نگاهی به انیمیشن ایرانی «پسر ترکمن»

جای خالی داستان‌ در انیمیشن

«پسر ترکمن» یکی از پویانمایی‌های شرکت فرهنگی ـ هنری صبا است که در برنامه پیک صبای شبکه‌ دو پخش می‌شود. موضوع این انیمیشن همان‌طور که از نامش پیداست، زندگی یک پسر ترکمن است. این پسر، آشور نام دارد و تنها فرزند خانواده است.
کد خبر: ۳۸۶۹۴۷

انیمیشن پسر ترکمن قصد دارد روایتگر زندگی و آداب ‌و رسوم قوم ترکمن باشد و کودکان را با یکی از خرده‌فرهنگ‌های اصیل بومی ـ که احتمالا چیز زیادی از آن نمی‌دانند- آشنا کند. نویسنده، کارگردان و تدوینگر این مجموعه امیر کساوندی است. طراحی شخصیت و استوری بورد را رسول آذرگون انجام داده و مسعود حاجی‌بابایی هم مدیریت تولید این اثر را بر عهده داشته است.

کمترین شناختی از فرهنگ مردم ترکمن کافی است تا بدانید 3 عنصر اسب، دوتار و طبیعت، کلیدی‌ترین عناصر این خرده فرهنگ است. خوشبختانه اثر به این سه عامل توجه کرده است. حتی در خصوص دوتار که نمایش تصویری آن در برنامه امکان‌پذیر نبوده، از نوای این ساز در صحنه‌های بخصوصی از مجموعه ـ مثل صحنه‌های تاخت و تاز با اسب ـ بهره‌ برده ‌است. مناظر طبیعی هم یکی از مهم‌ترین عناصر بصری کار است. هر چند شخصیت‌های فانتزی با این جنس از خط و رنگ بر زمینه‌ نیمه رئال همخوان نیست.

پسر ترکمن، طراحی شخصیت خوبی دارد. هم به لحاظ پوشش و لباس محلی کاراکترها و هم به لحاظ شکل و شمایل چهره و آرایش سر و صورت. اما متأسفانه شخصیت‌پردازی خوبی ندارد. نه آشور، نه پدر و مادر او و نه دیگر کاراکترها ویژگی شخصیتی منحصربه‌فردی ندارند تا از بقیه متمایزشان کند و توجه تماشاگر را به خود جلب نمایند. برای همین نمی‌توان این شخصیت‌ها را دوست داشت و با آن‌ها همراه شد؛ حتی شخصیت آشورکه محبوبیت‌اش نزد تماشاگر از ضروریات موفقیت اثر است. صرف این‌که شخصیت‌های این برنامه چهره و پوششی متفاوت داشته باشند آنها را برای مخاطب جذاب نمی‌سازد. با دیالوگ‌ مستقیم و پیام‌دهی کلامی هم نمی‌توان این نقیصه را جبران کرد آن‌چنان‌که سازندگان اثر به این گزینه متوسل شده‌اند. می‌بایست روی جزئیات حرکات و سکنات شخصیت‌ها فکر می‌شد و ترجیحا برای هر کدام، ویژگی رفتاری بخصوصی در نظر گرفته می‌شد تا دست کم به مدد این خصوصیات رفتاری ویژه، شخصیت‌ها در ذهن تماشاگر جای بگیرند و به دل او بنشینند و مخاطب را با اثر همراه کنند.

مجموعه انیمیشن پسر ترکمن اگرچه فرم قابل قبولی دارد و به استثنای طراحی نادرست حرکت و ترکیب‌بندی‌های غلط در نماهای باز ـ که مشکل عمده انیمیشن‌های ایرانی است ـ در بقیه‌ موارد مربوط به ساختار بصری تا حد زیادی موفق عمل نموده اما به لحاظ داستانی و دراماتیک بسیار ضعیف و ناموفق است. نقص مجموعه در شخصیت‌پردازی هم چه بسا ریشه در همین مشکل داستان‌گویی و روایت داشته باشد. امیر کساوندی در این اثر خود بیش‌تر انیماتور است تا قصه‌گو. حال آن‌که در اثری داستانی، پیش از هر چیز قصه است که اهمیت دارد و تکنیک اجرایی فاقد ارزش مستقل است. اهمیت تکنیک در اجرای درست داستان است. با تکنیک نمی‌شود قصه گفت. حال بماند که تکنیک اصلا منحصر به فرم بصری نیست و داستان‌گویی و روایت هم برای خودش قواعد تکنیکی و متنوعی دارد.

برای این‌که بحث، موردی‌تر باشد با نگاهی جزئی‌تر به یکی از قسمت‌های برنامه با عنوان «آق آش» بحث را پی می‌گیریم. این قسمت از مجموعه انیمیشن پسر ترکمن می‌خواهد مخاطب را با رسم ترکمنی آق آش آشنا کند. آن‌طور که از دیالوگ پدر آشور بر می‌آید این مراسم نوعی بزرگداشت برای ریش‌سفیدهاست: «پدر خطاب به آشور: پدربزرگ حالا 63 ساله است و این رسمه که هرکس به این سن رسید براش آش درست می‌کنن.» در صحنه‌ای دیگر هم از زبان پدربزرگ می‌شنویم که عدد 63 در اینجا ارتباطی مستقیم با سن پیامبر اسلام دارد. ایده‌ بسیار خوبی است برای یک اثر پویانمایی کودکانه، منتها اگر درست پرداخته شود. اما این ایده‌ خوب، در این قسمت از مجموعه‌ پسر ترکمن هدر می‌رود و دلیلش هم برمی‌گردد به نقص‌های برنامه در زمینه‌ داستان‌گویی و روایت.

قسمت آق آش از مجموعه انیمیشن پسر ترکمن از همان ابتدا بدون مقدمه‌چینی لازم همه چیز را درباره‌ موضوع این قسمت در قالب دیالوگ پدر به فرزند رو می‌کند و هرگونه کنجکاوی را درباره‌ موضوع از بین می‌برد. در این بین تنها چیزی که قرار است عامل پیش‌ بردن داستان و همراه نمودن مخاطب با برنامه باشد، ماجرای رساندن پوستین به پدربزرگ است. این ماجرا هم از ابتدا لو می‌رود؛ مادر نگران است از این‌که آشور به جای پدر این پیغام را به پدربزرگ برساند بخصوص که آشور دوست دارد با اسب یال سفید که سواری با آن لذت خاصی دارد این کار را انجام دهد. این نگرانی ما را مطمئن می‌کند که قرار است اتفاقی برای آشور بیفتد. حدسمان درست در می‌آید و آشور دقیقا همان کاری را که مادر نگرانش بود انجام می‌دهد. یعنی وسوسه سواری با یال سفید برای او ایجاد مشکل می‌کند. مساله‌ اصلی اینجاست که اتفاقاتی که برای آشور می‌افتد همه ناگهانی رخ می‌دهند بدون هیچ کاشت داستانی قبلی و بدون حتی پرداخت مختصری در لحظه‌ وقوع. ناگهان پوستین از پشت اسب می‌افتد توی آب. ناگهان جغدی سر می‌رسد و پوستین را با خودش می‌برد. ناگهان آشور در کوهستان گم می‌شود و بالاخره ناگهان پدربزرگ به شکلی شهودی خواب آشور و جغد را می‌بیند و از خواب برخاسته برای نوه‌اش دعا می‌کند و دست آخر هم به شکلی اتفاقی‌تر از همه‌ این موارد، در لحظه‌ حساس دست او را می‌گیرد و مانع سقوط او از صخره می‌شود. سازنده سعی کرده بعد از این رخدادهای سریع و ناگهانی به نوعی رخدادها را توجیه کند منتها باز هم اشتباه عمل می‌کند. این‌که پدربزرگ بیاید و ماوقع را برای نوه‌اش شرح بدهد و برای کاری که کرده منطق جور کند به هیچ وجه قابل قبول نیست و نمی‌تواند تماشاگر را قانع کند. از این گذشته ماجرا از ابتدا تا انتها هیچ‌گونه کشش داستانی ندارد و ابتدا، میانه و پایانش یکسان است. اتفاق‌هایی هم که برای آشور می‌افتد چون ناگهانی است و باورپذیر در نیامده فاقد اثرگذاری لازم است و نمی‌تواند ایجاد کشش و جذابیت کند. شاید برای کسی که شناخت چندانی از عناصر خلق درام ندارد ـ مثل تماشاگر کودک ـ این صحنه‌ها پر باشند از تعلیق و دلهره اما نباید فراموش کنیم که ارزش اثر را سطح درک و شناخت مخاطب مشخص نمی‌کند. کار باید قوی باشد اگرچه تماشاگر کودک به دلیل ذوق
تربیت نشده یا اقتضای سن و سالش و نیز نیازش به تماشای انیمیشن، به هر حداقلی راضی شود.

اشکال دیگری که به روند داستانی این قسمت وارد است به سطح آوردن مضامین مورد نظر برنامه از طریق تنزل دادن آنها به دیالوگ است. آشور وقتی در تاریکی شب می‌فهمد که در کوهستان گم شده است ناگهان متحول می‌شود، به خود می‌آید و می‌گوید: «من باید به حرف پدر و مادرم گوش می‌دادم و همان وقت که نزدیک دهکده شده بودم، می‌رفتم پیش پدربزرگ. اما رفتم سواری». آیا از این ساده‌تر و روتر می‌شد از ماجرا نتیجه‌گیری اخلاقی کرد؟ براستی نویسنده چه تلاشی کرده برای تأثیرگذاری غیرمستقیم بر مخاطب؟ چیزی که لازمه‌ بیان هنری بوده و گریزی هم از آن نیست. شاید تنها دیالوگ قابل توجه این قسمت از مجموعه پسر ترکمن این جمله‌ مادر به پدر آشور باشد که در غیاب آشور و در مقام بیان ضمنی دلیل موافقتش با سوارشدن او بر اسب یال سفید، می‌گوید: «آشور باید یاد بگیره چابک‌سوار خوبی مثل پدرش بشه.»

آزاد جعفری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها