی از بزرگترین آدمهای روی کره زمین میشوید. این تغییر و تبدیل یک نوع شوک است و در زندگی هر کسی لحظهای سوررئال، ویژه و دیوانهکننده به شمار میرود. در این فیلم، میخواستم این لحظات خاص و وحشتی که در این رابطه به وجود میآید را به تصویر بکشم.
آیا سر و کار داشتن با واتیکان ـ موضوعی که بویژه در شهر رم بسیار حساسبرانگیز و خط قرمز است ـ باعث شد تا از انتقاد شدید به کلیسای کاتولیک بپرهیزید؟
خیر. این طور نیست که خودم را سانسور کرده باشم تا بعضی حرفها را نزنم. دلیل اصلی این است که خودم علاقه خیلی زیادی به این مساله نداشتم. من هم مثل همه آدمهای دیگر واقعیتهای مربوط به کلیسا را ـ مثل رسواییها یا وجود چیزهای غیرمعنوی در آن ـ میدانم، اما تماشاگران نباید از من انتظار فیلمی با این چنین خط داستانی را داشته باشند. علاقهای به ساختن این جور فیلمها ندارم.
از این که با وودی آلن مقایسه میشوید چه احساسی دارید؟
خب وقتی صحبت از فیلمهایمان میشود نمیدانم چه باید بگویم، اما وقتی حرف از شیوه فیلمسازی به میان میآید، ساختن هر فیلم من 5 سال طول میکشد در حالی که او هر سال یک فیلم میسازد.
شاید به همین دلیل است که منتقدان عقیده دارند فیلمهای شما بهتر از کارهای اوست. خدا کند او هم زمان بیشتری را به ساخت فیلمهایش اختصاص بدهد!
فکر میکنم احتمالا دلیل اصلی سرعت کاری او مربوط به کار نگارش او میشود. آلن چیزهایی را که ارتباطی به قصهاش ندارد ، حذف میکند. من به جزئیات اهمیت خاصی میدهم.
جالب است که بازیگران خیلی دوست دارند در فیلمهای او بازی کنند.
هنوز این بخش کار او در هالهای از ابهام قرار دارد و نمیدانم وی چگونه میتواند این همه بازیگر را به خدمت بگیرد. او مولف کار خودش است و روی فیلمنامههای دیگران کار نمیکند.
شما هم مثل او نیستید؟
نوشتن فیلمنامههای من 5 سال طول میکشد.
یعنی پروسه نوشتن فیلمنامه برایتان مشکل است؟
یک جورهایی بله! بخصوص این روزها. جوانتر که بودم حساسیت کمتری داشتم و راحتتر مینوشتم. شاید یکی از دلایل آن این است که خیلی منتقد خودم و کارهایم نیستم. این روزها حتی کار فیلمبرداری فیلمهایم هم برایم سختتر شده است.
Movie star / مترجم :کیکاووس زیاری
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد