در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
جام جم:ترکیه تهدید میکند آنگاه توضیح میخواهد
«ترکیه تهدید میکند آنگاه توضیح میخواهد»عنوان یادداشت روز روزنامه جام جم به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید؛هدف اصلی استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در خاک ترکیه بدون شک ایران است، گرچه مقامات ترکیهای بارها اعلام کردهاند که این سپر دفاع موشکی علیه ایران نیست، اما همین کافی است که هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا صراحتا اعلام کرده است که این سامانه علیه جمهوری اسلامی ایران است.
از زمان استقرار این سامانه در خاک ترکیه واکنشها و بازتابهای گوناگونی در این باره صورت گرفته است. در واقع ترکیه با استقرار سپر دفاع موشکی در خاک خود به نوعی عاملی برای تهدید ایران محسوب میشود. ترکیه علاوه بر عضویت در پیمان نظامی ناتو، پایگاه هوایی اینجرلیک را در اختیار نیروهای نظامی آمریکایی قرار داده است. عضویت در پیمان ناتو به این معنی است که ترکیه از سیاستها و دستورات فرماندهی این پیمان تبعیت خواهد کرد. پیمان ناتو قوانین خاص خود را دارد که ترکیه نیز آن را پذیرفته و امضا کرده است. اکنون که ترکیه به استقرار سپر دفاع موشکی در خاک خود تن داده است، به واکنشهایی که از سوی مقامات دفاعی ایران و برخی نمایندگان مجلس در این زمینه انجام شده، معترض است. این کشور در واقع با اعتراض به پاسخ ایران به این اقدام ترکیه به اصل موضوع نپرداخته و به جای پاسخ قطعی نسبت به هدف پذیرش و استقرار سامانه موشکی در خاک خود، به فرافکنی پرداخته و سیاست فرار رو به جلو را اعمال میکند.
پرسشهای اساسی درباره استقرار سامانه دفاع موشکی در خاک ترکیه وجود دارد که این کشور به جای اعتراض به موضع مقامات ایران باید به آنها پاسخ دهد. روابط دوستانه، برادرانه، حسن همسایگی، نقاط مشترک و مبادلات تجاری و اقتصادی گسترده جای خود.
1ـ ترکیه هر چند گفته است که استقرار سامانه دفاع موشکی در خاک کشورش تهدید علیه ایران نیست اما باید پاسخ دهد که دلیل پذیرش برای استقرار آن چیست؟
2ـ هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا قاطعانه گفته است که سپر دفاع موشکی در خاک ترکیه علیه ایران است. مقامات ترکیهای چه پاسخی برای این موضع آمریکا دارند؟
3ـ اگر جمهوری اسلامی ایران نیز اقدامی مشابه انجام دهد و بگوید که چنین سامانهای تهدیدی برای کشور دوست و برادر ترکیه نیست،آیا مقامات ترکیه این موضع ایران را میپذیرند؟
4ـ ایران و روسیه این اقدام ناتو در برپایی سامانه سپر دفاع موشکی در خاک ترکیه را علیه خود میدانند، اگر ایران و روسیه هم در یک پیمان مشترک و با همکاری نیروهای نظامی و دفاعی و سازمان هوافضای خود اقدام به برپایی سامانه سپر دفاع موشکی کنند، موضع ترکیه چه خواهد بود؟
5ـ مقامات ارشد ترکیه چه تضمینی را میتوانند به جمهوری اسلامی ایران بدهند که به هیچ عنوان از این پایگاه علیه جمهوری اسلامی ایران اقدامی صورت نخواهد گرفت؟
6ـ در حال حاضر تهدیداتی علیه ایران در منطقه از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی دیگر از کشورهای اروپایی صورت میگیرد، آیا جمهوری اسلامی ایران این حق را ندارد که با اتخاذ دیپلماسی دفاعی به این تهدیدات پاسخ دهد؟
7ـ سفیر ترکیه در واشنگتن گفته است که ترکیه نمیتواند ایران هستهای را در کنار خود تحمل کند. مقامات ترکیهای در باره این موضع مداخلهجویانه و البته تهدیدآمیز چه پاسخی دارند؟
8ـ ترکیه که نمیتواند ایران هستهای را در کنار خود تحمل کند، پس چگونه رژیم صهیونیستی را که بیش از 200 کلاهک هستهای دارد و شهروندان این کشور را قتل عام هم کرده است،در کنار خود تحمل میکند؟!
9ـ مقامات ترکیهای بارها اعلام کردهاند که سپر دفاع موشکی مستقر در کشورشان علیه ایران نیست، شاید برای مقابله با اسرائیل اقدام به برپایی سپر دفاع موشکی در خاک خود کردهاند؟! آیا اینگونه است؟!
اکنون پرسشی هم از دستگاه دیپلماسی کشور مطرح میشود.
1ـ وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران چرا تاکنون در قبال سخنان سفیر ترکیه در واشنگتن از مقامات آنکارا توضیحی نخواسته است؟
2ـ چه لزومی دارد که وزیر خارجه درباره موضعگیری برخی مقامات دفاعی و نمایندگان مجلس در قبال سپر دفاع موشکی در خاک ترکیه به داوود اوغلو پاسخ دهد؟!
3ـ آیا استقرار سپر دفاع موشکی در خاک ترکیه برای ایران تهدید است، یا پاسخ قاطع مقامات دفاعی و نمایندگان مجلس به این اقدام تهدید آمیز؟!
4ـ اگر داوود اوغلو نسبت به این مواضع ناراحتی خود را اعلام کرده است، ایران هم نسبت به اقدام ترکیه به خاطر تن دادن به برپایی سپر دفاع موشکی در خاکش ناراحت است.آیا این اقدام اشکال دارد؟!
پرسشهای بسیاری در زمینه مواضع ترکیه در چند وقت گذشته وجود دارد. گذشت زمان نکات تازهتری را درباره ترکیه آشکار خواهد ساخت.
کیهان:لطفاً منفجر نشوید!
«لطفاً منفجر نشوید!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن میخوانید؛1- پرچم آمریکا روز پنج شنبه گذشته در بغداد پایین کشیده شد و به «غلاف» رفت. نظامیان آمریکایی در حضور لئون پانه تا وزیر دفاع، پرچم آمریکا را در جعبه مخصوص که آن را غلاف می خوانند گذاشتند و با خود بردند. مثل همان 4500 کشته ای که در این 9 سال، جعبه زدند و با خود بردند. 1500 میلیارد دلار، کمترین رقمی است که مقامات رسمی به عنوان هزینه اردوکشی به عراق عنوان کرده اند، یعنی یک دهم کل کسری بودجه و بدهکاری 15 هزار میلیارد دلاری دولت آمریکا به عنوان بدهکارترین دولت دنیا. برخی محافل مجموعه هزینه های دو جنگ شکست خورده عراق و افغانستان را تا 5 هزار میلیارد دلار برآورد می کنند. خروج بی سروصدا از خاک عراق با بی سرو سامانی کم نظیر اقتصاد و سیاست داخلی آمریکا مقارن شده است.
در این میان، دو حزب اصلی حاکم بر کاخ سفید و کنگره در وضعیت «آچمز» به سر می برند و هر یک دیگری را مسبب وضعیت بغرنجی می دانند که در طول 66 ساله پس از جنگ جهانی دوم بلکه از یکصد سال پیش نظیر نداشته است. کدام دیوانه در آمریکا، ابرقدرت دنیا را از بلندای قدرتی که در شروع قرن جدید میلادی (سال 2001) ایستاده بود، به این حضیض هل داد؟ این سوال، پرسش مهمی است که بدون پاسخی درخور، روز سه شنبه گذشته از سوی «زبیگنیو برژینسکی» مشاور اسبق امنیت ملی و در اتاق فکر «شورای آتلانتیک» با حضور جمعی از استراتژیست ها مطرح شد. برژینسکی در کنار گری سیک یکی از دو مشاور امنیت ملی پرآوازه آمریکاست.
اما پرسش ها یکی دو تا نیست. جای سوال دارد که چرا «پانه تا» وزیر دفاع آمریکا (رئیس سابق سازمان سیا) بی سرو صدا و بدون اعلام رسمی به بغداد رفت تا در مراسم غلاف گذاری پرچم آمریکا شرکت کند؟ چرا با سرافرازی و افتخار نه؟! نه تنها مردم عراق برای فرستاده ویژه اوباما هورا نکشیدند بلکه نظامیان عراقی پس از تحویل گرفتن یکی از 505 پایگاه نظامی تحت اشغال تفنگداران پنتاگون، پایکوبی هم کردند.
حاصل یاغی گری اعتبارسوز برای آمریکا و گسیل 170 هزار نظامی به عراق چه بود؟ روی کار آمدن دوستان اسلامگرای ایران در پارلمان و دولت عراق برای دومین بار؟! ماجرای عراق چه قدر اعتماد به نفس آمریکایی ها را پودر کرد و در بیابان های بغداد به خاک سپرد؟ این کدام اراده است که قدرت و فناوری برتر آمریکا را یکی پس از دیگری در کشورهای منطقه دفن می کند؟ آقای گری سیک پاسخی برای این پرسش دارد اما قبل از آن باید سخنان پانه تا را در بغداد مرور کنیم. او با اشاره به نظامیان کشته شده آمریکایی می گوید «شاید جهانیان به آنچه ما در این مراسم می گوییم توجه چندانی نکنند و آن را به فراموشی بسپارند، اما هرگز آنچه را آنان کرده اند فراموش نمی کنند». به شعر بی وزن و قافیه می ماند، نه!؟ این عبارت را هم روزنامه واشنگتن پست نوشت و هم ترکی الفیصل رئیس وقت استخبارات سعودی دو سال پیش عنوان کرد که «آمریکا، عراق را در سینی طلایی به ایران هدیه کرد». یعنی آنها این همه راه را کوبیده و آمده بودند تا پس از تحمل انبوه فلاکت ها، صدام -دشمن خبیث و جنایتکار ملت ایران- را به زیر بکشند و دستاورد نهایی را تقدیم ملت ایران کنند یا به قول جرج بوش، آمده بودند تا بعد از افغانستان و عراق، سروقت دشمنی با ملت ایران بروند؟ چی فکر می کردند و چی شد؟!
2- غیر از کلمه قصاری که تلویزیون بی بی سی از پانه تا نقل کرده، رادیو فرانسه نیز عباراتی را از باراک اوباما در مراسم خوشامد گویی به نظامیان منتشر نموده است. به گزارش رادیو فرانسه «اوباما به قیمت گزافی که جنگ عراق در مدت نزدیک به ده سال برای آمریکا داشته، اشاره کرد و گفت: من از آغاز با این جنگ مخالف بودم. اکنون جنگی را به پایان می بریم که فاقد نقطه نهایی و سرنوشت ساز بوده است». آقای اوباما البته تواضع به خرج می دهد که این عبارت آخر را بیان می کند. آمریکا با خروج از عراق یا تخلیه افغانستان به همان نقطه 12-11 سال پیش بازنخواهد گشت و به نقطه ای دور و کور در تاریخ خود پرتاب می شود. اگر غیر از این بود کاخ سفید نباید در مصر و تونس و بحرین و یمن و عربستان غافلگیر شود و سال 2011 به عنوان سال سیاه تاریخ آمریکا رقم بخورد. استراتژیست ها بهتر از همه این نکته را دریافته اند.
سه شنبه گذشته، برژینسکی (مشاور امنیت ملی کارتر) در نشست «شورای آتلانتیک» در واشنگتن شرکت کرد. وی در این نشست که با حضور برنت اسکو کرافت (مشاور امنیت ملی جرالد فورد و بوش پدر) و جیمز جونز (مشاور امنیت ملی اوباما تا همین اواخر) همراه بود، گفت: «درگیری نظامی با ایران دارای ابعادی فاجعه آمیز برای آمریکا خواهد بود». به گزارش دویچه وله از این نشست «3 مشاور سابق کاخ سفید در این امر هم عقیده بودند که جهان در یک نقطه عطف تاریخی از هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دو دهه پیش قرار گرفته و جنبش فراگیر در خاورمیانه نشانه این دوره تاریخی است. برژینسکی در جمع مشاوران سابق کاخ سفید گفت: ما نیازمند درک عمیق تر از چالش های بین المللی هستیم که آمریکا در پهنه جهان با آنها روبرو شده است. یکی از دلهره آورترین موضوعات این است که ما در مقایسه با گذشته، با چالش های پیچیده تری مواجه هستیم. برژینسکی که در سال 2008 از نامزدی اوباما پشتیبانی کرده بود، می افزاید: ما در شرایط عجیبی به سر می بریم. حزب حاکم (دموکرات) دچار انجماد شده و حزب بیرون از قدرت (جمهوری خواه) کاملا دیوانه شده است». به یک معنا، منظور برژینسکی این می تواند باشد که فناوری های پیشرفته سیا و پنتاگون در برابر پیچیدگی های مد نظر وی «هنگ» کرده اند و در پاسخ تصمیم سازانی که در انتظار محاسبه و پاسخ هستند، صرفا EROR می دهند؛ یعنی اینکه جبران خرابکاری بلندپایگان سیاسی- اطلاعاتی را مثلا نباید از پهپاد زبان بسته RQ170 خواست!
3- سپر و جوشن دفاعی ملت ایران با سپرهای دفاعی و جوشن های تکنولوژیکی رایج در جهان تفاوت دارد. این روزها که اخبار خوش پیروزی و ظفرمندی و شکست دسیسه های تو در توی دشمنان به تواتر منتشر می شود، سزاوار است از عمق جان، کلمات نورانی حضرت باب الحوایج موسی بن جعفر علیه السلام را در دعای جوشن صغیر مرور کنیم که از موضع عبودیت و فروتنی تمام می فرماید «الهی! چه بسیار دشمنی که شمشیر عداوت بر من کشید و خنجر و نیزه و سنان دشمنی از خشم و کینه تیز کرد و سم های کشنده برای قتل من آماده ساخت و تیرهایی را که به دقت به هدف می خورد به سوی من روانه کرد و چشم مراقبتش از من نخفت و در دل آرزو پروراند که مرا رنج دهد و جرعه مرگ را به من بچشاند. پس تو به نیروی خویش مرا تایید کردی و به یاری خود پشت مرا محکم ساختی و پس از آن همه تدارک و تجهیز دشمن، تندی تیغ او را به روی من کند کردی و خوارش ساختی و مرا به شرف و بزرگی بر او برتری دادی. و هرچه اساس مکر و حیله او را بر من محکم می کرد، متوجه خود وی ساختی و به سویش بازگرداندی. آتش غضب او فرو ننشست و شعله کینه او خاموش نشد در حالی که از شدت خشم، انگشت به دندان می گزید. پس سپاس تو را ای پروردگار مقتدری که مغلوب نشود و ای بردباری که شتاب نورزد. صلی علی محمد و آل محمد و اجعلنی لنعمائک من الشاکرین لآلائک من الذاکرین».
4- ملت ما وقتی کلام امیرمؤمنان علیه السلام (اعر الله جمجمتک) را به جان خرید و سر به خدا سپرد، جوشن امنیت و پیروزی را به تن کرد. این پیروزی های بزرگ بی سبب و واسطه نبود. این فضیلت و افضلیت را دشمنان ما شهادت می دهند. مثل همین جملات گری سیک مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا که در کوران فتنه انگیزی مدعیان اصلاح طلبی در سال های 87-7137 گفت؛ «خواست ما این است که دین در سیاست دخالت نکند البته هرکس بخواهد می تواند آن قدر نماز بخواند و تسبیح بچرخاند که پوست پیشانی و انگشت وی ضخیم شود. من در ایران روشنفکرانی را دیدم که اشاره های ما را دنبال می کنند. آنها ششلولی بالا برده اند تا هرکس و هرچه را با ما ناسازگار است، هدف قرار دهند از جمله ولایت فقیه را که من فکر می کنم تکنولوژی برتر ما را با اراده برتر خود در صحرای طبس دفن کرد». 21سال پس از آن سخنان، گری سیک و زبیگنیو برژینسکی و اسکو کرافت و جونز می بینند که نه فقط فناوری برتر بلکه تمام حیثیت و قدرت و نفوذ آمریکا مقهور بیداری اسلامی برآمده از ولایت مدبرانه امام خمینی و امام خامنه ای شده است.
داخل پرانتز باید گفت و گذشت. همان سالها که سخنان گری سیک منتشر شد، یکی از همین حضرات ششلول بند بعدی (م-ن) به کیهان آمده بود و تحسین می کرد که گری سیک، عجب تعبیر موشکافانه ای از اوضاع کرده است. او آن روزها یقین داشت کسانی ششلول بند آمریکا و اسرائیل و انگلیس شده اند و با حیثیت خود انتحار می کنند تا شاید اراده مدفون آمریکا در طبس و لانه جاسوسی و... زنده شود. اما مدتی گذشت و دیدیم «پول های نامشروع+ فرزند ناخلفی که اکنون به آمریکا گریخته+ جاه طلبی برآورده نشده+ [...]» چنان مغز و جان و دل وی را پوسانده که حاضر است گدایی رادیو فردا و بی بی سی و جرس و امثال آنها را بکند و در ازای آن، سرلوحه تبلیغات بیگانه باشد ولو به قیمت- به زعم موهوم خود- پنجه کشیدن بر سیمای آفتاب. یعنی آمریکا و انگلیس را غسل داده و از خباثت در آورده بودند که امثال این آقا تبدیل به سرباز اجاره ای که نه، تروریست انتحاری آنها- در قواره برخی از همین سلفی ها و ریگی ها- شدند؟!
بالاخره باید در هر عصری مصادیقی برای «یا ایهاالذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه...» پدیدار شود یا نه؟ بماند که این جماعت در دوره ورشکستگی کامل آمریکا، خود را سر راه اجاره و بیگاری گذاشته اند و اعتنا که نمی کنی، خود را بیشتر به در و دیوار می کوبند تا شاید کسی به آنها محل بگذارد! و اگر چنین نبود یکی مثل همین آقای وارونه، سراغ آن رجل سیاسی «تدارکاتچی» نمی رفت و به او اقتدا نمی کرد، حال آن که همان بازیگر فتنه، فروردین 88 در اسلامبول ترکیه، دست راسموسن دبیرکل ناتو (نخست وزیر اسبق دانمارک) را به گرمی فشرد و عارش نیامد با کسی دست دوستی بدهد که حامی کاریکاتورهای اهانت آمیز علیه پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم بوده است. امان از درندگی جاه طلبی و مال دوستی که به تصریح امام محمد باقر علیه السلام، درنده تر از گرگ به ایمان انسان می تازند و به غارت می برند.
5- جریان نفاق متظاهر به روشنفکری و اصلاح طلبی، ناتوان از مستوری دایمی است. دشمن که تهدید به حمله نظامی می کند، اینها به رسم «مرجفون» شروع به ارعاب و خالی کردن دلها می کنند. دشمن که تهدید به تحریم سیاسی و اقتصادی می کند، همین ها طرفدار تحریم انتخابات و کارشکنی اقتصادی می شوند و به انواع التهاب های سیاسی و اقتصادی برای سلب ثبات از کشور دست می یازند. مستکبران که در جنگ روانی کم می آورند یا خدشه در اعتبار خود می دانند که هر خزعبل سست و بی پایه ای را بر زبان جاری کنند، جماعت نفاق جدید به خاطر عقده های ناگشوده و عقیده های آلوده، می پذیرند تا جور دشمن را بکشند. نوبت جنگ فرسایشی با «ایمان» و «امید» و «اتحاد» ملت ایران که می رسد، همین جماعت خو کرده به خیانت، در پیاده نظام ناتوی فرهنگی به صف می شوند و قبای اسلام آمریکایی را به تن می کنند تا به قول شیمون پرز «به نیابت از اسرائیل با جمهوری اسلامی بجنگند.»
اوباما و پانه تا درباره سربازان برگشت خورده خود از عراق اذعان دارند که جهان اعتنا و توجهی به آنها ندارد. آیا زمامداران آمریکا با این وصف، از ششلول بندها که نه، از «عمله انتحاری ناتوی فرهنگی» با احترام یاد خواهند کرد؟! آنها چند بار از عبدالمالک ریگی و اسامه بن لادن با احترام یاد کردند که بخواهند از تالی تلوهای آنها یاد کنند؟ و آیا این جماعت خود را خیلی ارزان- در حد چند «آفرین» انباشته از تحمیق- نفروخته اند؟!
خراسان:آبروریزی طلایی
«آبروریزی طلایی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن زاده است که در آن میخوانید؛مشخص نیست بساط عرضه سکه در بانک ها از نظر بانک مرکزی چه مزایایی دارد که بر ضررهای متعدد و غیرقابل کتمان آن برتری یافته و باعث شده است همچنان سیاست عرضه سکه بانکی به شیوه هایی که کاملا خلاف اصول اقتصادی و حتی انسانی است ادامه داشته باشد.
آن چه کاملا مشهود می باشد این است که عرضه سکه در بانک ها در این روزها جوی را به وجود آورده است که نه از منظر اقتصادی قابل توجیه است و نه حتی از منظر فرهنگی و سیاسی. فاصله قیمت سکه عرضه شده در بانک ها و بازار آزاد اگرچه از حدود ۸۰تا ۹۰ هزار تومان، در یک هفته پیش، به حدود ۵۰هزار تومان در روزهای اخیر کاهش یافته است، اما فراگیرشدن تب خرید سکه و اطلاع انواع دلالان از خرد تا کلان و از زن و مرد از سود شیرین خرید و فروش سکه بانکی باعث شده است بسیاری به دنبال سود یک روزه ۲۰۰ الی ۳۰۰هزار تومانی شب را تا به صبح در صف خرید سکه در سرمای استخوان سوز این شب ها زیر پتو به سر برند.
به امید این که شاید صبح روز بعد با خرید ۵عدد سکه از بانک و فروش آن در بازار آزاد سودی معادل ۲۰۰تا ۳۰۰هزار تومان (متناسب با تفاوت قیمت سکه بانکی و بازار آزاد) به جیب بزنند و افسوس این که رسانه ها گزارش می کنند و مسئولان مربوطه احتمالا تماشا می کنند و دیگر هیچ. شاید تصور نمی کنند در دنیای دیجیتال امروز خرید و فروش اینترنتی سکه بانکی ممکن باشد. شاید خبر ندارندچه صفوف متراکمی برای خرید سکه بانکی از شب قبل از عرضه تشکیل می شود.
شاید خبر ندارند که دلالان با اجیرکردن افراد نیازمند و با استفاده ازکارت ملی آنان بخش عمده سود یک شبه خرید سکه را به جیب می زنند. شاید اطلاع ندارند که برخی زورگیران و قلدران با استفاده از توان فیزیکی خویش حق دیگران را در صفوف خرید سکه پایمال می کنند. شاید تصور نمی کنند که حرمت و کرامت انسانی در این صفوف لکه دار می شود.
شاید اطلاع ندارند فضای بسیار منفی عرضه سکه بانکی به شیوه فعلی چگونه می تواند حیثیت و اعتبار بخشی از جامعه را در نزد افکار عمومی بیگانه لکه دار کند. هم اکنون گزارش های تصویری و میدانی برخی خبرگزاری های بزرگ کشور روی پایگاه اینترنتی آن ها موجود است و معلوم نیست بازتاب این گزارش ها در رسانه های بیگانه چگونه خواهد بود.
حقیقتا نوشتن این سطور برای نویسنده سخت است زیرا نمی توان تصور کرد چرا در قرن ۲۱ و در جامعه ایران که از لحاظ زیرساخت های ارتباطی پیشرفت های قابل توجهی یافته است و ثبت نام برای بسیاری از امور نظیر سفر حج، عمره و عتبات، دریافت یارانه ها، آزمون های دانشگاهی و انتخاب واحدهای درسی از راه های غیرحضوری و اینترنتی انجام می شود، حال بماند که همین نحوه توزیع سکه حتی هدف اولیه را که کاهش قیمت سکه در بازار آزاد بود چندان محقق نکرده است و بلکه بازار ۲نرخی برای دلالانی ایجاد کرده است که به مدد سیاست بانک مرکزی سودهای هنگفت طی یک روز به جیب می زنند.
در نهایت باید گفت بازنده نمایش تاسف برانگیز عرضه سکه بانکی فقط اقتصاد نیست، بلکه فرهنگ و اخلاق نیز بازنده طرحی است که خروجی آن جز تقویت دلالی و واسطه گری و ضربه زدن به حرمت و کرامت انسانی نیست. آقای رئیس کل بانک مرکزی خواهش می کنم یک شب به صورت ناشناس به یکی از صف های خرید سکه مراجعه کنید تا واقعیت ها را ببینید، شاید طرحی نو دراندازید.
جمهوری اسلامی:سوریه، عبور از خط توطئه
«سوریه، عبور از خط توطئه»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛وقایع ماههای اخیر سوریه، از دو جهت برای قدرتهای غربی به ویژه آمریکا افشاگر و رسوائی آفرین بود. اول آنکه این وقایع نشان داد آمریکا و سایر دولتهای غربی در رویدادهای یکسال اخیر جهان عرب، که منجر به تحولات بنیادین در تعدادی از کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه عربی شد، هیچ نقشی ندارند، و دوم آنکه همدستی دولتهای غربی و رژیم صهیونیستی و ارتجاع عرب برای برکنار کردن بشار اسد از قدرت و تغییر حاکمیت سوریه نتوانست راه به جائی ببرد.
این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که آمریکا بعد از آنکه با قیامهای مردمی در جهان عرب و شمال آفریقا مواجه شد تلاش کرد بر موجی که در این مناطق به راه افتاده سوار شود و در این موج سواری تا حدودی نیز موفق بود، اما نتایج انتخابات در دو کشور تونس و مصر نشان داد حتی این موج سواریها و تلاشهای فراوان آمریکا برای مصادره انقلابها نیز نتیجهای نداشت. در این دو کشور در انتخاباتهائی که برگزار شد، مردم به احزاب اسلامی رأی دادند و این واقعیت به اثبات رسید که آنچه در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه عربی جریان دارد بیداری اسلامی است. عنوان "بیداری اسلامی" البته به معنای نفی عوامل دیگری که ممکن است در این قیامهای مردمی دخیل باشند نیست، اما در این واقعیت نیز نمیتوان تردید کرد که اکثر مردم این کشورها خواهان اسلام هستند و با دخالت آمریکا و قدرتهای غربی و رژیم صهیونیستی در کشورشان مقابله میکنند.
درخصوص سوریه، نکات مهمتری وجود دارند که افلاس آمریکا و چهره تزویرگر قدرتهای غربی و ارتجاع عرب و رژیم صهیونیستی را کاملاً افشا میکنند.
آنچه در طول ماههای گذشته در سوریه گذشت، دخالت مستقیم آمریکا، تعدادی از دولتهای اروپائی، رژیم صهیونیستی و سران ارتجاع عرب در وقایع این کشور را به روشنی نشان داد. علاوه بر اینها، دولت ترکیه نیز در یک فرصتطلبی آشکار هرچه در توان داشت را برای ساقط کردن حکومت سوریه بکار بست و همدستی خود با مثلث شوم غرب، صهیونیسم و ارتجاع عرب را نشان داد.
فعالیت بیوقفه سفارتخانههای آمریکا و چند کشور اروپائی در سوریه و سرمایهگذاری کلان آنها برای حمایت از مخالفان بشار اسد که تا خارج شدن آنها از سوریه ادامه یافت و بعد از مدتی با اثبات بینتیجه بودن این تحرکات به بازگشت آنها به دمشق منجر شد، یکی از فرازهای مهم تحولات سوریه است. این تلاشهای مداخله جویانه و شکست خورده کاملاً نشان داد مثلث توطئه گر غرب، ارتجاع عرب و صهیونیسم، کارائی چندانی ندارد و مقاومت در برابر توطئههای این مجموعه میتواند نتیجه بخش باشد.
بافت جمعیتی سوریه از ویژگیهائی برخوردار است که مقاومت در برابر توطئه سنگین مثلث شوم غرب، ارتجاع عرب و صهیونیسم را کارساز نموده است. این ویژگیها را میتوان در چند بخش خلاصه کرد.
1 - ترکیب دینی و مذهبی مردم سوریه که از مجموعه اهل سنت (حدود 70 درصد)، علوی و دوازده امامی و اسماعیلی (17 درصد)، مسیحی (10 درصد) و سایرین (حدود 3 درصد) تشکیل شده، گرایشهای سیاسی آنها را نیز متفاوت نموده است. مخالفان بشار اسد از اهل سنت هستند آنهم نه همه آنها. بقیه مردم از حاکمیت کنونی حمایت میکنند.
2 - عمدهترین مخالفان، دولت سوریه اخوان المسلمین هستند که خود از دو گرایش افراطی و میانه رو تشکیل شدهاند. میانه روها طرفدار مذاکره و اصلاحات هستند و شورش را نمیپسندند.
3 - در میان سایر مخالفان، سلفیها از دیگران تندتر هستند و با روش افراطی عمل میکنند. همین روش افراطی موجب شده است بسیاری از مردم سوریه به آنها نپیوندند.
4 - مخالفان غیرمذهبی دولت نیز گرایشهای متنوعی دارند و از یکپارچگی و وحدت نظر برخوردار نیستند.
حاصل این آشفتگی و پراکندگی، عدم موفقیت مخالفان در تشکیل یک جبهه منسجم علیه حاکمیت است. در مقابل، دولت سوریه توانست با برخورداری از حمایت موافقان، بر مخالفتها غلبه کند و دوام بیاورد.
شرایط امروز سوریه و آنچه در کشورهای تونس و مصر در انتخابها مشخص شده و همینطور آنچه به عنوان خواستههای مردم و انقلابیون در کشورهای لیبی و یمن اعلام شده، دولتهای غربی، سران ارتجاع عرب و رژیم صهیونیستی را به این نتیجه رسانده که در سوریه به هدف مورد نظر خود نخواهند رسید.
علاوه بر اینها، دولت سوریه در منطقه و در همسایگی خود دوستان قدرتمندی دارد که حمایت آنها نیز در غلبه این دولت بر مشکلات پدید آمده مؤثر است. نخستوزیر عراق، در سفر اخیر خود به آمریکا صریحاً با درخواست رئیسجمهور این کشور برای ضدیت با بشار اسد مخالفت کرد. روابط نزدیک ایران و حزبالله لبنان با دولت بشار اسد نیز عوامل مهمی در پایداری این دولت محسوب میشوند و ضدیت شاه عبدالله اردنی و دولت ترکیه که در پی اهداف خاصی هستند را خنثی میکند.
در این میان، برخورد دوگانه سران ارتجاع در قالب اتحادیه عرب با سوریه و بحرین و یمن و عربستان، مایه رسوائی بیش از پیش ارتجاع عرب شده است. آنها درحالی که از تمام امکانات خود برای نجات حکومتهای سرکوب گر بحرین و یمن و عربستان استفاده میکنند، در یک سیاست کاملاً متضاد، تصمیمات خصمانهای علیه بشار اسد و دولت سوریه اتخاذ میکنند که وابستگی آنها به آمریکا و غرب و صهیونیسم را کاملاً به نمایش میگذارد. البته این اقدامات خصمانه نیز کارساز نبوده و اکنون سران ارتجاع عرب نیز همانند اربابان غربی خود از اینکه بتوانند از این راهها به آنچه در سوریه جستجو میکنند دست یابند مأیوس شدهاند. آنها با ضدیتی که علیه سوریه بعمل آوردند، یکبار دیگر سرسپردگی خود در برابر غرب و صهیونیسم را نشان دادند و ننگ ابدی را برای خود خریدند.
در مرحله کنونی، دولت سوریه هر چند از خط توطئه عبور کرده ولی برای رسیدن به ثبات کامل به اقداماتی نیازمند است تا بتواند بهانه را از مخالفان و معاندان بگیرد. واقعیت اینست که حاکمان سوریه برای ماندن باید بیش از آنچه تاکنون انجام دادهاند به اصلاحات روی آورند. این اصلاحات باید از حزب بعث شروع شود، تا ریشه کن ساختن فساد اداری به پیش برود، حل مشکلات امور معیشتی مردم را در بر بگیرد و آزادیهای مشروع را تأمین نماید.
کاملاً روشن است که آمریکا و همدستانش با این هدف درصدد ساقط کردن دولت اسد هستند که جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی در خط مقدم را فشل کنند. برای خنثی شدن این توطئه، حکومت سوریه با ید تقویت شود. این تقویت، از دو راه میسر است؛ یکی حمایتهای بیرونی دوستان سوریه که در مبارزه با صهیونیسم و مقاومت در برابر آمریکا و ارتجاع عرب با همدیگر وجه مشترک دارند و دیگری اصلاحات درونی خود حاکمیت سوریه که اگر صورت نگیرد حمایتهای بیرونی نیز کارساز نخواهد بود.
رسالت:سخنی با نمایندگان مجلس
«سخنی با نمایندگان مجلس»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛امسال سال جهاد اقتصادی است. دقت در صحنههای حقیقی جهاد اقتصادی و اهتمام ویژه به حضور در سنگرهای خط مقدم آن یک اصل است.
مجلس شورای اسلامی به عنوان نهادی برخاسته از متن مردم با مأموریتهای ویژهای که در قانون اساسی برای حضور در جهاد اقتصادی برای آن تعریف کرده است باید بیش از دو قوه دیگر خود را در معرض پاسخگویی به مطالبات مردم بداند.
سه شنبه گذشته تفریغ بودجه سال 88 در مجلس قرائت شد.
تفریغ بودجه چیست؟ چرا باید از تریبون جلسه علنی مجلس قرائت شود؟ مردم چرا باید از نتایج عملکرد بودجه در قالب تفریغ بودجه مطلع شوند؟ تفریغ بودجه چگونه نوشته میشود؟
اینها سئوالاتی است که طی سه دهه گذشته در مجلس بیپاسخ مانده است. نمایندگان محترم به «بودجه» عنایت ویژه دارند ودر آیین نامه داخلی مجلس در خصوص رسیدگی و تصویب برنامه و بودجه 6 ماده و 4 تبصره اختصاص یافته است اما متأسفانه در کلید واژههای آیین نامه داخلی مجلس حتی یک واژه تحت عنوان «تفریغ بودجه» وجود ندارد. (1)
حال آنکه بودجه پیشبینی یک عدد درآمدی و برآورد یک عدد هزینهای است. یعنی مجلس چیزی را تصویب میکند که هنوز تحقق نیافته است. نمایندگان مجلس یک ماه و گاهی بیشتر را اختصاص به این میدهند که ارقام منتهی به تقویم این دو عدد را به تصویب برسانند. اما هیچ ارادهای برای رصد کردن این عدد و رقم پس از عملکرد در مجلس وجود ندارد تا معلوم نماید که آیا این درآمد پیشبینی شده پس از یکسال تحقق یافته است؟ و از سوی دیگر آن هزینه برآورده شده در جای خودش مصرف شده است یا نه؟
نشانه این بیعلاقگی را میتوان در آیین نامه مجلس و نیز توجه نمایندگان به هنگام قرائت تفریغ در مجلس جستجو کرد دیوان محاسبات همه ساله بیش از 20 جلد گزارش از تفریغ بودجه به مجلس ارائه میدهد اما کسی حوصله رویت این بیست جلد را ندارد خلاصه آن هم که در مجلس قرائت میشود کسی حوصله شنیدنش را ندارد آیا هدف خبرگان قانون اساسی از اصل 55 قانون اساسی که گزارش تفریغ بودجه باید در دسترس عموم گذاشته شود و از آن مهمتر که گزارش «تسلیم» مجلس شود همین است که طی سه دهه گذشته در مجلس عمل میشده است و اکنون نیز عمل شد؟!
تدوین کنندگان متن تفریغ بودجه و کسانی که مفاد آن را خلاصه کرده اند در جایجای تفریغ آوردهاند؛ «اهداف مقنن در این رابطه محقق نشده است»، «حکم این جزء رعایت نشده است»، «این جزء یا بند فاقد عملکرد است»، «حکم مقرر در این بند محقق نشده است» و ...
به نظر میرسد این نوع تفریغنویسی و تفریغخوانی نقض اصول 54 و 55 قانون اساسی است و نمایندگان محترم مجلس به دلیل این نقض به سوگند نمایندگی خود در صیانت از قانون اساسی عمل نکردهاند.
وقتی در آیین نامه داخلی مجلس حتی یک تبصره و یک ماده برای تسلیم تفریغ بودجه وفق اصل 55 قانون اساسی وجود ندارد معلوم میشود که هیچ ارادهای برای صیانت از بیتالمال مسلمین در مجلس از این زاویه وجود ندارد. دیوان محاسبات وفق ماده یک قانون شرح وظایف خود پاسدار انحصاری بیتالمال است.
این وظیفه برای هیچ یک از دستگاههای ناظر تعریف نشده است. در حالی که بیتالمال هرچند در هیچ یک از متون قانونی مصداقا تعریف نشده است. لفظ عام فهمی است که محدودیت تعریف مصداقی ندارد و به نسبت آنچه که از دولت یا منافع عموم در قالب حتی یک درصد سهام دولت در یک بانک خصوصی یا بنگاه عمومی هم باشد بایستی در حوزه و حیطه نظارتی دیوان محاسبات قرار داشته باشد.
غفلت دیوان و مجلس از ارائه یک تفریغ بر اساس استانداردهای حرفهای حسابرسی و حسابدهی باعث شده است که شاهد به غارت رفتن بیتالمال در برخی بانکها در فساد موسوم به اختلاس سه هزار میلیاردی باشیم لذا حتی یک برگ گزارش به اعتبار اینکه این بانک خصوصی است و در تعریف ماده 4 قانون محاسبات عمومی قرار ندارد، در دیوان محاسبات وجود نداشته است!
حال آنکه مجلس شورای اسلامی به موجب ماده 42 قانون دیوان محاسبات این امکان را دارد، «که در تمامی امور مالی کشور - نه فقط امور مالی دولت- تحقیق و تفحص نماید و در تمامی موارد مستقیما مکاتبه برقرار نماید و تمام مقامات جهوری اسلامی ایران و قوای سه گانه، سازمانها و ادارات تابعه و کلیه اشخاص و ... مکلف به پاسخگویی مستقیم میباشند، حتی در مواردی که از قانون محاسبات عمومی مستثنا شده باشد.»
وقتی مجلس و دیوان این اختیارات وسیع را دارند چرا از این ظرفیتهای قانونی برای کوتاه کردن دست متجاوزان به بیتالمال استفاده نمیکنند؟ چرا این مجاهدت بزرگ یعنی کوتاه کردن دست متجاوزان به بیت المال در تفریغ بودجه هیچ نمودی ندارد؟
لایحه بودجه کل کشور چون توسط رئیس جمهور وفق اصل 52 تسلیم مجلس میشود 270 مدعی در مجلس دارد و هنگام تصویب در مجلس همه نسبت به آن حساس هستند. اما بعد از اینکه بودجه از دالان اجرا عبور میکند هیچ کس مایل نیست بداند آیا بودجه به ترتیبی که در قانون مقرر شده بود هر وجهی در محل خود مصرف شده یا هزینهها از اعتبارات مصوب تجاوز کرده است یا نه؟!
بنده به عنوان احدی از ملت ایران که مایلم گزارش تفریغ در دسترس قرار گیرد از هیئت عمومی دیوان محاسبات که وفق ماده 36 قانون دیوان محاسبات مسئول صدور رأی در خصوص تفریغ بودجه و گزارش نهایی آن است تقاضا دارم در گزارش تفریغ بودجه موارد زیر را ملحوظ دارند.
1ـ اولین نکتهای که باید در تنظیم گزارش تفریغ به آن اهتمام شود، اولین بند گزارش تفریغ بودجه تفریغ ماده واحده است. دیوان باید بگوید آیا پیشبینی درآمد محقق شده است. اگر محقق نشده چرا و اگر درآمد بالاتر از پیشبینی بوده است چرا از نگاه طراحان بودجه مخفی مانده است؟
همچنین در برآورد هزینهها چه اتفاقی افتاده است؟
2ـ گزارش تفریغ بودجه سال ماضی در اواخر سال جاری تهیه و تدوین میشود و این به معنای تعطیل و توقف کار در سایر بخشهای حسابرسی و دادرسی در دیوان نیست. همزمان با تدوین و تهیه گزارش تفریغ بودجه سال ماضی و طرح آن در هیئت عمومی در مقطع زمانی سال جاری نتیجه اقدامات حین رسیدگی در فاصله زمانی 12 ماه از سال ماضی و 6 ماه از سال جاری در هیئتهای حسابرسی و یا شعب دادیاری باید معلوم شده باشد. و موارد قابل اهمیت آن به صورت کامل و موارد نازلتر به صورت اجمال باید در گزارش تفریغ منعکس باشد.
3ـ به نظر میرسد اطاله این رسیدگیها و اطاله دادرسیها مانع از تسریع در رسیدگی در حد فاصل 18 ماه در فاصله زمانی برای تنظیم گزارش تفریغ بودجه هرسال میباشد. فلذا گزارش تفریغ را از محتوای مطمح نظر قانونگذار در اصل 55 قانون اساسی و تعریفی را که مقنن در ماده 104 قانون محاسبات در نظر دارد، تهی کرده است و علی رغم همه زحمات و خدمات عناصر خدوم و زحمتکش دیوان کاربرد آن را برای دولت و مجلس فرو کاهیده است.
4ـ وقتی کلیات بودجه در گزارش تفریغ و حسن و قبح همین کلیات در آرای هیئتهای مستشاری نماد و نمود نداشته باشد یا در مراحل تجدید نظر بحق یا به ناحق نقض میشود راهبرد گزارش تفریغ یک گام به جلو و دو گام به عقب در عرصه نظارت در مالیه عمومی کشور تلقی خواهد شد.
5ـ تدقیق در چیدمان ارکان دیوان و توجه به اهلیت مسئولینی که قرار است به مسائل مالی و محاسباتی ورود نمایند وشایسته گزینی در دادرسان در مقام تمییز حقی که بتوانند قانونی را با اقتدار و استناد به نصو نه به اجتهاد در نص اجرا نمایند، گام اول و آخر در تهیه و تدوین گزارش تفریغ است که به عنوان عالیترین سند مالی کشور باید محل رجوع باشد.
6ـ در آسیب شناسی نقاط ضعف و اقتدار دیوان به مباحثی همچون نظریه تفسیری شورای نگهبان در تحدید اختیارات دیوان و یا نقش برابری یک نفری رای حاکم شرع در برابر نظرات چند نفری حسابرسان ، دادیاران و مستشاران سخن بسیار است که چونان توپی در زمین مجلس افتاده است. دیوان اگر ضعف دارد و یا اگر مقتدر است در هر دو صورت این ضعف و قوت به مجلس برمیگردد.
و آنچه مسلم است هیچ یک از تحدیدات (از جمله نظریه تفسیری شورای نگهبان) نباید از فرصتهای دیوان در پاسداری از بیت المال بکاهد، و از شورای محترم نگهبان هم انتظار میرود به استعلامی که از سوی عناصر خدوم و زحمتکش دیوان در مورد نظریهای که مورد تمسک بسیاری از سود جویان قرار گرفته پاسخ در خور شأن پاسداران بیت المال بدهد.
7ـ مقام معظم رهبری در بند 8 فرمان 8 مادهای فرمودند: به جای پرداختن به ریشهها و ام الفسادها به سراغ ضعف و خطاهای کوچک نروید و نقاط اصلی را رها نکنید.
در گزارش تفریغ گزارش نتایج نهایی رسیدگی به پروندههایی مثل استات اویل، کرسنت و یا عدم واریز 6 میلیارد دلار فروش نفت خام به خزانه در سال 83 دیده نمیشود رسیدگی به پرونده دانه درشتها را میتوان به عنوان کار بزرگ دیوان در گزارش تفریغ آورد تا مردم امیدوار بشوند که مردان امینی بر پاسداری از بیت المال نظارت دارند.
پی نوشت:
1- اخیرا اصلاحاتی در آییننامه داخلی مجلس در خصوص تفریغ بودجه صورت گرفت اما هنوز به تأیید نهایی شورای نگهبان نرسیده است.
سیاست روز:تصمیات تاکتیکی مخالف استراتژی نباشد!
«تصمیات تاکتیکی مخالف استراتژی نباشد!»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم حسن اختری است که در آن میخوانید؛رئیس ادواری شورای هماهنگی گروههای اصلاحطلب اعلام کرد که اصلاحطلبان ضمن دعوت عموم مردم به حضور در پای صندوقهای رای رئیس ادواری شورای هماهنگی گروههای اصلاحطلب اعلام کرد که اصلاحطلبان ضمن دعوت عموم مردم به حضور در پای صندوقهای رای در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی که در اسفند ماه برگزار میشود لیست مستقلی نخواهند داشت به نظر میرسد اصلاحطلبان به رغم خود از بین شرایط بد و بدتری که بعد از فتنه سال ۸۸ برای آنها به وجود آمده است راهحل بد را انتخاب کرده باشند تا با زیرکی هم در «وزنکشی» اصلاحطلبان در جریان برگزاری انتخابات شرکت نکرده باشند و هم به عاملی برای وحدت اصولگرایان تبدیل نگردند که در این دوره بر سر غنایم به دست نیامده سر ستیز گذاشته و تاکنون حاضر به ائتلاف نشدهاند.
حقیقت امر این است که رویکرد عمومی مردم در انتخابات در پیش روی، به کدامین جناح از اصلاحطلبان و یا اصولگرایان و یا افرادی مستقل از هر دو جریان خواهد بود.
اگر صادقانه بیان شود هیچ تحلیل روشنی از نحوه آرایش و گرایش تودهای وجود ندارد و بیشتر تحلیل صاحبنظران سیاسی از جناحها و گروههای مختلف نه برداشت واقعی ازجامعه بود. بلکه مکنونات قبلی خود را بیان میدادند و یا به عبارت بهتر دوست میدارند و یا آرزو میکنند که اینچنین شود. اما در کنار حقیقتی که هنوز روشن نیست واقعیتهای انکارناپذیری وجود دارد که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میشود. سلیقههای مختلف با دیدگاههای متفاوت که لازمه یک جامعه آزاد ومستقل است امروزه در ایران اسلامی وجود دارد که مورد تایید قلمهای منصف بوده و غیر قابل انکار است.
واقعیت دیگر اینکه هدایت تودههای مردم علیرغم خواست عمومی آنها توسط احزاب ـ اگر حزب واقعی که در بستر طبیعی جامعه رشد کرده وجود داشته باشد ـ گروهها و جناحهای مطرح و میداندار صحنههای سیاسی کشور و حتی گروههای فشار وابسته به قدرتهای «زر و زور» اگر غیرممکن نباشد خیلی بعید است، چرا که تجربه نشان میدهد در انتخابات ادوار گذشته مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی زمانی که جریانات سیاسی و کانونهای «قدرت» و «ثروت» در جهت رویکرد و خواست عامه مردم حرکت کردهاند یقینا برنده رقابتها شدهاند واگر به هر دلیل به علت نداشتن تحلیل درست و یا اشتباه در محاسبات شناخت و مطالبات مردم و یا تاخیر در تصمیمگیریها داشتهاند بلاشک با زنده رقابتها بودهاند و این قاعده شامل هر دو جریان اصلاح طلب واصولگرا بوده است.
البته جریان اصلاح طلب برای فرار به جلو و نپذیرفتن مسئولیت عملکردهای «ناصواب» خود همیشه انگشت اتهام را به طرف متصدیان و متولیان برگزار کننده انتخابات و جناح رقیب نشانه رفته است. غافل از آنکه اولا چندین دوره از مسئولیت برگزاری انتخابات را خود و دوستانشان برعهده داشتهاند. ثانیا آنها قدرت را از طریق همین صندوقهای رای و با اعمال نظر مردم از رقیب تحویل گرفته و یا تحویل دادهاند.
اما واقعیت آخری که به آن اشاره میشود این است که عمده تحولات در جابجایی حکومتگران با دیدگاههای متفاوت در ایران اسلامی زمانی اتفاق افتاده است که مشارکت مردم در پای صندوقهای رای حداکثری بوده است و این نیز در راستای استراتژی و سیاستهای کلان نظام بوده که از طرف رهبری حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری تبیین شده است و طبیعی خواهد بود که جمهوری اسلامی ایران این حضور معنیدار مردم در انتخابات را به عنوان پشتیبانی از نظام سیاسی کشور به رخ جهانیان کشیده و نقطه قوتی برای حاکمیت تلقی کند. موضوع رضایتمندی مردم از حکومت که در مشارکت آگاهانه و آزادانه مردم در انتخابات تجلی مییابد در ادبیات سیاسی دنیا امری پسندیده و کاملا پذیرفته شده است. بنابراین دوستان اصلاحطلب که سنگ مردم را به سینه میزنند و داعیه «خرد جمعی» را دارند میباید در انتخاب تاکتیکهای انتخاباتی خود دقت نمایند که مخالف سیاستهای استراتژیک و راه طی شده آنها نباشد و این را نیز نیک بدانند که اگر قرار باشد رویکرد جدیدی از طرف عامه مردم متوجه آنها گردد باید آن را در مشارکت حداکثری جستجو کنند نه چیز دیگر!
سخن آخر اینکه بر این باورم که حرکت روبه جلو مردم «فهیم» و «رشید» ایران اسلامی و تجارب گرانسنگی که در طول سی و اندی سال انقلاب به دست آوردهاند نمره معدل مجلس نهم از نظر «کمی» و «کیفی» از مجالس گذشته به مراتب بالاتر خواهد بود و میزان رشد و تعالی آن مستقیما به میزان مشارکت در پای صندوقهای رای خواهد داشت.
حمایت:رویکرد به حربه تهدید
«رویکرد به حربه تهدید»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن میخوانید؛رژیم صهیونیستی در روزهای اخیر بار دیگر غزه را به حملات گسترده نظیر آنچه در جنگ 22 روزه روی داد، تهدید کرده است. براین اساس مقامات ارشد سیاسی و نظامی این رژیم تاکید کردهاند که در صورت لزوم حملات شدیدی را به غزه آغاز خواهند کرد. هرچند که جنگ و کشتار شالوده تفکرات رژیم صهیونیستی را تشکیل میداد و حملات به غزه نیز هرگز متوقف نگردیده و هر روز ابعاد مختلفی از آن مشاهده میشود، رویکرد صهیونیستها به این ادعاها این سئوال را مطرح میکند که چرا آنها به تشدید چنین تهدیداتی روی آوردهاند؟ در پاسخ به این پرسش چند نکته قابل توجه است نخست آنکه صهیونیستها در حوزه داخلی از یک سو با چالشهای گسترده اجتماعی سیاسی و نظامی بسیاری مواجه هستند به گونهای که بسیاری فروپاشی درونی این رژیم را دور از ذهن نمیدانند در این چارچوب آنها با فرافکنی در قبال منطقه از جمله غزه، لبنان و سوریه برآنند تا به چالشهای داخلی سرپوش گذارند.
نکته مهم آنکه آنها با این اقدامات به دنبال تقویت روحیه سربازان خودی میباشند که به شدت در شرایط روحی نامناسب به سر میبرند. دوم آنکه تلآویو در انزوای شدید منطقهای و جهانی قرار گرفته که از تحولاتی همچون موفقیت اسلام گرایان در مصر،ناتوانی غرب در مقابله با ایران و سوریه و حزب الله، حمایتهای جهانی از فلسطین، اعتراضهای بینالمللی به اشغالگریهای این رژیم در هراس میباشند در این شرایط آنها با تهدید به جنگ جدید به نوعی به دنبال امتیازگیری از جامعه جهانی برای رفع این نگرانیها و در اصل تحقق زیادهطلبیهای خود در لوای عدم آغاز جنگ جدید علیه غزه میباشند. محور این تحرکات نیز پذیرش سلطه طلبی این رژیم در غزه و کرانه باختری و حفظ توافقاتی چون توافقات کمپ دیوید میان این رژیم و مصر است تا در لوای آن سیاستهای سلطه طلبانه خود را اجرایی سازد.
سوم آنکه تشدید تحرکات صهیونیستها در قبال غزه را میتوان مرتبط با اجرای مرحله دوم تبادل اسرا دانست. صهیونیستها که برای آزادی شالیت سرباز در بند مقاومت تسلیم خواست حماس برای آزادی 1027 اسیر فلسطین شدند در حالی باید مرحله دوم تبادل اسرا (550 اسیر فلسطین) را اجرایی سازند که از این شکست به شدت در هراس میباشند لذا برآنند تا با ایجاد فضای جنگ و تهدید بر این ناکامی سرپوش گذاشته در حالی که جشن فلسطینیها از این پیروزی را نیز به عزا مبدل نمایند. نکته اساسی آنکه صهیونیستها با این حملات بر روند آشتی ملی میان فتح و حماس نیز تاثیر منفی گذاشته و برآنند تا به نوعی مانع از تحقق این مهم شوند.
به هر تقدیر میتوان گفت که تهدیدات صهیونیستها علیه غزه در حالی که بارها اذهان کردهاند توان حملات جدید به این منطقه را ندارند را میتوان نشانهای دیگر از ضعف و ناتوانی این رژیم دانست. هرچند که در لوای آن به دنبال اجرای سیاستهای اشغالگرایانه و باج گیری از جامعه جهانی میباشند که وحدت سراسری فلسطینیها و جهان اسلام راهکاری برای مقابله با این تحرکات خواهد بود.
مردم سالاری:رقابتهای انتخاباتی و احساس «بودن»
«رقابتهای انتخاباتی و احساس بودن»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم میرزابابا مطهری نژاد است که در آن میخوانید؛هفته آینده ثبت نام برای شرکت در انتخابات مجلس نهم آغاز می شود. بهترین شکل رقابتهای انتخاباتی، رقابت بین اصلا ح طلبان با طیف گسترده اش و اصولگرایان با طیف گسترده اش است. بدترین شکل رقابتهای انتخاباتی رقابت بین طیف های مختلف یکی از این دو جریان فکری، سیاسی است. به هر علت که این اتفاق بیفتد، اتفاق مبارکی نخواهد بود.
چه دست اندرکاران انتخابات از جمله وزارت کشور و شورای نگهبان و نهادهای قضائی، انتظامی و اطلا عاتی این سرنوشت را با رد صلا حیت ها و ایجاد محدودیت ها رقم بزنند و چه به هر دلیل یکی از این دو جریان از شرکت در انتخابات و ثبت نام امتناع کند، نتیجه یکی است. در عالم سیاست قهر کردن و احساسی برخورد کردن جایگاهی ندارد.
چرا که به سرعت نیروهای اجتماعی نزدیک، جایگزین می شوند و ممکن است تجربه و توانائی انزوا گزینان را نداشته باشند و کشور را به رقیب بسپارند. بزرگی گفته است، مهمترین چیز در هر رقابتی، نه پیروز شدن، بلکه شرکت کردن است. همچنین مهمترین چیز در زندگی نه چیرگی، که تلا ش است و نکته اساسی نه فتح کردن، بلکه نیک پیکار کردن است. شاید تاریخ عاشورا را بتوان بهترین گواه بر این نظر گرفت.
چگونه شرکت کردن در انتخابات می تواند محل بحث و مناقشه باشد، اما شرکت نکردن و تلا ش نداشتن برای شرکت که هیچ نتیجه ای جز دادن میدان رقابت به طیف های درون یک جریان ندارد بدون بحث مردود است. وقتی در میدان نیستی، به هر علتی از ریزش ها و رویش ها سهمی نخواهی داشت. وقتی حضور نداری، نمی توانی به مردم بگوئی چه احساسی به تو و چه احساسی به خود داشته باشند.
ابراز احساس مردم، به تحرکات در صحنه است، صحنه را که خالی کردی، حتی احساس مردم به خود را نیز از دست داده ای. پس باید تلا ش کرد تا رقابت بین اصلا ح طلبان واصولگرایان شکل گیرد، بین تفکر اصلا ح طلبی و تفکر اصولگرایی. به هر قیمتی باید از شکل گرفتن رقابت بین طیف های مختلف یکی از این دو جلوگیری کرد. اما اگر به دلا یلی مثل قهر یا احساس همدردی با همفکران که ماهیت سیاسی ندارد از شرکت در انتخابات با نام و تابلوی اصلا ح طلبی پرهیز می شود، باید تفکر را از صحنه خارج نکنیم، با نام و تابلویی دیگر به این نیاز باید پاسخ گفت.
در آن صورت تلا شی مضاعف و حرکتی گسترده برای معرفی، شناساندن و نمادسازی لا زم است تا ره گم نشود. طیف های سیاسی وابسته به تکفر اصلا ح طلبی باید توجه داشته باشند که جامعه ایران گسترده و بزرگ است، همه نیروهای متمایل به تفکر اصلا ح طلبی، نیروهای سیاسی نیستند، بخش عظیمی از آنها نیروهای اجتماعی و فرهنگی اند، آگاه کردن آنها به آفات سهمگین رقابت انتخاباتی بین طیف های مختلف اصول گرایی در این زمان کم و محدودیت های رسانه ای و برخورداری جناح رقیب از امکانات رسانه ای گسترده کاری است سهل و ممتنع.
هوشیاری، سازماندهی، نمادسازی و حفظ حریم های اصلا ح طلبی از نخستین نکات و تلا ش ها است که باید انجام شود. رویدادهائی مثل قرائت گزارش از تریبون مجلس شورای اسلا می در هفته گذشته در ضعف ها و اشکالا ت اجرایی دولت، که همگی به حق بودند ولی زمان قرائت آنها کارکرد زمینه سازی رقابت انتخاباتی بین طیف های مختلف جریان اصولگرائی داشت و شرکت رئیس جمهور در مراسم سالگرد مرحوم کردان در مازندران و محتوای سخنان ایشان و ده ها مورد دیگر همه و همه آتش تهیه هائی هستند در جهت رقابتی کردن انتخابات درون طیف های یک جریان!
این مسوولیت طیف های مختلف اصلا ح طلبان را افزون می کند که از احساسی شدن و قهرکردن و رودربایستی به جد دست کشند و علا وه بر نیروهای سیاسی اصلا ح طلب، جریان گسترده اجتماعی تفکر اصلا ح طلبی را بسیج کنند و برای رقابتی شدن انتخابات بین دو تفکر اصلا ح طلبی و اصولگرایی از جان و مال و آبرو مایه بگذارند و به تداوم نظامی که با هزاران امید و آرزو، با حرکت در خط امام راحل(ره) و فداکاری و ایثار تا بدینجا رسانده اند بیندیشند و تاریخ را ورق بزنند.
برخی از بیم رد صلا حیت های گسترده، شرکت در انتخابات را برنمی تابند. نباید پیش داوری کرد، قطعا اراده های فراجناحی که مصالح نظام و انقلا ب را برمصالح یک جناح مقدم دارند از چنین رویدادی جلوگیری خواهند کرد. اگر بر فرض محال چنین اتفاقی افتاد، باز پیروز میدان رقابت ما خواهیم بود، چون برای تاریخ و مردم پاسخی داریم که دست از تلا ش برنداشته ایم. اصلی ترین وظیفه امروز جلوگیری از رقابت درون جناحی است و احساس «بودن» را زنده نگهدارید.
تهران امروز:مترو قربانی ملاحظات سیاسی نشود
«مترو قربانی ملاحظات سیاسی نشود»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم سید جواد رسولی است که در آن میخوانید؛بررسیهای آماری چند سال گذشته درباره چگونگی به حرکت درآوردن چرخ مترو داستان مفصلی است که هر چقدر درباره ابعادش گفته می شود، نکات مبهم بیشتری به چشم می آیند.
حمل و نقل عمومی با محوریت مترو در تمام دنیا بهعنوان راهکار اصلی حذف ترافیک سنگین کلانشهرها محسوب می شود و تمام قوای حاکمیتی و غیر حاکمیتی می کوشند تا حد امکان بودجه های لازم را برای توسعه و تکمیل آن اختصاص بدهند. حتی در شهرهای پیشرفته دنیا برای دهه هاست که سیستم حمل و نقل مترو تکمیل شده است،اما ظاهرا ایران و بخصوص تهران سرنوشتی متفاوت با عرف جهانی دارد که بیش از هر چیز متاثر از ملاحظات سیاسی است و حالا مترو پایتخت نه یک مسئله صرفا عمرانی و مورد نیاز ضروری برای پایتخت که یک موضوع با چاشنی سیاسی ارزیابی می شود.
گزارشهای آماری و تحلیل محتوایی این آمارها نشان میدهد که طی چند سال اخیر بخش مترو پایتخت متاسفانه با بیشترین بی مهری ها از جانب دولت مواجه شده است و در حالیکه امکان ساخت سالانه بالغ بر 30 کیلومتر مترو در پایتخت وجود دارد اما متاسفانه به علت کارشکنیهایی که دولت در تخصیص کافی و بهموقع بودجه مترو انجام داده است،این ظرفیت بالقوه به مرحله بالفعل نرسیده است.
اگر نبود تلاشهای مدیریتی و ابتکاراتی که مدیریت شهری برای تامین بودجه مترو بهخرج داده است،امکان گسترش سیستم مترو پایتخت در موقعیت کنونی هم میسر نبود. در واقع می توان ساخت مترو تهران را در چارچوب نوعی بودجه ریاضتی تحلیل کرد که خستهای دولتی بهخاطر ملاحظات سیاسی نقش مهمی را در کاهش سرعت توسعه آن بر جای گذاشته است.
نکته جالب اینجاست که در سایر شهرهای کشورکه مدیریت ساخت مترو بر عهده دولت است،متاسفانه سرعت ساخت مترو در کمترین حد انتظار است و...
شرق:واقعبینی در قبال تحریمها
«واقعبینی در قبال تحریمها»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم صادق زیباکلام است که در آن میخوانید؛با وجود مخالفت اوباما با اعمال تحریمهای جدید علیه ایران، مجالس قانونگذاری آمریکا تحریمهای جدید را به تصویب رسانیدند. البته هیچکس معتقد نیست که به واسطه اعمال چنین تحریمهایی ما پرچم سفید را بالا ببریم و تسلیم خواستههایی شویم که علیه منافع ملیمان هستند اما و در عین حال، این واقعیت را هم که تحریمها به اقتصاد و پیشرفت کشور لطمههایی وارد کردهاند را نیز نباید از نظر دور بداریم.
طبیعی است مسوولان اجرایی نباید در ملاءعام ابراز ضعف و نگرانی از تحریمها بکنند. بلکه باید خیلی قاطع، قرص و محکم تاکید کنند که تسلیم تحریمها نمیشویم و نخواهیم شد تا روحیه عمومی تقویت شود، اما در مباحث درونگروهی کارشناسی، انتظار میرود که مسوولان تحریمها را خیلی جدی بگیرند زیرا اگر غیر از این باشد، در آن صورت جای نگرانی اساسیای وجود دارد.
تحریمهای جدید که در آمریکا به تصویب رسیدهاند اگرچه به تعبیری یکجانبه هستند و نه به شورای امنیت قرار است راه یابند و نه در دستور کار 1+5 یا اتحادیه اروپا یا سایر متحدان قدرتمند واشنگتن قرار بگیرند، اما تجربه تحریمهای دیگر حکایت از آن میکند که بسیاری از آنها در ابتدا توسط آمریکاییها مطرح یا اعمال شدهاند و به تدریج دیگران هم به واشنگتن پیوستهاند.
به عبارت دیگر، بعد از مدتی برخی کشورهای اروپایی هم به تحریمهای جدید خواهند پیوست و بعد شاید نوبت به دیگرانی نظیر ژاپن برسد و آنقدرها طول نمیکشد که کرهجنوبی و در مرتبه بعدی حتی برزیل و آرژانتین هم همان تحریمها را علیه ما به اجرا خواهند گذارد.
آنچه که تحریمهای جدید را قابل تامل میکند و لاجرم بر توجه و هوشیاری ما باید بیفزاید این واقعیت است که تحریمهای آمریکاییها به تدریج دارند بخش انرژی و نفت و گاز ما را هدف قرار میدهند. متاسفانه و با وجود تاکید و تصریحهای بسیار، وابستگی ما به درآمدهای نفتی نه تنها کاهش نیافته بلکه به نسبت گذشته بیشتر هم شده است. در دو دولت قبلی بعد از جنگ، بودجه کشور بر اساس نفت بشکهای 20 تا 35 دلار بسته میشد اما بودجه امسال بر اساس نفت بشکهای 80 دلار بسته شده و همه شواهد و قراین حکایت از آن دارند برای سال 91 حتی به بالای 80 دلار هم خواهد رسید.
البته بخت با مسوولان ما یار بوده و ظرف شش سال گذشته ایران توانسته به یمن بهای بالای نفت در بازار جهانی، نفتش را بالای بشکهای 80 دلار و حتی صد دلار به فروش برساند اما اگر تغییر و تحولی در بازار نفت به وجود آید و بهای نفت سقوط کند و به زیر بشکهای 80 دلار و حتی کمتر از آن برسد، حاجت به گفتن نیست که ما با چه چالشهای اقتصادی جدیای روبهرو خواهیم شد. از سوی دیگر گزارشهای سازمانها و تشکیلات نظارتی حکایت از آن دارد که با وجود قیمت بالای نفت در سالهای گذشته، به دلیل بیانضباطیهای مالی دولت ذخیره قابل توجه ارزی هم در صندوق ذخیره ارزی نمانده است.
در واکنش به تحریمهای جدید و مساله نخریدن نفت از ایران یا صحبت از بستن تنگه هرمز شده یا آنکه برخی مسوولان اظهار داشتهاند که غرب به واسطه درگیر بودن در بحران اقتصادی فعلی خود نفت ایران را نمیتواند تحریم کند، برخی هم اظهار داشتهاند که اگر غرب خرید نفت از ایران را تحریم کند خیلی بیشتر از ایران متضرر میشود چراکه ایران قادر خواهد بود به آسانی خریداران دیگری جایگزین اروپاییها کند.
اما متاسفانه آنچه این مسوولان در نظر نمیگیرند آن است که مساله صرفا نخریدن نفت از ایران نیست. مساله اساسیتر و بحرانیتر موضوع حیاتی سرمایهگذاری در بخش نفت و گازمان بوده و این دقیقا هدف تحریمهای جدید واشنگتن است.
تا همین جا هم ما در بخش نفت و گاز، صنایع پتروشیمی و بالادستی نفتی صدمات جدی دیدهایم، اینکه قطر موفق شده تا دوبرابر ما از حوزه نفتی گازی مشترکمان در خلیجفارس (پارسجنوبی) برداشت کند یا سعودیها دارند حدود 400هزار بشکه نفت در روز از میدان نفتی مشترکمان (حوزه نفتی فروزان) در خلیجفارس برداشت میکنند در حالیکه ما صرفا 40هزار بشکه برداشت میکنیم، نکاتی بسیار تاملبرانگیز هستند.
همین وضعیت میتواند در حوزههای نفتی مشترکمان با عراق هم پیش بیاید. شرکتهای بزرگ نفتی غربی با تکنولوژی پیشرفتهشان و برخورداری از توان مالی قدرتمندشان به دنبال انعقاد قرارداد با دولت عراق در سال گذشته بهزودی بهرهبرداری از حوزههای مشترک میان ما و عراق را آغاز خواهند کرد.
در حالیکه ما همچنان معتقدیم که تحریمها بیاثر بودهاند. یک حساب سرانگشتی ساده حکایت از آن دارد که اگر تفاوت برداشت روزانه میان ما و عربستان از حوزه فروزان را ضرب در 365 روز در سال و بشکهای یکصد دلار و دلار 1300 تومانی کنیم رقمی باور نکردنی بهدست میآید که تقریبا معادل با بودجه سالانه وزارت بهداشت و درمان کشورمان میشود.
این واقعیتهاست که انسان را وامیدارد به خودمان یادآور شویم تحریمها را باید با واقعنگری جدیتر بگیریم و به دور از شعارزدگی در مقام چارهسازیهای کارساز برآییم.
دنیای اقتصاد:طرح بهبود محیط کسبوکار؛ سوءتفاهمها و راهحلها
«طرح بهبود محیط کسبوکار؛ سوءتفاهمها و راهحلها»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم
سید امیر سیاح است که در آن میخوانید؛بررسی و تصویب طرح بهبود مستمر محیط کسبوکار1، در مجلس سوءتفاهمهایی در میان برخی دولتمردان ایجاد کرده است؛ سوءتفاهمهایی که اگر متن طرح را با دقت مطالعه میکردند و به دعوتهای مشترک اتاق بازرگانی و مرکز پژوهشهای مجلس طی یک سال و نیم گذشته پاسخ میدادند، از اساس پیش نمیآمد.
برخلاف تصور برخی منتقدان، هدف طرح بهبود مستمر محیط کسبوکار، کاهش رتبه ایران در گزارشهای بینالمللی کسبوکار نظیر گزارش انجام کسبوکار بانک جهانی نیست؛ چرا که تولید و سرمایهگذاری در ایران با مشکلاتی مواجه است که در آن گزارشها دیده نمیشود و چه بسا رتبه ایران هم در گزارشهای جهانی کسبوکار کاهش یابد؛ اما تولید و سرمایهگذاری در ایران همچنان مقرون به صرفه نباشد. برخلاف مسائل مطرح شده، طرح بهبود محیط کسبوکار هرگز نهادی همعرض سه قوه دیگر ایجاد نکرده است.
«شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی» به عنوان قلب «سامانه بهبود محیط کسبوکار»، صرفا یک شورای مشورتی است که در آن برگزیدگان بخشهای خصوصی و تعاونی، مطالبات خود را با مسوولان اقتصادی کشور در میان میگذارند و برای حل آنها از ابزار استدلال، اقناع و مفاهمه استفاده میکنند. مسوولان دولتی میتوانند این مطالبات را نپذیرند؛ البته رییس اتاق ایران(دبیر شورای گفتوگو) حق قانونی اعلام مطالبات مطرح شده در جلسه و پاسخ دولتمردان را دارد تا دولتمردان نتوانند بدون دلیل و به راحتی؛ با مطالبه منطقی و قانونی نمایندگان بخشهای خصوصی و تعاونی مخالفت کنند. خوشبختانه به همت اتاق ایران و وزیر محترم اقتصاد از فروردین امسال شورای گفتوگو در چارچوب ماده 75 قانون برنامه پنجم عملیاتی شده است و تصویب نهایی این طرح، شورای گفتوگو را نهادینه و به صورت بخشی از سامانه بهبود مستمر محیط کسبوکار بازسازی خواهد کرد.
این طرح، به طور کلی 6 پیام و حکم دارد:
1- الزام دولت به استماع مطالبات کارآفرینان و سرمایهگذاران و پاسخگویی به آنها در چارچوب قانون در همه دستگاهها و استانها.
2- منع دولت از اتخاذ تصمیمات ناگهانی و غیرمنتظره از جمله در مورد تعطیلی روزهای کاری.
3- شفاف و نظارتپذیر کردن معاملات دولتی از جمله مناقصههای شهرداریها و موارد ترک تشریفات مناقصه.
4- منع دستگاههای اجرایی و بانکها از تحمیل شرایط ناعادلانه در عقد قراردادهای خود با بخشهای خصوصی و تعاونی.
5- الزام نمایندگیهای سیاسی ایران در خارج به کمک به صادرکنندگان ایران در بازارهای هدف و داوطلبان سرمایهگذاری در ایران.
6- امکان دسترسی تولیدکنندگان خرد و کوچک به بازار مصرف و ایجاد امنیت و بستر کاری لازم برای فروشندگان کم سرمایه.
7- تشویق فعالان اقتصادی به فعالیت در قالب تشکلهای اقتصادی و پیگیری حقوق قانونی خود.
8- افزایش عرضه و کاهش قیمت دفتر کار به ویژه در شهرهای بزرگ.
9- پیشگیری از قطع ناگهانی گاز، برق و مخابرات واحدهای تولیدی در زمانهای کمبود.
10- منع شرکتهای دولتی و شبهدولتی از بهرهمندی از حمایتهایی که دولت برای بخش خصوصی و تعاونی ارائه میکند.
در پایان یادآور میشود دولت محترم اعلام کرده است برای بهبود محیط کسب و کار لایحهای جداگانه ارائه میکند. البته اهتمام دولت به تدوین چنین لایحهای باعث خرسندی است؛ اما نباید فراموش کرد اگر بهبود محیط کسب و کار به دغدغه جدی دولت تبدیل شود اصولا به تهیه و تصویب چنین قانونی نیازی نیست.
دولت میتواند تقریبا هر ده مورد از موارد فوق را بدون حکم قانونی هم اجرا کند و راهبرد اقتصادیاش را «بهبود محیط کسب و کار» قرار دهد؛ راهبردی که به شواهد متعدد میتوان ادعا کرد در اولویت سیاستهای دولتهای فعلی و گذشته نبوده است.
لازم به یادآوری است احکام 30گانه این طرح براساس فراخوان جداگانه اتاق بازرگانی و مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی از تشکلهای اقتصادی و کارآفرینان و سرمایهگذاران کشور به دست آمدهاند. ضمن اینکه در پیشنهادهای رسیده برای تدوین این طرح تعداد زیادی حکم قانونی دیگر نیز وجود داشت که به یکی از دو دلیل زیر در متن نهایی گنجانده نشد:
1- پرهیز طراحان از تدوین احکامی که بار مالی برای دولت داشت (برای رعایت اصل 75 قانون اساسی در ارائه طرح توسط نمایندگان).
2- پرهیز طراحان از تغییر و اصلاح سایر قوانین- نظیر قانون کار- در قالب این طرح (به لحاظ پیشگیری از هرج و مرج در قانونگذاری).
نباید فراموش کرد «بهبود محیط کسب و کار» یک پروژه نیست، بلکه یک پروسه است و در طول زمان با پیگیری مستمر محقق میشود و نمیتوان از یک طرح قانونی انتظار داشت به تنهایی محیط کسب و کار را بهبود ببخشد. امید میرود دولت محترم ضمن همراهی با این طرح در سال جهاد اقتصادی، خود پیشگام بهبود محیط کسب و کار باشد و این مهم را اولویت اصلی سیاستهای اقتصادی کشور قرار دهد. *مدیر گروه مطالعات محیط کسب و کار در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
1- بهتر است به جای عبارت «فضای کسب و کار» از عبارت «محیط کسب و کار» (Business Enviroment) که با ادبیات تخصصی موضوع هماهنگتر است، استفاده شود.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم