گفت‌وگو با هلن میرن ، بازیگر اسکاری توفان

بازیگری تمام زندگی من است

هلن میرن ، بازیگر انگلیسی‌تبار سینما هم مثل مریل استریپ با هر فیلم سینمایی خود بازی ای را ارائه می‌دهد که به قول منتقدان سینمایی مستحق دریافت جایزه اسکار است.
کد خبر: ۳۷۲۲۱۴

او که چند سال قبل برای درام تاریخی «ملکه» اسکار بهترین بازیگر زن را گرفت، امسال با بازی در نقش‌هایی متفاوت در فیلم‌هایی مثل «سرخ»، «بدهی»، «آخرین ایستگاه» و «افسانه‌های نگهبانان» (یک فیلم زنده و انیمیشن)‌ بخش تازه‌ای از استعداد هنری خود را به نمایش گذاشت.

این فیلم‌ها شباهتی به کارهای موفق تاریخی یا درام‌های پرتنش تحسین‌‌‌شده قبلی میرن نداشته‌اند. کار جدید او «توفان» اقتباسی تازه از یکی از نمایش‌های مطرح کلاسیک ویلیام شکسپیر است. با آن که شخصیت اصلی قصه شکسپیر یک مرد است، در نسخه جدید سینمایی این قصه این شخصیت تبدیل به یک جنگاور زن شده است.

منتقدان سینمایی جسارت کارگردان فیلم برای این تغییر را ستوده‌اند و بازی میرن را نیز یک بازی اسکاری ارزیابی کرده‌اند. شخصیت اصلی قصه فیلم زنی به نام پروسپرا است که به قرن شانزدهم میلادی برمی‌گردد تا در دنیای پر رمز و راز جادوگران و ساحره‌ها به هنرهای جدید دست پیدا کند.

هلن میرن در یک گفت‌وگوی اینترنتی درباره این فیلم، نوع نزدیکی به نقش‌های سینمایی و بازی در یک فیلم اکشن مثل سرخ صحبت و تجربیات کاری خود را با علاقه‌مندان سینما و بازی‌های غیرمتعارف تقسیم می‌کند.

بازی در فیلمی تاریخی که قصه‌اش برگرفته از نمایشنامه‌ای صحنه‌ای از ویلیام شکسپیر است چگونه بود؟

خیلی خوب و هیجان‌انگیز. شکسپیر از نویسندگان مورد علاقه‌ام است و همیشه دوست داشته‌ام روی صحنه تئاتر یا در جلوی دوربین تلویزیون، نقش‌هایی را بازی کنم که او خلق کرده است. جولی تیمور، کارگردان فیلم لطف بسیار زیادی به من داشت که شخصیت محوری نمایش شکسپیر را که یک مرد بود به یک زن تغییر داد و ایفای نقش او را به من سپرد. تمام تلاشم سر صحنه فیلمبرداری این بود که به گونه‌ای نقشم را بازی کنم که تیمور از کاری که کرده پشیمان نشود. بازی در این نقش چندان هم ساده نبود. در نوشته‌های شکسپیر، شخصیت‌های مختلف قصه‌های آن پیچیدگی‌های خاص و ویژه‌ای دارند و لایه‌های درونی آنها از جنبه‌های مختلف و متفاوتی برخوردار است. در حقیقت، بازی در این‌گونه نقش‌ها مثل یک چالش سخت، اما دلپذیر است و رابطه بین نقش و بازیگر سرصحنه فیلمبرداری، وضعیت جذابی خلق می‌کند.

همکاری با یک فیلمساز زن چگونه بود؟

البته این خیلی خوب است که فیلمسازان زن در سطح وسیعی در حال فعالیت هستند و ما شاهد حضور تعدادی فیلمساز مطرح زن در دنیای سینما هستیم. ولی وقتی بازی در فیلمی را قبول می‌کنم، مهم‌ترین عامل برای پذیرش آن فیلمنامه و نقشی است که قرار است در آن بازی کنم. اگر فیلمنامه و نقش جذابیت‌های لازم را برای من به عنوان بازیگر داشته باشد، دیگر برایم اهمیتی ندارد که آن را یک خانم فیلمساز کارگردانی می‌کند یا یک هنرمند جوان. علت اصلی هم در این است که پس از قبول بازی در یک فیلم خودم را غرق آن شخصیت مورد نظر می‌کنم و همه سعی و کوششم این است که با فرو رفتن در جلد آن شخصیت، نقشی متناسب با آن شخصیت ارائه دهم. در این حالت، سرصحنه فیلمبرداری دیگر من نیستم که حضور دارم، بلکه این کاراکتر مورد نظر است که دارد خودش را نشان می‌دهد. با این حال، همیشه سر صحنه فیلمبرداری رابطه‌ای دو طرفه بین فیلمساز و بازیگر وجود دارد و برای من به عنوان یک بازیگر زن و کارکردن با یک فیلمساز زن می‌تواند راحت‌تر باشد.

برای نقش‌هایی که بازی می‌کنید، تحقیق زیادی می‌کنید؟

بستگی به نوع نقش و خود فیلمنامه دارد. بعضی از نقش‌ها می‌طلبد که تحقیق مفصلی درباره‌شان کنید و با پی‌بردن به جنبه‌های ناپیدای روحی و روانی‌شان، سعی کنید آنها را بهتر بازی کنید. این نقش‌ها الزاما نقش‌های تاریخی نیستند. خیلی وقت‌ها ممکن است شخصیتی که دارید بازی می‌کنید آدمی امروزی و معاصر باشد، ولی از آن چنان پیچیدگی‌هایی برخوردار باشد که مجبور شوید برای کشف آنها دست به یک سری تحقیق مفصل بزنید. بعضی‌ وقت‌ها شما نیازمند تحقیقات کمتری هستید، زیرا توضیحات لازم و ضروری به صورت یک سری نکته کلیدی در خود فیلمنامه آمده است. این نکات کلیدی یک سری رمز و راز هستند که در اختیار شما به عنوان یک بازیگر گذاشته می‌‌شوند و کارتان را راحت‌تر می‌کنند. زمانی که یک فیلمساز دقیقا می‌داند شخصیت‌هایی که خلق کرده که هستند و چه می‌خواهند، کار شما راحت‌تر است و نیاز به سختی‌های تحقیق کمتر احساس می‌شود.

بسیاری از منتقدان سینمایی بر این عقیده‌اند که در دوره عالی و فوق‌العاده‌ای از کارنامه هنری خود قرار دارید. این‌طور به نظر می‌رسد که هر چه سن‌تان بالاتر می‌رود، نقش‌های قدرتمندتری را برای بازی قبول می‌کنید. احساس خود شما چیست؟ این نقش‌های پرقدرت و دریافت جایزه‌ای مثل اسکار، شگفت‌ زده‌تان می‌کند؟

خب، دریافت جایزه اسکار خیلی شگفت‌زده‌ام نمی‌کند، ولی پیشنهاد نقش‌های متفاوت و پرقدرت خوشحال و شگفت‌زده‌ام می‌کند. من از سر تفریح و سرگرمی فیلم بازی نمی‌کنم. اگرچه بازیگری لذت خاصی به من می‌دهد و سرگرمم می‌کند، ولی سینما و تئاتر برایم یک سرگرمی نیست. بازیگری تمام زندگی من است و من کارنامه‌ام را فقط محدود به سینما نمی‌دانم. من یک بازیگر باسابقه تئاتر هم هستم. حضورم در تئاتر یک تصمیم آگاهانه بوده است و حضور پی‌درپی من در فیلم‌های سینمایی، این طور نبوده که بخواهم در هر فیلمی که پیشنهاد می‌شود بازی کنم.

نقش‌های خود را چگونه انتخاب می‌کنید؟

دریافت جایزه اسکار خیلی شگفت‌زده‌ام نمی‌کند، ولی پیشنهاد نقش‌های متفاوت و پرقدرت خوشحال و شگفت‌زده‌ام می‌کند. من از سر تفریح و سرگرمی فیلم بازی نمی‌کنم

راستش را بخواهید من نقش‌هایم را انتخاب نمی‌کنم. آنها هستند که به اشکال مختلف مرا پیدا و انتخاب می‌کنند. در پایان روز واقعیت امر این است که فقط می‌توانید کاری را انجام دهید که از شما خواسته شده است. البته تمام نقش‌های بزرگ و مهیج با یک تضاد روبه‌رو هستند و بدون این که نیاز به بحث زیادی درباره‌شان باشد، آنها توانایی‌ها و قدرت یک بازیگر را به چالش می‌طلبند. تضادهایی که یک بازیگر در طول کار خود با آنها روبه‌روست، هم درونی و هم بیرونی هستند. خب، من در طول سال‌های فعالیت هنری خود نقش‌های زیادی را بازی کرده‌ام که تفاوت‌های بسیاری با یکدیگر داشته‌اند. بازی در این نقش‌های مختلف و متفاوت روحیه ویژه‌ای به من می‌بخشد. همیشه سعی می‌کنم نقش کاراکترهایی را بازی کنم که در آخرین لحظه و آخرین صحنه ظاهر می‌شوند! (می‌خندد)‌

بازی در نقش شخصیت‌ها و آدم‌های متفاوت سخت است؟

این تجربه‌ای است که با بازی در هر فیلمی آن را تجربه می‌کنم. اگر هم بازی در این نقش‌های متفاوت سخت باشد، باز برایم لذتبخش است و به آن عمل می‌کنم. تا آنجا که یادم می‌آید هیچ وقت هیچ نقشی را 2 بار بازی نکرده‌ام. هر بار که فیلمنامه‌ای را می‌خوانم به خودم می‌گویم باید این نقش را هم همان طور بازی کنم که نقش‌های قبلی‌ام را بازی کرده‌ام. هر بار که جلوی دوربین ظاهر می‌شوم می‌خواهم بهتر از دفعه قبل باشم. بار مسوولیتی را روی دوش خودم حس می‌کنم که باید مراقب آن باشم. با گذشت زمان شما تازه متوجه یک نکته جدید می‌شوید و آن این که مسوولیت شما با گذشت زمان بیشتر و بیشتر می‌شود. این مساله وادارتان می‌کند که کمی جدی‌تر به موضوع نگاه کنید و کارتان را با دقت بیشتری انجام دهید.

تماشاگران سینما شما را به عنوان یک بازیگر کلاسیک می‌شناسند که در کارهای درام و غیرمتعارف بازی می‌کنید و ناگهان شما را در یک فیلم اکشن ماجراجویانه مثل «سرخ» در کنار بروس ویلیس قهرمان سابق اکشن می‌بینند. چه چیزی شما را جذب بازی در چنین فیلمی کرد؟

یک بازیگر باید در انواع و اقسام نقش‌ها و ژانرها بازی کرده و خودش را محدود به یک قالب خاص نکند. یکی از دلایل اصلی‌ام برای بازی در سرخ این بود که می‌خواستم بازی در یک نقش و ژانر کاملا متفاوت را تجربه کنم. در عین حال، می‌خواستم ببینم آیا توانایی حضور در چنین کارهایی را نیز دارم یا خیر. بازی در سرخ برایم مثل یک امتحان بود و می‌خواستم توانایی‌هایم را محک بزنم. البته درست است که سرخ یک کار اکشن است، ولی یک کار اصیل است که از خیلی نظرها قابل دفاع است. می‌دانید که منتقدان سینمایی هم آن را پسندیدند.

کمی درباره رابرت شووینکه، کارگردان آلمانی فیلم و تلفیق اکشن با شوخ‌‌طبعی و تنش در قصه فیلمنامه صحبت می‌کنید؟

کار من سر صحنه فیلمبرداری چندان هم سخت نبود. شووینکه یک آلمانی تمام‌عیار است و این را می‌توانید از میزان خونسردی و صبوری‌اش متوجه شوید. او می‌دانست که چه می‌خواهد و دید روشن و مشخصی نسبت به کارش داشت. این مساله باعث می‌شد تا سر صحنه فیلمبرداری همه ما راحت باشیم و کارها خوب پیش برود. سرخ در مقایسه با بقیه فیلم‌هایی که بازی کرده‌ام کار متفاوتی بود و سبک دیگری داشت. شووینکه کمک زیادی به من کرد تا بتوانم در کار در این سبک متفاوت، راحت باشم.

فکر می‌کنید کاراکترهای کمیک استریپی (از آن نوعی که شما در سرخ نمونه‌اش را بازی کردید) می‌توانند پایه‌ای خلاق برای تولید فیلم‌های سینمایی و مجموعه‌های تلویزیونی باشند؟

شاید تا چند سال قبل نسبت به این مساله یک سری حساسیت داشتم، ولی این روزها سعی می‌کنم دید بازتری نسبت به این موضوع داشته باشم. حالا درباره قصه و کاراکترهای کمیک استریپی مثبت‌تر فکر می‌کنم. این روزها باورم این است که نوول‌های گرافیکی می‌توانند عمیق و پیچیده باشند و به بررسی روحیات و حالات روحی و روانی کاراکترهای خود بپردازند. از همین‌رو، فکر می‌کنم خیلی هیجان‌انگیز خواهد بود که این قصه‌های کمیک‌استریپی روی پرده سینما حضور پیدا کنند و خودشان را به عنوان یک شکل و فرم خاص هنری مطرح کنند. خیلی دوست دارم ببینم 20 سال دیگر این قصه‌های کمیک‌استریپی روی پرده سینما چه شکل و وضعیتی پیدا خواهند کرد.

کاراکترهای اصلی سرخ قهرمانانی بالای 50 سال هستند. برای یک فیلم اکشن، چنین سن و سالی می‌تواند خوب باشد؟

بازی بازیگری در سن و سال من در یک فیلم اکشن، می‌تواند انرژی متفاوتی به آن فیلم بدهد. این می‌تواند انرژی عقل و انرژی تجربه باشد. به اعتقاد من، تمام بازیگران این فیلم همراه خودشان تجربیات خوب و عمیقی را آوردند و این باعث شد تا سرخ تبدیل به فیلم متفاوتی بشود.

در این سن و سال و با این تجربه غنی‌کاری، هنوز هم چیزی وجود دارد که شما را بترساند؟

در همه حال نوعی ترس و وحشت مرا همراهی می‌کند و احساسم این است که کل زندگی‌ام یک ترس کامل است. اما اگر بخواهم مشخص‌تر صحبت کنم، باید بگویم اولین شب‌های اجرای هریک از نمایش‌های تئاتری‌ام، همیشه ترسناک بوده‌اند. احساس می‌کنم این ترس باید وجود داشته باشند تا باعث شود همیشه نسبت به کارم حساسیت داشته باشم و تلاش کنم درجا نزنم و به سمت جلو حرکت کنم.

منبع رویترز
مترجم: کیکاووس زیاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها