سخنگوی کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین خبر داد
جوانهای مغرور
غرور دوران جوانی، یکی از مسائلی است که شاید من و شما هم با آن روبهرو باشیم. درست است غرور یکی از ویژگیهای این دوران است؛ اما چیزی هم نیست که فقط جوانها دچارش شوند. از بچه 10 ساله گرفته تا پیرمرد 70 ساله ممکن است به دلایل مختلف مغرور باشند؛ اما جوانی دورهای است که اوج غرور است. بعضی فکر میکنند چون جوان هستند، نسبت به بقیه فرصت بیشتری برای انجام برخی کارها دارند؛ کارهایی که انجامشان ریسک بالایی دارد و فکر «همه آسیبپذیرند جز من» که اوجش در دوره نوجوانی و جوانی است، یکی از همین دلایل مغرور بودن در این دوران است.
چه کسانی مغرورند؟
غرور در لغت ـ بنا به تعریف فرهنگ معین ـ به معنی فریفتن و به خود بالیدن است. حتما شما هم با آدمهایی ارتباط دارید که فکر میکنند زمین تا آسمان با بقیه فرق دارند یا به قول معروف از دماغ فیل افتادهاند و خودشان را بالای قله تصور میکنند و بقیه را پایین. اگر ازشان تعریف کنید، بیشتر در پیلهای که برای خودشان درست کردهاند، فرو میروند و شاید از فردا شما را هم تحویل نگیرند. اگر از آنها انتقاد کنید، انگار روی زخمشان نمک پاشیدهاید، دستپاچه میشوند و شروع به دفاع میکنند یا اینکه حرفتان را نشنیده میگیرند و میگویند: «هر جور دوست داری فکر کن».
این افراد غرورشان بهشان اجازه نمیدهد، برخی کارها را با وجود اینکه میدانند عاقلانه است، انجام بدهند. مثلا گاهی غرورشان از آنها آدمهایی کینهای درست میکند، جوری که اگر شما کار اشتباهی کرده باشید و ازشان معذرتخواهی کنید، قبول نمیکنند و بعکس از کسی هم معذرت نمیخواهند. مثلا سالهاست که با دوستی قهرند؛ اما غرورشان اجازه نمیدهد، پاپیش بگذارند. فکر میکنند با گفتن بعضی حرفها، تصویرشان پیش شما خراب میشود. غرورشان بهشان اجازه نمیدهد از بقیه چیزی بخواهند. مثلا شما دارید غذا میخورید و طرف کم مانده از زور گرسنگی روی زمین پخش شود و اتفاقا آدم کمرویی هم نیست؛ اما برای اینکه مبادا شما فکر کنید چشمش به دست این و آن است، چیزی نمیگوید. بدبین نیست؛ مغرور است.
عدهای آنقدر به خودشان مطمئن هستند که از کسی نظر و کمک نمیخواهند، جوری که حتی اگر رو به موت باشند و خطر با کمک شما برطرف شود، حاضرند بمیرند و کمک نخواهند. بعضیها غرورشان اجازه نمیدهد با آنهایی که فکر میکنند پایینتر از خودشان هستند، نشست و برخاست داشته باشند. غرورشان باعث میشود توی جمع آدمها مدام از خودشان تعریف کنند و ضمیر «من» هیچوقت از زبانشان نمیافتد و در اصطلاح روانشناسی «خودباوری بیمارگونه» دارند و دائم میگویند «تعریف از خود نباشه یه وقت».
غرور از برخی آدمها، شخصیتهایی پرناز و عشوه درست میکند. آدمهایی که پرافادهاند، با ناز راه میروند، با هر نگاهشان تحقیرتان میکنند، همه چیزتان را زیر سوال میبرند و مدام از شما ایراد میگیرند. خلاصه گاهی غرورشان طوری است که اگر خودشان با شما قطع رابطه نکنند، خودتان از دستشان فراری میشوید.
غرور و اعتماد به نفس
برخلاف آن چیزی که بعضیها فکر میکنند، اعتماد به نفس داشتن دلیل مغرور بودن آدمها نیست. ممکن است شما اعتماد به نفس بالایی داشته باشید و بقیه از زیادی شکستهنفسیها و فروتنیتان سر به بیابان بگذارند؛ اما بعضی با وجود نداشتن اعتماد به نفس خیلی هم مغرور هستند و بیخودی به خودشان میبالند. اگر با این افراد درباره ایرادها و ضعفهایشان حرف بزنید، سریع در مقابلتان گارد میگیرند و ناراحت میشوند؛ چون خودشان را باور ندارند و فکر میکنند همان چیزی که هستند بهترین است و نیاز به اصلاح ندارند؛ اما اگر با آدمی که اعتماد به نفس دارد، درباره ایرادهایش حرف بزنید یا قبول میکند و میکوشد برطرفشان کند یا به گونهای منطقی، شما را قانع میکند که دربارهاش اشتباه میکنید.
چرا مغروری؟
برخلاف آنهایی که بیدلیل و تنها برای پر کردن اوقات خود مغرورند. برخی هم به دلایل مختلف دچار این حالت هستند. داشتن مال و املاک دلیل غرور عدهای است و جالب اینجاست که وقتی آدم بیپولی میبینند، غرورشان عود میکند و شروع به تعریف از چیزهایی میکنند که طرف درک و تصوری از آنها ندارد. زیبایی یکی دیگر از چیزهایی است که میتواند خیلیها را مغرور کند. بعضی مواقع حتی آنهایی که زیباییشان را به کمک جراحیهای مداوم انجام دادهاند، دچار غرور میشوند.
بعضیها هم غرور علمی دارند. مثلا توی جمعی که همه دیپلمهاند و فقط شما لیسانس دارید، میزبان شروع میکند به تعریف و میزان تحصیلات بالایتان. شما هم که توهم برتان داشته، شروع به اظهارنظر درباره همه چیز میکنید و به کسی هم مهلت نمیدهید، نظریههای مختلف صادر میکنید، هیچ سوالی را بیجواب نمیگذارید و کلمه نمیدانم را هم بلد نیستید؛ در نتیجه دچار غرور علمی کاذب شدهاید. داشتن مقام و شغل مهم مثلا رئیس بودن هم میتواند آدم را مغرور کند. حتما شما هم با آدمهایی مواجه شدهاید که کتاب زیاد خواندهاند یا فیلم زیاد دیدهاند و به همین دلیل فکر میکنند خیلی باسوادند. مدام از شما میپرسند فلان کتاب را خواندی؟ یا فلان فیلم را دیدی؟ و میزان مطالعهشان را مثل پتک توی سرتان میکوبند و از شما توقع پاداش دارند.
غرور و ادبیات
غرور یکی از موضوعهایی است که بعضی نویسندگان دربارهاش داستان نوشتهاند و هر کدام هم برداشت خود را از آن دارند؛ یعنی ممکن است شما داستانی را بخوانید و کمترین ربط را بین عنوان و موضوع کتاب پیدا کنید. در آثار بعضی نویسندگان معمولا تعصب و غرور با هم به کار رفته است. مثل رمان «غرور و تعصب» جین آستین که از رویش فیلم ساخته شده یا کتاب «غرور و تعصب زامبیها» نوشته ست گراهام اسمیت که اقتباسی از رمان آستین است. علاوه بر این نویسندگان و فیلسوفانی هم درباره غرور جملهها و پندهای حکیمانهای گفتهاند. آنتوان دوسنت اگزوپری میگوید «خودپسندها جز ستایش خودشان چیزی را نمیشنوند» یا گوته میگوید «قلب مغرور و خودخواه هرگز نمیتواند از سرگیجه و بیحوصلگی بگریزد». به غیر از غرور ملی و میهنی که شاعران زیادی آن را ستوده اند، شاعرانی مثل سعدی، حافظ، سنایی، خاقانی، فردوسی و... هم شعرهایی دارند که انسان مغرور را سرزنش و خواننده را نصیحت میکنند؛ مثل این بیت از حافظ:
حافظ افتادگی از دست مده زانکه حسود/ عرض و مال و دل و دین در سر مغروری کرد
سیما دهقان
سخنگوی کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین خبر داد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
یک تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
سید رضا صدرالحسینی در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
سخنگوی کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین خبر داد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد