رایزن فرهنگی سفارت، مهمان جام‌جم آنلاین:

زبان فارسی، نقطه وصل ایران و افغانستان است

بیش از دو هزار سال تاریخ و فرهنگ مشترک، کافی است تا دو کشور ایران و افغانستان، برای تعاملات سیاسی و فرهنگی گسترده با یکدیگر، نیاز به دلیل و برهان نداشته باشند.حافظه تاریخی انبوه، زبان همگون و حتی روشنفکران و ادیبان مشترک، مجال قابل تاملی برای تعمیق هر چه بیشتر روابط فرهنگی میان این دو کشور مسلمان فراهم کرده است.جهت واکاوی دغدغه‌های فرهنگی مشترک دو کشور و نحوه توسعه روابط فرهنگی بین دو ملت، پای صحبت های اسدالله امیری، رایزن فرهنگی سفارت افغانستان در ایران نشستیم.
کد خبر: ۴۴۸۷۲۷

این استاد علوم سیاسی دانشگاه های "ابن سینای کابل" و "کاتب افغانستان" بر این باور است که اگر به هر دلیلی، فرهنگ یکی از این دو کشور همسایه، تضعیف یا مورد حمله واقع شود، هر دو کشور از تبعات منفی آن آسیب می بینند.

مشروح گفت و گوی «جام جم آنلاین» با این دیپلمات افغان را از نظر می گذرانید.


قرابت فرهنگی میان دو کشور ایران و افغانستان، به حدی واضح است که شاید نیاز نباشد برای پیدا کردن مقوله های فرهنگی مشترک، به کتاب ها و اسناد تاریخی مراجعه کنیم. به اعتقاد شما، مردم و مسوولان دو کشور برای گسترش این بده بستان های فرهنگی چه اقدامات سازنده ای می توانند انجام دهند؟

به نظر من، جهت توسعه روابط حسنه فرهنگی میان دو کشور باید دو کار عمده صورت گیرد. ابتدا ما باید توجه داشته باشیم که واگرایی های فرهنگی را کاهش دهیم و به سمت همگرایی در این حوزه حرکت کنیم.

معتقدم که ما در سطح عموم و در سطح خواص نتوانسته ایم بسیاری از آثار و مفاخر مشترک را به مردم معرفی کنیم.

موضوع دومی که باید به آن توجه داشته باشیم، بحث شناخت توانمندی ها و ظرفیت های فرهنگی موجود بین دو ملت است. در حقیقت ما باید اشتراکات فرهنگی همدیگر را بشناسیم و آن را بشناسانیم.

شناخت آسیب هایی که در راه این تعاملات وجود دارد نیز می تواند موجب شود که مردم دو کشور به وابستگی های فرهنگی یکدیگر بیشتر پی ببرند.


زبان مشترک، مولفه ای است که به راحتی این پتانسل را دارد که در حفظ وحدت فرهنگی بین ایران و افغانستان نقش کلیدی ایفا کند، شما فکر می کنید ما چگونه می توانیم از این زبان مشترک در تحکیم  هرچه بیشتر روابط فرهنگی بهره ببریم؟

زبان مشترک ما بسیار غنی است و خودش کار بزرگی در حفظ فرهنگ مشترک بازی می کند. ما می توانیم از این زبان با توجه به نیازمندی های فرهنگی خود استفاده کنیم.

نباید فراموش کنیم که زبان بسیاری از مفاخر ما و همچنین آثار فرهنگی و ادبی موجود، به زبان شیرین فارسی است که بنیه اصلی و نقطه وصل دوستی ما نیز محسوب می شود.

البته تلاش های زیاد و پراکنده ای هم در ایران صورت می گیرد تا از این زبان مشترک پاسداشت شود. مثلا خانه ادبیات افغانستان برنامه های بسیار خوبی در ایران برگزار می کند که برنامه قند پارسی و جایزه ادبی نوروز از جمله این برنامه های خوب است.

مثلا در حالی که آثار مولانا جلال الدین بلخی، امروزه در کل جهان جایگاه ویژه ای دارد و به زبان های مختلف ترجمه میشود؛ ما هم می توانیم با بزرگداشت این دسته از مفاخر و ترویج آثار ادبی آن ها، قدم های مثبتی در جهت حفظ و توسعه زبان مشترک برداریم.

شما خبر جدیدی از تولیدات سینمایی و تلویزیونی مشترک بین کشورهای ایران و افغانستان دارید؟

تا جایی که بنده اطلاع دارم، در حال حاضر سه فیلم مشترک توسط کارگردانان ایرانی در حال ساخت است.

آقایان آرش معیریان و حمیدرضا چارکچیان، مشغول ساخت فیلم های مشترکی با فیلم سازان افغان هستند که به طور قطع، ادامه این روند هنری، می تواند در جهت شناخت فرهنگ مشترک ما تاثیر عمیقی داشته باشد.

ما بسیار علاقه مند هستیم که فیلم های مشترک بسیار بیشتری ساخته شود و باید توجه کنیم که زمینه های بسیار خوبی هم برای ساخت فیلم های بی نظیر در افغانستان وجود دارد.

البته متاسفانه خیلی از فیلم ها تنها به انعکاس مشکلات افغانستان می پردازد اما ما باید در فیلم هایمان به بینندگان این پیام را منتقل کنیم که افغانستان، فقط جنگ و کشتار نیست، نماد معضل و مشکل نیست.

افغانستان یک گذشته تاریخی بسیار غنی و گسترده دارد و اگر در فیلم هایمان از مشکلات می گوییم، باید از خواجه عبدالله انصاری، مقبره گوهرشاد، شهر ضحاک و مناطق بکر طبیعی و باستانی افغانستان هم حرف بزنیم.

ما بسیار علاقه مند هستیم و بسترهای لازم را هم فراهم می کنیم که با یک نگاه مشترک و با هنرمندان مشترک، فیلم های ماندگاری بسازیم که مثلا بسیاری از جشن های همسانی، چون نوروز را برجسته تر سازیم.

در حالی که در دوره حکومت طالبان، وضعیت صنعت سینما و تلویزیون کشور افغانستان در رکود مطلق به سر می برد، حال با توجه به تغییر ساختار سیاسی حکومت در این کشور، هم اکنون وضعیت سینما و تلویزیون افغانستان در چه مسیری پیش می رود؟

خوشبختانه پس از دوران طالبان شاهد هستیم که در حال حاضر بیش از 30 تلویزیون خصوصی و یک تلویزیون ملی و دولتی در افغانستان، مشغول به فعالیت هستند.

فعالیت این تلویزیون ها بسیار آزادانه است و به خوبی دغدغه های فرهنگی مردم افغانستان را منعکس می کنند.

تا چه حد از موسیقی ایرانی در تلویزیون های افغانستان استفاده می شود؟

با توجه به علقه های فرهنگی گسترده ای که بین مردم ایران و افغانستان وجود دارد، موسیقی ایرانی نیز در بین مردم کشور ما جایگاه محبوب و ویژه ای دارد.

کشور افغانستان از نظر فرهنگی بسیار غنی است و تلویزیون های ما هم در سطح وسیعی از آواهای ایرانی بهره می برند.

معمولا چه سبکی از موسیقی ایرانی در بین مردم افغانستان، محبوبیت بیشتری دارد؟

با توجه به روحیه مردم افغانستان که بیشتر یک نوع نگرش شاد به موسیقی دارند، از نواهای شاد ایران لذت می برند. البته نسبت به موسیقی سنتی ایران هم آگاهی و علاقه ویژه ای دارند و خیلی عمیق به موسیقی سنتی ایران گوش می دهند.

از نحوه پخش آثار موسیقی کشور افغانستان در صدا و سیمای ایران رضایت دارید؟

موسیقی افغان را در تلویزیون ایران گوش می دهم و بسیار خرسندم که به موسیقی کشور ما در رسانه ملی ایران پرداخته می شود. اما احساس می کنم با توجه به رغبت فراوان ایرانی ها نسبت به موسیقی افغانستان، تعداد آثار پخش شده از موسیقی ما در صدا و سیمای ایران کم است.

پس از سقوط طالبان، کشور افغانستان در حوزه انتشار روزنامه ها نیز گام های بلندی برداشته است. در حال حاضر چه تعداد روزنامه در کشور  شما منتشر می شود؟

در حال حاضر، تعداد روزنامه ها و مجلات منتشر شده در افغانستان بسیار زیاد است و تا مرز 600 نشریه چاپی هم می رسد. اما اگر بخواهم تعداد روزنامه های پرتیراژ کشورمان را نام ببرم، می توانم بگویم که هم اکنون در حدود 27 یا 28 روزنامه سراسری پر مخاطب در افغانستان منتشر می شود.

چه تعداد از این روزنامه ها دولتی هستند؟

تقریبا اکثریت روزنامه های منتشر شده در افغانستان خصوصی هستند و تنها چهار روزنامه به دولت افغانستان وابستگی دارد.

جایگاه آزادی بیان در رسانه های کشور افغانستان در چه وضعیتی است؟ در واقع اگر بخواهید نگاه بی طرفانه ای به شرایط روزنامه نگاری در افغانستان بیندازید، آیا صدای مردم، همان صدای رسانه هاست؟

ما در زمینه آزادی بیان در رسانه های مکتوب افغانستان، گام های بلندی برداشته ایم. از نظر قانون این بستر فراهم شده که روزنامه نگاران خیلی آزادانه، نظراتشان را بیان کنند. به جرات می گویم که در حال حاضر، روزنامه های ما می توانند عملکرد بالاترین مقامات کشور را هم نقد کنند و نگاه هایی مخالف با دیدگاه حکومت داشته باشند.

اما شاهد هستیم که کشور افغانستان در صدر جایگاه کشورهایی است که در آن، روزنامه نگاران به قتل می رسند؟

 من می خواهم همین جا یک نکته خیلی مهم را در باره کشتار روزنامه نگاران توضیح بدهم. در جامعه ای که جنگ وجود دارد و عملیات انتحاری مختلفی صورت می گیرد، آن اتفاقی که برای اکثریت مردم می افتد، برای روزنامه نگار هم اتفاق می افتد.

از آنجا که روزنامه نگاران در بسیاری از صحنه های جنگ حضور دارند، بنابر این برخی اوقات، آن ها نیز  قربانی عملیات انتحاری می شوند.

یعنی می خواهم بگویم که در کشور افغانستان، روزنامه نگاران به طور مستقیم، هدف ترور قرار نمی گیرند بلکه ممکن است در عملیات های انتحاری، به عنوان یک مشکل عمومی، روزنامه نگاران هم کشته شوند.

در حوزه مراودات علمی و آموزشی بین دو کشور، سفارت افغانستان چه اقدامات موثری صورت داده است؟ در واقع می خواهم بدانم وضعیت تعاملات دانشگاهی ایران و افغانستان در چه مرحله ای به سر می برد؟

تمام تلاش ما این است که تعاملات بسیار علمی و سازنده ای بین اساتید و دانشجویان دو کشور برقرار کنیم؛ به گونه ای که در حال حاضر بالغ بر دو هزار دانشجوی افغان در ایران درس می خوانند.

 اکثر این دانشجویان در دانشگاه های دولتی مشغول به تحصیل هستند و تعداد بسیار محدودی، در حدود پنج درصد نیز در دانشگاه آزاد تحصیل می کنند.

باید یادآوری کنم که پذیرش دانشجویان ما معمولا از طریق کنکور سراسری صورت می گیردو تعداد زیادی از آنان در دانشگاه های غیر انتفاعی و پیام نور مشغول به تحصیل می شوند. صد در صد هزینه تحصیلی‌شان را پرداخت می کنند؛ اما دانشجویانی که در دانشگاه های دولتی پذیرفته شده اند، هشتاد درصد هزینه تحصیلی‌شان را متحمل می شوند.

نگاه بلند مدت ما این است که تعداد دانشجویان هموطن ما در ایران افزایش یابد و تمایل داریم که مقامات عالی آموزشی و فرهنگی ایران هم تسهیلات بیشتری در اختیار این دسته از دانشجویان قرار دهند.

آیا کشور ایران، میزبان بیشترین تعداد دانشجویان افغان است؟

خیر. در کشور ترکیه و هندوستان هم آمار دانشجویان هم وطن ما بالاست. مثلا در حال حاضر بیش از 14 هزار دانشجوی افغان در هندوستان تحصیل می کنند اما واقعا ترجیح ما این است که دانشجویان افغان در کشور ایران تحصیل کنند.

به دلیل فرهنگ و زبان مشترک، زندگی در ایران برای یک دانشجوی افغان مناسب تر است. شاید برایتان جالب باشد که بگویم بالای 60 درصد از هموطنان ما که مدرک کارشناسی از دانشگاه های ایران می گیرند، به افغانستان برمی گردند و در اینجا نمی مانند و تمام دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا بعد از فارغ التحصیلی به افغانستان برمی گردند.

یعنی می خواهم بگویم هرگاه درجه علمی و تحصیلی افغان های پناهنده بالاتر می رود و توانمند از قبل می شوند، تمایل آن ها جهت بازگشت به افغانستان نیز بیشتر می شود.

چرا با وجود آن که کشور ایران، میزبان بزرگترین جمعیت پناهندگان افغان در جهان است، اما میزبان بزرگترین تعداد دانشجویان افغان مهاجر نیست؟

ببینید ما بالغ بر پنج هزار دانشجوی بورسیه در هندوستان داریم  اما چنین وضعیتی در ایران وجود ندارد.

اتفاقا ما از مقامات کشور دوست و برادر ایران انتظار داریم که شرایط تحصیل افغان ها در ایران را سهل تر کنند.

مثلا در کنکور سراسری امسال شاهد بودیم که سازمان سنجش اعلام کرد دانش آموزان افغانی که معدل کتبی دیپلم آن ها زیر 14 است نمی توانند به دانشگاه راه یابند و همین موضوع موجب شد که در سال جاری، نزدیک به 80 درصد از دانش آموزان افغان نتوانند در دانشگاه های ایران ادامه تحصیل دهند.

حالا سوال من این است وقتی یک دانش آموز تبعه افغان در کنکور سراسری ایران قبول می شود و حتی آماده است که 85 درصد از هزینه های تحصیل خود را هم بپردازد، چرا باید با گذاشتن شرط معدل، شرایطی ایجاد شود که این دسته از دانش آموزان برای ادامه تحصیل به هند و ترکیه بروند.

این محدودیت ها در حالی وضع شده است که تجربه گذشته ما ثابت کرده، نیروهای تحصیل کرده در دانشگاه های ایران، جایگاه فرهنگی بسیار بالایی در افغانستان دارند و در تمام دانشگاه های کشور ما در زمره بهترین اساتید هستند.

شاید بتوان گفت نزدیک به 10 تا 20 درصد از تصمیم گیرندگان اصلی حکومت در افغانستان، نیروهای تحصیل کرده در دانشگاه های ایران هستند و بسیاری از وزرا و نمایندگان پارلمان ما در دانشگاه های ایران درس خوانده اند.

به همه این دلایل، ما از دولت محترم ایران تقاضا داریم که مسیر ادامه تحصیل دانشجویان افغان در دانشگاه های ایران را هموارتر سازند.

در حال حاضر قریب به دو میلیون پناهنده از کشور افغانستان در ایران زندگی می کنند، شما به عنوان یکی ازنمایندگان دولت افغانستان در ایران ، چه طرح ها و پیشنهادهایی برای رفع مشکل این دسته از پناهندگان دارید. به بیان دیگر، چه کارهایی باید صورت گیرد تا مسیر بازگشت داوطلبانه پناهندگان به افغانستان، تسهیل و تسریع شود؟

اول از همه باید اشاره کنم که حضور پناهندگان در ایران تبعات مثبت و منفی خود را برای مردم ایران به همراه داشته است.

جدای از این تبعات، ما بسیار راغب و علاقه مندیم که مهاجرین توانمند به افغانستان بازگردند و مسیر بازسازی افغانستان را توسعه بخشند.

متاسفانه بر سر بازگشت داوطلبانه مهاجران افغان، مشکلات زیادی وجود دارد و یکی از عمده ترین  مشکلات، مجاز نبوذن فعالیت های موسسات فرهنگی افغان ها در ایران است.

این موسسات فرهنگی می توانند درباره وضعیت فعلی افغانستان به پناهندگان توضیح دهند اما عدم مجاز بودن فعالیت این نهادهای فرهنگی موجب شده است که پناهندگان به دلیل معلومات محدود درخصوص افغانستان فعلی، برای بازگشت داوطلبانه به کشورشان دچار سردرگمی شوند.

ما در خاک ایران، افغان هایی داریم که بیش از 20 سال است در ایران زندگی می کنند و تنها خاطره ای هم که از کشورشان دارند، صحنه های جنگ و خشونت است؛ در صورتی که افغانستان امروز با افغانستان دهه های قبل بسیار متفاوت است.

متاسفانه قانون فعلی مهاجرت ایران بدین گونه است که اگر این دسته از پناهندگان به کشورشان بازگردند، دیگر نمی توانند به خاک ایران برگردند و  چون مهاجران افغان از وضعیت فعلی کشورشان بی خبر هستند، در نتیجه رغبتی هم به بازگشت ندارند.

مجازساختن فعالیت موسسات فرهنگی ما باعث می شود که به مهاجران درباره مسایل مختلف کشورشان معلومات داده شود تا آنان با آگاهی و شناخت کامل برای بازگشت ترغیب شوند.

زیرا مهاجران با توجه به مدت زیادی که در ایران حضور دارند، از کشورشان اطلاعات کافی ندارند و رسانه های جمعی نیز متاسفانه معلومات واقعی که باعث میل به بازگشت آنان گردد، ارائه نمی کنند؛ بلکه خلاف آن را بیشتر انعکاس می دهند و حتی علاقه مندی به برگشت را از بین می برند.

پیشنهاد من به دولت ایران این است که ضمن دادن مجوز به فعالیت موسسه های فرهنگی ما، زمینه های بازگشت موقت و چند ماهه این پناهندگان به افغانستان را نیز فراهم کند.

یعنی به مهاجران نامه های موقت جهت خروج و مراجعت به کشورشان داده شود تا با بررسی وضعیت آنجا و فراهم سازی امکانات و سهولت ها، زمینه برگشت خانواده های خود را بسنجند و تامین کنند.

اگر دولت ایران اجازه دهد که یک مهاجر افغان، چند بار آزادانه از کشورش بازدید کند و وضعیت وطنمان را رصد کند؛ در آن صورت مطمئن باشید که بسیاری از پناهندگان با دیدن اوضاع جدید کشور، به بازگشت داوطلبانه به افغانستان متمایل می شوند.

داشتن مهارت و توانمندی مهاجران و فرزندانشان هم نقش بسیار موثری در برگشت مهاجران داشته است که می توان گفت اکثریت کسانی که مهارتی را پیدا کردند به وطن شان برگشته اند. اگر مساعدت و توجه جدی جهت توانمند سازی مهاجران اعمال شود، به یقین اکثریت آنان برخواهند گشت.


امین جلالوند – خبرنگار جام جم آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها